eitaa logo
❤آهنگ مازنی❤
78.8هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
9.5هزار ویدیو
15 فایل
🌷مدیر تبلیغات @seyyedzs کانال تبلیغات👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/2125725703C6cd4a9af27
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5898023307625632702.mp3
7.47M
جوادامانی🎤 🎶ریمیکس گوش به زنگ @AHANGMAZANI❤️
❤آهنگ مازنی❤
به نام خداوند ماه و خداوند نور به حکمت دهد غم به رافت سرور سخنرانی طنز خالاصه وقتی به حوالی روس
به نام خالق دریا و بیشه به امرش هر بهار روید ونوشه سخنرانی طنز بالاخره رفتیم جنگل و با کمک اقوام اتا پشته الیما کندیم و اومدیم خونه وقتی پاک کردیم پنج شیش تا کَر الیما شد حالا موندیم که چطوری ببریمش گفتم خاله جان اینجا آژانس نیست گفت خرزاااا آجانس اَی چیه فحش و کترا نیست که گفتم نه خاله جان تاکسی رو میگم گفت آئوووووو شهر نشین شدی یادت رفت اینجا یه مینی بوس داره صبح مسافر میاره غروب میبره گفتم یعنی الان رفت؟ گفت نه الان صدای دو تا بوقش اومد یه بوق دیگه بزنه میره سر تیل دَوِس وسایلو جمع کردیم حرکت کردیم خاله هم محبتش گل کرده دو تا کیسه رز نون و خیکی پنیر و یه شیشه عسل چندتا کیسه هم گردو و ... که رو ایووون بود گفت خرزا جان اینا کمه ولی برای شماست گفتم خاله جان کم شما اینه پس زیاد به چی میگین و گفتم نمیتونیم ببریم که دیدم خانم چنان با اخم نگاهم کرد و برغض شد که چهارستون بدنم به لرزه در اومد گفتم نمی تونیم ببریمش سنگینه گفت تره ای دق دکفه میدونی مه جان مار چقدر رز نون دوس داره گفتم دیگه اصلا نمیتونیم ببرم یه نیشگون محکم از بچه گرفت و خاله که قصد داشت عسل و گردو و پنیر رو برداره ببره تو اتاق و به مهمان بعدی هدیه کنه گفت بچه چشه؟ خانم گفت هیچی گیسه به حنا دید گردو رو برداشتی گریه کرد آخه گردو خیلی دوس داره خاله گفت گردو چه قابلی داره با یه اویای* بلند مختاباد رو صدا کرد گفت شما تا برین تو ماشین به مختاباد میگم براتون بیاره ولی خانمم همچین اعتمادی نکرد و خیکی پنیر رو که زیاد بود و در برآورد های اولیه قیمتش بالا بود برداشت و به من گفت عسل رو بردار گفتم الیما چی گفت ای تیل به سر بخاطر دوتا کر واش از عسل میگذری گفتم حق با شماست البته خانم رو به خاله جانم با پرسیدن پس بقیه رو مختاباد میاره؟ در اصل میخواست تاکید کنه که خاله چیزی از هدایا رو کم نکنه به هر حال با اتا خروار بار رفتیم سوار مینی بوس شدیم و خانم نگران بود که خاله از دادن بقیه ی هدایا پشیمون بشه اما مینی بوس بوق آخر رو که زد دیدیم چندتا کیسه ی کوچیک و یه عالمه سبزی دارن طرف ما میان تعجب کردم که مگه کیسه و سبزی هم راه میره ولی وقتی دقت کردم دیدم مختاباد لای کیسه و سبزی نفس نفس زنان اومد کنار پنجره ی مینی بوس و گفت پسرخاله اینارو کجا بذارم گفتم بذار صندوق راننده گفت صندوق خرابه گفتم مگه صندوق هم خراب میشه گفت درش وا نمیشه دید خانمم ناراحت و عصبانی شد گفت برای صندوق کرایه میگیرما گفتیم بر پدرتو خدا بیامرزه کرایه میدیم به شاگردش گفت بار این آقا رو بذار صندوق مراقب باش بارش نریزه راه افتادیم به طرف شهر و خاله جان و بچه هاش تا برسیم سرپیچ همچنان برای ما دست تکون میدادن و خانم فقط مراقب گردو و رزنون بود که کسی کش نره😂 رو به خانم که خوشحال و خندان بود گفتم به قول ضرب المثل معروفِ عقل هرچی به از آدمیه خوب زرنگی کردیا البته تا خونه برسیم خندان بود اما سر تقسیم غنائم و بسته بندی هم دعوایی شد که مسلمان نشنود کافر نبیند فرصت بشه بعدا تعریف میکنم😊 ارادتمند شما -سید بی سرزبون😜
13.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨گل خش بوی من✨ بهنام حسن زاده🎤 @AHANGMAZANI❤️