eitaa logo
احادیث الطلاب
6.3هزار دنبال‌کننده
15.2هزار عکس
2.8هزار ویدیو
14 فایل
کپی برداری آزاد است ،نقل احادیث با ذکر کتاب (احادیث الطلاب) بلا مانع است آیدی مدیر کانال👇👇👇 @ahadis_tollab
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صل الله علیک یا حجت ابن الحسن العسکری آجرک الله فی مصیبت اباک
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ زندگينامه امام حسن عسكرى‏ عليه السلام در يك نگاه نام مبارك : حسن‏ عليه السلام نام پدر : على‏ عليه السلام نام مادر : حديثه يا سليل يا سوسن لقب شريف : عسكرى، زكىّ كنيه : ابو محمد تاريخ تولد : 8 يا 10 يا 14 ماه ربيع‏الثانى سنه 232 هجرى محل تولد : مدينه طيبه مدت امامت : 6 سال مدت عمر : 28 سال تاريخ شهادت : روز جمعه 8 ربيع الاول سنه 260 هجرى سبب شهادت : زهرى كه معتمد عباسى به حضرت داد محل وفات : سامراء محل دفن : پشت سر قبر شريف پدر بزرگوارش در سامراء تعداد فرزندان : 1 پسر @ahadis_tollab مختصرى از زندگينامه امام حسن عسكرى‏ عليه السلام امام حسن عسكرى‏ عليه السلام در روز جمعه 8 ربيع الثانى سال 232 قمرى در مدينه به دنيا آمد. و شهادت آن حضرت در روز جمعه 8 ربيع الاول سال 260 قمرى وقت نماز صبح كه به دليل مسموميت به دست معتمد عباسى در سن 28 سالگى اتفاق افتاد و در سامراء در نزد پدر بزرگوارش مدفون گرديد، آن حضرت را عسكرى گويند يا به خاطر اينكه هميشه در محاصره و زير نظر عسكر (لشكر) و نيروهاى حكومتى بود و يا اينكه در محله ‏اى به نام عسكر بوده است. @ahadis_tollab اهميت نماز اول وقت @ahadis_tollab ابوهاشم نقل مى‏ كند كه گفت: خدمت امام حسن عسكرى‏ عليه السلام رسيدم، آن حضرت مشغول نوشتن نامه‏اى بود، همين كه وقت نماز فرا رسيد، نامه را رها كرد و به نماز پرداخت، ديدم قلم خود به خود روى آن كاغذ حركت كرد و بقيه نامه را نوشت تا به آخر رسيد، من از مشاهده اين معجزه به سجده افتادم، و امام‏ عليه السلام وقتى نماز را به پايان رسانيد قلم را به دست گرفت و به مردم اجازه ملاقات داد. @ahadis_tollab نماز باران به وسيله استخوان پيامبرى سالى در سامراء در زمان امام حسن عسكرى‏ عليه السلام خشكسالى شد، خليفه (متوكل عباسى) به حاجب و اهل شهر دستور داد تا براى نماز اِسْتِسْقاء(طلب باران) به بيرون شهر بروند، مردم 3 روز پشت سر هم براى نماز استسقاء رفتند و دعا كردند، ولى باران نباريد، روز چهارم جاثَليق (كه رئيس روحانيون مسيحيان بود) به همراه مسيحيان و عده‏اى از عابدان مسيحى به سوى صحرا رفتند، در ميان آنان عابد مسيحى بود، همين كه او دست به دعا برداشت بارش باران از آسمان شروع شد او روز ديگر نيز براى دعا به صحرا رفت، باز هم باران باريد، وقتى مردم اين صحنه را ديدند، به شك و ترديد افتادند، و از اين امر در شگفت شده و به دين مسيحيت متمايل شدند. (اين قضيه به خليفه رسيد) وى ناگزير از امام حسن عسكرى‏ عليه السلام كه در آن موقع در زندان بود كمك خواست و مأمورى را به نزد آن حضرت فرستاد و او را از زندان آزاد كرد و گفت: امت جدت را درياب كه هلاك شدند امام حسن عسكرى‏ عليه السلام فرمودند: اِنّى خارِجٌ فىِ الْغَدِ وَ مُزِيلُ الشَّكِّ اِنْ شاءَ اللَّهُ تَعالى (من فردا بيرون مى‏روم و ان شاء الله شك و ترديد را از بين مى‏ برم) روز سوم جاثليق به همراه عابدان مسيحى به سوى صحرا رفتند و امام حسن عسكرى‏ عليه السلام نيز به همراه عده‏اى از يارانش به صحرا رفتند، وقتى كه حضرت چشمش به عابد مسيحى افتاد و ديد كه دستش را براى دعا بلند نموده به يكى از غلامانش دستور داد تا دست راست او را نگهدارد و آنچه ميان انگشتانش است بگيرد. غلام طبق فرمايش امام‏ عليه السلام دست او را نگهداشت و از ميان دو انگشت سَبّابه‏اش استخوان سياهى را گرفت (و به نزد امام ‏عليه السلام آورد) امام‏عليه السلام آن را گرفت و آنگاه به عابد مسيحى فرمود:اِسْتَسْقِ الْآنَ (الآن دعا كن و طلب باران نما) عابد مسيحى شروع به دعا كرد، آسمان كه ابرى بود، (و ابرهاى متراكم داشت) ابرها پراكنده شدند و آفتاب درخشان آشكار شد. خليفه از امام حسن عسكرى عليه السلام پرسيد اى ابا محمد اين استخوان چيست؟ حضرت فرمودند: هذَا رَجُلٌ مَرَّ بِقَبْرِ نَبِىٍّ مِنَ الْأَنْبِياءِ، فَوَقَعَ اِلى يَدِهِ هذَا الْعَظْمُ، وَ ما كُشِفَ مِنْ عَظْمِ نَبِىٍّ اِلاَّ وَهَطَلَتِ السَّماءُ بِالْمَطَرِ (اين شخص از كنار قبر يكى از پيامبران عبور نموده و اين استخوان را از قبر آن پيامبر به دست آورده و استخوان هيچ پيامبرى در پيشگاه خداوند ظاهر نمى‏ شود مگر (به بركت آن) از آسمان باران مى‏بارد. کتاب احادیث الطلاب ص 998 ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ @ahadis_tollab
⚫️ شهادت امام حسن عسکری علیه السلام اَبو الأَدْيان گفت: من پيك بودم و خدمت امام حسن عسكرى‏ عليه السلام مى‏ كردم و نامه‏هاى آن حضرت را به شهرها مى ‏بردم، روزى كه بيمارى بودند و در آن بيمارى رحلت كردند، مرا طلبيد و چند نامه نوشتند و مربوط به اهل مداين بود و فرمودند بعد از 15 روز دوباره وارد شهر سامرا خواهى شد و در اين هنگام صداى شيون از خانه من خواهى شنيد (و متوجه مى‏ شوى كه من مرده‏ام) و در آن موقع مرا غسل مى‏ دهند، عرض كردم بعد از شما امامت با چه كسى خواهد بود؟ فرمودند: هر كس كه جواب نامه مرا از تو بخواهد او امام است، گفتم علامتى ديگرى بفرمائيد فرمودند: مَنْ يُصَلّى عَلَىَّ فَهُوَ الْقائِمُ بَعْدى(هر كس بر جنازه من نماز بخواند او جانشين من خواهد بود) گفتم علامتى ديگر بفرمائيد، فرمودند: مَنْ اَخْبَرَ بِما فىِ الْهِمْيانِ فَهُوَ الْقائِمُ بَعْدى (هر كس بگويد كه چه چيزى در كيسه هست و از محتواى آن خبر دهد او امام است) عظمت و بزرگى امام‏ عليه السلام مانع شد كه بپرسم در داخل كيسه چه چيزى وجود دارد، پس بيرون رفتم به طرف مداين تا نامه‏ها را به صاحبانشان برسانم و چون رفتم و نامه‏ها را رسانيدم و جواب‏ها را گرفتم سر موعد مقرر يعنى 15 روز برگشتم و شنيدم كه صداى نوحه و گريه و شيون از منزل آن بزرگوار بلند است، چون نزديك خانه امام آمدم جعفر كَذّاب (برادر امام حسن عسكرى ‏عليه السلام) را ديدم كه در خانه نشسته بود و شيعيان برگرد او جمع شده بودند و او را به خاطر وفات برادرش تعزيت و به امام بعد از عسكرى‏ عليه السلام تهنيت مى‏ گفتند، من به خاطرم گذشت كه اگر اين امام است، امامت تغيير يافته و نوع ديگرى شده است، چون مى ‏دانستم كه او اهليّت امامت ندارد و شراب خوار و قمار باز و اهل موسيقى و تَنْبور است و آدم فاسقى است، (با اين وجود مانند ديگران) جلو رفتم و تعزيت و تهنيت گفتم ولى هيچ سؤالى از من نكرد، در اين حال عَقيدِ خادم، بيرون آمد و به جعفر خطاب كرد: برادر تو را كفن كرده‏اند، بيا و به او نماز بگذار. جعفر برخاست و شيعيان همراه او به داخل خانه شدند، ديديم كه امام حسن عسكرى‏ عليه السلام را كفن كرده و روى تابوت گذاشته‏اند، جعفر جلو رفت كه به برادرش نماز بخواند، چون خواست تكبير بگويد، طفلى گندم‏ گون، پيچيده مو، مانند پاره ماه بيرون آمد و لباس جعفر را كشيد و گفت: تَأَخَّرْ يا عَمِّ، فَأَنَا اَحَقُّ بِالصَّلاةِ عَلى اَبى (اى عمو بيا عقب كه من از تو سزاوارترم كه بر پدرم نماز بخوانم) جعفر عقب ايستاد و رنگش متغّير شد، آن طفل جلو رفت و بر پدر بزرگوار خود نماز خواند و آن جناب را در پهلوى امام على النقى‏ عليه السلام دفن كردند و سپس متوجه من شد و گفت: يا بَصْرِىُّ، هاتِ جَواباتِ الْكُتُبِ الَّتى مَعَكَ( اى بَصْرى، جواب نامه‏هايى كه همراه توست بده) من نامه‏ها را دادم و در خاطرم گذشت كه 2 علامت از علامت‏هائى كه امام حسن عسكرى ‏عليه السلام فرموده بود ظاهر شده و يك علامت ديگر باقى مانده است كه همان كيسه و محتويات آن است. شخصى به نام حاجِزْ وَشَّاء، براى اينكه به جعفر كذاب ثابت كند كه او امام نيست پرسيد اين طفل كه بر جنازه برادرت نماز خواند كى بود؟ جعفر گفت به خدا هرگز او را نديده بودم، و او را نمى‏ شناختم، در اين گفتگو بودند كه گروهى از اهل قم آمدند و از احوال امام حسن عسكرى ‏عليه السلام پرسيدند، چون فهميدند كه آن حضرت وفات كرده، پرسيدند امام بعد از او كيست؟ مردم اشاره كردند به سوى جعفر، آنها نزديك آمدند و تعزيت و تهنيت دادند و گفتند: با ما نامه‏ها و اموالى هست، بگو كه نامها از چه افرادى است و مال‏ها چه مقدار است تا تحويل بدهيم، جعفر برخاست و گفت: يُريدُونَ مِنَّا اَنْ نَعْلَمَ الْغَيْبَ (مردم از ما علم غيب مى‏ خواهند) لحظاتى بعد خادم بيرون آمد، و گفت امام زمان‏ عليه السلام فرموده‏اند، شما نامه‏هائى داريد از فلانى و فلانى (و تك تك افراد را نام برد) و همچنين كيسه‏اى داريد كه در داخل آن 1000 دينار است، و 10 دينار روكش طلا دارد، (آن جماعت چون محتويات كيسه را دقيق شنيدند و اسامى صاحبان نامه‏ها را شنيدند) همه نامه‏ها و اموال را تحويل دادند، و گفتند @ahadis_tollab هر كسى كه تو را فرستاده است او امام زمان‏ عليه السلام است و مقصود امام حسن عسكرى‏ عليه السلام همين كيسه بود، جعفر كذاب چون اين صحنه را ديد، به نزد خليفه معتمد عباسى رفت و همه جريان را نقل كرد.
معتمد خدمتكاران خود را فرستاد و آنها صَقِيل كنيز حضرت امام حسن عسكرى‏ عليه السلام را گرفتند و از او خواستند كه آن طفل را به ما نشان بده، ولى او انكار كرد (و براى دفع شر آنها و حفظ جان طفل) گفت: من از امام حسن عسكرى‏ عليه السلام باردار هستم با اين كلام، كنيز را به قاضى (ابن ابى شَوارِب) سپردند تا وقتى كه فرزند متولد شد او را بكشند (ولى اتفاقاتى افتاد كه موفق نشدند از جمله) وزير خليفه عبيدالله ابن خاقان مرد، صاحبُ الزِّنْج در بصره خروج كرد به طورى كه به حال خود در ماندند و كنيز از خانه قاضى به خانه خود رفت. @ahadis_tollab کتاب احادیث الطلاب ص 1001 ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ @ahadis_tollab
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️چهار صفات شیعه 3362 - ‏ قَالَ الْإِمامُ الْعَسْكَرِىّ‏ عليه السلام: اِنَّ الرَّجُلَ مِنْكُمْ اِذا وَرِعَ فى دِينِهِ، وَ صَدَقَ فى حَدِيثِهِ، وَ اَدَّى الْأَمانَةَ، وَ حَسُنَ خُلُقَهُ مَعَ النَّاسِ، قِيلَ هذا شِيعِىٌّ، فَيَسُرُّنى ذلِكَ @ahadis_tollab به درستى كه هر يك از شما وقتى كه در دين خود پارسا باشد، و در سخن گفتن راستگو باشد، و امانت را اداء كند، و اخلاقش را با مردم خوب باشد (درباره او) گفته خواهد شد كه اين شيعه است و اين سخن مرا خوشحال مى‏ كند. کتاب احادیث الطلاب ص 1004 ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ @ahadis_tollab
‍ 🌹 باید هر شب نیم ساعت استفاده از موبایل، تبلت و خلاصه هرچیزی که حواستون رو پرت می کنه، ممنوع باشه! زن و شوهر باید روزی اقلا نیم ساعت کنار هم بشینن و چشم تو چشم از روزی که گذروندن برای هم تعریف کنن و درد دل همدیگه رو گوش بدن! آقا و خانوم! با شمام! لطفا کله تو از موبایل بیار بیرون. باور کن زندگی شیرین تر میشه ، اگه باور نداری امتحان کن @ahadis_tollab
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁 ⁉️عده چیست و زن چند جور عده دارد؟ ✍(عده) عبارت است از مدتی که به دستور شارع مقدس، زن حق ندارد در این مدت شوهر کند و باید صبر نماید تا مدت به سر آید. زن در موارد ذیل باید عده نگه بدارد: 1. بعد از طلاق و جدایی؛ 2. بعد از به هم خوردن عقد (فسخ یا انفساخ عقد)؛ 3. بعد از تمام شدن مدت یا بخشیده شدن آن در عقد موقت؛ 4. بعد از نزدیکی از روی اشتباه و ناآگاهی (وطی به شبهه)؛ 5. بعد از مرگ شوهر. تبصره. لزوم عده نگه‌داری برای بند یکم تا سوم در صورت نزدیکی است. احادیث الطلاب 🆔 @ahadis_tollab 🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
14.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حرم مطهر عسکریین امام حسن عسکری و پدرشان امام علی النقى علیهما السلام احادیث الطلاب 🆔 @ahadis_tollab
⚫️⚫️از جمله گناهانی که آمرزیده نمی شود 3402 - وَ قَالَ‏ الْإِمامُ الْعَسْكَرِىّ‏ علیه السلام: مِنَ الذُّنُوبِ الَّتى لا تُغْفَرُ: لَيْتَنى لا أُؤخَذُ إِلاَّ بِهذا @ahadis_tollab از جمله گناهانى كه آمرزيده نمى ‏شود اين است كه (آدمى به جهت سبك شمردن گناه بگويد) اى كاش مرا به غير اين گناه مؤاخذه نكنند کتاب احادیث الطلاب ص 1012 ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ @ahadis_tollab
⚠️ فرزندان یتیم خود را دریابید... «یتیمی» فرزندان در کشاکش فضای مجازی و زندگی واقعی 🌀حضور زیاد پدر و مادر در فضای مجازی و تبدیل این فضا به اولویت اول زندگی، باعث کم توجهی به خود، همسر، و فرزندان می شود. 🌀کودکان با اینکه صاحب پدر و مادر هستند اما به دلیل حضور افراط گونه والدین به نوعی یتیم هستند و شاید اصطلاح یتیم مجازی در آینده بیشتر شود. 🌀 زندگی فرزندان در کنار اولیای خود صرفا ظاهر است و اولیا دیگر اولیای واقعی این فرزندان نیستند. 🌀فرزندان نوع مدرنی از یتیمی را تجربه می کنند که عواقب این نوع یتیمی مجازی بزودی در سطح جامعه آشکار خواهد شد. 🍃 @ahadis_tollab