eitaa logo
احادیث الطلاب
6.3هزار دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
2.8هزار ویدیو
14 فایل
کپی برداری آزاد است ،نقل احادیث با ذکر کتاب (احادیث الطلاب) بلا مانع است آیدی مدیر کانال👇👇👇 @ahadis_tollab
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 ڪمڪ رساندن در وضو🤔 ❌ برداشت_های_نادرست_از_احڪام ✍🏻 برخی از مردم فکر می کنند اگر در حال اختیار فردی با ظرفی داخل مشت وضو گیرنده آب بریزد، وضوی او را باطل می سازد. در حالی که چنین کاری فقط برای وضو گیرنده مکروه است.1 مسأله⤵️ ✍🏻 یکی از شرایط وضو این است که شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد و اگر دیگری او را وضو دهد و یا در رساندن آب به صورت و دست ها و مسح سر و پا به او کمک نماید، وضویش باطل است. 2 🏷 پی نوشت : 1. توضیح المسائل مراجع ج 1 ص 185 2. همان و ص 167 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
❌مواردی که در بارداری مانع زیبایی فرزندتان میشود 👈🏻نوشابه 👈🏻كنسرو‌ها 👈🏻چای و قهوه 👈🏻غذا‌های مانده 👈🏻انواع سس ها 👈🏻ادویه های تند 👈🏻سوسيس و كالباس @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🔆حکایت شیخ جعفر امین وگناه زبان 🍁زمان آیت الله بهبهانی  تاجری اصفهانی وتهرانی وشیرازی  هر سه باهم به نیت مکه راهی عراق شدند و بعد از زیارت اماکن مقدس عراق قصد کعبه داشتند و مقداری پول داشتند و می خواستند به دست انسانی امین بسپارند نزد آیت الله بهبهانی رفتند. 🍂آن بزرگوار آدرس شیخ جعفر امین را به آنها دادند. سه تاجر ایرانی نزد شیخ جعفر امین رفتند وپول ها را به امانت سپردند. 🍁شیخ جعفر امین مردی بسیار مومن بود که معرف به شیخ جعفر امین شده بود. سه تاجر ایرانی بعد از تمام شدن زیارت مکه  به عراق رفتند وسراغ شیخ جعفر امین را گرفتند. 🍂فهمیدند که شیخ فوت کرده است پسر شیخ دفتر پدرش را آورد ونام دوتن از تاجرها ومقدار پولشان و آدرس پولشان  را دید ولی از تاجر سوم خبری نبود!  آن تاجر بی چاره پولش را می خواست  ولی پسرش خبری از پول او نداشت مجبور شد تا پیش آیت الله بهبهانی برود . 🍁آیت الله بهبهانی  گفت باید امشب با چند تن از انسانهای  درستکار سر قبرشیخ جعفر امین بروید و دعا کنید شاید فرجی شود  شب اول خبری نشد تا شب سوم که سر قبر شیخ بودند و دعا می کردند صدایی از قبر شنیده شد و آدرس پول را شیخ گفت ولی شنیدند که شیخ آه و ناله می کند و می گوید هرچه می کشم از دست قصاب است. خبر به آقای بهبهانی رسید  و فکر چاره ای بودند. بعد از خانواده شیخ سوال کرد؛ شیخ با کدام قصاب داد و ستد داشته است. قصاب را یافت و به قصاب گفت چرا از دست شیخ جعفر امین ناراحتی؟ قصاب گفت خدا عذاب قبرش را زیادتر کند. 🍂از قصاب خواهش کرد تا علت ناراحتی  اش را بگوید. قصاب  گفت من دختری داشتم  که دم بخت بود و مردی کوفی که چوپان بود وبرای من گوسفند می آورد  و به من پیشنهاد کرد تا دخترم را برای پسرش بگیرد و قرار شد  من به کوفه بروم و در مورد خانواده ی آنها تحقیق کنم  و او نیز درباره ما تحقیق نماید بعد که من تحقیق کردم فهمیدم خانواده ی خوبی هستند  به او گفتم از نظر من ازدواج اشکالی ندارد و مرد کوفی نزد شیخ جعفر امین رفته بود و سوال کرده بود قصاب وخانواده ی او چگونه هستند شیخ که قصد داشته دختر قصاب را برای پسرش بگیرد. 🍂فکر می کند: میگوید چه بگویم که هم گناه نباشد وهم بتوانم دختر را برای پسر خودم بگیرم  شیخ فقط در یک کلمه به مرد کوفی می گوید: (من نمی دانم) 🍁مرد کوفی با خودش فکر می کند و می گوید حتما طوری هست  که شیخ این حرف را زد و مرد کوفی به یک نفر سفارش داد برو به قصاب بگو منتظر من نباش و دخترت را شوهر بده  و آن مرد فراموش می کند و قصاب هم منتظر می ماند ولی روزها می گذرد و سال ها ولی از مرد کوفی خبری نمی شود تا این که دختر قصاب سنش بالا می رود و دیگر خواستگاری نداشته و شیخ جعفر امین هم که به پسرش می گوید: دختر قصاب را می خواهم برایت خواستگاری کنم  قبول نمی کند. تا این که بعد از سالها مرد کوفی را می بیند وسراغ پسرش را از او می گیرد  مرد کوفی می گوید من که چند سال پیش برایت سفارش فرستادم و علت انصراف خودش را حرف شیخ جعفر امین مطرح می نماید. و از همان روز قصاب شروع به نفرین می کند. 