eitaa logo
رسانه اجتماعی مسجد و محله
369 دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
5.3هزار ویدیو
488 فایل
رسانه اجتماعی و کانال رسمی مسجد حضرت زینب سلام الله علیها قم، شهرک شهید زین الدین، خیابان شهید پائیزان انتهای خ دکتر حسابی کدپستی3739115659 شناسه ملی 14013514594 حساب حقوقی درآمد وجاری مسجد 5892107047156958 💳 IR050150000003101103064788
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از روزی یک حدیث🇵🇸
قدرش را بدانیم 🖌 (ص) فرمود: ای مردم ماه خدا به شما روی آورده، ماهی که نزد خدا برترین ماه و روزهایش برترین روزها و شبهایش برترین شبها و ساعاتش برترین ساعات است. 🖌 إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص خَطَبَنَا ذَاتَ یَوْمٍ فَقَالَ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ ... شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَیَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَیَّامِ وَ لَیَالِیهِ أَفْضَلُ اللَّیَالِی وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ. 📚 فضائل الأشهر الثلاثة، ح ۶۱. @hadith_daily
آموزش ورزش رزمی کیوکوشین کاراته درخدمت استاد سیدمحمدحسین موسوی برای آقایان ۱۳ سال به بالا روزهای فرد، فعلا ساعت ۲۲ الی ۲۳ شروع کلاس از ۳شنبه ۱۶ فروردین ثبت نام در محل باشگاه شهرک شهید زین‌الدین/مسجد حضرت زینب علیهاالسلام/باشگاه فرهنگی ورزشی شهدای زینبیه
هدایت شده از ۱۱
[ عکس ] با سلام خدمت همه ی کسانی که فرهنگ عمومی جامعه و عمل به احکام دین اسلام براشون اهمیت دارد. متاسفانه سایت دیوار، شیپور و ... آگهی خرید و فروش سگ خانگی یا همان سگ تزئنی را منتشر می کنند، که خودش تسهیل و ترویج فرهنگ منحط سگبازی محسوب می شود، در حالی که مطابق نظر تمامی مراجع تقلید خرید و فروش سگ تزئنی جایز نیست و این کار خلاف شرع است و فروش غذا و ملزومات این حیوانات و درآمد ناشی از مداوا و ... سگ خانگی هم یک درآمد نامشروع محسوب می شود . 🛑 مطابق قانون: کاری که خلاف شرع است، خلاف قانون هم هست. این سایت ها طبق فانون حق انتشار چنین آگهی هایی را ندارند. ولی کسی به این کار خلاف شرع و قانون این سایت ها اعتراض نمی کند! وارد این سایت ها شوید ⚠️ آگهی را باز کنید روی ثبت تخلف بزنید و به سایت تذکر بدهید که این کار خلاف شرع است و مطابق قانون: کار خلاف شرع، خلاف قانون هم هست. 🚫 اگر تو خیابان به خاطر خجالت و خطر نهی از منکر نمی کنید بفرمایید این بدون خطر و ... ست. ⛔️ توجه داشته باشید که خرید و فروش سگ گله و نگهبان و شکاری اشکال ندارد و زیر این آگهی ها گزارش ندهید که زحمت دیگران هم هدر می رود. ✳️ متن استفتاء از آیت الله خامنه ای س: خريد و فروش سگ چه حکمى دارد، آيا جايز است؟ ج) خريد و فروش سگ نگهبان و سگ گله و سگ شكارى اشكال ندارد ولى در غير اين موارد جايز نيست. لینک استفتاء https://farsi.khamenei.ir/treatise-content?id=291#4103 دیگر مراجع عظام تقلید مانند آیت الله سیستانی، مکارم، نوری همدانی و ... نیز همین نظر را دارند.
هدایت شده از سالن مطالعه
🇮🇷🇮🇷 وقتی مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷 ✒قسمت نود و دوم قسمت قبل:https://eitaa.com/salonemotalee/675 فصل نهم من، مهتاب، مین(۱) از چنگوله عازم همدان بودم که یکی از واحد اطلاعات عملیات سراغم آمد و خبر داد برادرت جعفر حین خنثی سازی مین به شدت مجروح شده است او را به بیمارستان کرمانشاه برده‌اند و خانواده از مجروحیت او مطلع نیستند به همدان رفتم و اول به خانه نادر فتحی برای پدر و برادرش نحوه شهادت نادر را تعریف کردم بعد رفتم منزل خودمان همان طور که گفته بودند کسی از مجروحیت جعفر خبر نداشت من هم لب به سخن باز نکردم چرا که خبر مجروحیت او حداقل چند هفته من را مجبور به به ماندن در کنار خانواده می‌کرد مادرم پرسید: "از جعفر چه خبر؟ کی می‌آید؟" گفتم: "همدیگر را ندیدیم! ولی حالش خوب است. هر وقت شرایط جور شد، او هم می آید." علی آقا گفته بود؛ اگر نیروی با این خصلت‌ها شناسایی کردید، به اطلاعات بیاورید: اولین که مومن و خداترس باشد دوم روحیه خطر پذیری در حد بالا داشته باشد و در عین‌حال بی‌ادعا و تودار باشد من در چنگوله از یک طلبه جوان، متواضع و بی‌هیاهو برای علی آقا صحبت کرده بودم که سابقه دو بار جبهه و یک بار مجروحیت داشت بچه محلی که تنها فرزند خانواده بود و راست‌کار علی آقا. علی محمدی را سر نماز دیدم آنقدر آرامش داشت که آدم از نگاه به او سیر نمی‌شد داشت نماز مستحبی می‌خواند گفتم: "فرمانده اطلاعات عملیات تیپ دعوت کرده بیایی واحد. همان جا سجده کرد و گفت: "الحمدالله" گفتم: "فردا صبح حرکت می‌کنیم" صبح زود راه افتادیم با عوض کردن چند ماشین بالاخره به سومار رسیدیم به محض رسیدن‌مان، علی آقا که بسیار آدم‌شناس بود به صورت علی محمدی خیره ماند و مهربانانه گفت: "خوش آمدی اخوی! از فرداشب با تیم محمد بختیاری به شناسایی خواهید رفت." علی محمدی سرش را پایین انداخت و چیزی نگفت. دم نماز صبح دیدم که دور و بر چادر تبلیغات می‌چرخد و بلندگو را برای اذان آماده می‌کند. پرسیدم: "پخش اذان با بلندگو کار تبلیغات واحد است! اینجا هرکسی کارش تعریف‌شده." جواب داد: "می‌دانم ولی به خاطر این که شما به پدرم گفتید من در جبهه کار فرهنگی می کنم این کار را می‌کنم. منظورم درست درآمدن حرف شماست. از نکته سنجی او لذت بردم فرداشب بعد از توجیه اولیه با تیم شناسایی همراه شدیم مسئول تیم محمد بختیاری بود من معاون حسن زارعی تخریب‌چی تیم محمد وفایی و علی محمدی هم عضو تیم شناسایی در ارتفاعات گیسکه با تمام شناسایی‌هایی که طی آن دو سه سال انجام داده بودیم متفاوت بود اینجا در خط سومار به ویژه ارتفاع گیسکه حتی تصور عبور از خط اول دشمن امری محال بود با انجام دو عملیات مسلم بن عقیل و زین العابدین، این جبهه بسیار حساس و زیر ذره‌بین عراقی‌ها بود از سویی سومار نزدیک‌ترین مکان از مرز ما به بغداد محسوب می‌شد با سقوط ارتفاعات گیسکه ما به دشت می رسیدیم و راه برای رفتن تا عمق خاک عراق هموار می‌شد لذا عراقی‌ها نه به شیوه پاسگاهی و نامنظم بلکه با سنگرهای شانه به شانه و متصل، راه عبورمان را بسته بودند دوسه شب گذشت و تیم ما همچنان منتظر ماند تا علی آقا دستور شناسایی گیسکه را بدهند این انتظار کلافه‌ام می‌کرد از علی‌آقا پرسیدم: "کی روی گیسکه کار می‌کنیم." گفت: "فعلا باید روی خودمان کار کنیم!" مفهوم این جمله این بود که کار دشوار، معنویت بالا می‌خواهد. دور، دور دعا و گریه بر مصائب اهل بیت بود. روزهای‌مان با یاد شهیدان گره می‌خورد. این کار در کنار نمازها و نافله‌ها راه رسیدن به معرفت بود. شب‌ها هم بعد از نیمه شب، "پا لگدکن‌ها"، آهسته بر می‌خواستند و به گوشه‌ای می‌رفتند. همان نیمه‌شب‌های سرشار از خودسازی و عبادت عده‌ای هم چند بعدی بودند؛ هم اهل دعا و انابه و هم اهل شوخی و مطایبه یا صورت کسی را با زغال یا دود سیاه می‌کردند یا پارچ آب زیر کسی می‌ریختند یا مثل من قیچی برمی‌داشتند تا موهای کسی را چال بیاندازند و همه اینها در نیمه شب اتفاق می‌افتاد ◀️ ادامه دارد ... هر روز با ما باشید با یک قسمت از خاطرات قهرمان ملی "علی خوش‌لفظ" از جانبازان و شهدای همدانی در کتاب "وقتی مهتاب گم شد"؛ https://eitaa.com/salonemotalee/308
هدایت شده از جوانه های صالحین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فصل امتحانات نزدیکه و دلمون داره مثل سیر و سرکه میجوشه. 😱 حجم درس ها زیاده و خیلی هم از‌ کلاس عقب افتادیم. 😬 اگه تو هم این مشکل رو داری میتونی راهکارش‌ رو تو کلیپ ببینی. شک نکن این بهترین‌ راهکاره🤩👌 ✅ برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام، ارسال پیام به👇 🆔@admin_sadid یا شماره ۰۹۹۳۲۴۸۰۲۲۷ در واتساپ
هدایت شده از جوانه های صالحین
🌟اوّلین دوره 💠دوره حضوری تندخوانی برای امتحان💪 👤 💥پیشنهاد ویژه به محصّلین ابتدائی تا دبیرستان🤩 🎁تخفیف ویژه : مخصوص کانون‌های مساجد و پایگاه‌های بسیج مخصوص ثبت‌نام گروهی 🛍مزایای شرکت در دوره: اعطای گواهی دوره🔖 عضویت در خانواده تشکیلات فرهنگی رسانه‌ای سدید 😍 🔷چرا باید تو این دوره شرکت کنم؟ ✅ برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام، ارسال پیام به👇 🆔@admin_sadid یا شماره ۰۹۹۳۲۴۸۰۲۲۷ در واتساپ 🔰تشکیلات فرهنگی رسانه‌ای سدید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱لب تشنۀ یاری بخوان عجّل فرج را... مشتاق دیداری بخوان عجّل فرج را... 🌱ماه خدا آمد ز رَه در طول این ماه هنگام افطاری، بخوان عجّل فرج را... 🤲 افطارمان را با شیرینی دعا برای ظهور آغاز کنیم.
ساعت ۱۴ ظهر امروز یک وهابی در صحن پیامبر اعظم حرم مطهر امام رضا به سه روحانی فعال مشهدی حمله کرد، در این حمله حجت الاسلام اصلانی از روحانیون فعال به شهادت رسیده است. دوباره رمضان... دوباره خون مظلوم... قصه همان قصه است، انگار کینه و بغضی که از علی دارند تمامی ندارد، هنوز بعد از هزار سال ابن ملجم‌های مسلمان‌نما وضو می‌گیرند و قصد غربت می‌کنند تا خون شیعه‌ علی را بریزند آن هم با زبان روزه و در حریم امن علی ابن موسی... مولا جان! کی می‌آیی آقا؟ شیعه چشم امیدش به شماست تا بیایی و تمام شود این مظلومیت هزارساله تا همه ببینند شیعه کیست و مسلمانی چیست؟ یا مُعزالمومنین شتاب کن...
هدایت شده از روزی یک حدیث🇵🇸
ساعت کار را کم کنید 🖌 (ص) فرمود: ای مردم ماه خدا به شما روی آورده... هرکه در این ماه به زیر دستانش آسان بگیرد، خداوند حسابش را آسان می گیرد. 🖌 إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص خَطَبَنَا ذَاتَ یَوْمٍ فَقَالَ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ ... وَ مَنْ خَفَّفَ فِی هَذَا الشَّهْرِ عَمَّا مَلَکَتْ یَمِینُهُ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْهُ حِسَابَهُ . 📚 فضائل الأشهر الثلاثة، ح ۶۱. @hadith_daily
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 طلبه باشی روزه باشی در راه جلسه برای خدمت به محرومان باشی در حرم مطهر امام رضا مجروح یا شهید شوی خوش بسعادتش😔
و پایانی دیگر از ماموریت طلبگی در بهترین ماه، در بهترین مکان، حرم در بهترین زمان ، ظهر در بهترین لباس ، لباس پیامبر در بهترین حالت، زبانِ‌روزه شهادتتون مبارک‌ :)💔 ڪاش میدونستیم در آخرین جمله چی خواستید از آقا😢
تاقبل از امروز، نه اسمت راشنیده بودم نه میشناختمت شیوه شهادتت را که شنیدم به حالت غبطه خوردم بیش از این هم نمیشناسمت و لازم هم نیست. چقدر رشک برانگیز؛ در خط مقدم دفاع از دین هستی و در حالی که لباس دین به تن داری، با زبان روزه و در حرم رضوی ... خوشا به حالت قهرمان چه شیرین است با عمامه خونی به آغوش شهادت رفتن 🌷🌷🌷🌷🌷 سرباز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 تبدیل کردن فدیه و کفاره به جنس دیگر 💠 کسی که فدیه و یا کفاره تأخیر مثلا به اندازه ده روز، مد طعام بر عهده او باشد لازم است به اندازۀ ده مد طعام مانند ده تا 750 گرم گندم یا نان و امثال آن، به فقیر بدهد و نمی تواند معادل قیمت ده مد طعام را تبدیل به چیز دیگری کند (مانند اینکه به همان قیمت، تخم مرغ یا گوشت به فقیر بدهد). 🆔 @leader_ahkam
هدایت شده از سالن مطالعه
🇮🇷🇮🇷 وقتی مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷 ✒قسمت نود و سوم قسمت قبل:https://eitaa.com/salonemotalee/683 فصل نهم من، مهتاب، مین(۲) جوانی خوش سیما به نام امیرحسین فضل‌اللهی به جمع ما ملحق شده بود خیلی زود با او صمیمی شدیم همین دوستی زود هنگام به من جسارت داد که قیچی را بردارم و هنگام خواب وسط کله‌اش یک معبر بزنم آخرای کار بود که بیدار شد و دنبالم دوید بیرون زدم علی‌آقا و عده دیگری شاهد کار بودند علی‌آقا دمپایی برایم پرتاب کرد و گفت: "اگر دستم به تو برسد می‌دانم چه کارت کنم!" فردا بعد از نماز صبح سرم را پایین انداختم و قیچی به دست پیش فضل‌اللهی رفتم علی آقا با غیظ و غضب گفت: "خوش‌لفظ لاکردار! حالا از وسط سر امیر، راهکار پیدا می‌کنی!؟" امیر هم دست وسط سرش می‌کشید و می‌خندید علی آقا ادامه داد: "بیا درستش کن! وگرنه نمی‌گذارم به گشت بروی." گفتم: "ای به چشم!" با قیچی تمام سرش را چَرّه کردم بدتر شد بچه‌های واحد با اشاره علی آقا چند نفری افتادند به جانم بازار پرتاب مشت و لگد داغ بود من در میان دست و پای ۷-۸ نفر گم شده بودم علی‌آقا هم مثل داور نشسته بود گاهی صدای دورگه‌اش را می‌شنیدم: "هنوز جان دارد! بزنید. تا جا دارد بزنیدش!" من هم کم نمی‌آوردم و می‌زدم تا آن‌که علی‌آقا مثل داورها گفت: "فکر کنم سر عقل آمده! دیگر بس است!" این شیطنت یعنی چره کردن موی فضل اللهی رفاقت من و او را بیشتر کرد برای توجیه کارم به او گفتم: "امیر جان! موی سرت خیلی به تو می‌آمد! شاید به قدری زیبایت کرده بود که مایه غرورت می‌شد! خواستم به این شکل کمکت کنم تا خودسازی کنی." یک شب با امیر فضل الهی و بهرام عطاییان رفتیم سر وقت ماهی‌های رودخانه تاریکی مطلق کمک می‌کرد راحت ماهی بگیریم هر کدام چراغ قوه‌ای روشن در دهان می‌گرفتیم و تا زانو توی آب می‌رفتیم ۹۰ ماهی صید کردیم و فردا ناهار همه بچه‌های واحد، مهمان ما بودند... غروب علی آقا گفت: "تیم محمدبختیاری امشب به گشت می‌رود." خیلی خوشحال شدم بعد از نماز به سمت خط ارتشی‌ها حرکت کردیم از سنگر فرمانده گروهان باید به سمت دشمن سرازیر می شدیم. بختیاری گفت: "خوش‌لفظ! بیفت جلو!" تعجب کردم چون قاعده کار این نبود دوربین مادون را به من داد و گفت: "راه بیفت!" نمی‌ترسیدم ولی دلم نبود جلو حرکت کنم چون برایم سوال شد که مسئول تیم با چه هدفی مرا جلو انداخته است. مادون قرمز را با عصبانیت گرفتم اما روشن نکردم به جای آن کلاش را از ضامن خارج کردم و روی رگبار گذاشتم. مسئول تیم هم چیزی نگفت به جای من رفت ته ستون هر چه به گیسکه نزدیک می‌شدیم بیشتر فکر می‌کردم نه به مواضع و مشکلات عبور از دیسکه، بلکه به تدبیر مسئول تیم! فکرهای تودرتو: "آیا او می‌خواهد عیار شجاعت یا ترسم را بسنجد و به علی آقا انتقال بدهد!؟" ۲-۳ کیلومتر از تپه ماهورها رد نشده بودیم که شیخ حسن نزدیک آمد و گفت: "آقای بختیاری می‌گوید؛ چرا نمی‌ایستی؟ چرا مادون نمی‌کشی؟" لجم گرفته بود یا غرور برم داشته بود گفتم: "نیازی به مادون‌کشی نیست؟!" بچه‌ها که دیده بودند نمی‌نشینم و مادون نمی‌کشم، محض احتیاط فاصله‌شان را با من زیادتر کردند. به یک سه‌راهی نزدیک شدم در انتهای آن یک سیاهی مثل یک تکه سنگ به نظرم آمد به طرف سیاهی رفتم اگر دوربین مادون را روشن کرده بودم، می‌فهمیدم که به کام مرگ می‌روم... ◀️ ادامه دارد ... هر روز با ما باشید با یک قسمت از خاطرات قهرمان ملی "علی خوش‌لفظ" از جانبازان و شهدای همدانی در کتاب "وقتی مهتاب گم شد"؛ https://eitaa.com/salonemotalee/308
🍂نان و پنیر سفره ی افطارم از شما آه و نگاه و ضرب دل زارم از شما 🍂آهنگ قلب بی رمق و هِــق هق گلو العفو و آه و چشم گهربارم از شما 🍂در ماه نور روز ظهور تو آرزوست دل می دهم به تو که دلی دارم از شما... 🤲 افطارمان را با شیرینی دعا برای ظهور آغاز کنیم. 💠کانال مسجد حضرت زینب س ---------------------🌸 @ahlolmasjed 🌸---------------------