🌺🌺 پایـی که جا مانـد 🌺🌺
🇮🇷 قسمت دوم 🇮🇷
جنگ آنقدر طول کشید تا بزرگ شدم
چهارده ساله بودم که به جبهه رفتم !
حالا شانزده ساله شده بودم
و در واحد اطلاعات دیده بان بودم،
کارم رصد کردن خطوط دشمن بود.
از چند روز قبل شایعه شده بود
دشمن قصد دارد در جزیره مجنون پاتک بزند. موقع برگشتن از دیده بانی
علی یوسفی سوره را دیدم.
در پادگان قدس همدان دوره تخصصی انفجارات را باهم گذراندیم.فکر نمیکردم علی را در جزیره مجنون ببینم. با هم خاطرات گذشته را مرور میکردیم .
علی میگفت :
بعد از فتح خرمشهر قبل ازینکه بروم مسجد جامع،رفتم خانه، عراقی ها دو خرمشهری را در باغچهی خانهمان خاک کرده بودند !
بعد میگفت :
«با دوستات بیش از حد قاطی نشو، اینجا رفاقتها با رفاقتهای توی شهر فرق میکنه ،عُمر دوستیها کوتاهه، دوستات شهید میشن خیلی زجر میکشی، ماها باهم بودنمون کوتاه و دست خودمون نیس، دست تیر و ترکشهای دشمنه !»
بعد از گفتگویی از علی جدا شدم.
شب از نیمه گذشته بود. بیش از حد خسته بودم. ساعت سه و ربع بامداد
در یک چشم بههمزدن آسمان جزیره صحنهی آتش و انفجار شد.خمپاراندازها ،
کاتیوشاها و توپهای دوربرد دشمن مثل باران بهاری روی جزیرهی شمالی
و جنوبی مجنون جاده و پدخندق آتش میریخت.به خاطر تحریمهایی که شده بودیم از نظر مهمات ، امکانات و ادوات نظامی
کمبودهای زیادی داشتیم.ساعت چهار و نیم بامداد عراقیها سوار بر قایق
به سمت جاده خندق پیشروی کردند.باید دکل را ترک میکردم،
تویوتا لندکروز «خسرو مرتب فرماندهی تیپ» ، بر اثر انفجارهای پیدرپی آبکش شده بود. شیشههایش خرد شده بود و یک لاستیک هم سوارخ شده بود.
تعدادی از بچهها شهید و مجروح کنار جاده افتاده بودند. خسرو گفت :
شهدا را کاری نداشته باشید فعلا مجروحان را سوار کنید. از کف ماشین خون و خونابه جاری بود.در مدتی که جبهه بودم حجم آتش به این سنگینی ندیده بودم !
ساعت حدود شش صبح بود که دشمن از چند محور حمله را آغاز کرد.
یکی از گروهانهای گردان ویژه شهدا در حال اعزام به پد خندق بود.
ولیپور دودل بود مرا به عنوان بلدچی جلو بفرستد، فهمیدم چرا دودل و مردد است. به خاطر برادرم که هشت ماه قبل شهید شده بود، دلش نمیخواست جلو بروم. میترسید شهید شوم. با اصرارم قانع شد مرا جلو بفرستد و من عازم شدم . . 👣
◀️ ادامه دارد . . .
با ما همراه باشید هر روز یک قسمت از کتاب بینظیر پایی که جا ماند
هدایت شده از 🇮🇷روزی یک حدیث🇵🇸
دعا هنگام بیماری
🖌 #امام_باقر علیه السلام فرمود: على علیه السلام بیمار شد و رسول خدا صلی الله علیه و آله به عیادتش آمد و به او فرمود: بگو: خدایا از تو سرعت در بهبودیت و صبر در بلائت و خارج شدن به سوی رحمتت را خواهانم.
🖌 عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ مَرِضَ عَلِيٌّ علیه السلام فَأَتَاهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ لَهُ قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ تَعْجِیلَ عَافِيَتِكَ وَ صَبْراً عَلَى بَلِيَّتِكَ وَ خُرُوجاً إِلَى رَحْمَتِكَ.
📚 اصول کافى جلد 4 صفحه: 355 روایة: 16
#حدیث_دعا
هدایت شده از اکبر ابدالی
👌 کارتان جهادی بود
👈 تقدیر رهبر حکیم انقلاب از کاپیتان و خدمه نفتکشهای ایرانی عازم ونزوئلا
✅ بعد از ساقط شدن پهپاد گلوبال هاوک آمریکا و موشکباران عین الاسد، جمهوری اسلامی با اعزام نفتکشها به حیات خلوت آمریکا ضربه دیگری بر هژمونی شیطان بزرگ وارد کرد. تقدیر رهبر انقلاب نشان از عظمت این اتفاق دارد.
🆔 @mashgh62
هدایت شده از #کرونا_کتاب
30.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا