eitaa logo
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
668 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2هزار ویدیو
89 فایل
در جـنگ نرم پای باور و ایمانمان که وسط باشد ساکت نخواهیم نشست✌️🏻... {خادمان کانال🌱} @valeh_135 @yazahra_83 @Montaghem_soleymani_82 شرایط تبادل و کپی↯ @shorot_13 حرفهاتون⇦ @Afsaranadmin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱| ❌🎥 ویروس تردید!! 🔺رهبر انقلاب: «بعضی‌ها هستند همه‌ی سعی‌شان این است که در مبانی انقلاب ایجاد کنند و نشانه‌های کشور را انکار کنند؛ ... این ستون فقرات کار فرهنگی دشمن است؛ این، آن لُبّ جنگ نرم دشمن است که ایجاد تردید کنند.» ۱۳۹۹/۰۲/۲۸ 👌🏻 ○━━⊰☆📱☆⊱━━○ @afsaranjangnarm_313 ○━━⊰☆⚔☆⊱━━○
📱 شهید‌حاج‌ ‎قاسم‌‌سلیمانی🌱✨ «اگر ڪسی صدای رهبـر‌ خود را نشنود به طور یقین صدای امام‌زمانِ‌ (عج) خود را هم نمی‌شنود؛ و امروز خط قرمز باید توجه تمام و اطاعت از ولی خود، رهبریِ‌نظام‌ باشد🍃💐 ○━⊰☆📱☆⊱━○ @afsaranjangnarm_313 ○━⊰☆⚔☆⊱━○
ساعت‌۲ شبکہ‌۳ پخشِ‌مستقیم‌زاِئرای‌عراقے توراهِ‌ڪربلا ...(:"💔
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
اگه میخوای دخترِ حاج‌قاسم باشی گوش بده..:) #حاج_حسین_یکتا #دفاع_مقدس @afsaranjangnarm_313 ✌️🏻
[🎧📱] دارو ندار خدا رو زمین امام زمانه....🌥 دارو ندار امام زمان رو زمین حضرت آقاس...🌙 که ما قراره دار و ندارمون و خرج دار و ندار امام زمان بکنیم که حضرت آقاس...✌️🏻✨💫 @afsaranjangnarm_313 📱
🌸🌱 ☘ بچه ها! عصر هالیووده؛ عصر اینترنته، عصر دهکده جهانیه، عصر بمب بارون و بچه هاست. امروز تو چجوری میخوای کنی؟ با کدوم ؟؟؟ با کدوم ؟؟؟ 🍃 🥀 🌱 @afsaranjangnarm_313 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📜 تمام دفاع مقدس رو میتوان توی این کلیپ درک کرد💔 🌱 ○|خاطره‌اے از شهید💔 بی نام و نشان🕊|○ 🌴@afsaranjangnarm_313🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕 💕 ❤️ 📱 📌 🖇 ✨ 📚 برگشتم پشت سرمو نگاه کنم که دیدم یه آقای غریبه ایه +ممنونم از کمکتون -خواهش میکنم آرمیتا خانوم +چی ؟؟شما من و از کجا میشناسین -مگه شما من و نمی شناسین؟ +باید بشناسم؟ -پس وصیت نامه پدر و مادرتو نخوندی +چ..چه ربطی داره؟ -بخونی میفهمی بیخیال اون مرده غریبه شدم و رفتم‌سمت یکی از تاکسی ها و سوار شدم... خدایا تو وصیت نامه چی‌نوشته ؟؟!!کاش میاوردم با خودم ... اینجا میخوندم ،چطوری صبر کنم تا برگردم وای... ** کرایه رو حساب کردم و سر کوچه پیاده شدم،در تاکسی رو بستم که چشمم به ماشینی که با فاصله بود افتاد.. همون مرده تو ماشین بود... سعی کردم بیخیال بشم و فکرمو مشغول کنم جلوی در خونه سارا اینا وایسادم و به گوشیش یه تک زدم که در باز کرد.. تا قبل سارا و سمیرا پرواز کردم هر دوشون رو تو بغل گرفتم +سلام عشقای من -تو که حرف از عشق نزن میزنم میترکونمت عقد منو یادت رفته بود +اووووو سارا به خدا انقدر کار دارم که یادم نمی‌مونه چی شام خوردم -باشه بابا بیا تو بیینم بعد از اینکه با همه خانوادشون سلام و احوال پرسی کردم رفتم‌تو اتاقشون -صبحونه خوردی؟ +نه -ماهم نخوردیم بزار اینجا سفره بندازم سارا رفت بیرون که سمیرا گفت: -چه خبر؟ +خبرا که زیاده -چه خبری زود تند سریع بگووو +حالا بزار صبحونه بخوریم -نهههه بگووو سارا به یه سینی بزرگ اومد تو اتاق و گفت : -چی شده؟ -میگه کلی خبر‌داره اما نمیگه -ارمیتا اگه نگی قلقلکت میدیم ها +باشه باشه میگم فقط منو با قلقلک شکنجه ندین -خب بگو +از کجا شروع کنم -اوممم.....از اول اولش +خب پدر مادرم اعدام شدن. اون پسره عرفان رفت دنبال یکی دیگه گفت ما بدرد هم نمی خوریم‌نمی تونم اونی که تو می خوای بشم و اینکه یکی هم اومده خاستگاریم نمی‌دونم چرا از ماجرای اول صبح چیزی براشون نگفتم.. نگاهی به قیافه های سارا و سمیرا انداختم‌که دهنشون تا جای ممکن باز بود و با شک نگاهم‌می‌کردن..خودمو برا یه تنبیه از طرف این دوتا داشتم آماده می کردم.. یهو دوتاشون شروع کردن جیغ زدن و اون بینش حرفش میزدن.. -ایییییی خدا بزنمت این‌ همه اتفاق افتاده الان باید بفهمیم -چراااا نگفتتییی ؟؟؟ دوتاشون اومدن‌سمتمو قلقلکم میدادن و کلی چیزی بهم‌میگفتن +وای ببخشید خب الان گفتم که -نه می خواستی الانم‌نگی لابد +اگه نمی‌پرسیدین که نمی گفتم..... .... :✍ و کپی تا پایان فصل دو ممنوع پیگرد الهی دارد🚫 ❤️ @afsaranjangnarm_313 📱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا