☑️جدول دروس مدرسه تلویزیونی دوشنبه ۳۱ شهریورماه سال ۱۳۹۹
🔘شبکه آموزش
🟡متوسطه اول:
ساعت ١۴:٣٠ تا١۵:٠٠ مطالعات اجتماعی پایه هفتم
ساعت ١۵:٠٠ تا١۵:٣٠ مطالعات پایه هشتم
ساعت ١۵:٣٠ تا ١۶ مطالعات اجتماعی پایه نهم
🌺🌺🌺 با سلام واحترام
به اطلاع دانش آموزان عزیزم و اولیا گرامی می رساند که با توجه به اعلام وضعیت قرمز استان مدارس تعطیل می باشد اما به نکات ذیل توجه کنید
🔴🔴🔴🔴🔴
🔴کلاسها طبق برنامه در شاد از ساعت ۱۰ ونیم شروع می شود
🔴 حضور به موقع در کلاسها الزامی است
🔴 عدم حضور و انجام ندادن فعالیت باعث کم شدن نمرات خواهد شد
🔴 عوامل اجرایی در آموزشگاه حضور دارند
✅توجه
خانواده های ایثارگر به شرح
اسرااینالو
مبیناصفری
نازنین زهرامحمدیان
زینب خلج
نیلوفر رستمی
لطفاتا فردا کارنامه ی تحصیلی و کارت ایثارگری رو به اموزشگاه افرینش تحویل بدید
✍دخترای عزیزم اگر دانش آموزی به هردلیلی تا کنون نتوانسته در کلاسهای شاد شرکت داشته باشد حتما باشماره مدرسه۳۷۷۳۰۰۲۵ تماس گرفته اطلاع دهید .🙏
سلام ب دانش اموزای گل🌹
کسایی ک فرم بسیج رو دریافت کردیدلطفا دقت کنید صفحه دوم برگه درارتباط با نقش افرینی نوشته شده شما باید حداقل سه مورد از عنوان های ک تو عکس نوشته شده رو تو جدول بنویسید پایین جدول هم امضا کنید
دانش آموزای گل ک فرم رو کامل کردید به همراه دوقطعه عکس و کپی اول شناسنامه به مدرسه تحویل بدید
بازم اگه سوالی داشتید به آیدی زیر مراجعه کنید .
@mohammadii76
آفرینش
📣📣توجه 📣📣توجه 😉مسابقه داریم ✅اولین جشنواره ی فرهنگی و هنری علمداریادواره ی شهید آسمانی سپهبد حاج
✅دانش آموزای گلم
مسابقه ی علمدار فقط تا 1 آذر وقت هست کسایی ک جا موندین عجله کنید
🎁جوایزویژه ای براش در نظر گرفته شده😍 جانمونید
اگرسوالی داشتید در خدمتم
mohammadii76@
✨گره های زندگی✨
✍پیرمرد تهیدست، زندگی را در نهایت فقر و تنگدستی میگذراند و به سختی برای زن و فرزندانش قوت و غذائی ناچیز فراهم میکرد. از قضا یک روز که به آسیاب رفته بود، دهقان مقداری گندم در دامن لباساش ریخت و پیرمرد گوشههای آن را به هم گره زد و در همان حالی که به خانه بر میگشت با پروردگار از مشکلات خود سخن میگفت و برای گشایش آنها فرج میطلبید و تکرار میکرد: «ای گشاینده گرههای ناگشوده،
عنایتی فرما و گرهای از گرههای زندگی ما بگشای.»
پیر مرد در حالی که این دعا را با خود زمزمه میکرد و میرفت، یکباره یک گره از گرههای دامنش گشوده شد و گندمها به زمین ریخت. او به شدت ناراحت شد و رو به خدا کرد و گفت:
«من تو را کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود»
👈🏽پیرمرد نشست تا گندمهای به زمین ریخته را جمع کند ولی در کمال ناباوری دید دانههای گندم روی همیانی از زر💰 ریخته است! پس متوجه فضل و رحمت خداوندی شد و متواضعانه به سجده افتاد و از خدا طلب بخشش نمود.
📜نتيجه گيري مولانای بزرگ از بيان اين حكايت:
تو مبین اندر درختی یا به چاه
تو مرا بین که منم مفـــتاح راه
📚 حکایتهای معنوی
💎مثل امروز ، رادیو، خبر تعرض به خاک کشور را اعلام کرد.
💎فردا صبح باغیرتها اینقدر با عجله پرچم به دوش دویدند که اصلا فرصت نشد خداحافظی کنند.
و رفتند که رفتند...
🔆فرزندان مکتب حسینی
رازِ خداحافظی شان با دنیا، با تمام دلبستگی هایش
🔆" عشق به ولایت " بود...
به خون پاک شهیدان قسم، هستیم بر آن عهد که بستیم.
هفته ی دفاع مقدس گرامی باد