eitaa logo
عقیق شعر
1.5هزار دنبال‌کننده
234 عکس
92 ویدیو
0 فایل
کانال ویژه شعر آیینی سایت عقیق ارتباط با ادمین @haadipoem
مشاهده در ایتا
دانلود
به میدان آمده انگار پیغمبر، علی اکبر رجز می‌خواند طوفانی چُنان حیدر، علی اکبر اذان گوی حرم لب‌تشنه بودو شاه دین فرمود شوی سیراب تو از چشمه‌ی کوثر، علی اکبر هجوم آورد لشکر، دید دشمن کار یک ‌تن نیست که رو در رو شود با این یل محشر، علی اکبر به زیر نیزه و شمشیر و تیغ و سنگ و خنجرها شده آن لاله‌ی لیلا دگر پرپر، علی اکبر همه اهل حرم دیدند با چشمان گریان که بدل شد چون که به صدها علی اصغر، علی اکبر پدر آمد عبا را پهن کرد و از زمین برداشت علی اکبر، علی اکبر، علی اکبر، علی اکبر ◾️عقیق‌شعر @aghighpoem
آسمان شک کرد اَسماءِ پیمبر را شمرد بعد از آن حتی پیمبرهای دیگر را شمرد «او به چشم خویشتن می‌دید جانش می‌رود» زیر لب با بغض، رد پای اکبر را شمرد... دشمن از زیبایی‌ات تکبیر می‌گوید هنوز کاش می‌شد این همه الله‌اکبر را شمرد حاجیان کعبۀ چشمت، تو را خواهند کشت در طوافت می‌توان یک فوج خنجر را شمرد چند ضربه کوفیان و چند ضربه شامیان می‌توان با زخم‌هایت کُلِّ لشکر را شمرد... رشتۀ تسبیح عمرم بودی و صد پاره‌ای بعد تو با اشک باید ذکر آخر را شمرد ◾️عقیق‌شعر @aghighpoem
علی‌اکبر همین که چهرۀ خود را نمایان کرد خدا خورشید را در هفت پشت ابر پنهان کرد علی‌اکبر سوار اسب شد، آقا خداحافظ جوانی‌های پیغمبر تو گویی رو به میدان کرد شهادت تشنۀ بوسیدن لب‌های خشکش بود علی‌اکبر طوافی کرد در میدان و طوفان کرد علی‌اکبر زمین افتاد، یا نه آسمان افتاد علی‌اکبر زمین را آسمانی‌تر چراغان کرد شهادت هم نمی‌دانست با این جان چه باید کرد کرم کرد و شهادت را به خون خویش مهمان کرد خدا خورشید را در هفت پشت ابر پنهان کرد علی‌اکبر همین که چهرۀ خود را نمایان کرد ◾️عقیق‌شعر @aghighpoem
جای یک بوسه به روی بدنت نیست علی قدر یک پلک زدن جان به تنت نیست علی آنقدر غرق به خونی و به هم ریخته ای اثر از زلف شکن در شکنت نیست علی باز برخیزو به تکبیر دلم را خوش کن گر چه از زخم توان سخنت نیست علی گوش خودرا به کنار لبت آوردم آه ... سهم من بوسه ی خون از دهنت نیست علی چه خزانی به گل تازه ی باغم زده اند دلم اماده ی پرپر شدنت نیست علی وقت آن است در آغوش عبا جمع شوی وای برمن که مجال کفنت نیست علی وقت آن است که از معرکه آزاد شوی بال بگشا،برو اینجا وطنت نیست علی ◾️عقیق‌شعر @aghighpoem
اشعار شب هشتم محرم 👇👇 https://aghigh.ir/fa/news/127257 ◾️عقیق‌شعر @aghighpoem
شُل می‌کند دهانه‌ی اسبش را از حال اهل خیمه خبر دارد با این‌که سمت معرکه می‌تازد چشمی هنوز سوی پدر دارد جان را فدای رفتن و راهش کن دل را سپندِ چشمِ سیاهش کن از رعد و کوه و ماه _ نگاهش کن _ تیغ و کلاه‌خود و سپر دارد ای چهره‌ی مصمّم پیغمبر! ای خصلتِ مکرّم پیغمبر! چیزی بگو که این‌همه پیغمبر در سنگ‌ و صخره نیز اثر دارد افتاده است غلغله در میدان از خطبه‌خوانی‌اش همه سرگردان یا رب بلا از آینه برگردان! ولله کوفه ‌تنگ‌نظر دارد این کفر و این مقاتله بگذارید خونِ خداست، شرم نمی‌دارید؟ این‌گونه‌اش غریب مپندارید ای ناکسان! حسین پسر دارد چندین و چند لشکر و تنها من اینک به سوی عرش مهیا من آماده‌ی مصاف شود با من بر شانه هر دلیر که سر دارد مرکب میان حلقه‌ی گرگان و... چشمِ عقیله خیره به میدان و... پاشید پیکرت به بیابان و... عشق است و بی‌شمار هنر دارد طوفان خراب ساخته مویش را دیوان شکسته‌اند سبویش را هر کس گرفته است وضویش را آیات را بیاید و بردارد ◾️عقیق‌شعر @aghighpoem
او تک و تنهاست ، دشمن سر نمی افتد چرا ؟! با علی اکبر کسی پس در نمی افتد چرا ؟! اشبه الناسی که می گویند مردم ، آمده ست هیچکس پس یاد پیغمبر نمی افتد چرا ؟! کینه دارند از علی ، می داند اکبر هم ، ولی از دهانش ذکر " یا حیدر " نمی افتد چرا ؟! در دلیری ، در جوانمردیش اگر تردید هست "ارحم"..."ارحم" از لب لشگر نمی افتد چرا ؟! هم عطش دارد هم از سر تا به پایش خونی است لرزه بر آن قامت و پیکر نمی افتد چرا ؟ تشنه برگشت و حسین از دیدن او جان گرفت راه  او بر خیمه ها دیگر نمی افتد چرا ؟ هر که آمد ضربتی بر پیکرش  زد ، رد که شد گفت هیهات ! این علی اکبر نمی افتد چرا ؟ کوه هم باشد کمر خم می کند از بار داغ فکر می کردی حسین آخر نمی افتد ؟ چرا ! ◾️عقیق‌شعر
قطعه هایی از تنش قطع یقین پیدا نشد دشت را گشتند و اکبر بیش از این پیدا نشد تیرها اجزای اکبر را به صحرا دوختند اسب زخمی شد، رکاب افتاد، زین پیدا نشد تا عقیقی که سلیمان داشت افتاد و شکست بر رکاب سبز پیغمبر نگین پیدا نشد ناگهان شیرازه اش پاشید از هم، بعد از آن شرحی از آیات قرآن مبین پیدا نشد هر دو عالم را ملائک زیر و رو کردند و هیچ سرزمینی بهتر از این سرزمین پیدا نشد گشته ام، اما برای زائر کویش شدن بهتر از حال و هوای اربعین پیدا نشد کربلا را از علی هایش فقط باید شناخت جز علی در این جهان حبل المتین پیدا نشد صفحه صفحه بارها تاریخ را خواندم ولی غیر حیدر یک امیرالمؤمنین پیدا نشد ◾️عقیق‌شعر @aghighpoem
هدایت شده از عقیق
29.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به جنگ ، کاش که با نام مستعار بیاید شعرخوانی در رثای ◾️عقیق‌شعر @aghighpoem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را نشاند در تب شک، غیرت تو باور را برادری به وفاداری تو معنی یافت که از گلوی تو فریاد زد برادر را... فرات آینه شد، پیش چشم غیرت و آب مگر نشان بدهد حیرت مصوّر را نگاه کردی و دیدی حرم در آتش بود و در طواف حرم، فوجی از کبوتر را گذشتی از سر آب و به خاک افتادی که سر به سجده گذاری هر آن مقدّر را فرات بعد تو عمری‌ست تا که می‌گرید عطش جز این نشناسد زبان دیگر را تویی که نام تو با هرچه رود پیوسته‌ست و بی تو آب نمی‌بیند آن طرف‌تر را ◾️عقیق‌شعر @aghighpoem
عطش از خشکی لب‌های تو سیراب شده آب از هُرم ترک‌های لبت آب شده بعد از آنی که تو لب‌تشنه عطش را کشتی تشنه لب ماندن ساقی همه‌جا باب شده بعد افتادن عکس تو در آیینۀ آب برکه از شوق رخت خانۀ مهتاب شده این فرات است که از درد غمت ای دریا بس که پیچیده به خود یکسره، گرداب شده تب و تاب حرم از تشنگی و گرما نیست دل اهل حرم از داغ تو بی‌تاب شده تیرها رو به سوی چشم تو خواندند نماز همه گفتند که ابروی تو محراب شده صحنه‌ای که کمر کوه شکست از غم آن عکس تیری‌ست که در دیدۀ تو قاب شده ◾️عقیق‌شعر @aghighpoem