امام باقر سلام الله علیه فرمودند:
يَا جَابِرُ !...فَوَ اللَّهِ مَا شِيعَتُنَا إِلَّا مَنِ اتَّقَى اللَّهَ وَ أَطَاعَهُ وَ مَا كَانُوا يُعْرَفُونَ يَا جَابِرُ إِلَّا بِالتَّوَاضُعِ... وَ التَّعَاهُدِ لِلْجِيرَانِ... و الْغَارِمِينَ.
ای جابر!... سوگند به خدا که شیعه ما نیست مگر آن که از خدا پروا و پیروی کند و شناخته نمیشوند مگر با تواضع... و دست گیری از همسایگان... و بدهکاران.
📘مفاتیح الحیاة ص ۴١٧
سلام. عرض ادب. کلاس عقاید خواهران گرامی دوشنبه ۱۹ تیر ساعت ۱۷ الی ۱۸:۳۰ در دارالقرآن شهرک مهدیه برقراره.
سلام. جلسه اخلاق کاربردی مخصوص پسران نوجوان و جوان، فردا دوشنبه ۱۹ تیر ماه راس ساعت ۱۸:۴۵ تا اذان مغرب در پایگاه بسیج مسجد صاحب الزمان شهرک باغ نرده برگزار میشه.
🔘 داستان کوتاه
صحابی که علی(ع) را نفروخت!!!
روزی حضرت علی (ع) نزد اصحاب خود فرمودند:
من دلم خیلی بحال ابوذر غفاری می سوزد خدا رحمتش کند.
اصحاب پرسیدند چطور ؟
مولا فرمودند:
آن شبی که به دستور عثمان ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر برای عثمان به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با عثمان بیعت کند.
ابوذر خشمگین شد و به مامورین فرمود:
شما دو توهین به من کردید; اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید'
و دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟
شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من علی فروش شوم؟
تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی علی عوض نمی کنم.
آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست.
مولا گریه می کردند و می فرمودند:
به خدایی که جان علی در دست اوست قسم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان عثمانی محکم بست سه شبانه روز بود او و خانواده اش هیچ نخورده بودند.
مواظب باشیم برای دو لقمه بیشتر؛ در این زمان
علی فروشی نکنیم...
▫️شخصی از آقا میپرسید: «آقا، شما از اینهمه توقف در حرم خسته نمیشوید؟»
▫️آقا فرمودند: «من خودم را در بهشت میبینم. چرا بیرون بیایم؟!»
▫️در عبادت به بالاتر از خودشان نگاه میکردند و واقعاً عمل خودشان برایشان جلب توجه نمیکرد.
📚 برگرفته از کتاب صحبت سالها
(مجموعه خاطرات فرزند آیت الله بهجت)
دیدی یه وقت میخوای یه حرفی بزنی هیچکس حرفتو باورنمیکنه
راهی نداری جزاینکه قسم بخوری
میگی:بخداا...فلان
به نظرت خدا چجوری بایدقسم بخوره؟
وقتی ماها حرفشو باور نمیکنیم
سوگند به روز وقتی نور میگیرد
وبه شب وقتی ارام میگیرد
که من،نه تو را رها کرده ام
ونه،باتو دشمنی کرده ام🙂♥️
سوره ضحی🍃
8.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تصمیم گرفتم به عشق علی چادر سر کنم
از زیباییهای جشن ده کیلومتری غدیر ❤️
⭕️کپی علی کریمی از لجن پراکنی های ضد دین.
⛔️قبلا به این مطلب پاسخ داده بودیم👇👇
◀️کربلا رفتن و نجف داشتن، به تنهایی کسی را خوشبخت و سعادتمند نمی کند.
◀️کربلا رفتن و کربلایی شدن، سعادت آور است.
یعنی شناخت حسین علیه السلام و راه او و عمل به دستورات آن عزیز.
↙️نجف رفتن و علوی شدن، سعادت آور است. یعنی زنده نگهداشتن امام علی علیه السلام و مکتبش و عمل به آن.
↙️کربلا رفتن، برای احترام و تعظیم مدفون کربلاست.
نجف رفتن، برای بیان عظمت شاه نجف است.
تا با این حرکت، آموزه ها و معارف آنان زنده بماند و به آن ها عمل شود تا سعادت حاصل شود.
↩️نتیجه اینکه: آنچه باعث خوشبختی دین و دنیاست، زائر و زیارت "عارفا بحقه"ست.
#سوال_کاربران
امروز یک نفر که اتفاقا چند هفته ایست با یک سنی مذهب همکار شده است سوالی طرح کرد که علی رغم تمام رشادت های امیرالمومنین ولی ایرانیان دین و اسلام خود را مدیون عمر هستند، ایرانی که حتی زمان پیامبر هم نتوانستند بر آن چیره شوند را عمر مسلمانشان کرد و بنابراین ایرانیان دین پیامبرشان را مدیون عمر هستند نه امیرالمومنین! پاسخ چیه؟
🆔 @Shobhe_Shenasi
✅ پاسخ
✍ حجتالاسلام #دکتر_قربانی_مقدم
🔹اولاً پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله هیچگاه اراده جنگ با ایران نکرد که طرف مدعی شده پیامبر نتوانست بر ایران چیره شود!
🔻ثانیاً نفوذ اسلام به ایران در زمان خود پیامبر اتفاق افتاد. توضیح اینکه وقتی پیامبر اعظم به وسیله نامه ای خسروپرویز را به اسلام دعوت کردند، بسیار ناراحت شد و همانطور که میدانید نامه پیامبر را پاره کرد. اما به همین مقدار بسنده نکرد و باذان حاکم یمن (که تحت حاکمیت ایران قرار داشت) را مامور دستگیری پیامبر کرد! باذان چند تن از مردانش را با نامه خسرو نزد پیامبر(ص) فرستاد. حضرت فرستادگان او را مدتی در مدینه نگاه داشت و سرانجام به آنها خبرداد که خسرو به دست پسرش شیرویه کشته شده است؛ آنگاه توسط آنان به باذان توصیه کرد که به اسلام بگرود. باذان اعلام کرد که اگر سخن پیامبر(ص) راست درآید، مسلمان خواهد شد. آنگاه به انتظار نشست تا نامه شیرویه رسید که از قتل خسرو سخن میگفت. همین باعث شد تا باذان و بسیاری از طوایف و افرادی یمنی مانند وهب بن منبّه و خره خسرو و فیروز دیلمی بیدرنگ اسلام آوردند. از طریق یمن آوازه اسلام به گوش ایرانیان رسید و بسیاری از آنان مشتاق دین جدید شدند. پس از مدتی باذان خود برای دیدار پیامبر(ص) رهسپار مدینه شد، ولی در راه اسود عنسی او را گرفت و به شهادت رساند.
پس از او پیامبر حاکمیت یمن را بین چند نفر از جمله یکی از فرزندان او و همچنین امیرالمومنین علیه السلام قرار دادند. حکومت ایشان بر یمن باعث شد که ورود و انتشار اسلام در ایران شدند سرعت بیشتری پیدا کند.
همین آشنایی قبلی با اسلام باعث شد که ایرانیان در برابر سپاه اعراب که از قدرت چندانی هم برخوردار نبود، مقاومت نکنند. پس ورود نرم و دوستانه اسلام به ایران در زمان خود پیامبر و از طریق حکومت امیرالمومنین بر یمن اتفاق افتاد. وگرنه مردم ایران در طول تاریخ نشان داده اند که با خشونت و اجبار تغییر دین و آیین نداده اند.
🔻نکته مهم دیگر اینکه اساسا این روش گسترش اسلام (یعنی همراه با جنگ و خشونت) مورد پیشوایان واقعی دین نیست و اگر امیرالمومنین به خلافت میرسید با روش پیامبر که فرهنگی بود اسلام را گسترش می داد. به تعبیر دیگر مسلمان کردن دیگران از جمله ما ایرانیان به این شکل نه تنها افتخاری ندارد، بلکه ننگ بزرگی است که دامن گیر خلفا است