eitaa logo
در این گوشه از دنیا
136 دنبال‌کننده
348 عکس
22 ویدیو
9 فایل
آرشیو لحظات گم‌شدگیِ زهرا "I am surely far different from what you suppose!" ناشناس: https://daigo.ir/secret/5417351156
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 سوم🔹
می‌دونید اینجا کجاست؟
17.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رود نیل، طولانی‌ترین رود جهان از آفریقا و مصر عبور می‌کنه و بعد میرسه به جایی حوالی این دریا؛
دریای زیبای مدیترانه
. •بعدازظهرها اگر از خونه‌های شهر فاصله بگیرید و توی مسیر منتهی به شن‌ها راه برید و نسیم خنک دریا به صورتتون بزنه، کم‌کم می‌رسید به اینجا؛ «
ساحل غزه
»
اون‌وقت
می‌تونید روی صخره‌ای بنشینید و به هیاهوی ماهیگیرها گوش بدید و غروب زیبای خورشید رو تماشا کنید.
اما اگه خورشید رو رها کنید و کمی سرتون رو بچرخونید به این قاب می‌رسید. کم‌کم خرابه‌ها میان توی کادر و صدای بمباران و تخریب ساختمون‌ها آرامش ساحل رو به هم میزنه
5.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینجا
هم «غزه» ست
. شهری که حالا پر از کودکان خونی و زخمی و بدون دست و پا و عضوه! پر از مادران عزادار و در خود شکسته‌س. «
شهر ساحلی ای
» که تا سال ها جنگ‌زده و مخروبه باقی می‌مونه...
بچه‌ها برای اینکه دردهاشون رو فراموش کنند گاهی میان لب ساحل این دریا و شن‌بازی می‌کنند و بلند می‌خندند. •نیل به این دریا می‌ریزه. تمام دعوای اسرائیل سر همینه: رویای تسلط بر «اسرائیل بزرگ»؛ از نیل... تا فرات! •و اسرائیل حیوان وحشی ایه که برای رسیدن به رویای کثیفش همه کس و همه چیز رو از بین می‌بره.
ساحلِ غزه حالا خالی‌تر از همیشه ست. صدای ماهیگیرها یا مردم معمولی و خانواده‌هایی که برای تفریح اومدن، کمتر به گوش میرسه •خونِ بچه‌هایی که صدای خنده‌شون توی ساحل پخش بود؛ «حالا داره از بین دست‌های اسرائیل به زمین می‌ریزه...» …
از خودم متنفرم از اینکه با فامیل‌هام نشستیم دور هم و صدای تلویزیون رو تا آخر بلند کردیم و پایتخت می‌بینیم _که حتی بامزه هم نیست_ متنفرم از این‌همه اشک درونم خسته ام از بی‌تفاوتی و کرختی خودم بدم میاد از این که مستِ زندگی هستم در فرارم دوست داشتم امدادگر ساده ای بودم در خان‌یونس که کمی عربی بلد بود و بچه‌های زخمی و ترسیده رو در آغوش می‌گرفت و آروم زخم‌هاشون رو مداوا می‌کرد. یا خبرنگاری در مرز رفح بودم و هر روز عصر وضعیت خونین غزه رو به دنیا گزارش می‌دادم. یا لااقل نویسنده‌ای بودم که نوشته هاش خریدار داشت و بلد بود به جای این واگویه‌های بی‌هدف و نچسب، چیزی بنویسه که غم و درد و وحشت این روزهای آخرالزمانی رو به دیگران منتقل کنه. اصلا کاش دانشجویی در آمریکا یا اروپا (با تمام بدیمنی اونجا) بودم و می‌تونستم برم با اونهایی که از این فضا خیلی دور اند حرف بزنم. یه گوشه‌ای گیرشون بیارم و براشون از محبوبم حسین(ع) بگم که چطور کاری کرد همه ما تا همیشه در مقابل ظلم بایستیم... خلاصه ای کاش جایی بودم که این همه رخوت و مستی رو نمی‌پذیرفت. جایی که شکستگیِ قلبم چیزی رو در این دنیا حرکت می‌داد! زندگی‌ای رو بهتر می‌کرد. ای کاش تیکه تیکه های قلبم، کودک معصوم و بی‌دفاعی رو مسرور می‌کرد...
دنیا کور است کر است دنیا بوی تعفن می‌دهد یک بار دیگر مثل همیشه زورگویان دنیا هرچه آدم دلشان میخواهد تکه تکه می‌کنند و دنیا دنبال ساخت نسخه ی انیمه‌‌ی عکس‌های خانوادگی و دونفره اش است. آدم ها به خاطر یک حیوان وحشی پست در خانه هایشان منفجر می‌شوند و می‌میرند و دنیا لال شده است! تو میپرسی چرا از دنیا متنفرم؟
آسمون داره پاره میشه
هرموقع اینجوری میشه امید در دل من روشن میشه که قراره منجی بیاد
من خیلی دورم از همه چیز و همه کس حتی فکر آشنایی و نزدیکی با آدم‌ها توی خیالم نمی‌گنجه رویاش رو هم ندارم اصلا آرزویی برای دوستی و مهر توی سرم نیست به همین گوشه‌ی بی‌رونق و ساکت از دنیا قانعم و طالب چیز بیشتری نیستم این خوبه یا بد؟