✍معــلم به بچـــه ها گفـت:
بنظرتون شـجاعترین آدما کیان؟
هرڪی یه چــیزی گفت تا اینڪه
یڪی از بچـه ها بلند شد و گفت:
شــجاعتــرین آدمـا اونان ڪه
خجالت نمیڪشن و دست پـدر و
مادرشــونو میـبوسن نه سنگـــ
قـــبرشون!
🌷@afarinesh1🌷
هدایت شده از aziz marash
والدین عزیز اگر فرزند شما هر یک از اشکالات زیر را دارد از یک روانشناس و مشاور تربیتی یا روان درمانگر کودکان و نوجوانان کمک بگیرید.
▪️عصبانی می شود و پرخاش می کند ...
▪️به شما می چسبد و از شما جدا نمی شود ...
▪️ارتباط کلامی مناسبی ندارد...
▪️بی انگیزه و خسته است...
▪️نمی تواند به درستی با همسالانش ارتباط برقرار کند...
▪️می زند، پرت می کند، صدایش را بلند می کند...
▪️انگار که هرگز حرفهایتان را نمی شنود...
▪️در بیان احساسات و هیجاناتش عجیب رفتار می کند...
▪️حواسش پرت می شود ...
▪️بیقرار است و یکجا نمیماند...
▪️ در حرکاتش نظم و هماهنگی ندارد...
✅چرا قرآن عربی است؟!
✍در بیمارستان شوروی سابق، (میرازکوچک خان فعلی)، مریضی روی تخت بیمارستان مشغول خواندن قرآن کریم بود. دکتر که مسلمان نبود آمد و به او گفت : "اینها که عربیست تو هم عربی نمی فهمی، پس برای تو فایده ای ندارد"،
مریض گفت :"همانطور که شما نسخه به زبان انگلیسی مینویسی و ما نمی فهمیم، ولی چون به آن عمل میکنیم برای ما فایده دارد قرآن کریم هم همینطور است" و آن دکتر هم جواب خود را گرفت و ساکت شد. بعضیها مریض هستند مثلا میگویند : چرا نماز را باید به زبان عربی خواند؟ تو چرا به دکتر نمیگویی چرا نسخه را به زبان انگلیسی مینویسی؟
🌼🌸🍀🌼🌸🍀
🔻اخلاق و نماز🔻
✍ این نصیحت قرآن، همیشه یادمون باشه:
⚡️ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَ أَقِیمُوا الصَّلَاةَ. (سوره بقره، آیه۸۳)
💢 با مردم به نیکی سخن بگویید، و #نماز را بپا دارید.
👈 یعنی آدمی که #نماز میخونه، باید #خوش_اخلاق باشه.😌😊
👈 اصلاً خاصیت #نماز اینه که آدم رو #خوش_اخلاق میکنه.👏👏
☜ 😠 اگه #نماز میخونیم، ولی با مردم تندی میکنیم، و مردم از زبونمون در امان نیستند...
☜ 💔 اگه #نماز میخونیم، و دل دیگران رو میشکنیم...
☜ 😡 اگه #نماز میخونیم، و دیگران از اخلاقمون شکایت دارند...
⛔️ یه لحظه stop کنیم...
⚠️❗️باید به نمازمون شک کنیم...❗️⚠️
❌ اخلاق بد...
🚙 مثل لاستیک پنچر میمونه؛
♻️ تا عوضش نکنیم...
👈 راه به جایی نمیبریم❗️
😔 و در معنویت هم پیشرفتی
نمیکنیم❗️
🌷@afarinesh1🌷
💰💰 آنفولانزای پولساز. 💰💰
اگر چه آنفولانزا یک بیماری است و برای پیشگیری و درمان آن باید اطلاع رسانی مناسب صورت گیرد، ولی متاسفانه تیم رسانه ای شرکت های دارویی با ایجاد التهاب کاذب در افکار عمومی به دنبال بهره برداری حداکثری از بازار پر رونق فروش واکسن، سرم و آمپول های تولیدی خود هستند!!
در این بازار پر سود، از سهامداران و مالکان این شرکت ها تا پزشکان و داروخانه دارها و تزریقات چی ها، هر کدام سهم مهمی را دارند، به عنوان مثال در مقیاس جزئی، پزشک معالج یک سرم و چهار آمپول به بیمار خود تجویز می کند، بیمار آنها را گرفته و تقدیم تزریقات میکند و او نیز چهار آمپول را با یک سرنگ کشیده و داخل سرم تزریقی می کند و سه سرنگ را در سبدی جمع آوری کرده و دوباره به داروخانه می فروشد!!
💰در مقیاس کلان تر، در موج تبلیغاتی آنفولانزای خوکی که چند سال قبل اتفاق افتاد، شرکت های آمریکایی ۴۰۰ میلیون دلار واکسن فروختند.
تو خود حدیث مفصل خوان از این مجمل
🌷@afarinesh1🌷
✅ امروز(جمعه ۱۵ آذر) هم همانند هفته پیش دانش آموزان عزیز آموزشگاه آفرینش در نماز جمعه شرکت نمودند که قابل تقدیر می باشد.🌿💐
🌸خداوند شما را از یاران واقعی امام زمان (عج) قرار دهد ان شاء الله
🌷@afarinesh1🌷
باز دلم راهی قم می شود
در حرم امن تو گم می شود
عمه سادات سلامٌ علیک
روح مناجات سلامٌ علیک
رحلت شهادت گونه حضرت معصومه سلام علیها به پیشگاه #امام_زمان (عج) تسلیت باد
#حضرت_معصومه
هدایت شده از ورزش سه | فوتبال برتر |✔️🇮🇷ایران varzesh3 استقلال| پرسپولیس خبر ورزشی اخبار ورزشی|سپاهان ورزش۳
✍ دلیل"تاکید بر #نماز صبح" ازلحاظ علمی
با خواب غلظت خون بالا میرود و هرچه به صبح نزدیک میشویم خون غلیظ تر میشود. و درست لحظات نزدیک شدن به اذان به حد اعلا می رسد.بهمین خاطر است که اکثر سکته ها سحر اتفاق میفتد... کسانی که بیدار میشوند با وضو گرفتن قدری خون تنظیم میشود و با خواندن نماز ، بدن کاملا بالانس شده و به حالت نرمال باز میگردد... و این چنین است که هیچ کدام از دستورات خداوند مهربان بدون حکمت نیست...
@olama12
هزاران بار خدا را شکر که چنین روزی را آفرید
تا باغ جهان نظاره گر شکفتن گلهایی چون شما باشد دختران خوبمان (حنانه هادی،اذین رجبی،معصومه وحدت). . .
سال روز شکفتنتان مبارک
با سلام دخترای خوبم فردا که سینما تشریف می برین کتابهاتون حتما بیارین چون ۲ ساعت کلاس دارید که بنا به شرایط فردا تصمیم گرفته خواهد شد.
📣📣📣 توجه توجه‼️
با سلام خدمت اعضای گرامی کانال
با توجه به درخواست بعضی از دانش آموزانی که تا کنون برای سینما ثبت نام نکرده بودند. دانش آموزان عزیزی که دوست دارند در این اردو شرکت کنند فردا صبح ساعت ۷:۳۰ تا ۸:۰۰ برای ثبت نام اقدام کنند و اگه رضایت نامه ندارند به صورت دستی از پدر امضا و اثر انگشت بگیرند.
🌷@afarinesh1🌷
✍️ابلیس به پنج علت بدبخت شد:
①-اقرار به گناه نکرد
②-از کرده پشیمان نشد
③-خـــــود را ملامت نکرد
④-تصمیــــم به توبه نگرفت
⑤-و از رحمت خدا نامید شد.
✍️اما آدم به پنج علت سعادتمند شد:
①-اقرار به گناه کرد
②-از کرده پشیمان شد
③-خــود را سرزنش کرد
④-تعجیــــــل در توبه کرد
⑤-وبه رحمت حق امید داشت.
🌷@afarinesh1🌷
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
💫🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙🌟💫
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🍃
ماجرای جالب چگونگی ساخته شدن پل آهنچی قم در کنار حرم و مسجد اعظم
مسجد جای خالی نداشت. مالامال از جمعیت شده بود. واعظ از ثواب و اجر وقف در جهان آخرت تعریف می کرد.
از مسجد که بیرون آمد، فکر وقف کردن رهایش نمی کرد، از طرفی چیزی نداشت. تمام زندگی اش را بدهی و بیچارگی پر کرده بود.
مگر یک کارگر ساده چه می توانست داشته باشد! نگاهش که به گنبد طلایی حضرت معصومه سلام الله علیها افتاد دلش فرو ریخت.
زمزمه ای در جانش شکل گرفت: بی بی جان، من هم آرزو دارم مالی داشته باشم و آن را وقف کنم تا بعد از مرگم باقی بماند و از آن بهره آخرتی ببرم، اما خودت می دانی که جز بدهی چیزی ندارم. برایم دعا کن و از خدا بخواه مالی برایم فراهم کند تا آن را وقف کنم.
اشک هایش را با گوشه آستین پاک کرد و مثل هر روز جلوی میدان شهر به امید پیدا شدن کار ایستاد. وضعیت اقتصادی روز به روز خراب تر می شد.
از طرفی خبر آمدن قحطی همه جا را پر کرده بود. با این وضعیت اگر کسی کاری هم داشت، آن را خودش انجام می داد تا مجبور نباشد پولی به کارگر بپردازد.
چاره ای جز هجرت از شهر برایش نمانده بود. شنیده بود در بنادر جنوبی می تواند کار پیدا کند. هوا کم کم تاریک می شد. باز هم بدون هیچ درآمدی راهی خانه شد. عزمش را جزم کرد و بار سفر بست. به خانواده قول داد اگر از وضعیت کاری آنجا راضی باشد، خیلی زود آنها را نیز نزد خودش ببرد.
ده، دوازده روزی می شد که در یکی از بنادر جنوبی کارگری می کرد، اما باز هم اوضاع، رضایت بخش نبود.
کار در بندر هم آن چیزی نبود که شنیده بود. سردرگم و گیج مانده بود. دلش می خواست سختی این روزها را از ته دل فریاد بکشد. درمانده و ناامید، کنار دیواری چمباتمه زد که دستی بر شانه اش سنگینی کرد و یکی گفت:
آقا، کار می کنی؟ بله، چرا که نه! اصلا برای همین اینجا هستم. حالا چه کاری هست؟
من می خواستم بار آن کشتی بزرگی را که در کنار اسکله لنگر انداخته بخرم، اما احتیاج به یک شریک دارم. شنیده ام کارگران این منطقه روزانه پول خوبی به دست می آورند. می خواهی با من شریک شویی تا هم تو به سودی برسی، هم من به مقصودم؟
دلش فرو ریخت. خرید بار کشتی؟! بدنش یخ کرده بود. با دلهره پرسید: حالا وقتی بار را خریدیم، مشتری هست که آن را بفروشیم؟ اگر خدا بخواهد، همین امروز می توانیم مشتری پیدا کنیم. من در این کار مهارت دارم.
پولی در بساط نداشت. نمی خواست بگوید که چیزی برای شراکت ندارد، اما از طرفی شاید این تنها موفقیت زندگی اش بود. امیدش را به خدا داد و گفت: باشه، من هم شریک!
همه چیز به سرعت پیش رفت. معامله سر گرفت. حالا نوبت آنها بود که پول جنس را بپردازند. بدنش داغ شده بود. نمی دانست چه بگوید. آبرویش در خطر بود. اگر مرد می فهمید که او با دست خالی شریکش شده آن وقت ...
درست همان موقع ، مردی با کت و شلوار قهوه ای و کلاه لبه داری که تا روی ابروهایش پایین کشیده بود جلو آمد گفت: بار آهن مال شماست؟ گفتند: بله! گفت: هر قدر که باشد می خرم.
هنوز پولی بابت خرید آنها پرداخت نکرده بودند که همه آنها بطور معجزه آسایی به فروش رسید. سود بدست آمده به دو قسمت مساوی تقسیم شد. باور نمی کرد در عرض یک ساعت چنین پولی بدست آورده باشد.
این چیزی بود که حتی در رؤیاهایش نیز به آن فکر نکرده بود.
حالا می توانست تمام قرض هایش را بپردازد و تا مدت ها به راحتی زندگی کند. شبانه راهی قم شد. می خواست هر چه زودتر این خبر خوش را به خانواده اش برساند.
در راه به یاد عهدش با حضرت معصومه سلام الله علیها افتاد: بی بی جان، آرزو دارم مالی را وقف کنم...
حالا زمان آن رسیده بود که به عهدش وفا کند.
بهترین چیزی که به فکرش رسید تا مشکلی از مردم حل کند، ساختن پلی در کنار حرم حضرت معصومه بود.
مردم برای رفت و آمد در این منطقه مشکل داشتند. با برنامه ریزی که کرد حدود 30 کارگر نیاز داشت و برای ثبت نام کارگران خودش دست بکار شد اما تعداد کارگرهای ثبت نام کننده به 200 نفر رسید.
قصد داشت 30 نفر را جدا کند اما یاد بیکاری و ناامیدی خودش افتاد، دلش به درد آمد و گفت: خانم حضرت معصومه خودش برکت این پول را زیاد می کند. من همه کارگران را مشغول کار می کنم و به تک تک آنها مزد می دهم.
نقشه مهندسی و اجرایی پل آماده شد و کارگران مشغول کار شدند و کارها به سرعت پیش رفت و بالاخره بعد از مدت ها ساختن پل پایان یافت و پل آهنچی نام گرفت و عبور و مرور مردم آسان شد.
حالا به آرزویش رسیده بود و اموالش را وقف کرده بود.
🌷@afarinesh1🌷
هدایت شده از تبیین منظومۀ فکری رهبری
#پیام_صبحگاهی
🔹در سر راه انسان موانع وجود دارد. اساساً همین وجود مانع است که به تلاش #انسان معنا و حقیقت معنوی میبخشد و اسمش میشود #جهاد؛ والّا اگر مانع نبود، جهاد معنی نداشت. جهاد یعنی جد و جهد همراه با زحمت و چالش با موانع.
۱۳۸۷/۲/۱۴
@t_manzome_f_r
تبیین منظومه فکری رهبری