دنیایم را
با شما
آذین بستہ ام..
تا با شما
نفس بڪشم...
با شما
زندگے ڪنم
تا مگر روزے
مثل شما بشوم...
روزی ڪنار نامم
بنویسند شهیــد...
#سلام_روزتون_شهدایی
خوش اومدید مشتاقان ظهور🌟🦋🌟
╭┅──────┅╮
🔳 @adventt 🔳
╰┅──────┅╯
●○ مشتـاق ظھور ○●
سلام🌺 خیر مقدم خدمت دوستان جدید🦋 ✨یالااله الا الله الملک الحق المبین 🎀 ✅صلوات ایام البیض ماه رمض
✨یالااله الا الله الملک الحق المبین 🎍
✅صلوات
◀ایام و لیالی قدرتون پرزنور و رزق و خیر ان شاالله🦋🌟
🔆هر تعداد صلواتی که قراره ختم کنید
برای آیدی زیر بفرستید👇🏻
@Derakhshan20
✅ فرصت فرستادن صلوات ها، تا پایان روز جمعه
99/2/25★26
ترتیل جزء20 - منشاوی www.jea.ir .mp3@Quran_Media
زمان:
حجم:
6.46M
🔊 ترتیل قرآن - جزء20 - منشاوی
╭┅──────┅╮
🔳 @adventt 🔳
╰┅──────┅╯
🤲 دعای روز بیستم ماه مبارک رمضان
🌺 خدایا به تلاوت قرآن موفقم بدار
╭┅──────┅╮
🔳 @adventt 🔳
╰┅──────┅╯
در عیادت از بیمار
دروغ جایز است
خانه علی که می روید
بگویید:الحمدالله
رو به بهبودیست
مراعات حال زینب(س) را بکنید....😭
4.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ استاد رائفی پور
🔮 « شب قدر، فرصت بازگشت »
🔺دعا برای ظهور رو فراموش نکنیم...
🔷🔸🌸✨♦️✨🌸🔸🔷
╭┅──────┅╮
🔳 @adventt 🔳
╰┅──────┅╯
پنجشنبه ست؛
شادی روح پاکِ سردار دلها،شهدای عزیزمون،جمیعِ اموات،صلواتی همراه با سوره حمد قرائت کنیم.
یاد ِعزیزایِ رفته بخیر🌱
@adventt l
🔴 شاید ابن ملجم را بخشیدم
#علی_از_زبان_علی
بعد از ضربت، هنگامی که مرا به منزل آوردند، اولین سؤالی که پرسیدم دربارۀ قاتلم، ابنملجم، بود. گفتند: او را دستگیر کردهایم. سفارش کردم:
بــا همــان غذایــی کــه بــه مــن میدهیــد، او را نیــز اطعــام کنیــد؛ بــا همــان نوشــیدنیهایی کــه بــرای مــن میآوریــد، او را نیــز ســیراب کنیــد. اگــر زندگــی مــن ادامــه داشــت، خــودم دربــارۀ او تصمیــم میگیــرم و اگــر از دنیــا رفتــم، فقــط یــک ضربــت بــر او وارد کنیــد و از زیــادهروی بپرهیزید.
[و به حسن و حسین تأکید کردم ]:
ایــن اســیر را در حبــس نگــه داریــد، اطعامــش کنیــد و ســیرابش نماییــد و بهنیکــی بــا اســیر رفتــار کنیــد. اگــر مانــدم، بهتــر از دیگــران میدانــم بــا او چــه رفتــاری کنــم: اگــر خواســتم
قصــاص میکنــم یــا از او میگــذرم و عفــوش میکنــم یــا بهگونــۀ دیگــری بــا او مصالحــه میکنــم. و اگــر از دنیــا رفتــم، اختیــار بــا شماســت؛ امــا اگــر تصمیــم گرفتیــد وی را بکشــید، مبــادا کــه او را قطعهقطعــه کنیــد! گرچــه ایــن ضربــت را او بــر مــن وارد کــرده اســت، بــا او بهنیکــی رفتــار کنیــد و رختخــواب نرمــی بــرای او بگســترانید
[از فرزندانم خواستم ابنملجم را بیاورند تا با وی سخن بگویم. از وی پرسیدم:]
ای دشمن خدا، آیا من در حق تو نیکی نکردم؟! آیا آنهمه احسان و خوبی را بهیاد نداری؟! [گفت: آری، قبول دارم. پرسیدم ]: پس چرا چنین کردی؟
[او در پاســخ گفــت: چهــل روز بــود کــه ایــن شمشــیر را تیــز میکــردم؛ ســپس از خــدا خواســتم کــه بهوســیلۀ آن بتوانــم بدتریــن خلــق خــدا را بکشــم! بــه وی گفتــم ]:
آری، چنیــن خواهــد بــود؛ اینگونــه میبینــم کــه تــو بدتریــن خلــق خدایــی کــه بــا همــان شمشــیر کشــته خواهــی شــد! بــه خــدا ســوگند، در حالــی بــه تــو آن همــه نیکــی میکــردم کــه میدانســتم تــو قاتــل مــن خواهی بود! ولی آنگونه رفتار میکردم، تا در محضر الهی حجت را بر تو تمام کرده باشم!
کتاب علی از زبان علی، ص ۵٩٣
نوشته حجتالاسلام محمدیان
@adventt l