eitaa logo
منتظران ظهور اقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
2.3هزار دنبال‌کننده
65.9هزار عکس
15.5هزار ویدیو
53 فایل
هر گونه کپی وبرداشت بهر صورت با ذکر صلوات برای سلامتی و تعجیل در ظهور اقا امام زمان حلال میباشد و معرفی ما صدقه جاریه
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🍃 *بچه ها را در معرض چشم زخم قرار ندهید*! ✳️استاد محمدعلی مجاهدی نقل کرده اند: یک سال به اتفاق همسر و دختر چهار ساله‌ام عازم مشهد مقدس شده ‌بودیم. در همان روز ورود به مشهد بلافاصله پس از عتبه بوسی علی بن موسی الرضا علیه السلام ، توفیق زیارت آقای مجتهدی را پیدا كردیم. 💠دخترم لباس عربی چین داری به تن داشت و درحیاط خانه سرگرم بازی بود. 🌹 آقای مجتهدی رو به من و همسرم كرده، فرمودند: چرا در حق این كودك معصوم ظلم می‌كنید؟! 💥 شنیدن جمله عتاب آمیز آن مرد خدا برای ما بسیار سنگین آمد! زیرا در حد توانی كه داشتیم چیزی از دخترمان فرو گذار نمی‌كردیم. 🌷هنگامی كه آن مرد خدا تعجب ما را دید، فرمود: این بچه دارد از بین می‌رود! طبیعت كودك خیلی لطیف است و تاب چشم زخم ندارد...! ❄️از شنیدن این مطلب، تعجب من و همسرم بیشتر شد زیرا به چشم خود می‌دیدیم كه دخترمان با شادی كودكانه خود سرگرم بازی كردن است و مشكلی ندارد! ⚡️دقایقی گذشت ناگهان دخترم نقش زمین شد و رنگ چهره‌اش تغییر كرد و نفسش به شماره افتاد! 🍀 من و همسرم از دیدن این صحنه به اندازه‌ای دست و پای خود را گم كرده ‌بودیم كه نمی‌دانستیم چه باید بكنیم؟! 🌺حضرت آقای مجتهدی آمدند و دخترم را در آغوش گرفتند و در حالی كه ذكری را زمزمه می‌كردند، بر روی او می‌دمیدند! 🌾دخترم پس از چند دقیقه‌ای، رفته ‌رفته حالت طبیعی خود را پیدا كرد و باز سرگرم شیطنت‌های كودكانه خود شد! ✨حضرت آقای مجتهدی در حالی كه ما را به صرف میوه دعوت می‌كردند، رو به همسرم كرده فرمودند: 🍃خانم همشیره! لزومی ندارد كه این لباس زیبا را بر تن این كودك كه خود بسیار زیبا است بپوشانید و بعد او را از میان كوچه و بازار عبور دهید و نظر مردم را به طرف او جلب كنید! 📝وآنگهی چرا به هنگام بیرون آمدن از خانه صدقه ندادید؟! می دانید كه صدقه، رفع بلا می‌كند! 💠آن مرد خدا راست می‌گفت. هنگامی كه به دیدار او می‌رفتیم در بین راه بسیاری از افراد دختر خردسالم را به هم نشان می‌دادند و سرگرم تماشای او می‌شدند و ما از این مطلب غافل بودیم كه به دست خودمان داریم برای او درد سر ایجاد می‌كنیم... 🌿🌿🌿🌿🌺🌼🌸🌿🌿🌿 📕کرامات شیخ جعفر مجتهدی ره
*♦️♦️♦️ جمهوری اسلامی، آبروی از دست رفته ایران در قرن۱۴* 🔹🔹🔹🔹 *👤 سیدمحسن هاشمی* *🔹 این روزها که قرن ۱۴ به پایان می رسد و ما وارد سال و قرن جدید می شویم باید یک خداقوت به نظامی گفت که اگر نبود سرنوشت این مملکت در قرن حاضر با این همه اقتدار به پایان نمی رسید و بی آبرویی ابتدای قرن امتداد داشت.* *🔸🔹🔹🔹 شاید برای عده ای فهم این جمله سنگین باشد، اما بهترست مروری بر آغازش کنیم، زمانی که ایران به راحتی توسط کودتای سید ضیاءالدین طباطبایی به فرماندهی رضا قلدر فتح شده و انگلیس مهره خود را بر این سرزمین حاکم می کند و مانند آب خوردن سلسله ای را ساقط و دیگری را بر قدرت می نشاند.* *✅ 🔹🔹🔹آغاز این قرن با سلطه تمام انگلیس بر ایران بود، سلطه ای که رضاخان را شاه می کند، سپس این کشور بزرگ را با کمک دیگران در پنج روز فتح و پادشاه بزرگ ایران را با وضعیتی زشت و تحقیر آمیز در سوم شهریور ۱۳۲۰ به آفریقا تبعید می کند و پسرش را بر جایش می نشاند، و چون پسر در اوج جوانی مغلوب ملی و اسلام گرایان می شود، او را دوباره با کودتای ۲۸ مرداد به کمک آمریکا ساکن و حاکم ایران می کند.* *🔹🔹🔹🔹 اما مردی، که قرن فقط چون اویی تا آن روز دیده ظهور می کند و انگلیس و آمریکا را تحقیر نموده و با کمک مردم و قدرت اسلام مهره های غرب را کنار گذاشته و انقلابی انجام می دهد که بزرگترین انقلاب قرن است، حتی اگر بخواهیم نپذیریم. انقلاب در میانه قرن طوفانی می شود که ورق را بر می گرداند و آغازی می شود برای پایان آبروی های از دست رفته.* *🔸🔹🔹🔹 کم کم دشمنان که در ابتدای قرن اندک بودند، می شوند ده ها دشمن، هشت سال جنگ را تحمیل می کنند، با دستان خالی مقاومت می کنیم و خداوند نصرت می دهد و یک وجب از خاکمان دست دشمن نمی افتد، خاکی در این قرن با حیله دشمن و وادادگی دولت پهلوی بارها از میهن جدا شد، چون شوهر دادن بحرین!! به دست اعلی حضرت محمدرضاشاه پهلوی.* *✅ 🔹🔹🔹جنگ که تمام می شود، خمینی کبیر رخت از جهان بر می بندد و سید علی می آید، همگان بغض و* *ناراحتی که خمینی نیست و راهش ابتر، اما روایت قرن نشان داد که نه، خامنه ای اکنون مرد قرن است. قرنی که همه کاری شد تا پایان جمهوری اسلامی نباشد: جنگ، تحریم، ترور، اغتشاش، موج رسانه ای و هر چه توطئه را که فکر کنید، که اگر یکی از آنها در جایی دیگر بود، دیگر آن کشور نبود، اما اینجا ایران است، معجزه قرن، به رهبری سید علی حسینی خامنه ای.* *🔹🔹🔹 اکنون با آن همه فشارها و زخم های بر پیکر نظام از بی عدالتی ها و رنج ها، در اوج قدرتیم. قدرتی که شوروی آن ابرقدرتی که امام خمینی نامه هشدار برایش نوشت، به گورستان تاریخ پیوست.* *🔸♦️♦️♦️ آمریکا که روزگاری افتخار عکس یادگاری با او داشتند، موشک باران می شود و جرات نمی کند حتی تعداد کشته هایش را اعلام کند، انگلیس که ابتدای قرن آفتاب در قلمرویش غروب نمی کرد و پادشاه ایران را تعویض و تبعید، در همین پایان قرن مجبور می شود برای یک زن میلیون ها پوند پول بلوکه شده پس دهد تا دیگر سربازانش از ترس سربازان سید علی خود را خیس نکنند.* *✅ 🔹🔹🔹نوچه های اینها که دیگر قابل ذکر نیستند، صدام و مبارک و اسرائیل و امارات و سعودی یا توسط خود اربابان رفتند یا مجاهدان سید علی به رهبری و یاد حاج قاسم طومارشان را چون داعش بر چیدند. و بجای آن پرچم انصار الله، حزب الله، حشد الشعبی و فاطمیون و زینبیون بر افراشتند.* *🔹🔹🔹💢 آری قرن ۱۴ قرن اقتدار ایران بود، کسی فکر نمی کرد، ایرانی بماند که اکنون سیلی بر صورت ابرقدرت ها بزند اما نتوانند پاسخ دهند. ایرانی که روایت نفوذ انگلیس در ابتدای آن و ذلالتش در انتهایش نشان از معجزه ای دارند که جز دست خداوند در آن هویدا نیست.* *✅راه مقاومت*👌🏼👌🏼
💝💝💝💝💝لحظه عاشقی 💝💝💝وقت اذان 💝💝به افق کرج 💝وپرواز بسوی نماز ⚘اللّهُ اَکبَرُ❄️ ⚘ اللّهُ اَکبَرُ ❄️ ⚘ اللّهُ اَکبَرُ ❄️ ⚘ اللّهُ اَکبَرُ ❄️ ⚘اشْهَدُ اَنْ ❄️ ⚘لا اِلَهَ إِلاَّ اللّهُ❄️ ⚘ اشْهَـــــدُ اَنْ❄️ ⚘لا اِلَهَ إِلاَّ اللّهُ ❄️ ⚘ اشْهَـــــــــــدُ اَن ❄️ ⚘محَمَّداً رَسُولُ اللّهِ❄️ ⚘اشْهَـــــــــــــدُ اَنْ❄️ ⚘محَمَّداً رَسُولُ اللّهِ ❄️ ⚘ اشْهَـــــــــــــدُ اَنْ ❄️ ⚘ علِیــــاً وَلِی اللّهِ ❄️ ⚘ اشْهَـــــــــــــدُ اَنْ❄️ ⚘علِیاً وَلِی اللّهِ ❄️ ⚘حی عَلَی❄️ ⚘الصَّلاةِ ❄️ ⚘حی عَلَی❄️ ⚘الصَّلاةِ ❄️ ⚘حــــی عَلَی❄️ ⚘ الْفَـــــــــلاحِ ❄️ ⚘حــــــی عَلَی❄️ ⚘الْفَـــــــــلاحِ ❄️ ⚘حــــــی عَلَی❄️ ⚘ خیرِ الْعَمَلِ ❄️ ⚘حــی عَلَی❄️ ⚘ خیرِ الْعَمَلِ ❄️ ⚘ اللّهُ اَکبَرُ ❄️ ⚘ اللّهُ اَکبَرُ ❄️ ⚘لا اِلَهَ إِلاَّ اللّهُ ❄️ ⚘ لا اِلَهَ إِلاَّ اللّهُ ❄️ *🏃🏻پیـش بســوی نماز اول وقت
*🌸 حکایات ملاقات با امام زمان عج* *🍃تشرف آیت الله العظمی نجفی مرعشی در راه مسجد سهله* حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی(قدس سره) چنین می گوید: در ایّام تحصیل علوم دینی و فقه اهل بیت«علیهم‌السلام» در نجف اشرف، شوق زیادی جهت دیدار جمال مولایمان بقیّه الله الأعظم«علیه السلام» داشتم. با خود عهد کردم که چهل شب چهارشنبه پیاده به «مسجد سهله» بروم، به این نیّت که جمال آقا صاحب الأمر «علیه السلام» را زیارت کنم و به این فوز بزرگ نائل شوم. تا سی و پنج یا سی و شش شب چهارشنبه ادامه دادم، تصادفاً در این شب، رفتنم از نجف تأخیر افتاد و هوا ابری و بارانی بود. نزدیک مسجه سهله خندقی بود. هنگامی که به آنجا رسیدم، بر اثر تاریکی شب،‌ وحشت و ترس مرا فرا گرفت؛ مخصوصاً از زیادی قطّاع الطّریق و دزدها می‌ترسیدم، ناگهان صدای پایی را از دنبال سر شنیدم که بیشتر موجب ترس و وحشتم گردید. به عقب برگشتم، سیّد عربی را با لباس اهل بادیه دیدم، نزدیک من آمد و با زبان فصیح گفت: « ای سیّد! سلامٌ علیکم» ترس و وحشت به کلّی از وجودم رفت و اطمینان و سکون نفس پیدا کردم و تعجّب آور بود که چگونه این شخص در تاریکی شدید، متوجه سیادت من شد؟ و در آن حال، من از این مطلب غافل بودم! به هر حال؛ سخن می‌گفتیم و می‌رفتیم، از من سؤال کرد: « کجا قصد داری؟» گفتم: «مسجد سهله.» فرمود:« به چه جهت؟» گفتم : «به قصد تشرّف زیارت ولیّ عصر«علیه السلام» مقداری که رفتیم به مسجد «زید بن صوحان» که مسجد کوچکی نزدیک مسجد سهله است،‌ رسیدیم؛ داخل مسجد شدیم و نماز خواندیم و بعد از دعایی که سیّد خواند – که گویا دیوار و سنگ‌ها آن دعا را با او می خواندند – احساس انقلابی عجیب در خود نمودم که از وصف آن عاجزم . بعد از دعا، سیّد فرمود :‌« سیّد! تو گرسنه‌ای، چه خوبست شام بخوری.» پس سفره‌ای را که زیر عبا داشت بیرون آورد و در آن مثل اینکه سه قرص نان و دو یا سه خیار سبز بود، که گویا تازه از باغ چیده‌اند و آن وقت چلّة زمستان و سرمای شدیدی بود و من به این معنا منتقل نشدم که این آقا این خیار تازة سبز را در این فصل زمستان از کجا آورده است؟ طبق دستور آقا شام خوردم. سپس فرمود:« بلند شو تا به مسجد سهله برویم.» داخل مسجد شدیم. آقا مشغول اعمال وارده در مقامات شد و من هم به متابعت آن حضرت انجام وظیفه می‌کردم و بدون اختیار نماز مغرب و عشا را به آقا اقتدا کردم و متوجّه نبودم که این آقا کیست. بعد از آنکه اعمال تمام شد، آن بزرگوار فرمود: «ای سیّد ! آیا مثل دیگران بعد از اعمال مسجد سهله به مسجد کوفه می‌روی یا در همین جا می‌مانی؟» گفتم: «می‌مانم». در وسط مسجد در مقام صادق«علیه السلام» نشستم و به سیّد گفتم: «چای یا قهوه یا دخانیات میل دارید تا آماده کنم؟» در جواب، کلام جامعی را فرمود: « این امور از فضول زندگی است و ما از این فضولات دوریم!» این کلام در اعماق وجودم اثر گذاشت به گونه‌ای که هرگاه یادم می‌آید،‌ ارکان وجودم می‌لرزد. به هر حال؛ مجلس نزدیک به دو ساعت طول کشید و در این مدّت ، مطالبی ردّ و بدل شد که به بعضی آنها اشاره می‌کنم. – دربارة «استخاره » سخن به میان آمد ، سیّد عرب فرمود: «ای سیّد با تسبیح به چه نحو استخاره می کنی؟» گفتم: سه مرتبه صلوات می‌فرستم و سه مرتبه می‌گویم:« اَسْتَخیرُ اللهَ بِرَحْمَتِهِ خِیَرةً فی عافِیةٍ » پس قبضه‌ای از تسبیح را می‌گیرم و دو تا، دو تا می‌شمارم، اگر دو تا ماند، بد است. اگر یکی ماند، خوب است . فرمود: «برای این استخاره، باقی مانده‌ای است که به شما نرسیده و آن این است که هرگاه یکی باقی ماند فوراً حکم به خوبی استخاره نکنید؛ بلکه توقف کنید و دوباره برای ترک عمل استخاره کنید، اگر زوج آمد، کشف می‌شود که استخارة اوّل خوب است امّا اگر یکی آمد، کشف می شود که استخارة اوّل میانه است.» به حسب قواعد علمیه می‌بایست دلیل بخواهم و آقا جواب دهد، به جای دقیق و باریکی رسیده بودیم، اما به مجرّد این قول، تسلیم و منقاد شدم؛ با آنکه متوجه نیستم که این آقا کیست. – از جمله مطالب این جلسه، تأکید سیّد عرب بر تلاوت و قرائت این سوره‌ها بعد از نمازهای واجب بود: بعد از نماز صبح سوره یس، بعد از نماز ظهر سوره عمّ، بعد از نماز عصر سورة نوح ، بعد از مغرب سورة الواقعه و بعد از نماز عشاء سوره ملک. – دیگر اینکه تأکید فرمودند بر دو رکعت نماز بین مغرب و عشاء که در رکعت اوّل بعد از حمد، هر سوره‌ای خواستی می‌خوانی و در رکعت دوّم بعد از حمد«سوره واقعه» را می‌خوانی و فرمود: کفایت می‌کند این از خواندن سوره واقعه بعد از نماز مغرب، چنان که گذشت. – تأکید فرمود که بعد از نمازهای پنجگانه این دعا را بخوان: اللهُمَّ سَرِّحْنی عَنِ الْهُمُومِ وَ الْغُمُومِ وَ وَحْشَتِ الصَّدرِ وَ وَسْوَسَةِ الشَیْطانِ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ. – و دیگر تأکید داشتند بر خواندن این دعا بعد از ذکر رکوع در نمازها
ی یومیه خصوصاً رکعت آخر: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَرَحَّمْ عَلی عَجْزِنا وَ أًَغِثْنا بِحَقِّهِمْ. – در تعریف و تمجید از «شرایع الاسلام» مرحوم محقّق حلّی فرمود: تمام آن مطابق با واقع است مگرکمی از مسائل آن. – تأکید فرمودند بر خواندن قرآن و هدیه کردن ثواب آن، برای شیعیانی که وارثی ندارند یا دارند و لکن یادی از آنها نمی‌کنند. - تأکید بر زیارت سیّد الشهداء«علیه السلام» - پرسیدم:« نمی‌دانم آیا عاقبت کارم خیر است و آیا من نزد صاحب شرع مقدس رو سفیدم؟! » فرمود: عاقبت تو خیر و سعیت مشکور است و رو سفید هستی . گفتم: نمی‌دانم آیا پدر و مادر و اساتید و ذوی الحقوق از من راضی هستند یانه؟ فرمود: «تمام آنها از تو راضی‌اند و درباره‌ات دعا می‌کنند». استدعای دعا کردم برای خودم که موفق باشم برای تألیف و تصنیف ، و آن بزرگوار دعا فرمودند. در اینجا مطالب دیگری است که مجال تفصیل و بیان آن نیست. پس خواستم به خاطر حاجتی از مسجد بیرون روم، آمدم نزد حوضی که در وسط راه، قبل از خارج شدن از مسجد قرار دارد. به ذهنم رسید چه شبی بود و این سیّد عرب کیست که این همه با فضیلت است؟! شاید همان مقصود و معشوقم باشد! تا این مطلب به ذهنم خطور کرد، مضطربانه برگشتم و آن آقا را ندیدم و کسی هم در مسجد نبود. یقین پیدا کردم که آقا را زیارت کردم و غافل بود. مشغول گریه شدم و همچون دیوانه اطراف مسجد گردش می‌کردم تا صبح شد، چون عاشقی که بعد از وصال، مبتلا به هجران شده باشد. این بود اجمالی از تفصیل که هر وقت آن شب به یادم می‌آید، بهت زده می شوم 🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔰امام صادق علیه السّلام: ✍ما مِن یَومِ نَیروزٍ إلاّ و نَحنُ نَتَوقَّعُ فِیهِ الفَرَجَ لأِنَّهُ مِن أیّامِنا و أیّامِ شِیعَتِنا. 🔴هیچ نوروزی نیست مگر آن که ما در آن روز منتظر فرج [ظهور قائم آل محمّد صلی الله علیه و آله و سلم] هستیم؛ چرا که نوروز از روزهای ما و شیعیان ما است.   📚مستدرک الوسائل،ج۶،ص۳۵۲
❇️ اگر به دستورات قرآن عمل شود ... 1️⃣ اگر هر کس به سوره اعراف ٣١ 👈(کلو و اشربوا و لا تسرفوا ) توجه میکرد : دیگر هرکس به اندازه نیازش غذا می خورد و پر خوری نمی کرد ، انواع بیماری ها کم می شد🍃 2️⃣ اگر هرکس به سوره ملك ايه ١٥ 👈 (وامشوا فی مناکبها و کلو من رزقه) توجه می کرد : راه رفتن را در برنامه روزانه خود پیش می گرفت و از فواید آن بهره می برد.🍃 3️⃣ اگر هر کسی به سوره بقره آیه ٨٣ 👈 (و قولوا لناس حسنا) توجه می کرد : دیگر عصبانی نمی شد و دعوا و بدگویی از جامعه رخت بر می بست.🍃 4️⃣ اگر هر کس به سوره اسرا ايه ٣٧👈 ( ولا تمش فی الارض مرحا ) توجه می کرد : دیگر کسی برای جلب توجه دیگران و فخر فروشی و خودنمایی با غرور راه نمی رفت . 🍃 5️⃣ اگر هر کس به سوره نور آیه٣٧ 👈 ( رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله و اقام الصلاه و...) عمل می کرد : دیگر هنگام اذان بازارها از مردم خالی می شد و همه به صف نماز می ایستادند، و صفا و صمیمیت و دوستی و معنویت فرا گیر می شد خداوند برکاتش را بر ما نازل می کرد.🍃 6️⃣ اگر هر زنی به سوره نور آیه ٣١ 👈 ( و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن ) عمل می کرد : دیگر زنی برای غیر شوهرش آرایش نمی کرد و بسیاری از زندگی ها آرامش می یافت و جوان ها کمتر به گناه کشیده می شدند. 🍃 7️⃣ اگر هر کسی به سوره نور 30 👈 (قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ ) عمل می کرد : دیگر کسی به نامحرم نگاه نمی کرد و تیر زهر آگین شیطان به قلبش وارد نمی شد و این همه فساد رایج نمی شد.🍃 8️⃣ اگر هر دختر 🚺 و پسر 🚹 جوان به سوره نور ايه ٣٣ ( ولیستعفف الذین لا یجدون نکاحا حتی یغنیهم الله من فضله ) عمل می کرد : دیگر به بهانه نداشتن موقعیت ازدواج، گناه نمی کردند و صبر می کردند تا خدا آنها را با فضلش بی نیاز کند. 🍃 9️⃣ اگر هر کسی به سوره نور ايه ١٩ 👈 (ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فی الذین ءامنوا لهم عذاب الیم ) توجه می کرد : دیگر کسی دوستش را به گناه دعوت نمی کرد و زمینه گناه و معصیت را برای یکدیگر فراهم نمی کردند و سلامت جامعه را از بین نمی بردند.🍃 🔟🔴❇️ اگر شما بزرگوار که این متن را می خوانید به سوره اعراف ١٩٩ 👈 ( و امر بالمعروف ) عمل بکنید و این پیام را نشر دهيد شاید تعداد بیشتری آن را یاد بگیرند و به آن عمل کنند و شما هم در ثواب آن شریک شوید.
🌱اى کاش که انتظار معنى می‌شد بیتابى جویبار معنى می‌شد... 🌱وقتى که سحر شکوفه صبح دمید با آمدنت بهار معنى می‌شد... تعجیل در فرج مولایمان صلوات
🌱💛 سربازان‌امام‌زمان(عج) از هیچ چیز جز گناهانِ‌خویش نمی‌هراسند! وقتی از گناهت ترسیدی به خودت افتخار کن مشتی (:♥️
” خواب دیدم که تو با فصل بهار آمده‌ای باید امسال بیایی بشوی تعبیرش!🍁“ اللّھمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🌱 🕊
‎‌‌ ┄┄┅┅✿❀یا_علی❀✿┅┅ به امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام خبر رسید معاویه تصمیم دارد با لشکر مجهز بِه سَر زمین‏ های اسلامی حمله کند امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام برای سرکوبی دشمنان از کوفه بیرون آمدُ با سپاه مجهز به سوی صفین حرکت کردند در راه به شهر مدائن پایتخت پادشاهان ساسانی رسیدند و وارد کاخ کسری شدند. حضرت پس از ادای نماز باگروهی ازیاران مشغول گشتن ویرانه‏ های کاخ انوشیروان شدند به هر قسمت کاخ که می‏ رسیدند کارهایی که در آنجا انجام شده بود به یاران توضیح می‏ دادند به طوری که باعث تعجب اصحاب می ‏شد عاقبت یکی از آنان گفت: یا امیرالمؤمنین! آن چنان وضع کاخ را توضیح می ‏دهید گویا شما مدت ها اینجا زندگی کرده ‏اید ! در آن لحظات که ، ویرانه‏ های کاخ ها و تالار ها را تماشا می ‏کردند ناگاه امیر المومنین جمجمه‏ ای پوسیده را در گوشه خرابه دیدبه یکی از یارانش فرمود او را برداشته همراه من بیا! سپس حضرت بر ایوان کاخ مدائن آمد و در آنجا نشست و دستور داد طشتی آوردند و مقداری آب در طشت ریختند به آورنده جمجمه فرمودند: آنرا درطشت بگذار جمجمه رامیان طشت گذاشت آنگاه امیرالمومنین علی بن ابی طالب خطاب به جمجمه فرمودند ای جمجمه! تو را قسم می‏ دهم! بگو من کیستم و تو کیستی؟ جمجمه به زبان فصیح فرمود ﺷﻤﺎ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻭ ﺳﻴﺪ ﺍﻟﻮﺻﻴﻴﻦ ﻭ ﻣﻦ ﺑﻨﺪﻩ ی ﺧﺪﺍ ﭘﺴﺮ ﻛﻨﻴﺰ ﺧﺪﺍ ﻛﺴﺮﻯ ﺍﻧﻮﺷﻴﺮﻭﺍﻥ ﻫﺴﺘﻢ.حضرت پرسیدحالت چگونه است؟ فرمود: یا امیرالمؤمنین من پادشاهی عادل بودم نسبت به زیر دستانم مهر و محبت داشتم ، راضی نبودم کسی در حکومت من ستم ببیند ولی در دین مجوسی آتش پرستی به سر می‏بردم هنگامی که پیامبر اسلام به دنیا آمد کاخ من شکافی برداشت آن گاه که به رسالت مبعوث شد خواستم اسلام را بپذیرم ولی زرقُ برق سلطنت مرا از ایمان و اسلام بازداشت و اکنون پشیمانم. ای کاش من هم ایمان می ‏آوردم اینک از بهشت محروم هستم و در عین حال به خاطر عدالت از آتش دوزخم هم در امانم وای بِحالم ! اگر ایمان می ‏آوردم من هم باتو بودم. ای امیرالمؤمنین و ای بزرگ خاندان پیامبر!سخنان جمجمه پوسیده انوشیروان به قدری دلسوز بود همه حاضران تحت تأثیر قرار گرفته با صدای بلند گریستند. ﭘﺲ ﺁﻥ ﺍﺷﺨﺎﺻﻰ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺍﺯ ﺍﻫﻞ ﺳﺎﺑﺎﻁ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ رفتند و آنها ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻴﺰﻯ ﻛﻪ ﻭﺍﻗﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺷﻨﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺍﺯ ﺟﻤﺠﻤﻪ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﭘﺲ ﺍﺧﺘﻠﺎﻑ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺩﺭﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﭼﻪ کسیست ﻳﻌﻨﻰ ﺑﻌﻀﻰ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻳﻰحضرت ﻗﺎﻳﻞ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ:ﺑﺎ ﺟﻤﺠﻤﻪ ﺣﺮﻑ ﻧﻤﻰ ﺯﻧﺪ ﻣﮕﺮ ﺧﺎﻟﻖ ﺍﻭ. ﺑﻌﻀﻰ ﺍﺯ ﺍﻫﻞ ﺳﺎﺑﺎﻁ ﺑﻪ ﺣﻀﻮﺭ حضرت ﺁﻣﺪﻧﺪ، ﺩﺭ ﻓﺮﺩﺍﻯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩﻧﺪ : ﺑﻌﻀﻰ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻳﻰ ﺷﻤﺎ ﻗﺎﻳﻞ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻗﻠﻮﺏ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻧﻴﺰ ﻓﺎﺳﺪ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﭼﻴﺰﻯ ﻛﻪ ﺧﺒﺮ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ. پس حضرت ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺍﺣﻀﺎﺭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩند ﭼﻪ ﭼﻴﺰ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﻳﻦ ﺣﺮﻑ ﺭﺍ ﺑﮕﻮﻳﻴﺪ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺷﻨﻴﺪﻳﻢ ﻛﻠﺎﻡ ﺟﻤﺠﻤﻪ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺘﻦ آنرا ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺷﺨﺼﻰ ﻧﻴﺴﺖ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺟﻬﺖ ﮔﻔﺘﻴﻢ ﭼﻴﺰﻯ ﺭﺍ ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻴﻢ. ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩند : ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻛﻠﺎﻡ ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺑﺮﮔﺮﺩﻳﺪ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﻣﺎ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﺮنمی ﮔﺮﺩﻳﻢ ، ﻫﺮ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻰ ﻛﻦ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﻛﻪ ﺁﺗﺸﻰ ﻣﻬﻴﺎ ﺳﺎﺧﺘﻨﺪ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧﻴﺪﻧﺪُ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎﻗﻰ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻮﺑﻴﺪﻩ ﺑﺮ ﺑﺎﺩ ﺩﻫﻨﺪ، ﭘﺲ ﭼﻨﻴﻦ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻗﻀﻴﻪ ﮔﺬﺷﺖ ﺑﻌﻀﻰ ﺍﺯ ﺍﻫﻞ ﺳﺎﺑﺎﻁ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻣﺪﻧﺪُ ﮔﻔﺘﻨﺪﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﺩﺭﻳﺎﺏ ﺩﻳﻦ ﻣﺤﻤﺪ مصطفی ﺭﺍ بدرﺳﺘﻰ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻯ ﺑﺮﮔﺸﺘﻨﺪ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻟ ﻬﺎﻯ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺳﺎﻟﻤﺘﺮ ﻭ ﻧﻴﻜﻮﺗﺮ. ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ:ﺁﻳﺎ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧﻴﺪﻳﺪ ﺑﺎ ﺁﺗﺶ ﻭ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥﻫﺎﻯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻛﻮﺑﻴﺪﻳﺪ ﻭ ﺑﺮ ﺑﺎﺩ ﺩﺍﺩﻳﺪ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺑﻠﻰ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺯﻧﺪﻩ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﻫﻞ ﺳﺎﺑﺎﻁ ﺍﺯ ﻣﻘﺎﻡ ﺷﺎﻣﺦ امیرالمومنین ﻣﺘﺤﻴﺮ ﺷﺪﻧﺪ. 📚مدينة المعاجز، البحراني، جلد ۱ صفحه ۲۲۷ 📚ﻣﻨﺎﻗﺐ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ، صفحه ۴۳_۴۴ 📚بحارالانوار جلد ۴۱ صفحه ۲۴ 📚عيون المعجزات صفحه ۱۶- ۱۷ 📚إثبات الهداة: ۲/ ۴۹۱ ح ۳۲۰ 📚داستانهای بحارالأنوار، جلد ۳ صفحه ۵۶ 📚قطره ای از دریای فضایل اهل بیت ۱ /۲۳۶ 📚لئالى جلد ۴صفحه ۳۲۷ 📚بحارالانوار، جلد ۴۱،صفحه ۲۱۳_۲۱۴ 📚منهاج البراعه، جلد ۴ صفحه ۲۷۲ 📚سیصد و بیست داستان از معجزات و کرامات امام علی علیه السلام و... ‎ ‏ ‌‎┄┅┄ ✶فقط_فرج✶ ┄┅┄ ‎