eitaa logo
محفل تبلیغی معارج
188 دنبال‌کننده
64 عکس
6 ویدیو
24 فایل
محفلی برای ارائه : محتوای علمی اصیل روشی جدید ارتباط با ادمین کانال: @Ahtth3
مشاهده در ایتا
دانلود
❓ آن چیست که: سنگین است ولی وزن ندارد. شیرین است ولی اصلا طعم ندارد، رنگین است ولی هیچ رنگی ندارد؟
🧩 نمونه برای ایجاد تنوع و مشارکت با بازی‌ها، عنوان بازی: هب بازی - دو نفر به جایگاه دعوت شوند و روبروی هم بایستند. - به ترتیب شمارش اعداد را شروع نمایند. - با صدای بلند و سریع بگویند. (مکث نکنند). - به 5 ، 10 ، 15 یعنی مضارب 5 که رسیدند به جای آن اعداد بگویند هب. - به این شکل: اولی: 1 دومی: 2 – اولی: 3 دومی: 4 – اول: هب ، دومی:6 – اولی: 7 دومی: 8 – اولی : 9 دومی: هب و الی آخر. 6 – اگر اشتباه بگویند حذف می‌شوند. 7 – نباید بخندند. - به جای2 نفر، 4 نفر اجرا کنند یعنی2 نفر یک طرف و2 نفر مقابل آنها ، به همان شکل قبلی منتهی گروهی است. - به جای2 نفر، 6 نفر اجرا کنند یعنی3 نفر یک طرف و3 نفر مقابل آنها ، به همان شکل قبلی منتهی گروهی است. - بجای هب معمولی ، از هب خنده دار استفاده کنند به‌طوری‌که حریف خود را بخندانند و از میدان بیرون کنند. - جای هب بگویند سلام: با چند شرط! با لبخند، خم نشوند، دست روی سینه. - جای هب بگویند قسطنطنیه یا چه ژست زشتی؟ و یا... - جای هب احترام نظامی ‌بگیرند (دست بگیرند و پا بکوبند) بعد بگویند بله قربان. نکته: چون بازی بسیار شاد و جذاب است از مقدسات استفاده نشود بهتر است مثلا به‌جای هب گفته نشود: یاحسین  یا نگوییم: یا علی
🧩 نمونه برای ایجاد تنوع و مشارکت با بازی‌ها، عنوان بازی: حرکتی نماز - مدل 1: 4 نفر به جایگاه بیایند. - شکل های قیام ، تکبیره الاحرام ، رکوع و قنوت برای آنها یادآوری شود. - به آنهاگفته شود که فقط به مربی نگاه کنند. - سپس یکی از آن افعال بلند گفته شود که آنها باید آن‌را اجرا کنند. - گاهی همزمان با گفتن آن فعل خود مربی، آن فعل را هم انجام می‌دهد. - گاهی یک فعل گفته می‌شود و فعل دیگری عمدا اجرا می‌شود تا در نتیجه آنها که به مربی نگاه می‌کنند به اشتباه افتاده و حذف شوند. - این مسابقه باید بسیار سرعتی اجرا شود. مدل2: دقیقا به همان شکل بالا با این تفاوت که: - افعال مورد نظر شماره‌گذاری می‌شوند. - شماره‌ی افعال مورد نظر گفته می‌شود که کمی ‌سخت‌تر است. مثال: 1. قیام: 2. تکبیره الاحرام: 3.رکوع: 4. قنوت.
📝 شروط صحت منبر 2 ملاکهای ارزیابی اجرائی 1 شروط صحت منبر آراستگی ظاهری، نوع نشستن و حرکات 2 2 شیوایی بیان، خطبه، لحن متناسب و تسلط 2 3 عدم یکنواختی و استرس و احترام به شخصیت‌ها 2 4 محوریت آیات و روایات و تسلط بر ارائه آنها 2 5 صوت خوب و توانمندی در روضه خوانی 2 6 توان فرض مخاطب 2 7 توجه به مخاطبین فرضی 2 8 داشتن هدف 2 9 تنوع مواد سخن 2 10 چینش منطقی 2 جمع امتيازات 20
📝 مصاحبه منبر رتبه 3 شروط صحت و شروط کمال اجرای منبر ملاکهای ارزیابی اجرائی 1 شروط صحت آراستگی ظاهری، نوع نشستن و شیوایی بیان 1 2 محوریت آیات و روایات و تسلط به محتوا 2 3 خطبه، لحن متناسب، فرض و توجه به مخاطب 1 4 احترام به شخصیت‌ها، چینش و تنوع مواد 1 5 شروط کمال ( اجراء) انتخاب موضوع و مسئله يابي 2 6 زاويه ديد و تناسب با مخاطب 1 7 ايجاد انگيزه 2 8 تنظیم فراز وفرود و سرعت و فرصت 3 9 تنظیم حس‌های متناسب و حرکات بدن 3 10 تنظیم محتوا با مخاطب(گره) 2 11 مرثیه پایان منبر 2 جمع امتيازات 20
🎙 گـلی گم کرده ام می جویم اورا به هر گل می رسم می بویم او را
🎙 سلام علیک ای گل فاطمه سلام علیک ای امید همه حبیبی فدایت بمیرم برایت غریبم حسین
فیش جامع رمضان.apk
20.76M
🔖برنامه اندروید🔖 🔸نسخه ۳ 🔸 📌محتوای ناب 👈 بیش از 2000 سخنرانی روشمند/ مکتوب / کامل و کوتاه 🔸 برخی از محتواهای برنامه 👇 📮منبرویژه 📮فیش منبر 📮فیش مرثیه 📮فیش احکام 📮توشه تبلیغی 📮تجربیات تبلیغی 📮مراسم قرآن بسر 📮سوژه های سخنرانی 📮فیش منبرجهش تولید 📮کتابخانه pdf رمضانیه 📮منبرهای تفسیری متنوع 📮منبرهای کوتاه وکاربردی 📮متن مراسمات شبهای قدر 📮متن خطبه های عید فطر 📮متن سخنرانان مشهور کشوری 📮محتوای مناسبتهای ماه رمضان 🔻دانلود مستقیم 👇 http://talabeyar.ir/1399/01/2140 🔸نرم افزار اندروید تلفن همراه جامع و کامل (پیشنهاد نصب) ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ 📩🌼هزینه استفاده یک صلوات 🌼 👌 (ویژه مبلغین)👇💯 ╭┅─────────┅╮ 🌺 @menbarihaa ╰┅─────────┅╯‌
سلام و عرض ادب بین الحرمین دعا گوی اعضای محترم کانال هستیم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 حکایت جوان و پیرمرد در ماه رمضان در ماه رمضان چند جوان،پیرمردی را دیدند کـه دور از چشم مردم غذا می‌خورد. بـه او گفتند:اي پیرمرد مگر روزه نیستی؟ پیرمرد گفت:چرا روزه ام،فقط آب و غذا می‌خورم. جوانان خندیدند و گفتند:واقعا؟ پیرمرد گفت: بلی، دروغ نمیگویم، بـه کسی بد نگاه نمیکنم،کسی را مسخره نمیکنم با کسی با دشنام سخن نمی‌گویم، کسی را آزرده نمیکنم چشم بـه مال کسی ندارم و… ولی چون بیماری خاصی دارم متاسفانه نمی‌توانم معده را هم روزه دارش کنم. بعد پیرمرد بـه جوانان گفت: آیا شـما هم روزه هستید؟ یکی از جوانان در حالی‌که سرش را از خجالت پایین انداخته بود بـه آرامی گفت: خیر ما فقط غذا نمی‌خوریم!! #
🌴پسر کوچکی وارد مغازه‌ای شد، جعبه‌ی نوشابه را به سمت تلفن هل داد. بر روی جعبه رفت تا دستش به دکمه‌های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره...مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش می‌داد. 🌴پسرک پرسید: «خانم، می‌توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن‌های حیاط خانه‌تان را به من بسپارید؟» زن پاسخ داد: «کسی هست که این کار را برایم انجام می‌دهد.» 🌴پسرک گفت: «خانم، من این کار را با نصف قیمتی که به او می‌دهید انجام خواهم داد.» زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملا راضی است. پسرک بیشتر اصرارکرد و پیشنهاد داد: «خانم،من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم برایتان جارو می‌کنم. دراین صورت امروز شما زیباترین چمن را درکل شهر خواهید داشت» مجددا زن پاسخش منفی بود. 🌴پسرک درحالی که لبخندی برلب داشت، گوشی را گذاشت. مغازه‌دار که به صحبت‌های او گوش داده بود، گفت: «پسر از رفتارت خوشم آمد ، به خاطر این‌که روحیه‌ی خاص و خوبی داری دوست دارم کاری به تو بدهم» 🌴پسر جواب داد: «نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم را می‌سنجیدم. من همان کسی هستم که برای این خانم کار می‌کند. 👌چه خوب است گاهی عملکردمان را بسنجیم
🔰مرکز آموزش های تخصصی تبلیغ برای سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ در مقاطع : 🔸سطح دو / سه / چهار تبلیغ (دکتری) 🔸سطح سه سفیران هدایت (حضوری و نیمه حضوری) از بین برادران متقاضی داراي شرايط، پذیرش می‌نماید. 🌐ثبت نام از طریق سامانه پذیرش و سنجش حوزه های علمیه به نشانی: https://paziresh.ismc.ir/ ☎️تلفن تماس: ۰۲۵۳۳۱۳۲۵۵۴ ۰۲۵۳۳۱۳۲۳۴۵ 🗓 مهلت ثبت نام : از هم اکنون تا ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
🔻امیرالمومنین امام علی ( علیه السلام) فرمودند : ✍ اگر سه چیز را در زندگیتان اصلاح کنید خداوند سه چیز دیگر را برای شما اصلاح میکند:🌷🥀🎋 🔸 باطنت را اصلاح کن خداوند ظاهرت را اصلاح میکند و خوبی ات را سر زبانها می اندازد 🌷 🔸 رابطه ات را با خدا اصلاح کن ,خداوند رابطه ات را با مردم اصلاح میکند و باعث احترام خلق به تو میشود 🌷 🔸 آخرتت را اصلاح کن ، خداوند امر دنیای تو را اصلاح میکند🌷 📚منبع: خصال شیخ صدوق
📜 ✍ بُهلول را پرسیدند زندگی به جبر است یابه اختیار؟ گفت امروز را به اختیار است تا چه بکاریم اما فردا جبر است چرا که به اجبار باید درو کنیم هر آنچه را که دیروز به اختیارکاشته ایم
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂 🍃 روزی دوستی از ملانصرالدین پرسید : ملا ، آیا تا بحال به فکر ازدواج افتادی ؟ ملا در جوابش گفت : بله زمانی که جوان بودم به فکر ازدواج افتادم دوستش دوباره پرسید : خب ، چی شد؟ ملا جواب داد : بر خرم سوار شده و به هند سفر کردم ، در آنجا با دختری آشنا شدم که بسیار زیبا بود ولی من او را نخواستم چون از مغز خالی بود به بخارا رفتم : دختری دیدم بسیار تیزهوش و دانا ولی من او را هم نخواستم چون زیبا نبود ولی آخر به بغداد رفتم و با دختری آشنا شدم که هم بسیار زیبا و همینکه ، خیلی دانا و خردمند و تیزهوش بود.ولی با او هم ازدواج نکردم. دوستش کنجاوانه پرسید : چرا ؟ ملا گفت : برای اینکه او خودش هم به دنبال چیزی میگشت ، که من میگشتم هیچ کس کامل نیست.
💯 قابل توجه همه کسانی که می‌گویند: ♻️ وای اگر خامنه‌ای حکم جهادم دهد / ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند هر کس اهل جهاد است میدان جهاد خود را پیدا کرده و شبانه روز مجاهدت کند. 📣این هم فرمان جهاد امام خامنه ای👇 1️⃣ جهاد علمی: من عقیده‌ام این است كه كار علمی در دانشگاه و در كشور باید جهادی باشد؛ كار علمیِ جهادی انجام بگیرد. ۹۲/۵/۶ 🔸یکی از انواع جهاد با نفس هم این است که شما شب تا صبح را روی یک پروژه‌ی تحقیقاتی صرف کنید و گذر ساعات را نفهمید. ۸۹/۴/۲ 2️⃣ جهاد اقتصادی: امروز هر کسی بتواند به اقتصاد کشور کمک بکند، یک حرکت جهادی انجام داده است. ۹۴/۱/۱ 🔸تعصب در مصرف ؛ محصولات داخلی را مردم مصرف کنند؛ نروند دنبال این نشانه‌ها. حالا مُد شده است بگویند «بِرَند» است، بِرَند فلان؛ بِرَند چیست! بروید سراغ مصرف تولیدات داخلی. آن چیزهایی که مشابه داخلی دارد، متعصّبانه و با تعصّبِ تمام، ملّت ایران، خارجیِ آن را مصرف نکنند. ۹۳/۱۱/۲۹ 3️⃣ جهاد فرهنگی: واقع قضیّه این است كه كارزار فرهنگی از كارزار نظامی اگر مهم‌تر نباشد و اگر خطرناك‌تر نباشد، كمتر نیست؛ این را بدانید؛ واقعاً یك میدان كارزار است اینجا. ۹۲/۹/۱۹ 4️⃣ جهاد سیاسی: یک جهاد بزرگ در مقابل ملت مسلمان است. این جهاد لزوماً جهاد نظامی نیست؛ جهاد سیاسی است. ۸۷/۷/۱۰ 🔸باید احساس وظیفه را فراموش نکنیم؛ مجاهدت را فراموش نکنیم؛ جهاد در صحنه‏‌های مختلف وظیفه‏ ماست و ضامن پیشرفت و پیروزی ماست. در صحنه‏ سیاسی هم جهاد هست. ۸۶/۵/۲۸ 5️⃣ جهاد تشکیل خانواده و فرزند آوری: مسئله‌ جمعیّت یكی از خطراتی كه وقتی انسان درست به عمق آن فكر می‌كند، تن او می‌لرزد، این مسئله‌ی جمعیّت است. یعنی مسئله‌ی جمعیّت از آن مسائلی نیست كه بگوییم حالا ده سال دیگر فكر می‌كنیم؛ نه، اگر چند سال بگذرد، وقتی نسل‌ها پیر شدند، دیگر قابل علاج نیست. ۹۲/۹/۱۹ 🔸 یكی از مهمترین مجاهدت‌های زنان و وظائف زنان است؛ چون فرزندآوری در حقیقت هنر زن است؛ اوست كه زحماتش را تحمل می‌كند، اوست كه رنج‌هایش را می‌برد، اوست كه خدای متعال ابزار پرورش فرزند را به او داده است. ۹۲/۲/۱۱ 6⃣ جهاد تبیین: «جهاد تبیین» یک فریضه‌ی قطعی و یک فریضه‌ی فوری است و هر کسی که می‌تواند [باید اقدام کند].» ۱۴۰۰/۱۱/۱۹ 🔸«در این جهادی که وجود دارد، در این جنگ بی‌امانی که وجود دارد بین اسلام و کفر، بین حق و باطل، بین روایت دروغ و حقیقت -این جنگی است بین اینها- ما در کجای این جبهه قرار داریم و حضور داریم؟» ۱۴۰۰/۱۱/۲۰
🔷 دل نوشته ای معنادار و احساسی از وضعیت حجاب و عفاف در خیابان های شهر: ✍ «علی جهانبخش» 🔸هفته پیش که بواسطه سفر راهیان نور در فکه و کانال کمیل بودم، اصلاً فکرش را هم نمی کردم که خیابان های شهری کوچک در ایام نوروز اینگونه شود! همین دیروز از شهرستان برایم مهمان آمده بود اما حاضر نشدم به همراه آنها و به عنوان راهنما در سطح شهر و حتی حاشیه آن حاضر شوم! 🔸خدایا به فریادمان برس، نه می شد سر را بلند کرد و نه آن را پایین انداخت! پایین از بالا بدتر بود و بالا از پایین فجیع تر! بی حجابی معمول این روزها و نپوشیدن روسری زخمی بود که برهنگی و لخت شدن نسبی بعضی ها همچون نمک بر روی آن پاشیده می شد! 🔸در آن لحظه فهمیدم که چرا شهدا در وصیت نامه هایشان می گفتند که این دنیا دیگر جای ماندن نیست! آخر بچه شیعه ها دائم شنیده اند که بانوی دمشق (س) در مدت اسارت خود، همانگونه از حجاب خویش دفاع کرد که از مغز دین و ولایت به دفاع برخاسته بود! 🔸در آن لحظات یاد شهدای مدافع حرم بانوی بانوی عزیز و شهید محمدرضا دهقان امیری افتادم که در ایام حضورش در سوریه وارد مغازه ای که فروشنده اش بی حجاب بود نشد و علی رغم وجود جنس موردنظر خود، به دوستانش گفت که این فروشگاه جنس موردنظر ما را ندارد و به جای دیگری رفت. 🔸پس از دیدن آن همه تلخی، اجباراً از ادامه مسیر منصرف شده و با قلبی شکسته و از غصه آن برهنگان سیار، خود را به پاتوق همیشگی ام در مزار شهدای گمنام و به نزد مردانی رساندم که وصیت مشترک همشان عبارت معروف «خواهرم حجابت، برادرم نگاهت» بود تا با آنها درد دلی کنم اما ای کاش به آنجا نیز نرفته بودم! ای کاش نمی رفتم تا نبینم که این فواحش سگ به دست آنجا را نیز تصرف کرده و با پیراهن آستین حلقه ای در اطراف آن حضور داشته و مشرف به آن چادر زده اند! 🔸آه، خدای من! چقدر صحنه غریبانه و تلخی بود، حتی رویم نشد که در آنجا نیز از ماشین پیاده شوم و خود را مزاحمی دیدم برای آنها، ای کاش شهدا و دوستان ما از شهر نرفته باشند! ای کاش آن رفیق گمنام ۱۵ ساله ای که دوستانش در اسارت حاضر نشدند با خبرنگار بی حجاب مصاحبه کنند رخت از دیار ما نبسته باشد. ای شهدا، ما پیروان شما هستیم، ما را تنها نگذارید. به عشق مادرتان زهرا (س) قسمتان می دهیم که برگردید. این ها در اقلیت محض اند، ما همان «لشکر حسینی» هستیم که «تا کربلا رسیدن یک یا حسین دیگر» فاصله دارد، لشکر اربعین را می گویم! قول می دهیم که در اربعین به شما نشان دهیم که تعداد ما چقدر زیاد است. شما هم به ما قول دهید که مسئولانمان را هوشیار کنید، هوشیاری از جنس هوشیاری شب های عملیاتتان را می گویم. اصلاً ای کاش همانند سال ۹۴ به دوستان غواص دست بستتان بگویید تا از گوشه ای دیگر از اروندرود، از ابوخصیب و بلجانیه برگردند تا همه ما را با هم بیدار کنند! 🔸و اما شما جناب آقای رئیسی، الحمدلله که خودتان هم با ملت هم نظرید، از باب اهمیت موضوع جلسه ای اضطراری تشکیل و چاره ای بیندیشید. نگران نباشید، قاطبه مردم کشور از تصمیمات شما حمایت می کنند، دشمنان خارجی هم که به گفته خودشان تمام کارت های خود را سوزانده و دیگر برگ برنده ای برای اعمال فشار ندارند. 🔸نگذارید که به گفته این تعداد اندک، «دور دورِ خودشان» شود! ننگش پاک شدنی نیست اگر روزی در تاریخ بنویسند که زمانی قاطرچی کنسول هلند (رضا خان) باعث شد که زنان محجبه سال ها از خانه بیرون نیایند و سال ها بعد نیز در مملکتی اسلامی مردان عفیف و با غیرت خانه نشین شده و از غصه دق مرگ شدند! 🔸هیسس، خوب گوش کنید! این صدای مَنِ تنها نیست! ای صدای شیخ فضل الله نوری است، این صدای آیت الله بهجت است. این صدای شهیدان عملیات کربلای چهار و پیکرهای مانده در جزیره ام الرصاص است! این ندای قوم سلمان فارسی است، همان قومی که حضرت محمد (ص) در وصفش بیان نمود که آنها علم قیام انبیا را بر دوش خواهند گرفت! 🔸همه باید به پا خیزیم. نکند در این روزها «زبان» خود را از جبهه حق دریغ کرده و سکوت آن را به شیطان اجاره داده ایم؟ چه زیبا گفت شهید آوینی که فرمود: «ای امت آخر! بر شما چه رفته است؟ مگر تا كجا می توان در محاق غفلت و كوری فرو شد كه خورشید را نشناخت؟ معاویه مرده است و یزید بر خلافت خویش از مردم بیعت می گیرد. آیا می توان دست بیعت به یزید داد و آنگاه باز هم به جانب قبله نماز گزارد؟ یزید كه قبله نمی شناسد، یزید كه نماز نمی گزارد. چه رفته است شما را ای امت آخر ؟... مكه، مدینه، بصره... دمشق. آیا در این دیار خاموشان زنده ای باقی نمانده است كه سحر شیطان او را از خویشتن نربوده باشد؟ آیا كسی هست كه روح خویش را به شیطان نفروخته باشد؟ وامحمدا! چرا هیچ دستی و عَلَمی ازهیچ جا به یاری حق بلند نمی شود؟ آیا همه دست ها را بریده اند؟ زبان ها را نیز؟‌ پس چرا هیچ فریادی به دادخواهی برنخاسته است؟
رسم دنیا درهمین است آنکه آمد رفتنی ست بعدِ رفتن نام نیکت بر زبانها ماندنی ست تا توانی خلق را ازخود مرنجان با سخن آنکه بالاتر نشیند ، آخرش افتادنی ست عمرو جانت گرچه عمر نوح هم باشد ولی شیشه ی عمرگرانم عاقبت بشکستنی ست ثروتت بند است برشب شهرتت با یک تبی عاقبت ثروت به دست وارثان بسپردنی ست دل مبند بر مال دنیا ، مالِ دنیا بی وفاست خرقه ی زرهم بپوشی سیم و زرنابردنی ست
ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻫﺎﯼ ﺳﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻓﻦ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺷﻬﺮ ﻣﯿﺒﺮﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺣﯿﺎﻁ ﯾﮏ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﻣﯿﺴﭙﺎﺭﻧﺪ . ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﻤﺴﺎﯾﮕﯽ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻓﻠﺠﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﺷﮑﻮﻩ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺤﻠﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮐﺮﺩﯾﺪ ﺑﻪ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺍﺯ ﻓﺮﺩﺍ ﻗﯿﻤﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯿﺂﯾﺪ ﻭ …. ﺷﺐ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﺪ ﻣﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﻣﯿﺂﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ : ﻣﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﻫﺴﺘﻢ، ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﻃﻮﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﯾﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺳﻢ ﻫﻤﺴﺎﯾﮕﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ، ﺷﻔﺎﻋﺖ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺭﺍ ﭘﯿﺶ ﺧﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺷﻔﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﯾﺎﻓﺖ . ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ ﻭ ﺑﺎﯾﺴﺖ ﻭ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺑﻔﺮﺳﺖ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺧﺪﺍ ﺷﻔﺎ ﯾﺎﺑﺪ . ﻭﻗﺘﯽ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺷﻔﺎ ﯾﺎﻓﺖ ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﻣﻦ ﻓﻼﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﻭﺳﻄﯽ ﺁﺭﻣﯿﺪﻩ ﺍﻡ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎ ﺩﺭ ﮐﺎﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﻓﻼﻥ ﻣﺤﻠﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﺎﻡ ﭘﺪﺭﻡ ﻓﻼﻥ ﺍﺳﺖ ﺧﺒﺮ ﻣﺤﻞ ﺩﻓﻨﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺮﺳﺎﻥ . ﺯﻥ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺷﻔﺎﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ ﻭ ﯾﻘﯿﻦ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺁﺩﺭﺱ ﻣﯿﮕﺮﺩﻧﺪ . ﺑﻪ ﮐﺎﺷﺎﻥ ﻣﯿﺮﻭﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﭘﺪﺭ ﺷﻬﯿﺪ ﻣﯿﮕﺮﺩﻧﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻭ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯿﮑﻨﻨﺪ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮕﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍﯼ ﺟﺎﺩﻩ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﯼ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﮐﻪ ﻓﻼﻥ ﮐﺲ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﯽ؟ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﺴﺘﻢ، ﺁﻧﻬﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﯼ؟ ﻣﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮ ﮔﺸﺘﯿﻢ، ﻣﺮﺩ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺩﯾﺸﺐ ﺧﻮﺍﺏ ﭘﺴﺮﻡ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ ﭘﺪﺭ ﺟﺎﻥ ﻓﺮﺩﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺧﺒﺮﯼ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻧﺪ . ﻣﻦ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺁﻣﺪﻡ ﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺧﺒﺮ ﺑﻮﺩﻡ. شهید گمنام سلام… خوش اومدی… به احترام شهدای گمنام این روایت رو برای دوستانتان ارسال کنید و برای شادی روی تمامی شهدای گمنام ۵صلوات هدیه کنید