eitaa logo
احادیث الطلاب
6.3هزار دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
2.8هزار ویدیو
14 فایل
کپی برداری آزاد است ،نقل احادیث با ذکر کتاب (احادیث الطلاب) بلا مانع است آیدی مدیر کانال👇👇👇 @ahadis_tollab
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ : ای حرمت ملجا درماندگان در وصف امام رضا علیه السلام کانال احادیث الطلاب در(ایتا) 🆔 @ahadis_tollab
قسمت اول شهادت امام رضا عليه السلام اما كيفيت شهادت جگر گوشه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم به روايت اَباصَلْت كه گفت: روزى در خدمت حضرت امام رضا عليه السلام ايستاده بودم، امام ‏عليه السلام فرمودند: داخل قُبّه هارون الرشيد شو و از چهار طرف قبر به اندازه يك كف خاك بياور، چون آوردم، آن را بوئيد و آن قسمتى را كه از جلو و عقب قبر بود انداخت و فرمودند: مأمون مى ‏خواهد (قبر پدر خود را قبله قبر من نمايد و) مرا در اين مكان دفن كند، هنگام كندن زمين، سنگ سخت بزرگى ديده مى‏ شود كه اگر تمام كلنگ زنان اهل خراسان جمع شوند نمى ‏توانند آن را بكنند سپس آن قسمتى از خاك را طرف قبله بود بوئيد و فرمودند: بزودى قبر مرا در اين موضع حفر خواهند كرد، چون زمين را كندند از جانب سر رطوبتى ظاهر مى‏ شود و به دعايى كه به تو ياد مى‏ دهم بخوان تا به قدرت خدا آب جارى شود، و قبر از آب پر مى‏ شود و ماهيان ريز ظاهر مى ‏شوند و اين نانى كه به تو مى ‏دهم در آب ريز ريز كن تا ماهيان بخورند، آن وقت ماهى بزرگى ديده مى ‏شود و همه ماهيان كوچك را مى ‏بلعد و مى ‏رود. 🆔 @ahadis_tollab چون ماهى رفت دستت را داخل آب كن و دعايى كه به تو ياد مى ‏دهم بخوان تا آب به زمين فرو رود و قبر خشك شود، و بدان اين كارها را فقط در حضور مأمون انجام بده، و فردا اين فاجر مرا به مجلس خود دعوت مى ‏كند، فَاِنْ أَنَا خَرَجْتُ مَكْشُوفَ الرَّأْسَ فَتَكَلَّمْ اُكَلِّمْكَ، وَ اِنْ خَرَجْتُ وَ أَنَا مُغَطَّى الرَّأْسِ فَلا تُكَلِّمْنى (پس اگر من از منزل مأمون خارج شدم و سرم را نپوشانده بودم با من صحبت كن و من با تو صحبت خواهم كرد و اگر خارج شدم و سرم را پوشانده بودم )بدان كه مرا مسموم كرده‏اند و تو در اين حالت) با من صحبت مكن، ابو صلت گويد: فردا صبح امام‏ عليه السلام نماز صبح را خواند و در محراب نشست و منتظر مأمورين مأمون بودند، كه آنها آمدند و امام‏ عليه السلام كفش‏هاى خود را پوشيد و عباى خود را بر دوش انداخت و وارد بر مجلس مأمون شد و من هم در خدمت آن حضرت بودم. چون نگاه كردم ديدم طبقى از ميوه ‏هاى مختلف نزد مأمون بود و او خوشه انگورى را كه قبلاً زهر را در بعضى از دانه‏ هاى آن فرو كرده بود در دست داشت و از بعضى از دانه ‏هايى را كه به زهر آلوده نشده بود، براى رفع تهمت زهر مار مى ‏كرد، چون نظرش به آن حضرت افتاد، مشتاقانه از جاى خود برخاست و دست بر گردن مباركش انداخت و پيشانى آن حضرت را بوسيد و آنچه از لوازم احترام و اكرام ظاهرى بود لحظه‏ اى فروگذارى نكرد، آن حضرت را بر بساط خود نشانيد و آن خوشه انگور را به وى داد و گفت اى فرزند رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم از اين انگور بهتر نديده ‏ام، حضرت فرمودند: شايد انگور بهشت از اين بهتر باشد، مأمون گفت از اين انگور بخور، حضرت فرمودند: تُعْفِينى عَنْهُ فَقالَ لا بُدَّ مِنْ ذَلِكَ (مرا از خوردن اين انگور معاف بدار، مأمون گفت چاره ‏اى از آن نيست و بايد بخورى) مگر با همه اين اخلاصى كه از من مشاهده مى‏ كنى مرا متهم مى ‏دارى، اين چه فكرى است كه نسبت به من دارى، سپس آن خوشه انگور را گرفته و چند تاى ديگر خورد و دوباره به دست آن حضرت داد و دستور داد به خوردن انگور، آن امام مظلوم چون 3 دانه از آن انگور زهرآلود خورد، حالش دگرگون شد و باقى خوشه را بر زمين زد و از مجلس برخاست. کانال احادیث الطلاب در(ایتا) 🆔 @ahadis_tollab
قسمت دوم فَقالَ الْمَأْمُونُ اِلى اَيْنَ، فَقالَ ‏عليه السلام اِلى حَيْثُ وَجَّهْتَنى (مأمون گفت به كجا مى ‏روى، فرمودند به آنجا كه مرا فرستادى) آن حضرت غمگين و ناراحت سر مبارك را پوشانيد و از خانه مأمون بيرون آمد و من با آن حضرت صحبت نكردم تا اينكه به خانه رسيديم و دستور داد در را ببندم، رنجور و نالان بر بستر خود آراميد و من محزون و غمگين ايستاده بودم اِذْ دَخَلَ عَلَىَّ شابٌّ حَسَنُ الْوَجْهِ، قَطَطُ الشَّعْرِ، اَشْبَهُ النَّاسِ بِالرِّضا (ناگهان جوان زيبا روى، با موهاى مشكى كه شبيه ‏ترين مردم به امام رضاعليه السلام بود وارد شد، به سوى او رفتم و گفتم از كجا داخل شدى من درها را بسته بودم؟ فرمود: اَلَّذى جاءَ بى مِنَ الْمَدينةِ فى هذَا الوَقْتِ، هُوَ الَّذى اَدْخَلَنى الدّارَ وَالْبابُ مُغْلَقٌ (آن كسى كه در اين لحظه مرا از مدينه (به خراسان) آورد، همان كسى است كه از درهاى بسته مرا داخل كرد) پرسيدم تو كيستى؟ فرمود اَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْكَ، يا اَبا الصَّلْتِ اَنَا مُحَمَّدُ بنُ عَلِىٍّ ثُمَّ مَضى نَحْوَ اَبِيهِ (من حجت خدا بر تو هستم، اى اباصلت من محمد بن على هستم سپس به اتاقى كه امام رضا عليه السلام بود رفت، چون چشم آن امام معصوم به فرزندش افتاد از جا برخاست و او را در آغوش كشيد و او را به سينه خود فشرد و پيشانى او را بوسيد و او را در فراش خود نشاند، امام محمد تقى‏ عليه السلام روى مبارك پدر را مى ‏بوسيد، و در اين حال امام رضا عليه السلام با فرزندش از اسرار امامت و ولايت و خزائن علوم در ميان مى‏ گذاشت كه من نمى ‏فهميدم، و پس از آن روح مقدس آن حضرت به ملكوت اعلى پيوست.) کتاب احادیث الطلاب ص 929 کانال احادیث الطلاب در(ایتا) 🆔 @ahadis_tollab
