💎پیامبر صلی الله علیه و آله:
🔹هر که تجارت می کند باید از پنج چیز دوری گزیند و گرنه اصلا خرید و فروش نکند: ربا، قسم خوردن، کتمان عیب، تعریف از کالایی که می فروشد و بدگویی از کالایی که می خرد.
📎من لا یحضره الفقیه،ج۳، ص۱۹۴.
استاد رنجبر: شما مغازههای کیف فروشی زنانه را دیدهاید که چقدر قشنگ کیفها در آنجا آویزان شدهاند، اما در آن را که باز میکنید، میبینید داخل آن پر از کاغذ و روزنامه باطله است. وقتی شما کاغذهای باطله را بیرون میریزید، کیفها هم از آن قواره و شکلی که دارند میافتند.
ولی وقتی که همین کاغذهای باطله را مچاله میکنید و در کیف فرو میبرید، کیف شکل میگیرد. خشم و عصبانیت هم زباله زندگی است، وقتی آن را بیرون میریزیم و بروز میدهیم خودمان زشت میشویم و از قیافه انسانی میافتیم، دیدهاید کسی که عصبانی میشود چهرهاش زشت میشود ولی وقتی همین خشم را به خاطر خدا فرو میبرید شمایل انسانی پیدا میکنید.
❌خودکشی
شب جمعه بود که بر سر مزار یادبود شهید ابراهیم هادی رفتم. خانمی با لهجه عربی مشغول توزیع شیرینی بود و همینطور برای ابراهیم صلوات می گرفت.
او میگفت از اهواز تا اینجا آمده ام.
یکی از خانم ها باتعجب از او پرسید: علت آمدن شما چیست: این خانوم کنار مزار ابراهیم نشست و گفت: مدتی قبل گرفتاری های دنیا خیلی به من فشار آورد. همچنین گرفتاری مالی شدید نیز ایجاد شد. دیگه هیچ راه چاره ای نداشتم.
آخر شب بود که به موضوع خودکشی فکر کردم. به دیدگاه خودم این آخرین راه درمان بود. تصمیم قطعی گرفتم که فردا خودکشی را عملی کنم.
همان شب در عالم خواب جوانی را دیدم که با من صحبت کرد و گفت: خودکشی راه حل مشکلات شما نیست، بلکه مشکلات شما را صد برابر می کند. هم در برزخ گرفتار می شوی و هم پدر و مادر و فرزندت را گرفتار می کنی. عذاب روحی خودکشی به مراتب بالاتر از مشکلات شماست. مشکلات دنیای حل خواهد شد و... اینقدر صحبت کرد که وقتی بیدار شدم، مجاب شدم به خودکشی فکر نکنم.
چند روز بعد گرفتاری مالی ما به طرز عجیبی برطرف شد، مدتی از این ماجرا گذشت و من به طور کل موضوع خودکشی را فراموش کردم، اما همیشه به این فکر می کردم که آن جوان که بود؟!
یک روز که در فضای مجازی به دنبال مطلبی میگشتم، یک باره با تصویر جوانی روبرو شدم که آن شب با من در مورد خودکشی حرف زد! روی عکس کلیک کردم، نوشته شده بود: شهید ابراهیم هادی
➖ثواب مضاعف اعمال خیر در روز جمعه
🔰هشام بن حکم درباره کسی که میخواهد کار خیری مانند صدقه ، روزه و مانند آنها انجام بدهد ، از امام صادق علیه السّلام این چنین نقل میکند: مستحب است در روز جمعه باشد ؛ چرا که کار نیک در روز جمعه ، به صورت مضاعف ثواب دارد.
📚:الخصال للشيخ الصدوق ج ۲ ص ۳۹۳
☘ سلام بر ابراهیم ☘
✔️راوی : رضا هادي
🔸عصر يکي از روزها بود. #ابراهيم از سر کار به خانه مي آمد. وقتي واردکوچه شد براي يك لحظه نگاهش به پسر همسايه افتاد. با دختري جوان مشغول صحبت بود. پسر، تا ابراهيم را ديد بلافاصله از #دختر خداحافظي کرد و رفت!
ميخواست نگاهش به نگاه ابراهيم نيفتد.
🔸چند روز بعد دوباره اين ماجرا تکرار شد. اين بار تا ميخواست از دختر خداحافظي کند، متوجه شد که ابراهيم در حال نزديک شدن به آنهاست. دختر سريع به طرف ديگر کوچه رفت و ابراهيم در مقابل آن پسر قرار گرفت. ابراهيم شروع کرد به سلام و عليک کردن و دست دادن. پسر ترسيده بود. اما ابراهيم مثل هميشه لبخندي بر لب داشت. قبل از اينکه دستش را از دست او جدا کند با #آرامش خاصي شروع به صحبت کرد و گفت: ببين، تو کوچه و محله ما اين چيزها سابقه نداشته. من، تو و خانواد هات رو کامل ميشناسم، تو اگه واقعاً اين دختر رو ميخواي من با پدرت صحبت ميکنم که...
🔸جوان پريد تو حرف ابراهيم و گفت: نه، تو رو خدا به بابام چيزي نگو، من اشتباه کردم، غلط كردم، ببخشيد و ...
ابراهيم گفت: نه! منظورم رو نفهميدي، ببين، پدرت خونه بزرگي داره، تو هم که تو مغازه او مشغول کار هستي، من امشب تو #مسجد با پدرت صحبت ميکنم. انشاءالله بتوني با اين دختر #ازدواج کني، ديگه چي ميخواي؟
جوان که سرش را پائين انداخته بود خيلي خجالت زده گفت: بابام اگه بفهمه خيلي عصباني ميشه.
ابراهيم جواب داد: پدرت با من، حاجي رو من ميشناسم، آدم منطقي وخوبيه. جوان هم گفت: نميدونم چي بگم ، هر چي شما بگي. بعد هم خداحافظي کرد و رفت.
🔸شب بعد از #نماز، ابراهيم در مسجد با پدرآن جوان شروع به صحبت کرد. اول از ازدواج گفت و اينکه اگر کسي شرايط ازدواج را داشته باشد و #همسر مناسبي پيدا کند، بايد ازدواج کند. در غير اينصورت اگر به #حرام بيفتد بايد پيش خدا جوابگو باشد. و حالا اين بزرگترها هستند که بايد جوا نها را در اين زمينه کمک کنند. حاجي حر فهاي ابراهيم را تأييد کرد. اما وقتي حرف از پسرش زده شد اخمهايش رفت تو هم!
ابراهيم پرسيد: حاجي اگه پسرت بخواد خودش رو حفظ کنه و تو #گناه نيفته، اون هم تو اين شرايط جامعه، کار بدي کرده؟
حاجي بعد از چند لحظه سکوت گفت: نه!
فرداي آن روز مادر ابراهيم با مادر آن جوان صحبت کرد و بعد هم با مادر دختر و بعد...
🔸يک ماه از آن قضيه گذشت، ابراهيم وقتي از بازار برميگشت شب بود. آخر کوچه چراغاني شده بود. لبخند #رضايت بر لبان ابراهيم نقش بست. رضايت، بخاطر اينکه يک دوستي شيطاني را به يک پيوند الهي تبديل کرده. اين ازدواج هنوز هم پا برجاست و اين زوج زندگيشان را مديون برخورد خوب ابراهيم با اين ماجرا ميدانند
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم
#ابروی_رنگ_شده
❓آیا واجبه که خانمها سرمه چشم، اصلاح صورت و ابروهاى رنگكرده رو از نامحرم بپوشونن؟
📚آیت الله خامنهاى: بستگی به عرف داره؛ عرف شهر و منطقه خودتون. اگه عرفاً آرایش و زينت بهحساب بیان، پوشوندن اونا واجبه.
🔺خامنهاى، استفتا، س۴۷۷ و ۵۶۴؛
🔴 چهارحیله شیطان:
هنوز جوانے، خوش بگذران
زندگے طولانےاست؛ پس لذّت ببر.
همہ اینکار را مےکنند پس افراطے فکر نکن.
تو خیلے گناهکارے پس بہ گناهانت ادامہ بده
✨ از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند:
یوم الحسره، کدام روز است که خدا می فرماید: بترسان ایشان را از روز حسرت.
حضرت جواب دادند: آن روز قیامت است که حتی نیکوکاران هم حسرت می خوردند که چرا بیشتر نیکی نکردند.
پرسیدند: آیا کسی هست که در آن روز حسرت نداشته باشد؟
حضرت فرمودند: آری، کسی که در این دنیا مدام بر رسول خدا صلوات فرستاده باشد.
✨ شاگردی از حکیمے پرسید:
تقوا را برایم توصیف کنید؟
حکیم گفت: اگر در زمینے که پر از خار و خاشاک بود، مجبور به گذر شدی، چه مے کنی؟
شاگرد گفت: پیوسته مواظب هستم و با احتیاط راه مے روم تا خود را حفظ کنم.
حکیم گفت: در دنیا نیز چنین کن،تقوا همین است
از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن و هیچ گناهے را کوچک مشمار، زیرا کوهها با آن عظمت و بزرگے از سنگهای کوچک درست شده اند...
#داستان شیبه هذلی و...
#تعقیبات نماز ...
امام محمد باقر عليه السلام فرمود: مردي به نام شيبه هذلي نزد پيامبر خدا آمد و عرض كرد: اي پيامبر خدا من پير مردي سالخورده ام و توان به جا آوردن نماز و روزه و حج و جهاد را كه انجام مي دادم از دست داده ام. اي پيامبر خدا مرا سخني آموز كه خداوند مرا به آن پاداش دهد و بر من آسان باشد. پیامبرخدا فرمود: سخنت را ديگر بار بازگو؛پس او سه بار سخنش را تكرار كرد. پيامبر فرمود: هيچ درخت و كلوخي پيرامون تو باقي نماند جز آنكه از سر دلسوزي بر تو گريست، چون نماز صبح را به جا آوردي ده بار بگو:
سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهِ وَ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ
پاك و منزه است خداى بزرگ و حمد و ستايش او را مىكنم و هيچ قوت و قدرت جز به خداى بزرگ بلند مرتبه نخواهد بود
كه به راستي، خداي گرامي و بزرگ تو را از كوري و ديوانگي و جذام و تهيدستي و ويراني خانه بركنار دارد. پيرمرد عرض كرد: اي پيامبر خدا، اين ذكر براي دنيا بود. براي آخرت چه كنم؟ فرمود: پس از هر نماز مي گويي:
اَللَّهُمَّ اِهْدِنِي مِنْ عِنْدِكَ وَ أَفِضْ عَلَيَّ مِنْ فَضْلِكَ وَ اُنْشُرْ عَلَيَّ مِنْ رَحْمَتِكَ وَ أَنْزِلْ عَلَيَّ مِنْ بَرَكَاتِكَ
پروردگارا مرا از جانب خود راهنمایی کن ، واز فضل خودت برمن کرامت فرما و رحمتت را بر من بگستران واز برکاتت بر من نازل کن
امام باقر در ادامه فرمود: پيرمرد آن اذكار را بر دست گرفت و رفت، سپس پيامبر فرمود: هان به راستي، اگر او در روز رستاخيز بيايد و اين اذكار را از روي عمد ترك نكرده باشد خداوند هشت در بهشت را بر او گشايد كه از هر كدام كه خواهد به بهشت درآید.
📚ثواب الأعمال، ج۲، ص ۱۵۹