🏴شبه پیامبر(ص) و پیش گامِ بنی هاشم : علی اکبر(ع)
▪️کاروان حسینی که به منزل قصر بنی مقاتل رسید، امام حسین (ع) از حتمی بودن شهادت خود و اصحاب خبر دادند. علی اکبر (ع) پرسیدند: «پدر جان، مگر ما بر حق نیستیم؟» سخن علی اکبر (ع) پس از پاسخ مثبت امام، نشان گویای معرفت به امام است: «هنگامی که بر حق استوار باشیم، از مرگ ابائی نداریم.»
▪️بعد از شهادت اصحاب درعصر عاشورا، علی اکبر (ع)، اولین نفر از بنی هاشم بود که اجازه میدان گرفت. هنگام وداع این عزیز از خیمه ها، امام به بانوان فرمودند:« رهایش کنید؛ علی اکبر شیفته ذات خداوند و کشته در مسیر حق تعالی است!»
▪️هنگامی که علی عازم میدان شد امام پشت سرش راه افتادند و فرمودند:
« خدایا تو شاهد باش در برابر این قوم، شخصی به رزم آمده است که در ظاهر و اخلاق و گفتار، شبیه ترین مردم به رسول توست . پروردگارا، هرگاه مشتاق دیدار پیامبر بودیم به او می نگریستیم!»
▪️پس از شهادت علی اکبر (ع) امام چهره بر چهره علی گذاتشند و فرموند:
« پسرم، بعد از تو اُف بر این دنیا باد!»
📗منبع: مرتضی آقاتهرانی،یاران شیدای حسین، ص250 تا 252
#یاران_عاشورایی
@ahlolbait
36.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴کلیپ تصویری: حضرت علی اصغر (علیه السلام)
◼️با صدای سید حمیدرضا برقعی
متن کامل شعر 👇
@ahlolbait
🏴شهادت حضرت علی اصغر (علیه السلام)
بست روی سر عمامه پیغمبر را
رفت تا بلکه پشیمان بکند لشکر را
من به مهمانی تان سوی شما آمدهام
یادتان نیست نوشتید بیا؟ آمدهام
نوشتید بیا کوه فراهم کردیم؟
پشت تو لشکر انبوه فراهم کردیم
ننوشتید زمینها همه حاصلخیزند؟
باغهامان همه دور از نفس پاییزند
ننوشتید که ما در دلمان غم داریم
در فراوانی این فصل تو را کم داریم
ننوشتید که هستیم تو را چشم به راه
نامه نامه لک لبیک اباعبدالله
حرف هاتان همه از ریشه و بن و باطل بود
پشمه هاتان همگی از ده بالا گل بود
باز در آینه، کوفی صفتان رخ دادند
آیهها را همه با هلهله پاسخ دادند
نیست از چهره آیینه کسی شرمنده
که شکم ها همه از مال حرام آکنده
بیگمان در صدف خالیشان درّی نیست
بین این لشکر وامانده دگر حرّی نیست
بی وفایی به رگ و ریشه آن مردم بود
قیمت یوسف زهرا دو سه مَن گندم بود
آی مردم پسر فاطمه یاری میخواست
فقط از آن همه یک پاسخ آری میخواست
چه بگویم به شما هست زبانم قاصر
دشت لبریز شد از جمله هل من ناصر
در سکوتی که همه ملک عدم را برداشت
ناگهان کودک شش ماهه علم را برداشت
همه دیدند که در دشت هماوردی نیست
غیر آن کودک گهواره نشین مردی نیست
چون ابالفضل به ابروی خودش چین انداخت
خویش را از گهواره به پایین انداخت
خویش را از دل گهواره می اندازد ماه
تا نماند به زمین حرف اباعبدالله
آیه آیه رجز گریه تلاوت می کرد
با همان گریه خود غسل شهادت می کرد
گاه در معرکه آن کار دگر باید کرد
گریه برنده تر از تیغ عمل خواهد کرد
عمق این مرثیه را اشک و علم می دانند
داستان را همه اهل حرم می دانند
بعد عباس دگر آب سراب است سراب
غیر آن اشک که در چشم رباب است رباب
مرغِ در بین قفس این در و آن در میزد
هی از این خیمه به آن خیمه زنی سر می زد
آه بانو چه کسی حال تو را می فهمد؟
علی از فرط عطش سوخت خدا می فهمد
می رسد ناله آن مادر عاشورایی
زیر لب زمزمه دارد پسرم لالایی
کمی آرام که صحرا پر گرگ است علی
و خدای من و تو نیز بزرگ است علی
کودک من به سلامت سفرت آهسته
میروی زیر عبای پدرت آهسته
پسرم می روی آرام و پر از واهمهام
بیشتر دل نگران پسر فاطمه ام
پسرم شادی این قوم فراهم نشود
تاری از موی حسین بن علی کم نشود
تیر حس کردی اگر سوی پدر میآید
کار از دست تو از حلق تو بر میآید
خطری بود اگر، چاره خودت پیدا کن
قد بکش حنجرهات را سپر بابا کن
▪️سید حمیدرضا برقعی
@ahlolbait
هدایت شده از قرآن و حدیث
🏴مسابقه از زیارت عاشورا حضرت اَبو عَبْدِاللّهِ الْحُسَیْن علیهاالسّلام
▪️مهلت شرکت در مسابقه : از سه شنبه 19 مرداد 1400 ( اول محرم ) لغایت آخر سه شنبه 2 شهریور 1400(15 محرم)
✅جهت شرکت در مسابقه روی لینک زیر کلیک کنید👇
http://ahlolbait.com/quest/muharram1400.php
#مسابقه
@ahlolbait
🏴 امام حسين عليه السلام
▪️إنَّ شِيعَتَنَا مَنْ سَلِمَتْ قُلُوبُهُمْ مِنْ كُلِّ غِشٍّ وَ غِلٍّ وَ دَغَلٍ
▪️بی گمان شیعیان ما، دلهایشان از هر خیانت، کینه و فریبکاری پاک است.
📗بحار الأنوار ج65 ص154
@ahlolbait
35.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴کلیپ تصویری: "غروب"
◼️تصاویر غم بار غروب روز عاشورا
@ahlolbait
13.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴کلیپ تصویری: حضرت علی اکبر (علیه السلام)
◼️با صدای سید حمیدرضا برقعی
متن کامل شعر 👇
@ahlolbait
🏴شهادت حضرت علی اکبر (علیه السلام)
ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان...
مثل تیری که رها می شود از دست کمان
خسته از ماندن و آماده رفتن شده بود
بعد یک عمر رها از قفس تن شده بود
مست از کام پدر بود و لبش سوخته بود
مست می آمد و رخساره برافروخته بود
روح او از همه دل کنده ، به او دل بسته
بر تنش دست یدالله حمایل بسته
بی خود از خود ، به خدا با دل و جان می آمد
زیر شمشیر غمش رقص کنان می آمد
یاعلی گفت که بر پا بکند محشر را
آمده باز هم از جا بکند خیبر را
آمد ، آمد به تماشا بکشد دیدن را
معنی جمله در پوست نگنجیدن را
بی امان دور خدا مرد جوان می چرخید
زیرپایش همه کون و مکان می چرخید
بارها از دل شب یک تنه بیرون آمد
رفت از میسره از میمنه بیرون آمد
آن طرف محو تماشای علی حضرت ماه
گفت:لاحول ولاقوه الابالله
مست از کام پدر، زاده لیلا ، مجنون
به تماشای جنونش همه دنیا مجنون
آه در مثنوی ام آینه حیرت زده است
بیت در بیت خدا واژه به وجد آمده است
رفتی از خویش ، که از خویش به وحدت برسی
پسرم! چند قدم مانده به بعثت برسی
نفس نیزه و شمشیر و سپر بند آمد
به تماشای نبرد تو خداوند آمد
با همان حکم که قرآن خدا جان من است
آیه در آیه رجزهای تو قرآن من است
ناگهان گرد و غبار خطر آرام نشست
دیدمت خرم و خندان قدح باده به دست
آه آیینه در آیینه عجب تصویری
داری از دست خودت جام بلا می گیری
زخم ها با تو چه کردند ؟جوان تر شده ای
به خدا بیش تر از پیش پیمبر شده ای
پدرت آمده در سینه تلاطم دارد
از لبت خواهش یک جرعه تبسم دارد
غرق خون هستی و برخواسته آه از بابا
آه ، لب واکن و انگور بخواه از بابا*
گوش کن خواهرم از سمت حرم می آید
با فغان پسرم وا پسرم می آید
باز هم عطر گل یاس به گیسو داری
ولی اینبارچرا دست به پهلو داری؟!
کربلا کوچه ندارد همه جایش دشت است
یاس در یاس مگر مادر من برگشته است؟!
مثل آیینهء در خاک مکدر شده ای
چشم من تار شده ؟یا تو مکرر شده ای؟!
من تو را در همه کرب و بلا می بینم
هر کجا می نگرم جسم تو را می بینم
ارباْ اربا شده چون برگ خزان می ریزی
کاش می شد که تو با معجزه ای برخیزی
مانده ام خیره به جسمت که چه راهی دارم
باید انگار تو را بین عبا بگذارم
باید انگار تو را بین عبایم ببرم
تا که شش گوشه شود با تو ضریحم پسرم...
◼️شاعر: سید حمیدرضا برقعی
@ahlolbait