eitaa logo
رسانه اجتماعی مسجد و محله
395 دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
5.3هزار ویدیو
489 فایل
رسانه اجتماعی و کانال رسمی مسجد حضرت زینب سلام الله علیها قم، شهرک شهید زین الدین، خیابان شهید پائیزان انتهای خ دکتر حسابی کدپستی3739115659 شناسه ملی 14013514594 حساب حقوقی درآمد وجاری مسجد 5892107047156958 💳 IR050150000003101103064788
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 🍏طب شیعه🌿
🔆💠🔅💠﷽💠🔅 💠🔅💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅 🔅 ✅عسل بهترین دارو برای درمان زخم های معده و اثنی عشر ✍رسول اکرم (ص) می فرماید: اگر چیزی شفا هست در خوردن عسل است. عسل بی چون و چرا در به کار انداختن دستگاه گوارش بسیار نافع است و تأثیر سودمندی روی هضم غذا دارد و ملین مفیدی است. اگر مدام خورده شود باعث فعالیت طبیعی جهاز هاضمه می گردد به همین علت است که آن را از قدیم دوست معده نام نهاده اند. مشاهدات بالینی نشان داده اند در صورتی که عسل با سایر غذاها خورده شود باعث کاهش اسیدهای اضافی معده می گردد و همچنین مشخص شده است که اگر موقع عکسبرداری از معده از سولفات باریم و عسل استفاده شود یکی دو ساعت بیشتر از سولفات باریمی که به تنهایی مصرف شود در معده می ماند و تصویر عضو نیز روی فیلم واضح تر نمایان می گردد. 🍯 عسل به عنوان دارو برای درمان امراض معده مانند: زخم معده، ورم معده و روده مؤثر است. 📚سایت دکتر روازاده ☜【طب شیعه】 🍏 @tebshia20🌿 🔅 💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅💠🔅 🔆💠🔅💠🔅💠🔅
کیهان-سه شنبه-۲۷ آبان.pdf
11.18M
بسم الله الرحمن الرحیم تمام صفحات روزنامه کیهان امروز سه شنبه ۲۷ آبان ۹۹ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
هدایت شده از سالن مطالعه
بر اساس واقعیت قست هشتم که چه جایگاهی دارد و اینجا اینقدر ساده و بی آلایش مشغول کار هست آن هم کاری که هر کسی زیر بار آن نمی رود! تا وقتی که موقع تعویض لباس مرضیه رو به زینب گفت: حضرت استاد اینها را کجا بگذاریم! زینب ابروهایش را توی هم کشید و با اشاره ی دستش گفت: مرضیه جان اینجا! مرضیه که متوجه تغییر حالت چهره ی زینب شد ادامه داد: والا زینب جان شما از عجایبی! همه دوست دارند استاد صدایشان کنند آن وقت شما را درست صدا می کنیم ناراحت می شوی! زینب با حرص و غرولند گفت: مرضیه جان شما که بهتر می دانی عزیزم! آدم را که به اینجا می آورند دیگر مهم نیست چکاره است جنازه اش را مثل همه ی جنازه ها می شورند! پس دیگر این بحث را ادامه ندهیم! مرضیه با حالت شیطنت گفت: باشد من دیگر چیزی نمی گویم شما استاد دانشگاه و حوزه هستید و چند سال خارج از کشور چکار می کردید و الان ایران چکار می کنید؟! زینب لبش را به دندان گرفت و چشم غره ای به مرضیه رفت که مرضیه فقط با حالت اشاره زیپ دهانش را کشید که واقعا صحنه‌ی با مزه ای بود! دوست داشتم بیشتر راجع به زینب بدانم اما باید در یک فرصت مناسب از خودش می پرسیدم... حالتهای مرضیه من را یاد رزمنده های جنگ می انداخت که در اوج فشار روحی به دیگران روحیه می دادند! و ما دقیقا در چنین موقعیتی بودیم.... لباسهایمان را تعویض و بعد از ضد عفونی و استریل شدن با بچه ها خداحافظی کردیم و همراه مرضیه سمت ماشین راه افتادیم شیفت عصر قرار بود نیروی کمکی برسد... خوشحال بودم امروز بر ترسم غلبه کرده بودم شاید خودم هم باورم نمی شد اما لطف خدا کمکم کرد تا کمکی کنم... اما جدای از ترس که با آن کنار آمده بودم خیلی سخت است که از صبح تا ظهر مرده و جنازه دیده باشی از پیر و جوان گرفته بعد هم قرار باشد روال زندگیت را ادامه دهی! طبیعتاً یک سری تغییرات در زندگی هر انسانی اتفاق می افتاد و یکی از مهمترین تغییرات زندگی من دقیقا همین اتفاق بود که تاثیر عجیبی در زندگیم داشت... رسیدم خانه... امیر رضا دوباره منتظرم بود در را که باز کرد از حالت چهره ام فهمید که سمیه ی دیروز نیستم! با همان وسواس لباسهایم را تعویض و ضد عفونی کردم. امیر رضا با اینکه می خواست زود برود اما آمد و چند لحظه ای کنارم نشست گفت: چه خبر خانمی؟ نفس عمیقی کشیدم و گفتم: تو را بخدا بیرون می روی مواظب خودت باش! یک ابرویش را داد بالا و با حالت تعجب گفت: عجب! گفتم: آقای من! سوالی می پرسی خوب در غسالخانه چه خبری می تواند باشد! جز... و بعد سکوت کردم... امیر رضا اصلا به روی خودش نیاورد و ادامه داد: خوب وضعیت مسافرها چه جوری بود؟ بالاخره بی خبر هم نیستی از صبح شما آماده و راهیشان کردین؟ از نوع حرف زدنش می دانستم می خواهد بداند وضعیت روحی من در چه حال است! نگاهش کردم و گفتم: خدا را شکر بچه ها با کلی ذکر و دعا راهیشان کردند بعد با آه عمیق و حسرتی گفتم ولی شاید می توانستند با رعایت کردن فرصت بیشتری در این دنیا داشته باشند نمی دانم شاید! گفت: سمیه شما فرقی هم می گذارید طرف ازچه تیپ خانواده و شکلی هست! اخم هایم را کشیدم توی هم گفتم: اصلا! خدا می داند برای همه مثل هم کار می کنیم! هر چند که تفاوت جنازه با جنازه ی دیگر خیلی زیاد هست خیلی! بعضی هایشان خیلی آرامش دارند بر عکس بعضی های دیگر! لبخندی زد و گفت: چون به دوست داشتنی هایشان رسیدند! و آنهایی که از دوست داشتنی هایشان جدا شدند روحشان ناراحت است.... نوع دوست داشتنی ها تفاوت حالت ها را بوجود می آورد... این را گفت و همانطور که لبخند روی لبش بود دستهایش را بالا گرفت و به سمت در رفت گفت: بچه ها منتظرند من راهی بشوم تا شما راهیم نکردی!!! ادامه دارد... قسمت بعد:https://eitaa.com/salonemotalee/705
هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 مسئولیت رهبری از زبان رهبری 💬 #ttaravention @insta_enghelabi
هدایت شده از رهپویان زینبی
✨خشت هایی برای بهشت✨ باقیات الصالحات از خود به جا بگذارید. پیامبر گرامی اسلام: «کسیکه مسجدی برای خدا بسازد اگرچه به اندازه لانه گنجشکی باشد خداوند خانه‌ای برایش در بهشت مهیا می‌کند.» شماره کارت جهت واریزی شما شماره کارت جهت ساختمان مسجد حضرت زینب علیهاالسلام ۶۲۷۳۸۱۱۰۹۶۲۶۷۱۱۴ بنام مهندس علی‌اکبر جانباز این حساب منحصرا به ساختمان مسجد تعلق دارد و نیازی به اعلام واریز نیست.
هدایت شده از روزی یک حدیث🇵🇸
ادب آداب دارد 🖌 حضرت (ع) فرمود: رسول خدا (ص) هرگز پا نزد اصحاب دراز نکرد، 🖌 عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَمْ يَبْسُطْ رَسُولُ اللَّهِ ص رِجْلَيْهِ بَيْنَ أَصْحَابِهِ قَطُّ. 📚 اصول کافى جلد 4 صفحه: 496 روایة: 1
📚 استخاره برای ازدواج 💠 سؤال: برخی والدین پیش از می کنند و بر اساس آن عمل می کنند، آیا در این موارد استخاره لازم است؟ ✅ جواب: به طور کلی استخاره برای و تردید در انجام کارهای مباح است، اعم از اینکه تردید در اصل عمل باشد یا در خصوصیات آن، بنابر این اگر در ، حیرت وجود ندارد، استخاره لازم نیست، توجه داشته باشید شرعا واجب نیست، ولی بهتر است بر خلاف آن عمل نشود. 🆔 @leader_ahkam