◾️◾️◾️◾️حدیث 30737
وصایای حضرت لقمان
2275 - عَنْ عَلِىّ بْنِ الْحُسَينِ عليه السلام قَالَ: قَالَ لُقْمانُ رحمه الله لِابْنِهِ: يا بُنَىَّ، أَخْلِصْ طاعَةَ اللَّهِ حَتَّى لا تُخالِطَها بِشَىْءٍ مِنَ الْمَعاصِى، ثُمَّ زَيِّنِ الطَّاعَةَ بِاتِّباعِ أَهْلِ الْحَقِّ، فَإِنَّ طاعَتَهُمْ مُتَّصِلَةٌ بِطاعَةِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ، وَ زَيِّنْ ذَلِكَ بِالْعِلْمِ، وَحَصِّنْ عِلْمَكَ بِحِلْمٍ لا يُخالِطُهُ حُمْقٌ، وَ اخْزُنْهُ بِلِينٍ لا يُخالِطُهُ جَهْلٌ، وَ شَدِّدْهُ بِحَزْمٍ لا يُخالِطُهُ الضِّياعُ، وَ امْزُجْ حَزْمَكَ بِرِفْقٍ لا يُخالِطُهُ الْعُنْفُ.
روايت از امام زين العابدين عليه السلام است كه فرمودند: لقمان حكيم رحمه الله به فرزندش گفت: اى پسرم، اطاعت و بندگى خدا را خالص كن به طورى كه چيزى از گناهان را با آن مخلوط نكنى،
پس اطاعت را با پيروى از اهل حق زينت بده، زيرا كه اطاعت اهل حق متصل است به اطاعت خداى عزّوجلّ
و پيروى را با علم و دانش زينت بده، و علم خود را به حلم و بردبارى محكم كن به طورى كه با حماقت و نادانى مخلوط نشود
و علم را با نرمى و ملايمت محكم و استوار ساز به حدّى كه با جهل و نادانى مخلوط نشود،
وعلم را با احتياط و دقت نگهدارى كن به طورى كه ضايع نشود و از بين نرود
و احتياط را با مدارا بياموز به طورى كه با تجاوز و خشونت مخلوط نشود
کتاب احادیث الطلاب ص 649
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️
بمناسبت شهادت امام سجاد (ع)
زندگينامه حضرت امام زين العابدين عليه السلام در يك نگاه
نام مبارك : على عليه السلام
نام پدر : حسين عليه السلام
نام مادر : شهربانو، يا شاه زنان، ( دختر يزدگرد سوم پادشاه ايران)
لقب شريف : زين العابدين، سجاد، سيدالعابدين، زكىّ، امين، بكّاء، زاهد، عابد، خاشع
كنيه : ابوالحسن، ابومحمد
تاريخ تولد : يكشنبه 5 شعبان يا 15 جمادى الاول سنه 36 يا 38
محل تولد : مدينه طيبه
مدت امامت : 35 سال
مدت عمر : 57 سال
تاريخ شهادت : 12 يا 18 يا 25 محرم سنه 95 هجرى
سبب شهادت : هشام برادر خود را وليد بن عبدالملك را وادار به خوراندن سم به حضرت كرد
محل شهادت : مدينه طيبه
محل دفن : مدينه طيبه قبرستان بقيع
تعداد فرزندان : 11 پسر و 4 دختر
کتاب احادیث الطلاب ص 629
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️
مختصری از زندگینامه امام سجاد علیه السلام
امام زين العابدين عليه السلام در 15 جمادى الاول سال 36 و يا پنجم شعبان سال 38 قمرى در مدينه متولد شد و در 12 محرم يا 18 يا 25 محرم سال 95 يا 94 به شهادت رسيد و در قبرستان بقيع مدفون گشت و هِشام بن عبدالملك، برادر خود را، وليد بن عبدالملك كه خليفه آن زمان بود وادار كرد كه آن حضرت را به زهر مسموم سازد و او هم چنين كرد.
البته زندگى پدر بزرگوارش حضرت على بن ابى طالب عليه السلام پر از رنج و سختى بود تا جائى كه آن حضرت فرمودند: فَصَبَرْتُ وَ فىِ الْعَيْنِ قَذى وَ فىِ الْحَلْقِ شَجاً ( صبر كردم در سختىها مانند كسى كه خارى در چشم و استخوانى در گلو داشته باشد)
همچنين زندگى فرزندش امام زين العابدين عليه السلام مانند جدش اميرالمؤمنين پر از سختى و مصائب بود به طورى كه آن حضرت در بحبوحه جنگ صفّين به دنيا آمد، در زمان معاويه و جناياتش پرورش يافت، معاويه اى كه با كشتارهاى دسته جمعى شيعيان و با فحش و سبّ اميرالمؤمنين در خطبه ها و بعد از نمازها مرتكب شده بود امام عليه السلام همه آنها را ديده و شنيده بود، واقعه كربلا و شهادت و اسارت اهل بيت عليهم السلام و پدر بزرگوارش و برادرانش را ديده بود، مجلس ابن زياد و مجلس يزيد و برخورد آنها با خاندان پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم را ديده و شنيده بود، حكومت مروان بن حكم كه دشمن سرسخت اهل بيت عليهم السلام بود ديده بود، حكومت عبدالملك مروان با فرماندارش حَجّاج بن يوسف ثَقَفى را ديده بود، زندان حجاج بن يوسف ثقفى كه در بيابان و 50 هزار زندانى در آن بسر مى بردند ديده بود و خود آن حضرت در آن زندانى بود.
کتاب احادیث الطلاب ص 630
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
چگونه دعا كنيم
شخصي در محضر امام زين العابدين عليه السلام عرض كرد:
- الهي! مرا به هيچ كدام از مخلوقاتت محتاج منما!
امام عليه السلام فرمود: هرگز چنين دعايي مكن! زيرا كسي نيست كه محتاج ديگري نباشد و همه به يكديگر نيازمندند.
بلكه هميشه هنگام دعا بگو:
- خداوندا! مرا به افراد پست فطرت و بد نيازمند مساز!
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
برخورد پسنديده
يكي از خويشان امام زين العابدين عليه السلام در برابر آن حضرت ايستاد و زبان به ناسزاگويي گشود. حضرت در پاسخ او چيزي نگفت. هنگامي كه مرد از پيش حضرت رفت. امام به اصحاب خود فرمود:
- آنچه را كه اين مرد گفت، شنيديد. اكنون دوست دارم، همراه من بياييد تا نزد او برويم و جواب مرا نيز به او بشنويد.
عرض كردند: حاضريم، ما دوست داشتيم شما هم همانجا پاسخ ايشان را بگوييد و ما هم آنچه مي توانيم به او بگوييم.
سپس امام نعلين خويش را پوشيده، به راه افتاد. در بين راه اين آيه را مي خواند:
- (والكاظمين الغيظ و العافين عن الناس و الله يحب المحسنين.)(34)
راوي مي گويد: ما از خواندن اين آيه دانستيم به او چيزي نخواهد گفت. وقتي رسيديم به خانه آن مرد، او را صدا زد و فرمود:
- به او بگوييد علي بن الحسين با تو كار دارد.
همين كه متوجه شد امام زين العابدين عليه السلام آمده است در حاليكه آماده مقابله و دفاع بود از منزل بيرون آمد و يقين داشت آن جناب براي تلافي جسارتهايي كه از او سر زده آمده است.
ولي چشم امام عليه السلام كه به او افتاد، فرمود:
- برادر! چندي پيش نزد من آمدي و آنچه خواستي به من گفتي. اگر آن زشتيها كه به من گفتي در من هست، هم اكنون استغفار مي كنم و از خداوند مي خواهم مرا بيامرزد و اگر آن چه به من گفتي در من نيست، خداوند تو را بيامرزد.
راوي مي گويد: آن شخص سخن حضرت را كه شنيد پيش آمد و پيشاني امام عليه السلام را بوسيد و عرض كرد:
- آري! آن چه من گفتم در شما نيست و من به آن چه گفتم سزاوارترم.
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
◾️◾️ ماده آهو و امام زين العابدين عليه السلام
روزى امام زين العابدين عليه السلام با اصحاب خود نشسته بودند كه ناگاه ماده آهويى از بيابان نمايان گشت و آمد تا حضور مبارك امام عليه السلام رسيد، اصحاب ديدند كه او دُم تكان مى دهد و با دست بر زمين مى زند و صدايى از خود توليد مى كند (كه گويا صحبت مى كند) امام عليه السلام فرمودند: اَتَدْرُونَ ما تَقُولُ الظَّبْيَةُ، قالُوا لا ( آيا مىدانيد اين ماده آهو چه مى گويد، گفتند نمى دانيم) حضرت فرمودند مى گويد: فلانى فرزند فلانى از اهل قريش، روز گذشته در فلان وقت بچه مرا گرفته و از ديروز تا الآن شير نخورده،
پس امام عليه السلام فرمود آن مرد قريشى را حاضر كنند و چون حاضر شد عرض كرد پدر و مادرم به فدايت باد چه امرى داريد، امام عليه السلام فرمودند: اَسْأَلُكَ بِحَقّى عَلَيْكَ ( به حقى كه من برگردن تو دارم) اين بچه آهو را كه صيد كردى به من ببخش،
صياد پذيرفت و به حضرت بخشيد، چون مادرش بچه خود را بديد، همهمه نمود و دُم تكان داد و دست خود را بر زمين زد و بچهاش را شير داد، امامعليه السلام بچه را به مادرش بخشيد، و فرمودند: تَدْرُونَ ما قالَتِ الظَّبْيَةُ (مى دانيد كه ماده آهو چه گفت؟) عرض كردند خير، امام عليه السلام فرمود: مادرش گفت: رَدَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ كُلَّ غائِبٍ لَكُمْ، وَ غَفَرَ لِعَلِىِّ بنِ الحُسَيْنِ كَما رَدَّ عَلَىَّ وَلَدى( خداوند هر غايبى را براى شما برگرداند و خدا بيامرزد على بن الحسين را همانطور كه فرزندم را به من برگردانيد )
احادیث الطلاب ص 631
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
ahadis_tollabکانال احادیث الطلاب
✨﷽✨
✅یکی از علتهای نزول بلا
✍امام سجاد(ع)، به اهل و عیال خود سفارش می کردند: «هیچ سائلی از مقابل خانه من نمی گذرد مگر اینکه اطعامش کنیم» گاهی به ایشان اعتراض می کردند: «ولی هر سائلی که واقعا محتاج نیست!»
امام سجاد(ع)پاسخ می دادند:
«بیم آن دارم که بعضی از آنها مستحق باشند و ما نیز با رد کردن مستحق، به بلایی که بر حضرت یعقوب نازل شد مبتلا شویم. حضرت یوسف، آن خواب معروف را همان شبی دید، که یعقوب، سائل مستحقی را اطعام نکرد.
آن شب یعقوب و خانواده اش سیر خوابیدند ولی سائل، گرسنه بود. به همین دلیل خداوند فرمود: «ای یعقوب ! چرا به بنده ام رحم نکردی؟! به عزتم سوگند تو را به مصیبت پسرانت مبتلا خواهم کرد.»
📚علل الشرایع ج 1 ص61
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
چهار حکایت کوتاه از امام زین العابدین علیه السلام
روزی علی بن حسین(ع) به نماز ایستاده بود که ماری به سمت آن حضرت آمد. امام بدون توجه به آن مار مشغول نماز بود تا اینکه مار از میان دو پای آن حضرت رد شد، در حالی که آن بزرگوار اصلاً از جای خود تکان نخورد ورنگ چهره اش تغییر نکرد(1).
ازتو نمی ترسم
روزی حضرت زین العابدین(ع) یکی از غلامان خود را برای انجام دادن کاری صدا زد، ولی او پاسخ نداد. امام خواسته خود را سه با رتکرار کرد،ولی غلام هیچ توجهی نکرد. امام از او پرسید:«پسرم! صدای مرا نشنیدی؟»خدمتکار گفت: چرا. امام پرسید :«پس چرا پاسخ ندادی؟»خدمتکار گفت:چون از تو نمی ترسم. امام سجاد(ع) فرمود:«سپاس خداوند را که او از من نمی ترسد!(2)
انگور
امام سجاد(ع) بسیار انگور دوست داشت. یک روز که آن حضرت روزه بود، وقت افطار، کنیز آن حضرت خوشه ای انگور برایش آورد. در همین هنگام مستمندی نزد امام آمد. امام انگور را به او داد.کنیز کسی را فرستاد تا آن خوشه انگور را از فرد نیازمند بخرد و نزد امام بیاورد. وقتی انگور را آوردند، نیازمند دیگری آمد و امام سجاد(ع) انگور را به او بخشید کنیز دوباره کسی را برای خریدن آن انگور فرستاد ودوباره آن را برای امام آورد، ولی برای بار سوم باز هم نیازمندی در زد وامام سجاد(ع) خوشه انگور را به او داد.(3)
کمک پنهانی
امام زین العابدین(ع) پسر عمویی فقیر داشت .برخی شب ها به طور ناشناس به در خانه اش می رفت ومقداری پول به او می داد. آن شخص به وی گفت: علی بن حسین(ع) توجهی به حال من ندارد. گاه نیز امام را نفرین می کرد. وقتی امام سجاد(ع) از دنیا رفت، کمک های شبانه قطع شد وآن شخص دریافت، کسی که شبانگاه به در خانه اش می آمده، امام سجاد(ع) بوده است. پس از آن همواره سر قبر امام می رفت وبرای بد زبانی های خود می گریست و از امام عذر می خواست.
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
◾️◾️◾️◾️حدیث 30719
آخرین سفارش خضر به موسی (ع)
2257 - وَ قالَ عَلِىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليه السلام: كانَ آخِرُ ما اَوْصَى بِهِ الْخَضِرُ مُوسَى بْنَ عِمْرانَ عليه السلام اَنْ قالَ لا تُعَيِّرَنَّ اَحَداً بِذَنْبٍ، وَ اِنَّ اَحَبَّ الْاُمُورِ اِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ ثَلاثَةٌ، اَلْقَصْدُ فِى الْجِدَةِ، وَالْعَفْوُ فِى الْمَقْدُرَةِ، وَ الرِّفْقُ بِعِبادِاللَّهِ، وَ ما رَفَقَ اَحَدٌ بِاَحَدٍ فِى الدُّنْيا اِلاَّ رَفَقَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ، وَ رَأْسُ الْحِكْمَةِ مَخافَةُ اللَّهِ تَبارَكَ وَ تَعالى
امام سجاد علیهالسلام فرمودند:
آخرين سفارش حضرت خضر به موسى بن عمرانعليه السلام اين بود كه گفت: هيچكس را به گناه سرزنش مكن، و به درستى كه محبوب ترين كارها نزد خداى عزوجل سه چيز است 1- ميانه روى در توانگرى 2- عفو و گذشت در حال قدرت 3- و مدارا كردن با بندگان خدا، و هيچ كس در دنيا به كسى مدارا و ارفاق نكند مگر اينكه خداوند عزوجل در روز قيامت به او مدارا و ارفاق نمايد و (بدان كه) سرآمد حكمت ترس از خداى تبارك و تعالى است.
کتاب احادیث الطلاب ص 645
◾️◾️◾️◾️◾️
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
📚 تطهیر کف چوبی خانه
💠 سؤال: آیا کفِ چوبی خانه که نجس شده با آب متصل به کر، تطهیر می شود؟
✅ جواب: پس از برطرف شدن عین نجاست با یک بار شستن با آب متصل به کرّ، پاک می شود؛ البته اگر نجاست به چوب نفوذ کرده باشد فقط ظاهر آن پاک می شود.
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
#سیاست
❌خودت رو تکراری نکن
🔹یه وقتایی ماخانوما به اشتباه برای اینکه نظر همسرمون رو جلب کنیم خودمونو میزنیم به مریضی؛یا اگه مریضیمون کوچیک باشه پیاز داغ آه و ناله رو زیاد میکنیم تا بیشتر جلب توجه کنیم و این جوری حواسشون بیشتر پی ما جمع باشه!
🔹این بعضی وقتا جواب میده ولی مثلا سه ماه یه بار!!!نه دایما!نه هر هفته!نه اینکه تا میبینیم سرشون تو گوشیشونه آه و ناله مون دربیاد که حواسشونو پی خودمون جمع کنیم.هر چیزی جایی داری!
اگه اظهار ضعف و مریضی تکراری بشه دیگه برای مریضی تون تره خرد نمیکنن.
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
درمان #کودک_خجالتی
1⃣ هميشه احساس كودک را تاييد كنيد.
وقتی ترسيد نگيد اين كه ترس نداره يا نترس، بايد گفت ميدونم ميترسی. در صورت نفی و رد احساس كودک، او به اين نتيجه ميرسد كه من هيچی نميفهمم، هر چه احساس ميكنم اشتباه است و شروع به نفی احساس خود و شخصيت خود ميكند.
2⃣ كودک را به صورت مستقيم تصحيح نكنيد.
هرگز او را جلوی دوستانش يا در مقابل جمع يا حتی جلوی خواهر و برادرش اصلاح نكنيد. اگر كلمه ای گفت كه اشتباه بود، در جمله ای از آن كلمه استفاده كنيد. در صورت لزوم، در اتاقش به تنهايی درباره كار اشتباهش صحبت كنيد.
3⃣ وقتی با شما صحبت می كند به او توجه مخصوص نشان بدهيد.
اگر در حال تلفن حرف زدن، صحبت با دوستانتان، كار با كامپيوتر، يا تماشای تلويزيون هستيد لحظه يي كارتان را متوقف كنيد، به چشمانش نگاه كنيد، و در صورت لزوم از او بخواهيد بعد از اتمام كارتان با او صحبت خواهيد كرد.
4⃣ به او احساس گناه ندهيد.
مثلا خسته شدم از دستت، پيرم كردي، كاش بميرم راحت بشم. به خاطر شما تو اين خراب شده موندم، تو هم لنگه بابات/مامانت هستی.
5⃣ از خجالتی بودن او در جمع حرفی به میان نیاورید، کودکان خجالتی در برابر حرف ديگران حساسند. کودکان خجالتی بیش از قضاوت های منفی به قضاوت های مثبت محتاج اند.
6⃣ در پی هر پیشرفت کوچکی او را تحسین کنید. "به تو افتخار می كنم كه.."
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب