eitaa logo
احادیث الطلاب
6.6هزار دنبال‌کننده
16.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
15 فایل
کپی برداری آزاد است ،نقل احادیث از کتاب (احادیث الطلاب) بدون ذکر آن اشکال شرعی دارد ، زیرا برای تهیه آن هشت سال وقت صرف شده است . آیدی مدیر کانال👇👇👇 @ahadis_tollab
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 🔴اهمیت ✍️به دلیل اینکه نماز شب بیش از سایر نمازها دارای اخلاص است اثرات معنوی بسیاری برای اقامه کننده آن دارد. خداوند در قرآن میفرماید: وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ: «یعنی ای بندگان من در دل شب بیدار شده و طلب استغفار کنید.» باید ما بندگان رابطه فراوانی با خدا داشته باشیم و هیچگاه خدا را فراموش نکنیم که یاد خدا در همه حال و هر زمان نیکوست. هرگاه انسان پس از خواب بیدار شد باید خدا را شکر کند زیرا نعمت حیات مجددا به او اعطا شده است. هیچ وقتی را نداریم که آدم بخواهد از خدا دور باشد. فلسفه اهمیت نماز شب این است که ریا و خودنمایی ندارد چرا که ممکن است فردی نمازهای یومیه را برای خودنمایی در برابر دیگران اقامه کند اما نماز شب زمانی اقامه می شود که همه خواب هستند. وقت نماز شب زمانی است که کمتر کسی متوجه انسان است لذا نماز شب مصداق خالصاً لوجه اللّه و قربت الی الله است. خصوصیت این نماز این است که فرد در دل شب در حالی که دیگران خواب هستند بیدار شده، وضو گرفته، خدا را مناجات کرده، گناهان خود را برشمرده و ضمن گریه از خدا طلب توبه و رهایی از آتش جهنم میکند. @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✍ هرگز امیدت را از دست نده 🔹پس از مدت‌ها تعقیب‌وگریز مجرم و پلیس، سرانجام مجرم به سر کوچه‌ای رسید. 🔸مجرم پیش خود گفت: خدا کند بن‌بست نباشد. 🔹این را گفت و به سوی انتهای کوچه شروع به دویدن کرد. 🔸پلیس نیز پیش خود گفت: خدا کند بن‌بست باشد. 🔹و با این امید به‌دنبال مجرم دوید. 🔸در انتهای کوچه، کوچه‌ای دیگر به‌سمت چپ وجود داشت. 🔹مجرم با همان امید «بن‌بست نبودن» و پلیس نیز با امید «بن‌بست بودن» هر دو به دویدن ادامه دادند. 🔸در سر پیچ نهم مجرم با همین امید باز شروع به دویدن کرد، اما وقتی به انتهای کوچه رسید، با تعجب دید کوچه بن‌بست است. 🔹به‌ناچار خود را برای تسلیم آماده کرد. ولی هرچه منتظر شد، خبری از پلیس نشد. 🔸زیرا پلیس در ابتدای پیچ نهم ناامید شده و بازگشته بود. 🔹در هر کشاکش، پیروزی نهایی از آن حریفی‌ست که یک لحظه بیشتر مقاومت کند و امیدش را از دست ندهد. پس در زندگی و سختی های آن ، همواره به یاد خدا باش و امید به کمک او باش ، و بدان که او می تواند به تو کمک کند ، برای رسیدن به کمک او باید همواره به او توسل کن و به یاد او باش @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
ازدواج جویبر و ذلفا ←چقدر خوب بود زن می گرفتی و خانواده تشکیل می دادي و به این زندگی انفرادي خاتمه می دادي،تا هم حاجت تو به زن بر آورده شود و هم آن زن در کار دنیا و آخرت کمک تو باشد. ←یا رسول الله!نه مال دارم و نه جمال،نه حسب دارم و نه نسب،چه کسی به من زن می دهد؟و کدام زن رغبت می کند که همسر مردي فقیر و کوتاه قد و سیاه پوست و بد شکل مانند من بشود؟ ←اي جویبر!خداوند به وسیله اسلام ارزش افراد و اشخاص را عوض کرد.بسیاري از اشخاص در دوره جاهلیت محترم بودند و اسلام آنها را پایین آورد.بسیاري از اشخاص در جاهلیت خوار و بی مقدار بودند و اسلام قدر و منزلت آن ها را بالا برد.خداوند به وسیله اسلام نخوتهاي جاهلیت و افتخار به نسب و فامیل را منسوخ کرد.اکنون همه مردم از سفید و سیاه،قرشی و غیر قرشی،عربی وعجمی در یک درجه اند،هیچ کس بر دیگري برتري ندارد مگر به وسیله تقوا و طاعت.من در میان مسلمانان فقط کسی را از تو بالاتر می دانم که تقوا و عملش از تو بهتر باشد.اکنون به آنچه دستور می دهم عمل کن. این ها کلماتی بود که در یکی از روزها که رسول اکرم به ملاقات «اصحاب صُفّه» آمده بود،میان او و جویبر رد و بدل شد. جویبر از اهل یمامه بود.در همان جا بود که شهرت و آوازه اسلام و ظهور پیغمبر خاتم را شنید.او هر چند تنگدست و سیاه و کوتاه قد بود،اما با هوش و حق طلب و با اراده بود.بعد از شنیدن آوازه اسلام،یکسره به مدینه آمد تا از نزدیک جریان را ببیند. طولی نکشید که اسلام آورد و در سلک مسلمانان در آمد،اما چون نه پولی داشت و نه منزلی و نه آشنایی،موقتا به دستور رسول اکرم در مسجد به سر می برد.تدریجا در میان کسان دیگري که مسلمان می شدند و در مدینه می ماندند،افرادي دیگر هم یافت شدند که آن ها نیز مانند جویبر فقیر و تنگدست بودند و به دستور پیغمبر در مسجد به سر می بردند.تا آنکه به پیغمبر وحی شد مسجد جاي سکونت نیست،این ها باید در خارج مسجد منزل کنند.رسول خدا نقطه اي در خارج از مسجد در نظر گرفت و سایبانی در آنجا ساخت و آن عده را به زیر آن سایبان منتقل کرد.آنجا را«صفّه» می نامیدند و ساکنین آنجا که هم فقیر بودند و هم غریب، «اصحاب صفّه»خوانده می شدند.رسول خدا و اصحاب به احوال و زندگی آنها رسیدگی می کردند. یک روز رسول خدا به سراغ این دسته آمده بود.در آن میان چشمش به جویبر افتاد،به فکر رفت که جویبر را از این وضع خارج کند و به زندگی او سر و سامانی بدهد.اما چیزي که هرگز به خاطر جویبر نمی گذشت- با اطلاعی که از وضع خودش داشت- این بود که روزي صاحب زن و خانه و سر و سامان بشود.این بود که تا رسول خدا به او پیشنهاد ازدواج کرد،با تعجب جواب داد:مگر ممکن است کسی به زناشویی با من تن بدهد؟!ولی رسول خدا زود او را از اشتباه خودش خارج ساخت و تغییر وضع اجتماعی را - که در اثر اسلام پیدا شده بود- به او گوشزد فرمود. رسول خدا پس از آنکه جویبررا ازاشتباه بیرون آورد واو را به زندگی مطمئن و امیدوار ساخت،دستور داد یکسره به خانه زیاد بن لبید انصاري برود و دخترش « ذلفا » را براي خود خواستگاري کند. زیاد بن لبید از ثروتمندان و محترمین اهل مدینه بود.افراد قبیله وي احترام زیادي برایش قائل بودند.هنگامی که جویبر وارد خانه زیاد شد،گروهی از بستگان و افراد قبیله لبید در آنجا جمع بودند. جویبر پس از نشستن مکثی کرد و سپس سر را بلند کرد و به زیاد گفت:«من از طرف پیغمبر پیامی براي تو دارم،محرمانه بگویم «یا علنی؟ ←پیام پیغمبر براي من افتخار است،البته علنی بگو. ←پیغمبر مرا فرستاده که دخترت ذلفا را براي خودم خواستگاري کنم. ←پیغمبر خودش این موضوع را به تو فرمود؟!! ←من که از پیش خود حرفی نمی زنم،همه مرا می شناسند،اهل دروغ نیستم. ←عجیب است!رسم ما نیست دختر خود را جز به هم شانهاي خود از قبیله خودمان بدهیم.تو برو،من خودم به حضور پیغمبر خواهم آمد و در این موضوع با خود ایشان مذاکره خواهم کرد. جویبر از جا حرکت کرد و از خانه بیرون رفت،اما همان طور که می رفت با خودش می گفت:«به خدا قسم آنچه قرآن تعلیم داده «. است و آن چیزي که نبوت محمد براي آن است غیر این چیزي است که زیاد می گوید هر کس نزدیک بود،این سخنان را که جویبر با خود زیر لب زمزمه می کرد می شنید. ذلفا دختر زیباي لبید که به جمال و زیبایی معروف بود،سخنان جویبر را شنید،آمد پیش پدر تا از ماجرا آگاه شود. ←بابا!این مرد که همین الآن از خانه بیرون رفت با خودش چه زمزمه می کرد،مقصودش چه بود؟ ←این مرد به خواستگاري تو آمده بود و ادعا می کرد پیغمبر او را فرستاده است. ←نکند واقعا پیغمبر او را فرستاده باشد و رد کردن تو او را تمرد امر پیغمبر محسوب گردد؟!. ←به عقیده تو من چه کنم؟ ←به عقیده من زود او را قبل از آنکه به حضور پیغمبر برسد به خانه برگردان،و خودت برو به حضور پیغمبر و تحقیق کن قضیه چه بوده است. زیاد جویبر را با احترام به خانه برگردانید و 👇
👆 خودش به حضور پیامبر شتافت همین که آن حضرت را دید عرض کرد: یا رسول الله!جویبر به خانه ما آمد و همچو پیغامی از طرف شما آورد،می خواهم عرض کنم رسم و عادت جاري ما این است که » «. دختران خود را فقط به هم شانهاي خودمان از اهل قبیله که همه انصار و یاران شما هستند بدهیم ←اي زیاد!جویبر مؤمن است.آن شانیتها که تو گمان می کنی امروز از میان رفته است.مرد مؤمن هم شان زن مؤمنه است. زیاد به خانه برگشت و یکسره به سراغ دخترش ذلفا رفت و ماجرا را نقل کرد. ←به عقیده من پیشنهاد رسول خدا را رد نکن.مطلب مربوط به من است.جویبر هر چه هست من باید راضی باشم.چون رسول خدا به این امر راضی است من هم راضی هستم. زیاد ذلفا را به عقد جویبر در آورد.مهر او را از مال خودش تعیین کرد.جهاز خوبی براي عروس تهیه دید.از جویبر پرسیدند: «آیا خانه اي در نظر گرفته اي که عروس را به آن خانه ببري؟ » ←من چیزي که فکر نمی کردم این بود که روزي داراي زن و زندگی بشوم.پیغمبر ناگهان آمد و به من چنین و چنان گفت و مرا به خانه زیاد فرستاد. زیاد ازمال خود خانه و اثاث کامل فراهم کرد،به علاوه دو جامه مناسب براي داماد آماده کرد. عروس را با آرایش و عطر و زیور کامل به آن خانه منتقل کردند. شب تاریک شد.جویبر نمی دانست خانه اي که براي او در نظر گرفته شده کجاست.جویبر به آن خانه و حجله راهنمایی شد.همینکه چشمش به آن خانه و آن همه لوازم و عروس آنچنان زیبا افتاد،گذشته به یادش آمد.با خود اندیشید که من مردي فقیر و غریب وارد این شهر شدم. هیچ چیز نداشتم،نه مال و نه جمال و نه نسب و نه فامیل.خداوند به وسیله اسلام این همه نعمت برایم فراهم کرد.این اسلام است که این چنین تحولی در مردم به وجود آورده که فکرش را هم نمی شد کرد.من چقدر باید خدا را شکر کنم. همان وقت حالت رضایت و شکرگزاري به درگاه ایزد متعال در وي پیدا شد،به گوشه اي از اتاق رفت و به تلاوت قرآن و عبادت پرداخت.یک وقت به خود آمد که نداي اذان صبح به گوشش رسید.آن روز را شکرانه نیت روزه کرد.وقتی که زنان به سراغ ذلفا رفتند وي را بکر و دست نخورده یافتند.معلوم شد جویبر اصلا به نزدیک ذلفا نیامده است.قضیه را از زیاد پنهان نگاه داشتند. دو شبانه روز دیگر به همین منوال گذشت.جویبر روزها روزه می گرفت و شب ها به عبادت و تلاوت می پرداخت.کم کم این فکر برای خانواده عروس پیدا شد که شاید جویبر ناتوانی جنسی دارد و احتیاج به زن در او نیست.ناچار مطلب را با خود زیاد در میان گذاشتند.زیاد قضیه را به اطلاع پیغمبر اکرم رسانید.پیغمبر اکرم جویبر را طلبید و به او فرمود: «مگر در تو میل به زن وجود ندارد؟! » ←از قضا این میل در من شدید است. ←پس چرا تاکنون نزد عروس نرفته اي؟ ←یا رسول الله!وقتی که وارد آن خانه شدم و خود را در میان آن همه نعمت دیدم،در اندیشه فرو رفتم که خداوند به این بنده ناقابل چقدر عنایت فرموده!حالت شکر و عبادت در من پیدا شد. لازم دانستم قبل از هر چیزي خداي خود را شکرانه عبادت کنم.از امشب .نزد همسرم خواهم رفت رسول خدا عین جریان را به اطلاع زیاد بن لبید رسانید.جویبر و ذلفا با هم عروسی کردند و با هم به خوشی به سر می بردند.جهادي پیش آمد.جویبر با همان نشاطی که مخصوص مردان با ایمان است زیر پرچم اسلام در آن جهاد شرکت کرد و شهید شد.بعد از شهادت جویبر هیچ زنی به اندازه ذلفا خواستگار نداشت و براي هیچ زنی به اندازه ذلفا حاضر نبودند پول خرج کنند. @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
ًَ        👇تقویم نجومی یکشنبه👇         👇👇👇کانال عمومی👇👇👇                    (تقویم همسران) (اولین و کاملترین مجموعه کانال های تقویم نجومی،اسلامی.) ✴️ یکشنبه👈14 اسفند/ حوت 1401 👈 12 شعبان 1444👈5 مارس 2023 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی. ⭐️احکام دینی و اسلامی. ❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است: ✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✅برای دریافت تقویم هرشب. ✅تقویم همسران رادر ایتا سرچ کنید. ✅خواستگاری و عقد و ازدواج. ✅شرکت زدن و امور شراکتی. ✅دکان باز کردن. ✅امور زراعی و کشاورزی. ✅نقل و انتقال و جابجایی. ✅و شکار و صید و دام گذاری خوب است. 👼مناسب زایمان و نوزاد شایسته خواهد بود. 🚘سفر: مسافرت خوب است. @taghvimehamsaran 🔭 احکام نجوم. 🌓امروز :قمر در برج اسد است و از نظر نجومی برای امور زیر نیک است: ✳️عقد و‌ عروسی و‌ ازدواج. ✳️بردن جهیزیه عروس. ✳️مسافرت. ✳️انجام امور دائمی و همیشگی. ✳️خرید ملک و خانه و‌ آپارتمان. ✳️رفتن به خانه نو. ✳️مهاجرت به شهر دیگر. ✳️امضاء معاهده و پیمان نامه ها. ✳️خرید حیوان و چارپایان. ✳️آغاز به کار و شغل. ✳️دیدار و درخواست از مسولین. ✳️جابجایی و نقل و انتقال. ✳️انواع جراحی. ✳️و آغاز درمان نیک است. 🔵 امور مربوط به کتابت ادعیه و حرز و نماز حرز خوب است. 💎 از کانال ما در فروش حرز و ادعیه همراه دیدن فرمایید مطمئن با قیمت مناسب...👇 @Herz_adiye_hamrah 🔲 این مطالب تنها یک سوم اختیارات سررسید تقویم همسران است بقیه امور را در تقویم مطالعه بفرمایید. 💇‍♂ اصلاح سر و صورت: طبق روایات ، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث هیبت و شکوه می شود. 💉🌡حجامت. یا انداختن در این روز، از ماه قمری، موجب سلامتی می شود. 💑مباشرت: مباشرت امشب : خوب و فرزند حاصل به قسمت و سرنوشت خود راضی باشد. 😴😴تعبیر خواب: خوابی که شب " دوشنبه " دیده شود طبق آیه ی 13 سوره مبارکه " رعد" است. یسبح الرعد بحمده و الملائکه من خیفته... و چنین استفاده میشود که چیزی باعث ملال خاطر خواب بیننده گردد صدقه بدهد تا برطرف شود. ان شاءالله و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید... @taghvimehamsaran 💅 ناخن گرفتن: یکشنبه برای ، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد. 👕👚 دوخت و دوز: یکشنبه برای بریدن و دوختن روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود‌( این حکم شامل خرید لباس نیست) ✴️️ استخاره: وقت در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. ❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام  ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد . @taghvimehamsaran 💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
💠میشه قبل از وقت نماز، برا نماز وضو گرفت؟ 🌺وضو گرفتن برای خواندن نماز واجب، اگر عرفاً نزدیک داخل شدن به وقت آن باشد اشکال ندارد.     📚 پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری ‼️توضیح: یعنی اگر مدت زمان زیادی قبل از وقت نماز به نیت آن وضو بگیرند وضو اشکال شرعی دارد. ولی اگر به نیت طهارت، وضو گرفته شود اشکال ندارد @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🔴عاقبت فریب مردم ✍️ عليه السلام مى فرمايد: شخصى به تنگدستى مبتلا شد، هر چه فعاليت كرد، موفق به اصلاح معاش مادى خود به نحوى كه مى خواست نشد، او را كرد تا پايه گذار دينى شود و از اين راه به نان و نوايى برسد. دينى را از پيش خود اختراع كرد و مردم ساده دل و عوام را به آن دعوت كرد و بيش از آنچه كه مى خواست به نان و نوا رسيد، پس از مدتى پشيمان شد و تصميم به گرفت، پيش خود گفت: آنان كه به من آوردند، بايد همه را جمع كنم و اعلام نمايم كه من در تمام برنامه هايم دروغ گفتم. همه را جمع كرد و به آن ها اعلام نمود، ملت در جوابش گفتند: نه، تو دين صحيحى است، ولى خود تو در آيينت دچار شك و وسوسه شده اى! چون اين وضع را ديد، زنجير غل دارى تهيه كرد و به گردن انداخت و پيش خود گفت: از گردنم بر نمى دارم تا خداى مهربان مرا بيامرزد. به زمانش خطاب رسيد كه به او بگو: 💢به عزتم قسم اگر توبه ات تا قطع شدن تمام اعضايت ادامه پيدا كنند قبول نخواهم كرد مگر كسانى كه به آيين تو مرده اند. زنده كنى و آن ها را از اين گمراهى برهانى!💢 📚 عرفان اسلامی - حسین انصاریان / جلد 3 صفحه 197 📚 سفینه البحار: 260/5، باب العناد، ذم اضلال الناس @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب