ایتا - در این گوشه از دنیا

ترجمه‌های انگلیسی ای رو میخونم که شعر یا متن فارسیش رو نمی‌دونم.

69 مشاهده20:13

اینو گوش میدم؛
بارها و بارها

88 مشاهده20:14

موقع اذان مغرب پیشونیم رو می‌چسبونم به شیشه پنجره و غروب آفتاب رو تماشا می‌کنم

73 مشاهده20:15

یادداشت‌های قدیمی‌م رو میخونم و می‌فهمم در گذشته چقدر خالص‌تر بودم

85 مشاهده20:16

اجازه دادم دوستای دورم من رو فراموش کنند و بهونه میارم که با معدود دوستای نزدیکم هم وقت نگذرونم.

76 مشاهده20:17

تو اوج خستگی جسمی، پیاده می‌رم دانشگاه

74 مشاهده20:19

بعد دانشگاه دلم میخواد یه سر برم خونه استراحت کنم بعد برم حسینیه

اما اینکار رو نمی‌کنم 
یه راست می‌رم اونجا و منتظر می‌مونم تا مراسم شروع بشه

72 مشاهده20:20

گریه می‌کنم

195 مشاهده20:21

نصفه‌شب وقتی همه خوابند می‌رم یه گوشه توی بالکن می‌نشینم یه کم ترجمه‌ی ابوحمزه می‌خونم بعد به آسمون خیره می‌شم

65 مشاهده20:23

گاهی شعر می‌خونم

62 مشاهده20:25

خودم رو جدا از خانوادم، دوستام، محل زندگیم، تحصیلم ... 
خودم رو جدا از همه‌ی جهان می‌بینم

1 مشاهده20:26

جزوه و کتاب و قلم و لپ‌تاپ و مقاله‌های توش رو آماده می‌کنم که بشینم درس بخونم ولی نمی‌خونم

1 مشاهده20:28

مطالب بعدی