eitaa logo
مسیر سعادت⁦🏝️⁩
1.2هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
3.9هزار ویدیو
53 فایل
🌹نابْ تَرینْ نُکاتِ زندگیِ شهدا و علما ❣فضایی صَمیمی و دُورْ از قیلُ و قالِ دُنیا❣ 🌷کشکول 💗حرف دل 👌 #کوتاه_کاربردی_جذاب_خاص 🍃بعد خواندن مطالب خودتان قضاوت کنید. 💌دوستانتان را به این بزم زیبا دعوت کنید. ارتباط با ادمین: @darabi_mohammdebrahim
مشاهده در ایتا
دانلود
❓*چرا « » دشمن را عصبی کرده است؟* 🌀«سلام فرمانده» هزینه‌هایی که دشمن برای تغییر تفکر در نسل آینده انقلاب کرده را هدف گرفته و آن را هدر داد؛ مسیر حرکت مؤثر انقلابی- فرهنگی برای آینده‌سازان کشور را به جهادگران فرهنگی آموزش داد؛ سیاست و دین را با هم درآمیخت و هم امام حاضر و هم امام ظاهر را به نسل نوجوان آینده‌ساز شناساند. 👈 شدت عصبانیت دشمن در مواجهه با این سرود، مشخص کرد بهترین جا برای کار فرهنگی، کار بر روی نوجوانان و آینده‌سازان کشور است. 👌 در هر جایی که دشمن، حمله خود را شدیدتر کرده است، آنجا خط مقدم است . 🆔 @afzayeshetelaat
1.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👓 اگر به حرف روحانیون دلسوز خرمشهر گوش می‌دادند، آن بخش از سقوط نمی‌کرد! 📌 سخنرانی طوفانی رهبر انقلاب درباره وقایع سال ۵۹ 🔹 آقا برداشته در روزنامه عصر تهران سرمقاله زده که خامنه‌ای را باید محاکمه کنید! 🔹 چرا؟ چون بنده در فلان مصاحبه گفتم‌‌اگر به حرف خرمشهر گوش داده می‌شد آن بخش خرمشهر سقوط نمی‌کرد! 🔹 محاکمه کنید تا ما هم حرفهایمان را بزنیم! 🔻 پی‌نوشت: این نکته رهبر معظم بسیار جای مانور و بررسی و تحقیق دارد که سقوط خرمشهر، بخاطر گوش ندادن به حرف روحانیت دلسوز و انقلابی بود! و شاید هیچ کس تا کنون این مبحث را نشکافته باشد که گروه بنی‌صدر که از این حرف آشفتند، بخاطر سیاست منهای روحانیت حرف روحانیون دلسوز را پشیزی حساب نکردند و سقوط خرمشهر رقم خورد! امروز هم طبق بیان صریح رهبری: خرمشهرها در پیش است و اگر به قول روحانیون عالم و دلسوز انقلابی گوش داده نشود، سقوط حتمی است! 📆 سالروز آزاد سازی خرمشهر
در درون هر انسان فاسدی، حتى فرعون یک انسان واقعی در زنجیر است👌💯 از نظر اسلام در درون هر انسان فاسدی، حتى فرعون، یک انسان واقعی در زنجیر است. یعنی فرعون تنها بنی اسرائیل را به زنجیر نکشیده، یک انسانی، یک فرشته پاکی را هم در درون خودش به زنجیر کشیده است. پیغمبران می‌آیند برای شوراندن و انقلاب و عصیان، اما اول می‌روند سراغ آن انسان نهفته در درون فرعون‌ها بلکه آن انسان را بشورانند علیه این انسان اکتسابی اجتماعی که الآن بر این موجود حکومت می‌کند. لهذا موسی بن عمران اول مأمور می‌شود برود سراغ خود فرعون. «... لَّعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَى» [^1] برو بلکه این فرعون را به وسیله انسانی نهفته در درون خودش واژگون کنی. البته اگر بعد از آنکه ایمان به او مکرر در مکرر عرضه شد، در مقابل دعوت پیغمبر عناد ورزید، این عناد بعد از اتمام حجت، دیگر چاره پذیر نیست. «... سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ» «۲» مرحله بعد از این است. اگر از اینجا سود نبردند آنوقت می‌روند سراغ طبقات محروم [و حتی غیر محروم،[ آنها را علیه فرعون‌ها و فرعونی‌ها می‌شورانند. استاد مطهری، انقلاب اسلامی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص42، 43 🇮🇷🖇
13.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆 سیدکاظم روح‌بخش ، جواب بعضی ها رو اینجوری داده 👆 🆔 @afzayeshetelaat
❗️عراقی‌ها وقتی رو تصرف کردند روی دیوارها نوشتند: جئنا لنقبی.. آمده‌ایم که بمانیم!❗️ 👌 دو سال بعد وقتی خرمشهر آزاد شد؛ شهید بهروز مرادی زیر همون نوشت: آمدیم اما نبودید..!❗️😊 🌷روح شهدای مسیر آزادسازی خرمشهر شاد باد 🇮🇷 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🆔 @afzayeshetelaat
5.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اون پراید برای خودش نبود برای اداره بود. ولله قسم میخورم یک بار هم بچه‌اش را با ماشین اداره نرسوند. او مستاجر بود هر وقت صحبت از شهادت می‌شد می‌گفت آماده‌ام...
📸 هدیه متفاوت سلطان عمان به رئیس جمهور
💢 نمایندگان مجلس فردا با رهبر انقلاب دیدار خواهند کرد 🔹عضو هیئت‌رئیسه مجلس: جلسه علنی مجلس فردا دایر است و پس از برگزاری انتخابات هیئت رئیسه طبق برنامه قبلی نمایندگان با رهبر معظم انقلاب دیدار خواهند کرد.
🌷 در شهریور ۱۳۵۹،  (بهنام محمدی‌راد) نوجوان دانش‌آموز ۱۳ ساله، تصمیم گرفت مردانه بایستد، بجنگد و به یاری مجروحین بشتابد. 👈او با همان جسم کوچک اما روح بزرگ و دل دریایی‌اش بارها به قلب دشمن زد و با وجود مخالفت فرماندهان، خود را به صف اول نبرد رساند تا از شهر و دیار خود دفاع کند. 🔹بهنام چندین بار نیز به اسارت دشمن درآمد؛ اما هر بار با توسل به شیوه‌ای از دست آنان گریخت. 😄 برای فریب عراقی‌ها می‌زد زیر گریه و می‌گفت: "من دنبال مامانم می‌گردم، گمش کردم"🤣 👈 او با بهره‌گیری از هوش، توان و جسارت خود توانست اطلاعات ارزشمندی از موقعیت دشمن را به دست بیاورد و در اختیار فرماندهان جنگ قرار دهد… عراقی‌ها که فکر نمی‌کردند این نوجوان ۱۳ ساله قصد شناسایی مواضع، تجهیزات و نفرات آنها را دارد، رهایش می‌کردند. 😱 یک بار که رفته بود شناسایی، عراقی‌ها گیرش انداختند. جای دست سنگین مأمور عراقی روی صورت بهنام مانده بود و وقتی برگشت دستش را روی سرخی صورتش گرفته بود. هیچ چیز نمی‌گفت فقط به بچه‌ها اشاره کرد عراقی‌ها کجا هستند و بچه‌ها راه می‌افتادند… 🌷 با زحمت و رشادت چنین رزمندگانی آزاد شد ، و امروز آمده تا دوباره بهنام محمدی ها را بپروراند ، درست نقطه مقابل آنچه دشمنان در فضای مجازی و حقیقی بدنبالش هستند❗️ 🆔 @afzayeshetelaat
✅ داستان بهنام 👆 نوشته داوود امیریان فرازهایی از زندگی تا شهادت برشی از این کتاب را در پست بعدی بخوانید 👇 🆔 @afzayeshetelaat
مسیر سعادت⁦🏝️⁩
#معرفی_کتاب ✅ داستان بهنام 👆 نوشته داوود امیریان فرازهایی از زندگی تا شهادت #شهید_بهنام_محمدی ب
✅ فرمانده تکاورها گفت: «پسر جان، برای من مسئولیت دارد. نمی توانم اجازه دهم تک و تنها بروید تو دل دشمن. تو فرمانده‌ات کیه؟» 👌بهنام گفت: من فرمانده‌ خودم هستم. تمام سوراخ سنبه‎های اینجا را مثل کف دست بلدم. قول می دهم شناسایی خوبی بکنم و برگردم.»😳 فرمانده تکاورها در برابر اصرار بهنام، کم آورد. بهنام نارنجکش را گوشه‌ی حیاط، زیر جعبه خالی میوه پنهان کرد. موهای سرش را آشفته کرد، آستین بلوزش را جِر داد و کتانی سوراخش را از پا کند. 😳 تکاورها با تعجب گفتند: «چرا خودت رو این ریختی کردی؟» بهنام گفت:«توقع داری با لباس پلوخوری جلو بروم؟ من به کار خودم واردم.» بهنام، پابرهنه از آنها دور شد. یک شلوار سیاه گشاد به پا داشت که به جای کمربند، طناب از قلاب کمربندش رد کرده و روی شکم محکم کرده بود. بلوز آبی رنگ چهار خانه  تنش بود. موهای بلند سرش آشفته تر از همیشه بود. شروع کرد به گریه کردن. زار زد و جلو رفت. با دقت به اطراف نگاه می کرد. چند موضع تک تیراندازها عراقی ها را به ذهن سپرد. سر کوچه‌ بلورچی، یک سنگر خمپاره‌ی ۱۲۰ میلی متری را دید. با تعجب نگاهش می‌کردند. 🤔😳 دیدن یک پسرک‌ تنها و گریان آنها را از هر گونه واکنشی برحذر می کرد. بهنام دید که یکی از خانه‌ها، مقر اصلی عراقی‎هاست. رفت و آمد آنجا زیاد بود. رفت تو حیاط. چند سرباز در اتاق خواب بزرگ رو به حیاط استراحت می‌کردند. چند نفر دیگر داشتند اسلحه‎شان را با گازوئیل می‌شستند. چند نفر در حال سق‎زدن نان و خوردن کنسرو تن ماهی بودند. 😱 بهنام جلو رفت کنار عراقی که غذا می‌خوردند، نشست و مظلومانه نگاه شان کرد. یکی از عراقی‌ها با دهان پر، به زبان عربی چیزی گفت. بهنام ، خود را به نشنیدن زد. به دست آنها نگاه کرد. همان عراقی شانه‌ ی  بهنام را تکان داد و غر زد. بهنام به دهان و گوش اشاره کرد و به آنها حالی کرد که کرو لال است !!😳😅 دید که ترحم در چشمان یکی از عراقی ها جا خوش کرده. همان عراقی، کنسرو و کمپوت و نان بهنام داد. بهنام قوطی ها را در یک تکه لحاف پیچید. عراقی‌ها سرگرم کار خود بودند. در یک آن، چند نارنجک و خشاب را هم تو لحاف گذاشت و سریع گره زد و انداخت بر شانه و بلند شد. با اشاره‌ی دست از عراقی‌ها تشکر کرد و از خانه بیرون زد. هر آن، منتظر بود که دنبالش کنند و به خاطر دزدیدن خشاب‌ها و نارنجک‎ها حسابش را برسند. خبری نشد. توی کوچه پیچید. دید که یک تانک، حیاط خانه ای را خراب کرده و در آنجا متوقف شده. خدمه‌های تانک زیر تانک استراحت می‌کردند. ❗️بهنام تصمیم خود را گرفت، به آرامی یک نارنجک از تو بقچه‌اش درآورد. حلقه ضامن را کشید و نارنجک را داخل لوله تانک هل داد. سریع بقچه‌اش را برداشت و فرار کرد. هنوز به سر کوچه نرسیده بود که صدای انفجار مهیبی بلند شد. بهنام تندتر دوید. به کوچه دیگری رسید. از در باریک خانه گذشت. رفت روی پشت‌بام. از آنجا محل تانک‌ها و مقر عراقی‌ها را به خوبی می‌دید. تکه کاغذی از جیبش در آورد و سریع کروکی محل تانک‌ها و مقر عراقی ها را کشید. تکه کاغذ را تا کرد و تو جیبش گذاشت. 👏 هنوز غروب نشده بود که به مقر تکاورها رسید. فرمانده تکاورها با دیدن بهنام نفس راحتی کشید. محمد نورانی هم آنجا بود و خودخوری می‌کرد. نورانی با دیدن بهنام جلو آمد و تشر زد: 😡 «بچه، معلومه چکار می‌کنی؟ جان به سرمان کردی!» بهنام بقچه‌اش را باز کرد و گفت: «بیا آقا محمد! برایتان کنسرو، نارنجک و خشاب آوردم. کروکی تانک‌ها و مقر عراقی‌ها را هم کشیدم.» 😳❗️ تکه کاغذ را به نورانی داد. چشمان نورانی از پس شیشه‌ی عینکش، گرد شد. 😄فرمانده تکاورها خندید و گفت: «برادر نورانی، این وروجک برای خودش یک پا نیروی اطلاعاتی و جاسوسی کارکشته است!» 😄..... 📚 برشی از کتاب «داستان بهنام» نوشته «داوود امیریان» 🆔 @afzayeshetelaat
عزیزان ! خواندن نماز لیلة الدفن کمترین کاری است که می توان برای سردار انجام داد *حسن فرزند حسین* ده دقیقه وقت بگذارید و خودتان هم مأجور باشید🌷 🆔 @afzayeshetelaat