#عقیق_شعر
شبیه ذره از خورشید میگیرم صفاتم را
و قطرهقطره از حوض حرم آب حیاتم را
گذشتم از خیابان ارم تا صحن آیینه
که من در آستانش دیدهام راه نجاتم را
و دارم یادگاری از رواق هر شبستانش
کمیل و آل یاسین، ندبه و عهد و سماتم را
همینکه باز بالاسر زیارتنامه میخواندم
ورق میزد زمان در من کتاب خاطراتم را
محرمها حرم با دستهها «چل اختران» بود و
زنی با اشکهایش باز میآورد ماتم را
طواف آخرم دور ضریحش بود و بعد از آن...
چه پایانی خوشی، در این حرم دیدم وفاتم را
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#مدح_ولادت
#زیارت
#محمد_غفاری
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
اگر درمان درد خویش میخواهی بیا اینجا
دوا اینجا، شفا اینجا، طبیب دردها اینجا
شکستهبالی ما میدهد بال و پری ما را
اگر از صدق دل آریم روی التجا اینجا
طلب کن با زبان بیزبانی هرچه میخواهی
که سر دادهست گلبانگ اجابت را خدا اینجا
به گوش جان توان بشنید لبّیک خداوندی
نکرده با لب خود آشنا حرف دعا اینجا
هزاران کاروان دل در اینجا میکند منزل
اگر اهل دلی ای دل، بیا اینجا، بیا اینجا
دل دیوانۀ من همچو او گمکردهای دارد
ز هر دردآشنا گیرد، سراغ آشنا اینجا...
صدای پای او در خاطر من نقش میبندد
مگر میآید آن آرامجانها از وفا اینجا؟...
مشو از حرمت این بارگه غافل که مهدی را
زیارت کردهاند اهل بصیرت بارها اینجا
حریمش را اگر دارالشفا خوانند، جا دارد
که میبخشد خدا هر دردمندی را شفا اینجا
علاج درد بیدرمان کند لطف عمیم او
نباید بر زبان آورد حرفی از دوا اینجا!
حدیث عشق با «پروانه» میگویی، نمیدانی
که میسوزد بهسان شمع، از سر تا به پا اینجا
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#مدح_ولادت
#محمدعلی_مجاهدی
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
رضا نشست و به معصومهاش نگاه انداخت
چنان که چشمهی ذوقِ مرا به راه انداخت
خدا چه خوب ادا کرده حق مطلب را
به نام فاطمه آورده است زینب را
و ماه اول ذی القعده تا که پیدا شد
دخیلهای ضریح برادری وا شد
ببین که حضرت نجمه چه کوکبی آورد
برای شاه خراسان چه زینبی آورد
مقامش آینهای از مدارج پدر است
عجیب نیست که باب الحوائج پدر است
برای تشنهلبان باده را به خُم آورد
مزار مادر خود را به شهر قم آورد
عجیب نیست که قم طعنه بر مدینه زده
که سنگ مادر سادات را به سینه زده
چه باشکوه به دستان خود علم دارد
از این به بعد بگو فاطمه حرم دارد
من فراری از این و آن بریده کجا
پناه چادر سر تا فلککشیده کجا
مرا ببخش که شعرم برات زیبا نیست
به مدح فاطمهها بهتر از علیها نیست
تویی تو فاطمه، مدح تو نیز قرآن است
برادرت به حقیقت علیِ ایران است
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#مدح_ولادت
#مجید_تال
🔹عقیقشعر
@aghighpoem
اشعار ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها
👇👇
https://aghigh.ir/fa/news/126292
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
از لحظۀ پابوس، بهتر، هيچ حالی نيست
شيرينیِ اين لحظهها در هر وصالی نيست
مهمان درگاهت شدم با اينكه میدانم
اين خانه جای هر گدای لاابالی نيست
مانند شمعی میدرخشی بين زائرها
دور ضريحت هرگز از پروانه خالی نيست
باران لطف و رحمتت يکريز میبارد
در هيچ فصلی اين حوالی خشکسالی نيست
حاجت روا از قم به تهران باز میگردم؟
بعد از زيارت ديگر اين جمله سؤالی نیست
خواهش فراوان است در این دل، ولی بانو
جز دوری و دلتنگیِ مشهد، ملالی نيست
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#مدح_ولادت
#نفیسه_سادات_موسوی
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
هر که رو انداخت، خاطرجمع، زائر میشود
قبل زائر کولهبار راه، حاضر میشود...
خوش به حال خانۀ خشتی نزدیک حرم
آخرش یک تکه از صحن مجاور میشود
دل سپردن ساده اما دل بریدن مشکل است
هر کسی یکبار آمد قم، مهاجر میشود
شیخ مییابد مفاتیح الجنان را پشت در
شاطر عباس قمی در صحن شاعر میشود
از زبان شعر بالاتر در عالم هست؟ نیست
در حرم حتی زبان شعر، قاصر میشود...
رو به قم هر بار در مشهد سلامی میدهم
خادم باب الرضا با من مسافر میشود
دست را بر سینهات بگذار و چشمت را ببند
رو به رویت گنبد و گلدسته ظاهر میشود
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#مدح_ولادت
#زیارت
#محمدحسین_ملکیان
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
تاجی از آفتاب سر قم گذاشتند
نوری ز عشق در دل مردم گذاشتند
بانو! تو آمدی، سر هر سفرۀ تهی
سیب گلاب و سبزه و گندم گذاشتند
باران گرفت و عطر هزاران گل انار...
روی لبِ کویر، تبسّم گذاشتند
از برکت قدوم شما شورهزارها
رودی شدند و سر به تلاطم گذاشتند
این شهر را به عشق شما «شهر اهلبیت»
شهر ستارگان زمین... قم گذاشتند
«اینجا برای چیدن یک خوشه یاد تو
هر گوشه از حریم تو را خم گذاشتند»
دستان مهربان تو را آسمانیان
بر شانههای خستۀ مردم گذاشتند...
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#مدح_ولادت
#مریم_سقلاطونی
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
روزیِ هر روزِ من به قدر سلامی
بی مددِ لب زدن، بدون کلامی
دست به سینه، نگاه جانب گنبد
ردّ و بدل میشود چه مهرِ مدامی
میشود از حس و حال صحن تو فهمید
خواهر دردانهی کدام امامی!
هرچه بخوانم تو را تو بهتری از آن
نور نگنجد میان قالب نامی
شعلهای از داغ خود بزن به وجودم
پیش تو دشوار نیست پختن خامی
گردشِ تابوت من به دور ضریحت
وه چه سرانجامی و چه حُسن ختامی!
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#مدح_ولادت
#رضا_ابوذری
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
🔻در سومین همایش ملی جمعی از ستایشگران جوان هیئتهای کشور رقم خورد؛
تجلیل از استاد محمدجواد غفورزاده (شفق)+فیلم و عکس
استاد محمدجواد غفورزاده (شفق) در سومین همایش ملی جمعی از ستایشگران جوان هیأتهای کشور تجلیل شد.
👇👇👇
aghigh.ir/000Ws0
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
12.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مراسم تجلیل از محمدجواد غفورزاده(شفق)
استاد پیشکسوت شعر آیینی
سومین همایش ملی جمعیاز
ستایشگران جوان هیأتهای کشور
#الی_الحبیب
🗓 |خردادماه ۱۴۰۲|
📌 |تهران|آبعلی|
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
آسمان خشک و خسیس، ابرها بیضربان
ناودانها خاموش، جویها بیجریان
حسرت جرعۀ آب، روی لبهای سفال
غنچۀ یک روزه، خاک شد در گلدان
آن همه گندمزار، جز نمک خوشه نداد
دست بر زانو داشت، پیرمرد دهقان
ناگهان جار زدند: آی مردم! فردا،
میرود دریایی به نماز باران
ای تو معنای حیات! گام بردار که مَرو
این زمینخورۀ پیر، شده از شوق جوان
میرسد سوز صدا، بود سرگرم دعا:
«رَبِّ اَنزَل مَطَرا دائماً بِالاِحسان»
ابرها غریدند، آسمان در مدحش،
خطبهای غرا خواند، بارشی بیپایان
با نگاهش جوشید، با دعایش نوشید
آب از هر چشمه، باغ از رود روان
ریشههایی بیتاب، خوشههایی سیراب
بس که نوشید از آب، مست شد تاکستان
بیم از خشکی نیست، چون تویی رحمت ابر
بیم از طوفان نیست، چون تویی کشتیبان
داشتم کنج حرم، جامعه میخواندم
ناگهانی آمد، باز هم آن باران
#حضرت_علی_بن_موسی_الرضا_علیه_السلام
#امام_رضا_علیه_السلام
#مدح_ولادت
#محمد_مهدی_خانمحمدی
🔹عقیق شعر
@athighpoem
#عقیق_شعر
تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
روشندلم و زلال، وقتی با اشک
در صحن مطهرت وضو میگیرم
#حضرت_علی_بن_موسی_الرضا_علیه_السلام
#امام_رضا_علیه_السلام
#مدح_ولادت
#احمد_الیاسی
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
ای از شعاع نور تو تابنده آفتاب
باشد ز روی ماه تو شرمنده آفتاب..
جز با رضای تو ندمید و نمیدمد
از شرق، در گذشته و آینده آفتاب
فرمان اگر ز سوی تو یابد هرآینه
هر مرده را دوباره کند زنده آفتاب
در آستان قدس تو یا ثامنالحجج
یک بنده ماه باشد و یک بنده آفتاب
زرّینه گنبدت بدرخشد ز سطح خاک
چونانکه از سپهر درخشنده آفتاب
تا شد پدید در مه ذیالقعده چهرهات
ای ماه! شد ز شرم سرافکنده آفتاب..
ای هشتمین ولی خدا یا اباالحسن!
با طلعت تو کی بُوَد ارزنده آفتاب؟..
نور از تو کسب کرده که بخشد به ماه نور
ورنه کجاست این همه بخشنده آفتاب..
بر حال منکران مقام ولایتت
هر صبحدم به طعنه زند خنده آفتاب
جانپرور است گرچه به دنیا، ولی به حشر،
باشد برای خصم تو سوزنده آفتاب..
تابنده است شمس جمال و جلال تو
روزی که نیست روشن و تابنده آفتاب..
شعرم ز یُمن نام تو پیچیده هر کجا
آنسان که نور کرده پراکنده آفتاب
از ذره کمتر است «مؤید» به درگهت
جایی که هست ذرّۀ شرمنده آفتاب
#حضرت_علی_بن_موسی_الرضا_علیه_السلام
#امام_رضا_علیه_السلام
#مدح_ولادت
#سید_رضا_موید_خراسانی
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
درست آنگونه که با رقص تاک انگور می ریزد
زمان گرد گیری از ضریحت نور می ریزد
مرا بیرون نکن از خانه ات هرچند می دانم
که دهقان جنس نامرغوب خود را دور می ریزد
نمی بینیم لطفت را و می پرسد ملک از خود :
چرا شاهی طلا در دامن یک کور می ریزد؟
بگو این صحنه ی رویایی باران و گلدسته است؟
و یا آب وضو از گونه های حور می ریزد؟
تو صیادی ، ضریحت دام ، هر کس می رسد از راه
دلش را مثل مشتی دانه در این تور می ریزد
یقین قصد زیارت کرده با پیراهن احرام
همین ابری که خود را پای نیشابور می ریزد
شبی در خواب دیدم حضرتش در جام زایرها
به لبخندی « شرابِ سعیکم مشکور » می ریزد
#حضرت_علی_بن_موسی_الرضا_علیه_السلام
#امام_رضا_علیه_السلام
#مدح_ولادت
#سعید_مبشر
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
دعای عاصیانم ناامیدم مستجابم کن
گناهم روسیاهم خود مبدل بر ثوابم کن
کمم هرچند اما از شما بسیار میخواهم
منم ذره تو که شمس الشموسی آفتابم کن
به رغم دیده گریان کویری تشنه ام دریا
به لطف آب سقاخانه آزاد از سرابم کن
هراس سرکه گشتن دارم و بسیار غمگینم
اگرچه قوره ام ساقی بیا کهنه شرابم کن
امید از عالم و آدم بریدم با امید تو
الا یاضامن آهو خودت آدم حسابم کن
قسم دادم اگر جان جوادت را ببخش اما
اگر که می توانی از درت حالا جوابم کن
به سمت صحن آزادی اسیر تو نخواهد رفت
به صحن کهنه خاکم کن شهید انقلابم کن
#حضرت_علی_بن_موسی_الرضا_علیه_السلام
#امام_رضا_علیه_السلام
#محمد_علی_کردی
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
این آستان که خانۀ توحید را در است
دروازۀ طلایی دنیای باور است
این ساحت تقدس و این آستان قدس
رمز بقای کشور اللّه اکبر است
این رویش بلند در این دوردست شور
از کربلای عشق حدیث مکرر است..
دامن به اشک شوی که این خاک داغدار
ایثارگاه هشتم آل پیمبر است
بر گرد خویش در طلب اصل خود مگرد
راهی اگر به خلوت یار است، از این در است
این هشتمین بهانه برای گریستن
شیرازۀ گشایش دلهای مضطر است
#حضرت_علی_بن_موسی_الرضا_علیه_السلام
#امام_رضا_علیه_السلام
#قادر_طهماسبی
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
با زمزمی به وسعت چشم تر آمدم
تا محضر زلالترین کوثر آمدم
قسمت نشد که بال و پری دست و پا کنم
اما به شوق دیدن تو با سر آمدم
گفتند زائر حرمت زائر خداست
مُحرمتر از همیشه بر این باور آمدم
اینک مدینةالنبیام، مشهدالرضاست
با نام تو به محضر پیغمبر آمدم
از حس و حال روشن معراج پُر شدم
وقتی به خاکبوسی «بالاسر» آمدم
حسی کبوترانه گرفتهست جان من
«پایین پای» تو شده هفت آسمان من
در این حریم قدسی سرتاسر آینه
روشن شده به نور تو چشمم هر آینه
گرد و غبار صحن تو را میخرد به جان
همواره بوده است بر این باور آینه
پر میکشد از این همه قلب شکسته: آه
سر میزند از این همه چشم تر: آینه
عکس ضریح توست که در قاب چشمهاست
یا عکسی از بهشت نشسته بر آینه
گم کرده دارم، آمدهام با نگاه تو
پیدا کنم تمام خودم را در آینه
لبریز روشنیست تمام رواقها
آیینگیست جان کلام رواقها
شبهای گریه تا به سحر حرف میزنم
با واژه واژه خون جگر حرف میزنم
شمعم که گریه میکنم و گریه میکنم
با قطره قطره آتش تر حرف میزنم
روح لطیف تو شده سنگ صبور من
گویی که با نسیم سحر حرف میزنم
گاهی کنار پنجرههای ضریح تو
گاهی در آستانهٔ در حرف میزنم
شبهای بارگاه تو را درک کردهام
از «لیلة الرغائب» اگر حرف میزنم
بر لب رسیده از قفس سینه، آه من
حرف دل است روی زبان نگاه من
روی تو را ستارهٔ اشراق خواندهاند
خوی تو را «مکارم الاخلاق» خواندهاند
دست تو را که خالق لطف و کرامت است
روزیرسان انفس و آفاق خواندهاند
باران مهربانی بیوقفهٔ تو را
شأن نزول سورهٔ انفاق خواندهاند
در مذهب نگاه تو غم حرف اول است
چشم تو را پیمبر عشاق خواندهاند
هفت آسمان و رحمت شمس الشموسیات
ذرات خاک و لطف انیس النفوسیات
#حضرت_علی_بن_موسی_الرضا_علیه_السلام
#امام_رضا_علیه_السلام
#مدح_ولادت
#سیدمحمدجواد_شرافت
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
اشعار ولادت حضرت علی بن موسی الرضا
علیه السلام
👇👇
https://aghigh.ir/fa/news/126406
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
بغضم آخر وا شد از بس رو به آه انداختم
کاروان اشک هایم را به راه انداختم
کندم از دنیا دل خود را سپردم دست تو
بی پناهی را در آغوش پناه انداختم
تو خودت صید دلم کردی به چشم مست خویش
کی به دام تو دلم را دل بخواه انداختم؟
ناز حاجات دلم را چشم های تو خرید
تا بساط اشک در این بارگاه انداختم
هرکه چیزی در ضریح انداخت من هم ناگزیر
از سر بهت فراوانم نگاه انداختم
نیمه های ماه چشمم را به گنبد دوختم
بعد با طعنه نگاهم را به ماه انداختم
هیچ حرفی در خور توصیف معنایت نبود
چنگ بر دامان لفظ لا اله انداختم...
#حضرت_علی_بن_موسی_الرضا_علیه_السلام
#امام_رضا_علیه_السلام
#مدح_ولادت
#علی_مشهوری
🔹عقیق شعر
@aghighpoem