●○ مشتـاق ظھور ○●
➣ 🌺علامه حسن زاده آملے: #در به روی هـمه باز است دربان هم ندارد هيچ عنوان و رسم هم نمےخواهد جز اینکه
🍃🌺
ازعالمي پرسیدند:
بالاترین وزنه چندکیلو
است،که یه نفر بزنه
وبهش بگن پهلوان؟؟!!
گفت بالاترین
وزنه: یه پتوی یک کیلویی
است که هنگام
نمازصبح بتواند
ازروی خودبلند کند.!!!!!!!!
l @Adventt l
🍃🌺
سر قبر نشسته بودم.
باران میآمد.
روی سنگ قبر نوشته بود:
#شهیدمصطفی_احمدی_روشن
از خواب پریدم!
مصطفی ازم خواستگاری کرده بود، ولی هنوز عقد نکرده بودیم.
بعد از ازدواج خوابم را برایش تعریف کردم.
زد به خنده و شوخی
گفت:
"بادمجون بم آفت نداره."
ولی یک بار خیلی جدی پاپیاش شدم که: "کی شهید میشی مصطفی؟"
مکث نکرد،گفت:
"سی سالگی"
باران میبارید وقتی خاکش میکردیم.
l @Adventt l
●○ مشتـاق ظھور ○●
🔶 #کپشن_مطالعه_شود👇 l @Adventt l
🍃🔶🍃
رستگار كسى كه به وقت دعا و مناجات، معبود چشم او را پر كند، نه خواسته هاى ريز و درشت،
.
همينكه دست به آسمان بلند كرد عشق او بى نيازش كند نه خواسته هاى دنيوى و اخروى،
.
گر عاشقى دانى ،در ساحت يار ،دل در گرو غير او مبند
...
اللهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاسمَع دُعائي إذا دَعَوتُكَ وَاسمَع نِدائي إذا نادَيتُكَ وَاقبِل عَلَيَّ إذا ناجَيتُكَ، فَقَد هَرَبتُ إلَيكَ وَوَقَفتُ بَينَ يَدَيكَ مُستَكيناً لَكَ مُتَضَرِّعاً إلَيكَ...
.
خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و شنواى دعايم باش آنگاه كه می خوانمت، و صدايم را بشنو گاهى كه صدايت مي كنم، و به من توجّه كن هنگامی كه با تو مناجات می نمايم، همانا به سوى تو گريختم، در حالى كه درمانده ى توام و اشكهايم را براى تو آورده ام...
(فراز نخستين مناجات شعبانيه)
.
#ماه_شعبان
کپے🚫
l @adventt l
#پندآموز 🍃
هیچ
نقطه از دنـــــــیا
زیـــــــبا و آرامـتـــــر
از قلبی که خالی
از کینه باشد،نیست ...
#شبتون_مهدوی
l @adventt l
💥 #تلنگر
اگه نتونیم #درسهای بزرگــــــ
زندگــے رو از اتفاقات ڪــوچیڪ
زندگیـــــمون یاد بگیریم!!
زندگی مجـــبور میـــشه درسهای
بزرگـــ و با اتفافات بزرگ بهـــمون
یاد بـــده #مــــراقب درس های
زندگیـــــمون باشیم.
l @adventt l
🌸🍃🌸
وصیتے عجیـب اما زیبـا
عروســے من در جبهه و
عروس من شـــهادت است!
صداے توپ و تانک عقد مرا می خواند!
سفیر گلوله ها بر سر من نقل مے پاشند و فرزندم "آزادی" است!
از همه ے مردم ایران می خواهــم که از فرزندم (آزادی) خــوب مراقــبت کنند تا این نــهال به دست آمده توسط استــعمارگران از بیـن نرود...
🍂🍃💐🍃🍂
فرازے از وصیـت نـوجوان شـهیــد #علی_علیزاده
#شهدایی
l @Adventt l
●○ مشتـاق ظھور ○●
#اهانت_به_قرآن #داستان_های_قرانی 3 ┄┅┄┅┄┅┄✨🍃🌼🍃✨┄┅┄┅┄┅┄ 🔸آيتالله شيخ مجتبي قزويني، رحمهالله عليه،
#کربلايے_كاظم
#حافظ_شگفت_انگيز_قرآن
#داستان_های_قرانی 4/۱
#قسمت_اول
┄┅┄┅┄┅┄✨🍃🌼🍃✨┄┅┄┅┄┅┄
«كربلايي كاظم بيسوادي كه حافظ قرآن شد»
🔸كربلايي كاظم در سال 1300 هجري قمري در روستاي ساروق اراك بدنيا آمد و در همان روستا هم زندگي ميكرد.
سواد خواندن و نوشتن نداشت و داستان حافظ قرآن شدن او در دوران جوانيش اتفاق افتاد.
او در روستا مشغول كار كشاورزي بود، در آن سال يك روحاني جهت تبليغ و بيان احكام حلال و حرام به روستا آمده بود و در منبر و سخنراني خود از خمس و زكات، مسائلي را گفت و توضيح داد كه كساني كه گندم و جو و... آنها به حد نصاب برسد و زكات و حق فقرا را ندهند، مالشان مخلوط به حرام ميشود و اگر با عين پول آن گندمهاي زكات نداده، خانه يا لباس تهيه كنند، با آن لباس و در آن خانه نمازشان باطل است، مسلمان واقعي بايد به احكام الهي و حلال و حرام توجّه كند واهميت دهد و زكات مالش را بدهد.
(كربلايي) كاظم چون ميدانست، صاحب زميني كه در آن كار ميكند،
مقيّد به پرداخت زكات و حق فقرا نيست، به اين فكر فرو رفت كه پس مال او مخلوط به حرام است و زندگي او با پول حرام مخلوط يا شبههناك است.
🔸اين مسئله را با صاحب زمين، در ميان گذاشت و از او خواست تا او زكات مالش را پرداخت كند ولي او زير بار نرفت.
از اين رو كاظم تصميم گرفت از آن روستا هجرت كرده و درجاي ديگر مشغول كار شود كه اجرت او حلال و پاك باشد، چند سالي خارج از آن روستا به فعاليت پرداخت، تا اين كه از او خواستند به روستاي خود برگردد.
🔸به روستا برگشت و زميني با مقداري گندم در اختيارش گذاشتند تا خودش مستقلاً براي خود كشاورزي كند، او همان سال اول نصف آن گندم را به فقرا داد و نصف ديگر را در زمين كاشت و خدا به زراعت او بركت داد، به حدّي كه بيش از معمول برداشت كرد و از همان سال بنا گذاشت كه نيمي از برداشت خود را به فقرا بدهد و (با اين كه مقدار زكات يك دهم و يا يك بيستم است) هر ساله نصف محصول خود را به فقرا و مستمندان ميداد.
يك سال هنگام برداشت محصول...
داستان #ادامه_دارد
کپے🚫
l @adventt l