🍂آیت الله بهبهانی به قصاب می گوید اگر من یک داماد خوب برای دخترت پیدا کنم.  آیا راضی می شوی؟ آیت الله بهبهانی   رو به یکی از شاگردانش می کند که تا کنون ازدواج نکرده بوده  و از او می خواهد با دختر قصاب ازدواج کند ازدواج صورت می گیرد و قصاب راضی می شود. و شیخ از عذاب قبر نجات می یابد. 📚منبع؛ کتاب کرامات و حکایات عاشقان خدا جلد دوم صفحه ی ۲۴۷تا ۲۵۵ @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🔳 ثقه الاسلام استاد نقل میکند: ◀️ روزی در وادی السّلام‌ نجف‌ برای‌ زيارت‌ اهل‌ قبور رفته‌ بودم‌ که ناگهان صدای شتری که‌ ميخواهند او را داغ‌ كنند را شنیدم. با صدای بلند صيحه‌ و فریاد ميكشيد و ناله‌ ميكرد؛ بطوريكه‌ گوئی تمام‌ زمين‌ وادی السّلام‌ از صدای نعره او میلرزید. 💢 من‌ با سرعت برای‌‌ نجات‌ آن‌ شتر به طرف صدا‌ رفتم‌. اما وقتی نزديك‌ شدم‌ ديدم‌ شتری در کار نيست‌، 💢 بلكه‌ جنازه‌ فرد معصیت کاری‌ رو برای دفن‌ آوردند و اين‌ نعره و فریاد‌ از اين‌ جنازه‌ بلند است‌؛ جالب اینکه‌ افراديكه‌ متصدّی دفن‌ او بودند(متوجه این سر و صدا نبودند ، فقط من آن صدا را درک می کردم ) آنها با كمال‌ خونسردی و آرامش‌ مشغول‌ امور کفن و دفن بودند. 📕 معادشناسی، ج۱،ص ۱۴۱ ‌‎‌ @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✍آیت‌الله خوشوقت (ره):کسی که اخلاق خوش در خانه دارد مانند کسی است که روزها را روزه دارد و شب‌ها را عبادت کند. در یک کلام زبان باعث سوراخ کردن کیسه‌ی اعمال است، هر چه اعضا زحمت می‌کشند و جمع می‌شوند یک حرکت زبان کیسه را سوراخ می‌کند! اگر از زن و فرزند غضبناک شدید باید از مهلکه خارج شوید وگرنه قطعاً زمین خواهید خورد. شرط دیدن امام زمان تقواست و بس؛ مقداری هم زبان را قرص داشتن است و باید ثابت کنی اختیار زبانت را داری. 📚 نشریه صالحین، شماره چهارم، ص 24 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
📣 داستان کوتاه ✅ عقیده فاسد شخصی به امام رضا (ع) عرض کرد: صفات خدا را براي ما بیان کن! حضرت رضا (ع) تعدادي از صفات جلال و جمال الهی را بیان نمود و فرمود: ذات پاك الهی در این اوصاف، یکتا و بی همتا است. آن مرد عرض کرد: پدر و مادرم به فدایت! در نزد ما شخصی هست که ادعاي دوستی با شما را دارد و معتقد است که همه این صفات الهی در وجود علی (ع) هست و او آفریدگار جهانیان است. امام رضا (ع) تا این سخن را شنید، لرزه اندام او را فرا گرفت و عرق از بدنش فرو ریخت و فرمود: سبحان الله! ذات پاك الهی از همه این گفتار ظالمان و کافران، پاك و پاکیزه است. مگر علی (ع) مانند غذا خواران، غذا نمی خورد و مانند نوشندگان، آب نمی نوشید و مانند ازدواج کنندگان، ازدواج نمی کرد و... او در محضر خدا نماز می خواند و نهایت تواضع و خشوع را از خود نشان می داد و در پیشگاه او راز و نیاز و گریه می نمود. آیا کسی را که داراي چنین اوصافی باشد، می توان خدا نامید؟ اگر علی خدا باشد، پس همه شما که در این اوصاف با او شریک هستید، خدایید. 📚 داستانهای بحارالانوار، ج ص 5 ص 135 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✍️امام صادق علیه السَّلام می‌فرمایند: نشانه دروغگو آن است که از آسمان و زمین و مشرق و مغرب خبر می‌دهد ولی وقتی از حلال و حرام خدا از او بپرسی چیزی نمی‌داند که از آن بگوید. از این حدیث پرواضح است که کسانی که در امور دین خود تفقه دارند و فقیه هستند و به معرفت خداوند پی برده‌اند بزرگ‌ترین و اولین اثرش آن است که از حلال و حرام خدا در زندگی خود آگاه هستند. 📖برگرفته از اصول کافی @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
💐💐💐💐💐💐حدیث 1438 غم روزی فردا را نخورید 82 - قالَ رَسُولُ اللَّهِ ‏صلى الله عليه وآله وسلم: يا عَلِىّ‏ (عليه السلام ) لا تَهْتَمَّ لِرِزْقِ غَدٍ ، فَاِنَّ كُلَّ غَدٍ يَأْتى رِزْقُهُ. 🆔 @ahadis_tollab اى على‏ (عليه السلام )غم روزى فردايت را مخور، زيرا هر فردائى روزيش همان روز خواهد رسيد. کتاب احادیث الطلاب ص 73 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 🆔 @ahadis_tollab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌺🌺🌺🌺حدیث 1445 علایم حلال زاده و حرام زاده چیست؟ 89 - وَ قالَ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: يا عَلِىّ (عليه السلام ) مَنْ اَحَبَّنى وَ اَحَبَّكَ وَاَحَبَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِكَ، فَلْيَحْمَدِ اللَّهَ عَلى طِيبِ مَوْلِدِهِ، فَاِنَّهُ لا يُحِبُّنا اِلاَّ مَنْ طابَتْ وِلادَتُهُ، وَ لا يُبْغِضُنا اِلاَّ مَنْ خَبُثَتْ وِلادَتُهُ. اى على (عليه السلام) هر كس مرا و تو را و امامان از نسل تو را دوست بدارد، پس بايد خدا را بر حلال زادگى خود شكر و سپاس گويد، زيرا ما را دوست ندارد مگر حلال زاده، و ما را دشمن ندارد مگر حرام زاده. کتاب احادیث الطلاب ص 74 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @ahadis_tollab
دو داستان آموزنده زكريا بن آدم اشعرى از اصحاب ائمه بوده است ، او بقدرى درجات معرفت و ايمانیش بلند بوده است كه در سفرى از مدينه تا مكه همراه و هم كجاوه امام رضا علیه السلام بوده است . ايشان درشهر قم از طرف امام رضا عليه السلام ساكن بود و مردم ماءمور بودند مسائل دينى خود را از او بگيرند، و وجودش مانع از عذاب بر اهل قم بوده است . چنانكه خود زكريا به امام رضا عليه السلام عرض مى كند، مى خواهم از قم بيرون روم و با آنها قطع رابطه نمايم ، زيرا در بين آنها سفيهان و نادانان زيادند (و كارهاى مى كنند كه موجب خشم خداست ). امام مى فرمايد: چنين كارى مكن ، زيرا خدا به واسطه تو بلا را از مردم قم برطرف مى سازد، چنانكه به وجود پدرم امام كاظم علیه‌السلام خداوند بلا را از بغداد مرتفع گردانيد. او بعد از وفاتش امام جواد عليه السلام در نامه اى به محمد بن اسحاق مى فرمايد: خدا رحمت كند زكريا بن آدم را كه عارف به حق و صابر و شكيبا و اميدوار به ثواب الهى و قيام كننده به آنچه كه خدا و رسولش مى پسندند بود داستان دوم امام باقر عليه السلام به مردى از اهل خراسان كه به مدينه آمده بود فرمود: حال پدرت چطور بود؟ عرض كرد: خوب بود امام علیه‌السلام فرمود: بدان که پدرت وفات يافت ، آن وقتى كه از خانه به اين طرف توجه كردى ، به نواحى جرجان رسيدى پدرت از دنیا رفت. سپس امام فرمود: برادرت در چه حالى بود؟ عرض كرد: او حالش نيكو بود. فرمود: او را همسايه اى بود صالح نام ، در فلان روز و فلان ساعت برادر تو را كشت . مرد خراسانى گريه كرد و گفت : انالله وانا اليه راجعون امام علیه‌السلام فرمود: صابر باش و اندوه نخور كه جاى ايشان در بهشت است و از اين منازل دنيائى فانى ، براى ايشان (پدر و برادر) آنجا خوشتر است . عرض كرد: يابن رسول الله در وقت حركت به طرف شما پسرى رنجور و مريض داشتم كه با درد و ناراحتى شديد دچار بود، از حال او سئوال نفرمودى ؟ فرمود: پسرت صحت يافت و عمويش دخترش را به او تزويج نمود، چون تو او را ملاقات كنى پسرى خدا به او داده باشد كه نامش على است و از شيعيان ما باشد اما پسرت شيعه ما نيست بلكه دشمن ماست ! مرد خراسانى گفت : آيا چاره اى در اين كار هست ؟ فرمود: او از اول دشمنی می کرد با ما ، و آن دشمنى او را برای گمراهی و ضلالت كافى است . راوى حديث ابوبصير گويد: چون آن مرد برخاست ، من به امام عرض كردم اين مرد كيست ؟ فرمود: مردى است از اهل خراسان شيعه ما و مؤ من است @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب