5.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 جلیلی:برنامه با اندیشکده نوشته نمیشود. رئیسجمهور باید بر موضوعی که میخواهد اجرا کند اشراف داشته باشد و اگر ۱۰ برنامه جلوی او گذاشته شود بتواند درستترین را انتخاب کند
✅ پایگاه اطلاع رسانی دکتر سعید جلیلی
@saeedjalily
13.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این ویدئو صحبت کارگران هپکو رو نشون کسایی بدید که از روی عناد، طعنه کارنامه نداشتن رو به این مرد جانباز و باتقوا میزنن و میگن که جلیلی در دولت شهید رئیسی نقشی نداشته.
پ.ن: نه ، این شمایید که چشمان تون رو عادت دادید که فقط یک سری شو آف های تشریفاتی رو بعنوان رزومه و کارنامه ببینه و بپذیره. کار در خفا و مجاهدانه برای رضای خدا اینجاست که از زبان یک کارگر مظلوم ، صادقانه بیان میشه.
خداحفظت کنه جلیلی عزیز❤️
کانال سرباز جنگ رسانه#احمد_نوایی👇
➺@ahmad_navaei [عضویت]
4.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆به این میگن محتوا
👌به این میگن کار قشنگ
👏کار ساعات ها سخنرانی رو در چند ثانیه انجام داد.
🔆حتما ببینید
🇮🇷#سین_صاد
هدایت شده از دکتر میثم لطیفی
به بهانه اعزام آخرین کاروان حجاج
کار واجب خدمت به مردم را برای عمل مستحبی حج تعطیل نکنید.
چهارشنبه شب، جلسه خودمانی چند نفر از وزرا و معاونین رئیسجمهور بود. بحثهای متعددی طرح شد. درباره حج امسال هم صحبت شد و اینکه آخرین کاروان، فردا عازم سرزمین وحی میشود. گفتم خیلی دوست داشتم مشرف شوم. مادرم برای اولینبار امسال مشرف شدهاند و به من گفتند بیا که در اعمال کمکم باشی. پدرم هم با آرزوی حج تمتع در اوایل کرونا به رحمت خدا رفتهاند و دوست داشتم به نیابت ایشان بروم؛ ولی متأسفانه جور نشد. آقای اسماعیلی وزیر ارشاد گفت من امسال از طرف دولت عربستان دعوت شدهام؛ ولی کارهایم زیاد است و نمیتوانم بروم. با طرف عربستانی صحبت میکنم؛ اگر قبول کردند جای من بروید.
پنجشنبه ۱ تیر ۱۴۰۲ ساعت ده تا اذان ظهر جلسه مشترک قوه مجریه و قضائیه بود. گوشی همراهم نبود. از جلسه که آمدم بیرون دیدم گوشی چند بار زنگخورده است. از وزارتخانه تماس گرفته بودند. زنگ زدم. گفتند کار سفر حجتان درست شده است. اگر میخواهید تشریف بیاورید هزینه سفر را واریز کنید و ساعت نه شب فرودگاه همدان باشید که آخرین کاروان از آنجا اعزام میشود.
باورم نمی شد؛ با خوشحالی وصفناشدنی رفتم دفتر رئیسجمهور. نماز ظهر و عصر را به امامت #آیتالله_رئیسی خواندم. بعد از نماز موضوع حج را گفتم. گفتم با آخرین کاروان میروم و با اولین کاروان برمیگردم. با روحیه معنوی که حاجآقا داشت فکر میکردم فیالفور موافقت میکند. گفت حداقل دو هفته طول میکشد. اگر مستحبی است نباید بروید؛ ولی اگر واجب است من مانع نمیشوم. گفتم به نیابت از پدر میخواهم بروم و به مادرم میخواهم کمک کنم. گفت در هرصورت خودت در امام صادقی و صاحب نظری، تصمیم با خودت. ولی قاعده من این است که کار واجب خدمت به مردم را برای عمل مستحبی حج تعطیل نکنید.
در مسیر برگشت به منزل خیلی در فکر بودم که چه کنم. دلم میگفت برو، آقای رئیسجمهور هم که محکم نگفتند نرو! اول با قران یادگاری مرحوم پدرم استخاره کردم آیه «قد اجیبت دعوتکما» آمد؛ پیش خودم فکر کردم یعنی خیلی خوب؛ برو! با حاجآقا عمویم که از علمای قم است مشورت کردم. گفت به پدر واجب نبوده به شما هم واجب نیست، به حرف حاجآقا گوش کنید. در یک برزخ عجیبی بودم. برخی از دوستان و آشنایان میگفتند برو و برخی میگفتند نرو. تا ساعت چهار فرصت داشتم تصمیم بگیرم که بروم یا نروم. در یک کشاکش فراوان و کشنده که قابل وصف نیست نهایتاً به جمعبندی رسیدم که نروم. جمعه حالم خیلی گرفته بود.
شنبه ۳ تیر از دفتر رئیسجمهور زنگ زدند. گفتند آقای رئیسجمهور گفته است آقای لطیفی برای تغییر ساعت کارکنان در تابستان متنی تهیه و بخشنامه کند که برای خانمهای دارای فرزند خردسال و افراد توانیاب ساعت شروع کار منعطف باشد که به ایشان فشار نیاید. این یعنی حواس رئیس جمهور هست و کار هم هست و...
بعد از ظهر یکشنبه ۴ تیر جلسه دولت بود. آقای رئیسجمهور که وارد هیئت وزیران شد با هم خوشوبش کردند. به من هم لبخند معناداری زدند. احساس کردم خرسند بودند که بالاخره خودم به جمعبندی رسیدم.
رسمشان این بود که اول جلسه هئیت دولت چند توصیه اخلاقی داشته باشند. آن روز لابهلای حرفها گفتند: در همین جایگاه خدمت به مردم، به اذکار و ادعیه توجه کنیم. باید از ملکه فرقان بهرهمند شویم و این ملکه با توجه به خدا ایجاد میشود. آقایان بدانید مقدمه جامعهسازی، خودسازی است.
روحش شاد و در ملکوت اعلی به طواف بیت المعمور مشغول
#شهید_جمهور #شهید_خدمت
#مدیریت_جهادی #مراقبت_مدیران
بله | ایتا | روبیکا | ویراستی
●○ مشتـاق ظھور ○●
به بهانه اعزام آخرین کاروان حجاج کار واجب خدمت به مردم را برای عمل مستحبی حج تعطیل نکنید. چهارشنبه
من یه دیدگاهی دارم و همیشه به خودم میگم
شهید رئیسی یه ادم معمولی نبود یه ادم خاصی بود فوق العاده خاص
بنظرم دل امام زمان عج هم از شهادت ایشون سوخت...
که به تبع دل ولی زمان حضرت آقا
و اون هایی که ذره ای در دلشون محبت به امام زمان عج داشتن هم در دلشون غوغا بود و از فراغ شهید رئیسی سوختن و به سوگ نشستن...
269K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینجا باید حامد شاکرنژاد بلند میشد با صوت همین فراز رو میخوند 😃
محفل بود این یا میزگرد اقتصادی ؟
بنده خدا مجری کپ کرده، میگه برنامهت چیه؟ پزشکیان سوالات قبلی رو گفته بود نمیدونم، متخصصین باید نظر بدن
اینجا دیگه نگفت نمیدونم، جواب داد😃🤦♂
میشه برام دعا کنید...
یه گرهی افتاده تو کارم
ان شاءالله با دعای خیرشما حل بشه...
1.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸این سخنان جناب دکتر پزشکیان به صورت ضمنی نشان میدهد که فساد چگونه به صورتی نرم در دولتهای سازندگی و اصلاحات در میان مسؤولان ارشد دولتی نفوذ کرده است:
✔️اعطای خانه به وزرا؛
✔️اعطای ده هکتار زمین به هر یک از وزرا در لواسان نزدیکی سد لتیان!
🔹احتمالاً به همین تناسب اموال بیتالمال میان معاونان وزرا و سایر مدیران هم بذل و بخشش شده است.
🔻شاید یکی از دلایل تخریب ناجوانمردانه رئیس جمهور فسادستیزی مثل آیتالله رئیسی و همچنین ترس از روی کار آمدن یک رئیس جمهور رئیسیگونه همین باشد.
🔸رئیس جمهور بعدی باید اموال به یغما رفته بیتالمال را به دامان ملت برگرداند. حتی اگر مهریه زنان غارتگران شده باشد.
#انتخابات
#فساد
847.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این دختر ۸ ساله مازندرانی بر اثر حمله سگ ولگرد فوت کرد، چند روز قبل هم پسربچه 6_7 ساله دزفولی به همین دلیل فوت شد
🔻یه کارزار مهم تشکیل شده برای تعیین تکلیف سگهای ولگرد، حتما امضا کنید، بزنید رولینک و برید پایین صفحه 👇
https://www.karzar.net/120500
●○ مشتـاق ظھور ○●
این دختر ۸ ساله مازندرانی بر اثر حمله سگ ولگرد فوت کرد، چند روز قبل هم پسربچه 6_7 ساله دزفولی به همی
من به شدت فوبیای سگ دارم
چون تو دوران کودکی چندی باری
سگها تو روستا دنبالم کردن
از همون موقع تا به الات سگ که میبینم
تن وبدنم میلرزه😂😢
●○ مشتـاق ظھور ○●
من به شدت فوبیای سگ دارم چون تو دوران کودکی چندی باری سگها تو روستا دنبالم کردن از همون موقع تا
حالا یه خاطره هم بگم
اردوی جهادی رفته بودیم یک روستایی
ویژه خواهران دانشجویی بود
ما هم به عنوان مـثلا پشتیبانی و محافظت از خواهران رفته بودیم
خلاصه بهمراه چند تا خواهر تو کوچه های روستا با پای پیاده میرفتیم که به محل که میخاستن ببرمشون
خونه های روستا اونجا هم در و دیوار نداشت
از جلو در یک خونه رد شدیم چهار پنج تا سگ داشتن
اینا یهو به سمت ما اومدن پارس کردن
منم که فوبیا داشتم
جلوتر از خانما فرار کردم 😂😂😂
حالا اونا وایسته بودن با نیشخند میگفتن اقای فلانی بیا
سگا رفتن😄
هیچ دیگه، خودتون تصور کنین با چه حالتی برگشتم... 😢🙈😬