18.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚 #بهار_کتاب | تذکر صبح امروز رهبر انقلاب به مسئولان حوزه کتاب در جریان بازدید از نمایشگاه: عرضه کتاب ما کم است و باید افزایش یابد
💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆روایت بسیار دردناک فرمانده نیروی دریایی پهلوی از وطن فروشی شاه
♦️ببینید شاه بی شرف چطوری جزیره عربی رو دستی دستی به سعودیها داد و باعث شد نصف خلیج فارس رو از دست بدیم
♦️اون از بحرین اونم از جزیره عربی ... خیلی وقاحت دارن این سلطنت طلبا که از شاه ملعون دفاع میکنن
روایتگر : کمال حبیب اللهی
فرمانده نیروی دریایی
فرمانده ناوگان خلیج فارس و پایگاه دریایی بوشهر
🇮🇷کانالهای نشریه عبرتهای عاشورا 🇵🇸
🌍 @ebratha_ir ایتا
🌍 @ebratha.org سروش
#سلام_امام_زمانم
عمریست به دنبال توأم، نیست نشانی
ای خوبتر از خوبتر از خوب ، کجایی...؟!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌸🌸🌸🌸
👌👌👌حکایت بسیار زیبا
مردی ساده چوپان شخصی ثروتمند بود
و هر روز در مقابل چوپانی اش پنج درهم از او دریافت میکرد.
یک روز صاحب گوسفندان به چوپانش گفت:
میخواهم گوسفندانم را بفروشم چون میخواهم به مسافرت بروم.
و نیازی به نگهداری گوسفند و چوپان ندارم و میخواهم مزدت را نیز بپردازم.
پول زیادی به چوپان داد اما چوپان آن را نپذیرفت و مزد اندک خویش را که هر روز در مقابل چوپانی اش دریافت میکرد و باور داشت که مزد واقعی کارش است، ترجیح داد.
چوپان در مقابل حیرت زدگی صاحب گوسفندان، مزد اندک خویش را که پنج درهم بود دریافت کرد و به سوی خانه اش رفت.
چوپان بعد از آن روز که بی کار شده بود، دنبال کار می گشت اما شغلی پیدا نکرد ولی پول اندک چوپانی اش را نگه داشت و خرج نکرد به امید اینکه روزی به کارش آید.
در آن روستا که چوپان زندگی می کرد مرد تاجری بود که مردم پولشان را به او می دادند تا به همراه کاروان تجارتی خویش کالای مورد نیاز آنها را برایشان خریداری کند.
هنگامی که وعده سفرش فرا رسید، مردم مثل همیشه پیش او رفتند و هر کس مقداری پول به او داد و کالای مورد نیاز خویش را از او طلب کرد.
چوپان هم به این فکر افتاد که پنج درهمش را به او بدهد تا برایش چیز سودمندی خرید کند.
لذا او نیز به همراه کسانی که نزد تاجر رفته بودند، رفت. هنگامیکه مردم از پیش تاجر رفتند ، چوپان پنج درهم خویش را به او داد.
تاجر او را مسخره کرد و خنده کنان به او گفت:
با پنج درهم چه چیزی می توان خرید؟
چوپان گفت: آن را با خودت ببر هر چیز پنج درهمی دیدی برایم خرید کن.
تاجر از کار او تعجب کرد و گفت: من به نزد تاجران بزرگی میروم و آنان هیچ چیزی را به پنج درهم نمیفروشند، آنان چیزهای گرانقیمت میفروشند.
اما چوپان بسیار اصرار کرد و در پی اصرار وی تاجر خواسته اش را پذیرفت.
تاجر برای انجام تجارتش به مقصدی که داشت رسید و مطابق خواسته ی هر یک از کسانی که پولی به او داده بودند ما یحتاج آنان را خریداری کرد .
هنگام برگشت که مشغول بررسی حساب و کتابش بود، بجز پنج درهم چوپان چیزی باقی نمانده بود و بجز یک گربه ی چاق چیز دیگری که پنج درهم ارزش داشته باشد نیافت که برای آن چوپان خریداری کند.
صاحب آن گربه می خواست آن را بفروشد تا از شرش رها شود ، تاجر آن را بحساب چوپان خرید و به سوی شهرش بر می گشت.
در مسیر بازگشت از میان روستایی گذشت، خواست مقداری در آن روستا استراحت کند ، هنگامی که داخل روستا شد ، مردم روستا گربه را دیدند و از تاجر خواستند که آن گربه را به آنان بفروشد .
تاجر از اصرار مردم روستا برای خریدن گربه از وی حیرت زده شد. از آنان پرسید: دلیل اصرارتان برای خریدن این گربه چیست؟
مردم روستا گفتند: ما از دست موشهایی که همه زراعتهای ما را می خورند مورد فشار قرار گرفته ایم که چیزی برای ما باقی نمی گزارند.
و مدتی طولانی است که به دنبال یک گربه هستیم تا برای از بین برن موشها ما را کمک کند.
آنان برای خریدن آن گربه از تاجر به مقدار وزن آن طلا اعلام آمادگی کردند .
هنگامی که تاجر از تصمیم آنان اطمینان حاصل کرد، با خواسته ی آنان موافقت کرد که گربه را به مقدار وزن آن طلا بفروشد.
چنین شد و تاجر به شهر خویش برگشت ، مردم به استقبالش رفتند و تاجر امانت هر کسی را به صاحبش داد تا اینکه نوبت چوپان رسید ، تاجر با او تنها شد و او را به خداوند قسم داد تا راز آن پنج درهم را به او بگوید که آن را از کجا بدست آورده است؟
چوپان از پرسش های تاجر تعجب کرد اما داستان را بطور کامل برایش تعریف نمود.
تاجر شروع به بوسیدن چوپان کرد در حالی که گریه می کرد و می گفت:
خداوند در عوض بهتر از آن را به تو داد چرا که تو به روزی حلال راضی بودی و به بیشتر از آن رضایت ندادی.
در اینجا بود که تاجر داستان را برایش تعریف کرد و آن طلاها را به او داد.
این معنی روزی حلال است
الهی ما را به آنچه به ما دادی قانع گردان
و در آنچه به ما عطا فرموده ای برکت قرار ده
دوستان این قصه ها برای آموختن ودرس گرفتن است ساده از کنار آن. عبور نکنیم🌸🍏🌸
🌸🌸🌸
❌#شبهه❌
می گویند «امر به معروف و نهی از منکر نوعی دخالت در امور شخصی مردم و سلب آزادی آنان است!»
در هیچ کجای دنیا معنای آزادی آن نیست که هرکس هرکاری که بخواهد، انجام دهد؛ زیرا این نه با عقل سازگار است و نه هیچ فرد و جامعه و حکومتی به آن تن می دهد .
آزادی در چارچوب قانون، عقل و فطرت معنا دارد، والا نامش هرج ومرج و بی بندو باری است .
فرمان پلیس درباره حرکت یا توقیف ماشین ها درهمه جای دنیا پذیرفته شده است و کسی آن را مخالف آزادی نمی داند، درحالی که کار پلیس نوعی امر به معروف ونهی ازمنکر عملی است .
✔بااستفاده از گفتارهای استاد محسن قرائتی
#حجاب #طرح_نور
5.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤 قساوت قلب بخاطر طولانی شدن غیبت #امام_زمان علیه السلام
❤️ چه کنیم تا از قساوت قلب در زمان #غیبت در امان باشیم🌱#استاد_محمودی
15.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌خرازی: اگر اسرائیل ایران را تهدید هستهای بکند ممکن است در دکترین هستهای خود تجدیدنظر بکنیم #وعده_صادق #انتقام_سخت #طوفان_الاحرار
5.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آوای خوش اذان شنیدن دارد
هنگام تماس با خداست
و نماز اول وقت
دل مست طنین نام احمد گشته
جان حال و هوای پرکشیدن دارد
💜🕊اَللّهُ اَکبَر
💜🕊اَللّهُ اَکبَر
💜🕊اَللّهُ اَکبَر
💜🕊اَللّهُ اَکبَر
💜🕊اَشْهَدُ اَنْ لا اِلَهَ إِلاَّ اللّهُ
💜🕊اَشْهَدُ اَنْ لا اِلَهَ إِلاَّ اللّهُ
💜🕊اَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه
💜🕊اَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه
💜🕊اَشْهَدُ أَنَّ عَلِیاً وَلِی اللّه
💜🕊اَشْهَدُ أَنَّ عَلِیاً وَلِی اللّه
💜🕊حَی عَلَی الصَّلاةِ
💜🕊حَی عَلَی الصَّلاةِ
💜🕊حَی عَلَی الْفَلاحِ
💜🕊حَی عَلَی الْفَلاحِ
💜🕊حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل
💜🕊حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل
💜🕊اَللّهُ اَکبَر
💜🕊اَللّهُ اَکبَر
💜🕊لا اِلَهَ إِلاَّ اللّه
💜🕊لا اِلَهَ إِلاَّ اللّه
از پاهايی که
نمیتوانندتو
رابه ادای نمازببرند
انتظارنداشته باش
تورابه بهشت ببرند
قبرها،
پراست ازجوانانیکه
میخواستنددرپیری توبه کنند
ومرگ به آنهافرصت نداد.
🍃
🎆🕊اَالتماس دعا
خوشنودی آقا
امام زمان
صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹توبه را برای زمان پیری نگذارید.
🔸امام خمینی ره