eitaa logo
❤آهنگ مازنی❤
78.9هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
8.4هزار ویدیو
15 فایل
🌷مدیر تبلیغات @seyyedzs کانال تبلیغات👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/2125725703C6cd4a9af27
مشاهده در ایتا
دانلود
❤آهنگ مازنی❤
داستان 🌸 بازی روزگار🌸 قسمت هجدهم زهرا گفت باشه چیزی نخر اما حورا گفت من فقط از یک چیز بدم میاد اون
داستان 🌸 بازی روزگار🌸 قسمت نوزدهم چند روزی ازین ماجرا گذشت و مهرداد یکی دوبار دیگه توسط آقای ملکی تنبیه و تحقیر شد ولی اصلا بهش برنخورد چون میدونست یک روزی همین آقای ملکی به خونش تشنه خواهد شد و اونموقع تنبیه و تحقیر زنگ تفریحش خواهد شد روزها سپری شد و امتحان نهایی شروع شد مهرداد هر روز که امتحانش تموم میشد چون وقت بیشتری داشت دور و بر خونه ی حورا منتظر می موند تا وقتی از مدرسه برمیگرده نگاهش کنه بلکه دلتنگی هاش کمتر بشه و بقول زهرا برای امتحان بعدی دوپینگ کنه ... یک روز مونده به کنکور وقتی مهرداد از کنار داروخونه چشمش به خونه ی حورا بود که بلکه حورا را ببینه و بقول زهرا برای کنکور دوپینگ کنه صدایی توجهش را به خودش جلب کرد صدایی گرفته با صورتی کبود و دختری شبیه حورا گفت آقا مهرداد من حورا هستم مهرداد باورش نشد که این همون حورا خانم باشه گفت چیشده حورا خانم حورا چادرشو کشید روی صورتشو گفت چیزی نشده اما ظاهرا یک شیر پاک خورده ای من و تو رو دم در خونه مون دیده و به پدرم خبر داده مهرداد گفت ما که خیلی وقته همدیگه رو ندیدیم حورا گفت پدرم در تنبیه و تلافی و انتقام صبرش زیاده همیشه همینطور بوده حتی الان اگه مارو با هم ببینه چیزی نمیگه ولی یهویی یکماه بعد یا حتی یکسال بعد هر جا در بحث و گفتگو کم آورد همین مسئله رو پیش میکشه و حسابی کتکم می زنه مادرم بیشتر اوقات دست و پاش یا تو گچه یا آتل بسته اما چاره ای نداریم شاید همین الان هم کسی بپّای ما باشه ازت خواهش میکنم از من بگذر وقتی پدرم بدون اینکه چیزی از من ببینه و فقط به صرف اطلاعات یک خبرچین با من اینکار رو کرد حتما تورو میکشه من اسمی از تو ندادم ولی میدونم بالاخره پیدات میکنه ببین مهرداد جان من تا حالا بهت نگفتم من همون روز اول عاشقت شدم از همون نگاه اول تو داروخونه کاش نمی اومدی و من کم کم فراموشت میکردم اما تو با حرفها و کارهات منو روز به روز به خودت دلبسته تر کردی و با اومدن خواهرت فهمیدم ازون پسرایی نیستی که برای تفریح صبح عاشق میشن و شب فارغ ولی مهرداد جان توروخدا اگه واقعا منو دوست داری دست از من بکش من نمیتونم ازت دفاع کنم من دل اینو هم ندارم که دست و پا شکسته ببینمت که زیر لگدهای پدرم به من نگاه کنی مهرداد جان در یک کلام میگم پدرم بویی از انسانیت نبرده ننه جان و که میشناسی مهرداد گفت بله حورا گفت پسرش خودکشی نکرده پسرش عاشق عمه م شده بود پدرم اونموقع ۱۷ سال بیشتر نداشت اما با همدستی چند نفر از ارازل و اوباش پسر اون پیرزنو کشته و با صحنه سازی و پارتی بازی در دادگاه تبرئه شده مهرداد گفت ولی پدرت میگفت که با دست خالی زندگیشو شروع کرده و خودش این سرمایه رو جمع کرده با کدوم پول زدوبند میکرد حورا با تمسخر گفت آره با دست خالی پدربزرگمو اغفال کرده و سهم تمام برادر و خواهراشو کشیده بالا پدربزرگم از دست پدرم بخاطر شرمنده شدن پیش بچه های دیگرش دق کرد پدر منه من وظیفه ندارم بهش بی احترامی کنم ولی بهت میگم به هیچ حرف و قولش اعتماد نکن من شاید به دست پدرم کشته بشم اما بدون که اسم تو تو تمام وجودم هک شده برای من هیچ کاری نکن سعی نکن پولدار بشی یا به مقامی برسی من زمانی ..... البته ببخشید اینو میگم زمانی عاشقت شدم که کفشت پاره و گِلی بود و ژاکتت از زیر پیراهنت مشخص بود یادت باشه با پدرم قول و قرار نذاری به وعده های پدرم دلخوش نباش اگه مشکلت اینه که آیا من دوستت دارم یا نه بله من همینجوری دوستت دارم حتی نمیدونستم درس میخونی ولی فکر نکنم هیچکسی بتونه مارو به هم برسونه حورا در حالی که صدای هق هقش در اومده بود جعبه ی کوچکی را به سمت مهرداد گرفت و گفت اینارو میدم بهت ولی بعنوان یادگاری نگه ندار برو به زندگیت برس اگه ندیدیم حلالم کن حورا که رفت اشک در چشمان مهرداد حلقه زد و بغضش بی اراده شکست با خودش گفت حورا جان دست و پا که سهله من برای رسیدن به تو حتی از جانم هم خواهم گذشت یا به تو می رسم یا زنده نمی مونم مهرداد وقتی اینارو برای زهرا تعریف کرد دوتایی زدن زیر گریه که یکدفعه صدای فریاد مادرش بلند شد http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸 👇👇
ادامه ی قسمت نوزدهم داستان 🌸 بازی روزگار🌸 مهرداد و زهرا با عجله رفتن تو اتاق گفتن چیشده که دیدن از بینی پدر به شدت خون میاد مهرداد بدون اینکه لباس بیرون بپوشه پابرهنه رفت سمت خونه ی دوستش فقط تونست به دوستش بفهمونه که پدرش داره از دست میره دوستش گفت من تا ماشینو روشن کنم و بیام سریع برو پدرتو بیار دم در مهرداد همینکار رو کرد وقتی رسیدن بیمارستان بعد ازینکه دکتر پدر مهرداد را معاینه کرد به مهرداد گفت پسرشی مهرداد گفت بله دکتر گفت درست نیست ناامیدت کنم ولی پدرت حال و اوضاع خوبی نداره باید بستری بشه مهرداد گفت باشه بستریش کنین من هر کاری از دستم بر بیاد انجام میدم شده خونه تون نوکری کنم هرچی پولش میشه بهتون میدم دکتر گفت من حرفی از پول نزدم مهرداد رفت دست پدرش را بوسید و گفت پدرجان باید بستری بشی پدرش گفت قبل از بستری میخوام یه خواهشی ازت بکنم مهرداد گفت یعنی چی پدرجان شما که نباید خواهش کنی بزن تو گوشم بگو باید فلان کار رو انجام بدی نامرد روزگارم اگه به حرفت گوش نکنم پدر گفت قول میدی مهرداد گفت حتما پدرجان پدر گفت قسم بخور مهرداد گفت مگه از من دروغ شنیدی پدر گفت نه ولی دوست دارم قسم بخوری بگو به روح پدرم من فردا با قدرت تمام در امتحان کنکور شرکت میکنم مهرداد در حالی که اشک می ریخت گفت به جان پدرم قسم میخورم پدرش گفت نه قبول نیست یا قسم میخوری یا اینقدر به خودم فشار میارم تا دوباره خون دماغ بشم مهرداد گفت به روح پدرم کنکور فردا شرکت میکنم پدر گفت بگو با قدرت تمام مهرداد با گریه گفت چشم ولی من بهت قول میدم حالت خوب میشه اون شب تا ساعت چهار صبح مهرداد بیدار بود پدرش دوباره قسمش داد که برو بخواب تو به من قول دادی مهرداد روی تخت بغلی که خالی بود دراز کشید ساعت ۶ صبح بیدار شد اما پدرش نبود رفت به بخش پرستاری و گفت پدرم کو پرستار گفت حالش بد شد بردیمش آی سی یو مهرداد به طرف آی سی یو رفت از دکتر کشیک حال پدرش را پرسید دکتر گفت مهرداد تویی مهرداد گفت بله دکتر گفت برو کنکورتو بده بیا تا بهت بگم چیکار کنی مهرداد گفت میخوام ببینمش دکتر گفت اول اینکه ملاقات ممنوعه در ثانی سفارش پدرت بوده که گفته تا امتحان کنکورشو نداد راهش ندین مهرداد خوشحال شد و گفت پس لابد حالش بهتر شده و تونسته حرف بزنه رفت به طرف محل برگزاری کنکور ادامه دارد..... نویسنده : سید ذکریا ساداتی http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸 بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا
4_5890761888022677938.mp3
4.64M
یونس حمیدی🎤 جانِ یار 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍁آهنگ مازنی🍁🌸 بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا
4_5846160374935589529.mp3
5.64M
چهارمضراب: جلیل شهناز زدنیا بعد از این پایین و بالا را نمی‌خواهم تو را دارم همین کافیست دنیا را نمی‌خواهم سخن را گرچه زیبا می‌کند پیچیدگی اما تو با من ساده صحبت کن معما را نمی‌خواهم به دستِ موج‌ها نسپار چون ماهی مرا هرگز! که من خو کرده‌ام با تُنگ، دریا را نمی‌خواهم از این قومِ خیانتکار دورم کن که من دیگر وفای دوستانی چون یهودا را نمی‌خواهم تو پیغام‌آور صلحی، منم شهری که در جنگ است مرا خالی کن از آشوب، غوغا را نمی‌خواهم شعر ارسالی از:Arghavan 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍁کانال آهنگ مازنی🍁🌸 بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا
4_5846160374935589531.mp3
17.66M
سنتی شبانگاهی محمدرضا شجریان🎤 هرکس به تماشایی رفتند به صحرایی ما را که تو منظوری خاطر نرود جایی 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍁آهنگ مازنی🍁🌸 بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا
4_5845865276322615634.mp3
51.58M
سعید شعبانی و نصیری🎤 پادکست شاد شاد سماعی 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍁آهنگ مازنی🍁🌸 بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا
4_5848412174749274621.mp3
2.53M
حامد جلیلی🎤 ای آرزوترین بهار 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍁آهنگ مازنی🍁🌸 بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا
19.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎶گته لیلی جان 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍁آهنگ مازنی🍁🌸 بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا
12.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾ سه شنبه🌞 🖼 ۱۹ هره (حره) ماه ۱۵۳۵   تبری ۱۸ مهر      ۱۴۰۲ شمسی ۱۰ اکتبر    ۲۰۲۳میلادی ۲۴ ربیع الاول ۱۴۴۵قمری 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🍀کانال آهنگ مازنی🍀 بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا
4_6050840408680829105.mp3
4.41M
بهنام حسن زاده🎤 مریم بانو جانا 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍁آهنگ مازنی🍁🌸 بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا