eitaa logo
عقیق شعر
1.5هزار دنبال‌کننده
234 عکس
92 ویدیو
0 فایل
کانال ویژه شعر آیینی سایت عقیق ارتباط با ادمین @haadipoem
مشاهده در ایتا
دانلود
#عقیق_شعر خورشید هدایت و حیات است امام سرچشمۀ فیض و برکات است امام نابود شود هر که از او دور افتد در مهلکه‌ها، راه نجات است امام #حسین_ابراهیمی 🔹عقیق شعر @aghighpoem
یکصد و چهلمین حلقه شعر ولایی فرات با حضور #سید_مهدی_حسینی #جواد_هاشمی_تربت و شاعران آیینی تهران و قم ⏰دوشنبه ساعت ۱۸:۳۰الی ۲۰:۳۰ حسینیه سادات واقع در خیابان وحدت اسلامی کوچه خندان ▪️عقیق شعر @aghighpoem
همسایه، سایه‌ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد وقتی انیس لحظۀ تنهایی‌ام تویی تنها دلیل اینکه من اینجایی‌ام، تویی هر شب دلم قدم به قدم می‌کشد مرا بی‌اختیار سمت حرم می‌کشد مرا با شور شهر فاصله دارم کنار تو احساس وصل می‌کند آدم کنار تو حالی نگفتنی به دلم دست می‌دهد در هر نماز مسجد اعظم کنار تو تا آسمان خویش مرا با خودت ببر از آفتاب رد شده شبنم کنار تو با زمزم نگاه، دمادم هزار شمع روشن کنند هاجر و مریم کنار تو در این حریم، سینه زدن چیز دیگریست خونین‌تر است ماه محرم کنار تو ما با تو در پناه تو آرام می‌شویم وقتی که با ملائکه همگام می‌شویم ما در کنار صحن شما تربیت شدیم داریم افتخار که همشهری‌ات شدیم زیباترین خاطره‌هامان نگفتنی‌ست تصویر صحن خلوت و باران نگفتنی‌ست باران میان مرمر آیینه دیدنی‌ست این صحنه در برابر آیینه دیدنی‌ست مرغ خیال سمت حریمت پریده است یعنی به اوج عشق همین جا رسیده است خوشبخت قوم و طایفه، ما مردم قمیم جاروکشان خواهر خورشید هشتمیم اعجاز این ضریح که همواره بی‌‌حد است چیزی شبیه پنجره فولاد مشهد است من روی حرف‌های خود اصرار می‌کنم در مثنوی و در غزل اقرار می‌کنم ما در کنار دختر موسی نشسته‌ایم آیینه‌ایم و محو تماشا نشسته‌ایم اینجا کویر داغ و نمک زار شور نیست ما رو به روی پهنۀ دریا نشسته‌ایم قم سال‌هاست با نفسش زنده مانده است باور کنید پیش مسیحا نشسته‌ایم بوی مدینه می‌وزد از شهر ما، بیا ما در جوار حضرت زهرا نشسته‌ایم از ما به جز بدی که ندیدی ببخشمان از دست ما چه‌ها که کشیدی ببخشمان من هم دلیل حسرت افلاک می‌شوم روزی که زیر پای شما خاک می‌شوم... 🔹عقیق شعر @aghighpoem
🔹عقیق شعر @aghighpoem
🔹عقیق شعر @aghighpoem
مدینه با تو به ماهی دگر، نیاز نداشت به روشنایی صبح و سحر نیاز نداشت تو زهرۀ فلَکی، رشک ماه و پروینی که با تو چرخ به شمس و قمر نیاز نداشت مسافری که نگاه تو بود بدرقه‌اش، خدای را، به دعای سفر نیاز نداشت دعای نیمه‌شبت سِیرِ آسمان می‌کرد که این پرستوی عاشق به پر نیاز نداشت بهشت روی زمین، خانۀ گِلین تو بود که ناز فضّه خرید و به زر نیاز نداشت حکایت دلِ تنگ تو را توان پرسید، ز لاله‌ای که به خونِ جگر نیاز نداشت وجود پاک تو می‌سوخت از شرارۀ غم دگر به شعلۀ قهر و شرر نیاز نداشت گریستن ز تو آموخت ابر پاییزی دگر به خواهش از چشمِ تر نیاز نداشت برای سبز شدن، گلبُن محبت و عشق به اشک زمزم از این بیشتر نیاز نداشت میان چشمۀ اشک تو عکس زینب بود اگر شبِ تو به قرص قمر نیاز نداشت... حریر دست تو مجروح بود از دستاس به تازیانۀ بیدادگر نیاز نداشت 🔹عقیق شعر @aghighpoem
اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها بخش اول 👇👇 https://aghigh.ir/fa/news/124557 🔹عقیق شعر @aghighpoem
📗 معرفی کتاب (دفتر سوم) 📖 گزینش و تحلیل چند شعر فاطمی ✍🏻 به اهتمام استاد 🔹 این کتاب به دنبال آن است که با طرح چند سؤال مهم، ذهن مخاطبان را به کلنجار وادارد: ـ مرز بین سادگی و ساده‌اندیشی، عامیانه‌سرایی و عوامانه‌سرایی تا چه حد در ذهن ما ترسیم شده است؟ ـ شاعران امروز -که شعرشان در هیأت‌ها به وفور خوانده می‌شود- آیا شعرشان از قابلیت‌های ماندگاری بهره‌مند است؟ ـ آیا زبان حال‌ها، گزارش‌های تاریخی، تحلیل‌های مضمون‌محور، وصف‌ها و تصویرپردازی‌ها، تصویری درست، قابل دفاع و باورپذیراز اهل‌بیت در ذهن مخاطب ترسیم کرده است یا خیر؟ 🔸نکته مهمی که در این کتاب با ارائه شعر متناسب، مطرح می‌شود این است که قطعاً می‌توان در هیأت شعری خواند که هم واقعاً «شعر» باشد و هم جذاب، عام‌پسند و تأثیرگذار باشد؛ یعنی تمام مخاطبان (عام و خاص) را راضی نگه دارد و حتی سطح ادراک هنری و معنوی آنان را ارتقا دهد. 🔹این کتاب از سه بخش مجزا اما به هم پیوسته و به هم مرتبط تشکیل شده است: الف) مرور و تحلیل شعر چند شاعر پیش‌کسوت، به عنوان تبرک و تیمّن؛ که شعرشان بعد از سال‌های متمادی، هنوز طراوت خود را حفظ کرده است. ب) نقد و تحلیل اشعار فاطمی که می‌تواند الگوبخش شاعران ولایی‌سرا باشد. ج) گزینش و معرفی مجموعه‌ای از اشعار فاطمی به عنوان اشعار مناسب اجرا در هیأت. 🔻سفارش کتاب از طریق سایت: 🌐 heyat.co/p/3957 🔹عقیق شعر @aghighpoem
"گلی که عالم از او تازه بود، پرپر شد یگانه کوکب باغ وجود، پرپر شد شب شهادت زهرا علی به خود می گفت: گل محمدی من چه زود پرپر شد! خزان چه کرد که در چشم اشکبار علی تمام گلشن غیب و شهود، پرپر شد به باغ حسن کدام آفتاب ناب، افسرد که در مدار افق هر چه بود، پرپر شد؟ برای تسلیت اهل باغ آمده بود شقایقی که به صحرا کبود، پرپر شد نشان ز پاکی روح لطیف فاطمه داشت بنفشه ای که سحر در سجود، پرپر شد ز فیض صحبت او رنگ و بوی عزت داشت گلی که تشنه میان دو رود پرپر شد" 🔹عقیق شعر @aghighpoem
تفسیر او به دست قلم نامیسّر است در شأن او غزل ننویسیم بهتر است.. او فاطمه‌ست معنی این نام را هنوز از هر زبان که می‌شنوم نامکرّر است.. در کوچه بوی آتش و در خانه عطر گل مرز بهشت و دوزخ از آن روز این در است با پهلوی شکسته هم از کوه، کوه‌تر با قامت خمیده هم از آسمان سر است لبخند می‌زند که بخندند بچه‌ها مادر اگر که جان بدهد باز مادر است مولا هنوز اوّل بی‌هم‌نفس شدن بانو در انتظار نفس‌های آخر است! 🔹عقیق شعر @aghighpoem
جايی برای كوثر و زمزم درست كن اَسما! برای فاطمه مرهم درست كن تابوت كوچكی كه بميرم درون آن با چند تخته چوب برايم درست كن تا داغ اين شقايق زخمی نهان شود تابوتی از لطافت شبنم درست كن مثل شروع زندگی مرتضی و من بی‌زرق و برق، ساده و محكم درست كن از جنس هيزمی كه در خانه سوخت، نه از چند چوب و تختۀ مَحْرَم درست كن طوری كه هيچ خون نچكد از كناره‌اش مثل هلال لاله كمی خم درست كن 🔹عقیق شعر @aghighpoem