eitaa logo
احمد ایرانی نسب
813 دنبال‌کننده
177 عکس
49 ویدیو
2 فایل
کانال اشعار احمد ایرانی نسب @ahmadiraninasab این کانال توسط ادمین اداره می‌شود. ارتباط با ادمین @noroz_ad ارتباط با شاعر @ahmad_iraninasab
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر در سرنوشتت نیست تا "ام البنین" باشی فقط زهرای تو کافیست "ام المؤمنین" باشی شده دامان تو شأن نزول سوره ی کوثر خدا میخواست بانوجان، تو زهرا آفرین باشی زنی بالاتر از حوّا ، زنی همسایه ی مریم یقینا آمدی همکُفو ختم المرسلین باشی تو قبل از هر زنی اسلام آوردی و پس باید برای خاتمِ "پیغمبرِ خاتم" نگین باشی فقط میخواستی از دوش پیغمبر عبایش را که در آغوش مهر رحمة للعالمین باشی همیشه نیمه ی ماه خدا از عرش میایی برای تک تک جامانده ها حبل المتین باشی @ahmadiraninasab
بگو که آرزویش را به گور خواهد برد کسی که خواسته ایران‌مان سقوط کند @ahmadiraninasab
به روی دست آوردم دل غم پرور خود را صدف از سینه اش بیرون کشیده گوهر خود را دلم را ساده اندیشانه از پیکر در آوردم چنان اندیشه ای که اشعری انگشتر خود را منم آن واعظی که سالها با نان دین خوردم شبیه موریانه پایه های منبر خود را و روز حشر ، مانند مسلمانی که از غفلت به جمع انبیاء نشناخته پیغمبر خود را به جای نافله با شعرهایم توبه میخوانم به اشک خویش میشویم تمام دفتر خود را سرم بر شانه ی مُهر است ، در آغوش سجاده و غسلِ اشکهایم میکنم پا تا سر خود را بر این سجاده ی تب دار از شرم پشیمانی میان سجده چون ققنوس سوزاندم پر خود را به این امید که جان می‌سپارم بین آغوشت کشاندم تا سحر این سجده های آخر خود را @ahmadiraninasab
با هماهنگی های صورت گرفته، سهميه‌ی برای دیدار با در نیمه‌ی ماه مبارک رمضان، از یکی دو نفر به حدود ۷ نفر رسید. (هرچند شاعران مازندرانی که سعی میکنن از راه‌های غیررسمی و از طریق تهران وارد جلسه بشن باعث میشن از اونطرف سهميه‌ی استان کم بشه، فکر می‌کنم حق الناس باشه) پ‌ن: استاد و استاد شعر خوندند. دوشنبه ۶ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۳۰، شاعران قطره قطره در حوزه‌ هنری تهران جمع شدند، رودهایی که آمده بودند تا به اقیانوسی آرام برسند. فضایی پر از مهربانی و لبخند با دوستانی قدیمی که دیدار تازه می‌کردند. اتوبوس شاعران ساعت ۱۷ به سمت حسینیه امام خمینی(ره) حرکت کرد. سلام ، سلام ، سلام صف های نماز تشکیل شده، سربازهایی که سلاحی جز قلم و اندیشه ندارند، صفوف نماز رو تشکیل دادند. صدای تپش قلب توی سر می‌پیچید، نبض ها با ثانیه شمارها مسابقه گذاشتند. خبر آمد که ز معشوق خبر می‌آید حضرت آقا به حسینیه تشریف آوردن، باز هم تلاقی اشک ها و لبخندها، باز هم شاهد لبخند پدری مهربان به فرزندانش هستیم. آقا نزدیک شدند که کنارم بودند چند قدم جلو رفتند و در آغوش آقا قرار گرفتند. عزیز کتاب شاعران رو معرفی می‌کرد و شاعران چهره به چهره با حضرت ماه روبرو می‌شدند. هر چه گشتیم کتاب و که به حوزه هنری فرستاده بودم در جمع کتاب‌ها نبود!!! هرچه هم گفتم و گشتند پیدا نشد!! نمیدانم عجیب بود یا قسمت نبود!! شاعران همسفره‌ی افطار کریمانه‌ی حضرت آقا بودند. با طعم جلسه‌ی شعرخوانی در طبقه‌ی بالای حسینیه رسما شروع شد طبق معمول خیلی از شاعران پیشکسوت و همیشگی، در کنار چند شاعر جوان خانم آذرمی‌دخت صفوی از هندوستان گفتن امشب با چشم خودم دیدم که رهبر معظم چقدر نسبت به شعر و ادب ذوق دارند و واقعا یک شخصیت منفرد هستند. سیاستمداران و کشورداران مختلف به امور اجتماعی و اقتصادی میپردازن و به امور ادبی و شعری اینقدر توجه ندارند. حضرت آقا فرمودند: عقلشون نمی‌رسه😁😁 خنده‌ی حضار😀😀 ۳۰ نفر شاعر اصلی شعر خوندند، قرار بود ۱۰ شاعر ذخیره هم شعر بخونند، ۳۷مین نفر لیست که شعرش رو خوند، آقای قزوه اعلام کرد، خب همه‌ی شاعران لیست، شعر خواندند! جلسه دراختیار حضرت آقاست... آقا فرمودند: آقای علا بخونند . . آقای مؤدب هم نخوندن مثل آقای سیار خنده‌ی حضار😀😀 یاعلی🌱 @ahmadiraninasab
روایتی شاعرانه از دیدار رمضانی با رهبری 📌احمد ایرانی نسب، شاعر جوان مازندرانی حضورش در بیت رهبری در نیمه ماه مبارک رمضان را روایت می‌کند. 🌐 برای خواندن ادامه خبر بر روی http://Artmazandaran.ir 👉کلیک کنید 📍 حوزه هنری استان مازندران در فضای مجازی 📱 اینستاگرام؛ https://b2n.ir/hozehonari_mazandara 📱تلگرام؛http://telegram.me/hozehonari_mazandaran 📱ایتا؛https://eitaa.com/hozehonari_mazandaran 📱بله؛ https://ble.ir/hozehonari_mazandaran 📱سروش؛ https://splus.ir/hozehonarimazandaran 📱روبیکا؛https://rubika.ir/hozehonarimazandaran 📱واتساپ؛ https://chat.whatsapp.com/F8hmFN5uc4y5I5g7oyZFId 💻 سایت؛ http://Artmazandaran.ir
آنکه صوت خویش را تا عرش اعلی می‌رسانَد گاه با اشکش به گوش‌ چاه، نجوا می‌رسانَد بغض خود را نیمه‌های شب به سینه‌ می‌فشارد درد هایش را به دست صبح فردا می‌رساند در زمین خشک هم از جای پایش نخل رویَد چون بیابان را به پابوسی دریا می‌رساند آن قَدَر در بین نخلستان علی زحمت کشیده همچنان بر سفره‌هامان نان و خرما می‌رساند عشق ثابت کرد رزق بچه‌ی بی دست و پا را دور از چشم همه، هربار بابا می‌رساند پهلوان های قدیمی شاهد این اعتقادند مرتضی رزق زمین افتاده هارا می‌رساند تا زمین خوردیم، هر دفعه علی مارا بغل کرد زودتر از هر کسی مولا خودش را می‌رساند عشقِ مولا عاقبت او را به زهرا می‌رساند عشقِ زهرا عاقبت او را به مولا می‌رساند فاطمه تفسیری از "انا الیه راجعون" است ابن ملجم! ضربه ات او را به زهرا می‌رساند کوچه کوچه، کاسه کاسه، راه شیری یتیمان عشق، بر حیدر سلام الله علیها می‌رساند خواست دختر فرق غرق خون بابا را نبیند خواست پیش زینبش خود را به آرامی رساند . . مصرعی می‌گویم و رد می‌شوم از روضه هایش دختر تو روضه را تا شام غم‌ها می‌رساند @ahmadiraninasab
نشستم بر مزار کودکانم، آه، غمگینم مگر بر آتش این سینه گردد اشک، تسکینم منم باغ گلی که غنچه هایم را لگد کردند درون سینه‌‌ام دشتی پر از گل‌های خونینم منم آن مادری که پا به پای کودکش زخمی‌ست و هر شب موشکی تب دار می‌آید به بالینم بگو خمپاره ها دست از سر گهواره بردارند بگو آژیرها ساکت، که لالایی ست تلقینم زمین دور سرم چرخید، وقتی سینه‌ام میسوخت جهان! پا بر دلم نگذار، من میدانی از مینم چه سِیلی راه افتاده‌ست در چشمان بی تابم نمی دانم که با چشمان مات خود چه می‌بینم خداوندا خداوندا خداوندا خداوندا پر از اشک و مناجاتم، پر از لبیک و آمینم به صفحه صفحه‌‌ی تاریخ عالم نام من پیداست به صفحه صفحه‌‌ی تاریک عالم، برگ زرینم چه تقویمی‌ست که رخت عزا را در نیاوردم پر از لبخند تلخم، خالی از یک اشک شیرینم اگر اسحاق و ابراهیم را، یعقوب و یوسف را درون سینه دارم، لیک اسلام است آیینم منی که روزگاری قبله گاه مسلمین بودم مبادا دست بردارم، نخواه از پای بنشینم مسلمانان مسلمانان مسلمانان مسلمانان بپا خیزید فرزندان من، یاران دیرینم اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار تفسیر من است ای دوست که من دست خدا در آستینم، من فلسطینم @ahmadiraninasab