قسمت سوم سپس امام محمد تقى‏ عليه السلام فرمود اباصلت به داخل اين خانه برو و آب و تخته بياور، عرض كردم آنجا نه آب است و نه تخته، فرمودند: آنچه گفتم انجام بده، چون به داخل رفتم آب و تخته را ديدم و آنها را آوردم و چون خواستم در غسل دادن كمك كنم فرمودند: هستند كسانى كه به من كمك كنند و ملائكه مرا در امر غسل، يارى مى‏كنند، چون از غسل فارغ شد فرمودند: داخل شو دو كفن و حنوط بياور، چون داخل شدم، سبدى ديدم كه كفن و حنوط بر روى آن گذاشته بودند، و هرگز آن را در خانه نديده بودم، آنها را برداشتم و آوردم و پدر بزرگوار خود را كفن كرده و حنوط نمود و با ملائكه و ارواح انبياء نماز گذاردند. سپس امام محمد تقى‏عليه السلام فرمودند: تابوت را بياور، گفتم منظورتان اين است كه به نزد نجار بروم و تابوت بياورم؟ فرمودند: از داخل خانه بياور، چون به داخل خانه رفتم تابوتى ديدم كه هرگز در آنجا نديده بودم، آن حضرت را در تابوت گذاشت و دوباره 2 ركعت نماز خواند و هنوز از نماز فارغ نشده بود كه تابوت به قدرت خداوند از زمين جدا شد و سقف خانه باز شد و به طرف آسمان رفت و از ديده‏ها ناپديد شد. چون از نماز فارغ شد عرض كردم يابن رسول الله اگر مأمون بيايد و آن حضرت را از من طلب كند در جواب او چه بگويم؟ فرمودند: به زودى او را بر مى‏ گردانند، سپس فرمودند، اگر پيامبرى در مشرق از دنيا برود، و وصى او در مغرب وفات كند، خداوند اجساد مطهر و ارواح پاك آنها را در اعلا عليين با يكديگر جمع نمايد، حضرت در اين سخن بود كه سقف خانه دوباره شكافته شد و آن تابوت فرود آمد و امام محمد تقى‏عليه السلام جنازه پدر را از تابوت خارج كرد و در فراش به طورى خوابانيد كه گويا او را غسل نداده و كفن نكرده، سپس فرمود: برو درب خانه را باز كن تا مأمون داخل شود، چون درب خانه را باز كردم مأمون را ديدم با غلامان خود بر در خانه ايستاده بودند. 🆔 @ahadis_tollab مأمون داخل خانه شد و به نوحه و زارى و گريه و بى‏ قرارى آغاز كرد و گريبان خود را چاك زد و دست بر سر فريادكنان مى‏ گفت اى سيد و سرور در مصيبت فوت خود، دل مرا به درد آوردى، و داخل اتاقى كه امام‏ عليه السلام بود شد و نزديك سر امام رضاعليه السلام نشست و گفت شروع كنيد به تجهيز آن حضرت و امر كرد قبر شريف آن حضرت را حفر كنند، چون حفر كردند آنچه كه امام رضا عليه السلام گفته بود اتفاق افتاد و چون مأمون آب و ماهيان و موارد ديگر را ديد گفت: امام رضا عليه السلام در حال حيات معجزات و كارهاى خارق عادت زيادى را از او ديده‏ ايم و بعد از وفات هم، معجزات و كراماتى را به ما نشان مى ‏دهد. يكى از وزراى مأمون (به قدرت خدا چنين گفت) اى مأمون آيا مى ‏دانى امام رضا عليه السلام در ضمن آن كرامات، تو را به چه چيزى خبر داده است؟ مأمون گفت نمى ‏دانم، وزير گفت: اَخْبَرَكَ اَنَّ مُلْكَكُمْ يا بَنىِ الْعَبّاسِ مَعَ كَثْرَتِكُمْ وَ طُولِ مُدَّتِكُمْ مِثْلُ هذِهِ الْحِيتانِ حَتَّى اِذا فَنِيَتْ آجالُكُمْ (آن جناب اشاره كرده به اينكه سلطنت و پادشاهى شما بنى عباس، مانند اين ماهيان است و با وجود زيادى دولتى كه داريد، پادشاهى شما منقضى است) و خداوند شخصى را بر شما مسلط مى‏ كند همانطور كه ماهى بزرگ، ماهيان كوچك را بلعيد، شما را هم از روى زمين بر مى‏اندازد، مأمون گفت راست مى ‏گويى، سپس آن جناب را دفن كرد و مراجعت نمود. 🆔 @ahadis_tollab ابوالصلت گفت: بعد از آن مأمون مرا طلبيد و گفت به من ياد بده آن دعايى را كه خواندى و آب فرو رفت، گفتم به خدا قسم آن را فراموش كردم، باور نمى ‏كرد با آنكه راست مى ‏گفتم، لذا دستور داد كه مرا به زندان ببرند و يكسال در زندان او بودم، چون دلتنگ شدم، شبى بيدار ماندم و به عبادت و دعا مشغول شدم و انوار مقدس محمد و آلش صلى الله عليه وآله وسلم را شفيع قرار دادم و خداوند را به حق آنان قسم دادم كه مرا از اين زندان نجات دهد، هنوز دعايم تمام نشده بود كه ديدم، حضرت امام محمد تقى‏ عليه السلام در زندان نزد من حاضر است و فرمود: يا اَبَاالصَّلْتِ ضاقَ صَدْرُكَ، فَقُلْتُ اِى وَ اللَّهِ، قالَ‏ عليه السلام قُمْ فَأَخْرَجَنى( اى ابوالصلت سينه ‏ات تنگ شده است؟ گفتم آرى به خدا قسم، فرمودند برخيز سپس مرا از زندان خارج كرد.) و زنجير خود به خود از پاى من جدا شد و دست مرا گرفت و از زندان بيرون آورد و نگهبانان و غلامان، مرا مى ‏ديدند ولى قدرت سخن گفتن نداشتند، چون مرا از درب زندان بيرون آورد، فرمود: اِمْضِ فى وَدائِعِ اللَّهِ، فَاِنَّكَ لَنْ تَصِلَ اِلَيْهِ وَ لا يَصِلُ اِلَيْكَ اَبَداً (تو در امان خدا هستى، ديگر هرگز تو مأمون را نخواهى ديد و او هم تو را نخواهد ديد) و چنان شد كه آن حضرت فرمود. کتاب احادیث الطلاب ص 930 🕋🕋🕋🕋🕋🕋🕋🕋🕋🕋🕋 کانال احادیث الطلاب در(ایتا) 🆔 @ahadis_tollab
🌼خیر در برابر خیر ✍از امام رضا (علیه السلام) روایت شده است که در بنی اسرائیل قحطی شدید پی در پی اتفاق افتاد. زنی بیش از یک لقمه نان نداشت، آنرا در دهان گذاشت تا بخورد، فقیری فریاد زد ای کنیز خدا، وای از گرسنگی. زن گفت در چنین زمان سختی، صدقه دادن روا است. لقمه را از دهان بیرون آورد و به فقیر داد. زن، فرزندی کوچک داشت که در صحرا هیزم جمع می‌کرد، گرگی رسید و طفل صغیر را با خود برداشت و برد، مادر به دنبال گرگ دوید. خداوند جبرئیل را مأمور نجات طفل فرمود. 💥جبرئیل پسربچه را از دهان گرگ گرفت و به سوی مادرش برد و آن را به زمین گذاشت و به مادر گفت ای کنیز خدا، از نجات فرزندت راضی شدی، لقمه ای در برابر لقمه ای. 📚 ثواب الاعمال، صفحه ۱۲۶ کانال احادیث الطلاب در(ایتا)👇 https://eitaa.com/joinchat/1997602816Cf7f5d3ab84
🌺🌺🌺🌺🌺حدیث 1288 فرزندان در باره والدین چه فکری میکنند؟ 3199 - وَ قالَ الامام الرضا عليه السلام: بَرُّوا اَوْلادَ كُمْ وَ اَحْسِنُوا اِلَيْهِمْ فَاِنَّهُمْ يَظُنُّونَ اَ نَّكُمْ تَرْزُقُونَهُمْ با فرزندان خود خوشرفتارى نمائيد و به آنها احسان كنيد، چون آنها گمان مى كنند كه شما روزى آنها را مى دهيد. کتاب احادیث الطلاب ص 936ََ 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
⭕️ معیار در پوشش بانوان 🔹 چادر برای بانوان، حجاب برتر اسلامی است؛ البته هر پوششی که شرایط ذیل را داشته باشد به عنوان حجاب اسلامی محسوب می شود: 🔹 * تمامی بدن (به جز صورت و دست ها تا مچ) را بپوشاند. 🔹 * هرگونه آرایش و زینت را (حتی در صورت و دست ها تا مچ) بپوشاند. 🔹 * به گونه ای نباشد که توجه نامحرم را جلب کند. 🔹 * برجستگی های بدن را ـ به شکل تحریک کننده و مفسده انگیز، آشکار نکند. 🔹 * موجب انگشت نما شدن در میان مردم نشود. 🔹 * از لباس های مخصوص مردان نباشد. @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
💟زنان دوست دارند ساعتها با همسرشان به گفتگو بنشیند و از سیر تا پیاز ماجراهایی که برای خودشان و یا دیگران اتفاق افتاده را تعریف کنند. و هیچکس دیگری جایگاه همسر را برایشان نمیتواند پرکند. 👈مرد موفق، مردی است که این خصلت زنانه را بشناسد و به ارضای این حس زنانه همسرش بپردازد. ساعاتی از روز را صرف هم صحبتی با همسرتان کنید و با جان و دل، گوش به حرف هایش بسپارید @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🌱 . 💟تربیت فرزند مثل گلی هست که پرورش میدن🌹 گل رو آب میدن و تو نور میذارن تا خودش باز بشه✔️ آیا میشه انسان با دست به بازشدن گل کمک کنه و بهش شکوفایی مصنوعی بده⁉️ مسلما اونو خراب میکنه⚠️ دخالت های زیاد والدین هم برای خوب شدن فرزند اگه به حد شکوفایی مصنوعی رسید کار رو خراب میکنه❗️ مثل بعضی از والدینی که دلشون میخواد وقتی فرزندشون بزرگ شد دکتر یا مهندس بشه و از بچگی مدااام تشویقش میکنن و اجازه نمیدن بچه به چیز دیگه ای علاقه داشته باشه🚫 این والدین با این تصرفی که در فرزندشون دارن ازش یه موجود تصنعی میسازن⚠️ @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✨﷽✨ ✿ عقربی که پنج نفر را می خورد ✍ پیامبر خدا (ص) فرمودند: در روز قیامت، از داخل جهنم عقربی خارج می شود که سر آن عقرب در آسمان هفتم است و دُمش در ته زمین و دهانش هم از مشرق تا مغرب است. آن عقرب مےگوید : «أَینَ مَن حارَبَ اللهَ و رَسُولَه؟» آنهایی که با خدا و پیامبر خدا جنگ داشتند کجا هستند؟ 🔹 جبرئیل فرود می آید و می پرسد: «چه کسانی را می خواهی؟ مقصودت از کسانی که با خدا و پیامبر خدا در جنگ بودند چه کسانی است؟» عقرب می گوید: آنها پنج نفرند و من می خواهم آنها را ببلعم: ❶ اول تارِکُ الصَّلوة: آن کسی که بی نماز از دنیا رفته است، مخصوصاً اگر منکر هم بوده و نماز را قبول نداشته که دیگر هیچ! این عقرب می گوید من ارادۀ تارک الصلوة را دارم. او با خدا و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در جنگ بوده است. ❷ دوم مانِعُ الزَّکاة: کشاورزی که گندم داشته اما زکاتش را نمی داده، گاو و گوسفندش در حد نصاب بوده زکات نمی داده، طلا به میزان بیست مثقال داشته زکاتش را نمی داده، این عقرب می گوید: من به دنبال کسانی هستم که در دنیا زکات نمی دادند. ❸ سوم آکِلُ الرِّبا: کسانی که نزول می خوردند. در زمان ما هستند کسانی که پول می دهند و نزولش را سر ماه می گیرند. چه قدر گناه دارد. ❹ چهارم شارِبِ الخَمر: کسانی که شراب می خورند، چهارمین گروهی هستند که آن عقرب به دنبالشان هست. ❺ پنجم قَومٌ یُحَدِّثُونَ فِی المَسجِدِ حَدیثَ الدُّنیا: مردمی که در مسجد می نشینند و به جای اینکه مباحثه کنند، درس بخوانند، دعا بخوانند، حرف آخرت و مسائل شرعی و قرآن و مفاتیح بزنند، از دنیا صحبت می کنند: امروز دلار چند بود؟ طلا مظنه اش چه قدر بود؟ شنیده ام بالا رفته؟! این حرف ها جایش در مسجد نیست. آن عقرب به دنبال کسانی است که در مسجد از دنیا حرف بزنند. @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✨﷽✨ 🏴آخرین وداع پیامبر(صلی الله علیه و آله) با یاران... ✍پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) روزهای آخر بیماری در حالی كه سرش را با پارچه‌ای بسته بود، سه روز پیش از شهادت خود، به مسجد آمد و شروع به سخن نمود و در طی سخنان خود فرمود: هر كسی حقی بر گردن من دارد برخیزد و اظهار كند، زیرا قصاص در این جهان، آسان‌تر از قصاص در روز رستاخیز است! در این موقع سوادة بن قیس برخاست و گفت: موقع بازگشت از نبرد "طائف" در حالی كه بر شتری سوار بودید، تازیانه خود را بلند كردید كه بر مركب خود بزنید. اتفاقا تازیانه بر شكم من اصابت كرد، من اكنون آماده گرفتن قصاصم. درخواست پیامبر یك تعارف اخلاقی نبود؛بلكه جداً مایل بود حتی یك چنین حقوقی را جبران نماید. گذشته از این، چون اصابت تازیانه بر شكم سواده عمدی نبود، از این نظر او حق قصاص نداشته است، بلكه با پرداخت دیه‌ای جبران می‌گردید. مع الوصف پیامبر، خواست، نظر وی را تامین كند... پیامبر دستور داد، بروند همان تازیانه را از خانه بیاورند، سپس آماده قصاص شدند. یاران رسول خدا با دلی پر غم و دیدگانی اشكبار وناله‌هایی جانگداز، منتظرند كه جریان به كجا خاتمه می‌پذیرد؛ آیا سواده واقعا از در قصاص وارد می‌شود؟ 💥ناگهان دیدند سواده بی اختیار،بجای قصاص، شكم و سینه پیامبر را می‌بوسد؛ در این لحظه پیامبر او را دعا كرده، فرمود: خدایا! از سواده بگذر، همانطور كه او از پیامبر اسلام در گذشت... ▪️صلی الله علیک یا رسول الله...▪️ 📚فروغ ابدیت ج2، صفحات 865و864 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✨﷽✨ 🔴 خوردن آب و مایعات به همراه غذا ممنوع ✍نوشیدن آب و مایعات به همراه غذا، کبد چرب می آورد و معده را ضعیف می گرداند. 💢 امام رضا علیه السلام: هرکس می خواهد معده اش، او را آزار ندهد، بر روی غذا آب نخورد تا هنگامی که غذاخوردن را به پایان ببرد. هرکس چنین کند، بدنش به رطوبت گراید، معده اش ضعیف می شود و رگ هایش نیروی غذا را به خود نمی گیرند؛ زیرا اگر پشت سر هم روی غذا آب ریخته شود، آن غذا در معده، نارس و بدگوارش می گردد. 📚 طب الرضا علیه السلام، ص 35 ✅ خوردن مایعات به همراه غذا، شیرابه غذا را از بین برده، غذا در معده می گندد و خلط صالح تولید نشده، سبب انواع امراض در بدن انسان می شود. 💥پس چه زمانی آب بخوریم؟ نیم ساعت قبل غذا تا یک و نیم ساعت بعد غذا. در این فاصله زمانی مایعات نخورید. @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب