خلاصه ای از زندگینامه شهید مدافع حرم مرتضی ترابی کمال
در جامعه ما دخترها به باباییبودن شهره هستند، این وضعیت در رابطه شما و پدرتان هم وجود داشت؟
بله، خوب، من فرزند آخر خانواده هستم به همین دلیل رابطه بسیار خوبی هم با پدرم داشتم ایشان هم به من لطف داشتند و چون همنام حضرت زهرا(س) بودم بیش از بقیه به من احترام میگزاردند، محبت بین ما دوطرفه بود و برای هم احترام خاصی قائل بودیم. ایشان خصلتهای خوب بسیاری داشتند؛ به خواندن نماز در اول وقت توجه داشتند، به فقرا و نیازمندان هم در حد توان کمک میکرد، ولایتپذیر و مطیع سرسخت ولایت بود، از طرفی پدرم اهل خدمت کردن به دیگران بود و علیوار زندگی میکرد، کمخوراک بود و اصلاً به مادیات دنیا اهمیت نمیداد، همیشه از مشکلات ما سؤال میکرد و احترام گزاردن به دیگران هم جزو اولویتهای ایشان بود.
رفتار شهید ترابی در منزل چگونه بود؟ آیا با شما درباره شهادتشان حرفی زده بودند؟
برای فرزندان دخترشان احترام خاصی قائل بودند، در کارهای خانه هم به ما کمک میکردند یعنی ما از همان کودکی تا زمان شهادتشان شاهد محبتها و خدمات ایشان به خانواده بودیم، پدرم همسر و فرزندانشان را خیلی دوست داشتند و اگر برای کسی مشکلی پیش میآمد سریع آن را حل میکردند.