eitaa logo
سید احمد وحیدی آقای اجرا
26.6هزار دنبال‌کننده
594 عکس
245 ویدیو
23 فایل
سیداحمدوحیدی هستم (قاری،مداح،مجری) قراره این موارد رو خیلی ساده بهت اموزش بدم آموزش مداحی🎙 قرائت قرآن🤲🏻 ترحیم خوانی🖤 اجرا در عروسی مذهبی اگه سوال داشتی،اینجام 👇 (آی دی ادمین پاسخگو) @malakoott
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🏴 در عزای شب هفتم محرم الحرام 🏴🍃 -لطفا لطفا حق روضه ادا شود- نشستم پیش ِ گهواره دلم آشوبه، پُر درده عزیزم رفته با، باباش بشه سیراب و برگرده دلم رفته به دنبالش که وابسته م بهِش خیلی خدایا زود برگرده شدم دلواپسِش خیلی میاد خنده رویِ لبهاش صداش می پیچه توو گوشم صحیح و سالم و سیراب میاد الان توو آغوشم گلم روو دستایِ باباش شده سرحال و رفته خواب شده ساکت صدا-گریه ش بهش دادن گمونم آب نمیدونم چرا داره تو چشماش اشکِ لبریزی پریشونه چرا زینب(س)؟! بهم میخواد بگه چیزی میرم پایِ درِ خیمه عجب حالِ دلم زاره خدا رو شکر هستیم و حسینم(ع) داره میاره گمونم تویِ آغوشِش براش یه سایه بون ساخته نیفته تا بهش آفتاب عَباش و روو سر انداخته نمیدونم چرا پاهاش نداره قدرتِ رفتن تعلُّل میکنه داره حسینم(ع) واسه برگشتن شده نزدیکتر اما بمیرم! داده قربونی همه هستیم و می‌بینم تویِ قنداقهٔ خونی هنوزم تشنه و خشکه لبایِ شیرخوارِ من گلوش و بُرده ضربِ تیر سرش افتاده روو گردن به هم ریخته چقد موهاش چقد شعله وَرِه آهم دیگه بسته شده با خون چشایِ خیس ِ شیش-ماهه م دلم آتیشه! می بینم سرش روو نیزه رفته؛ وای حلالم کن...برو...مادر خداحافظ...علی(ع) لای لای! 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
تَرَكِ روى لبت آيه قرآنِ رباب مثلِ قرصِ قمرى زينتِ دامانِ رباب چه كنم ؟ تا كه کمى تر بشود لبهايت مى چكد روى لبت اشكِ دو چشمان رباب سينه ام شير ندارد پسرم چنگ نزن آه ، بازى مكن اينقدر تو با جانِ رباب بر ضريح لب خشكيده ءتو جا انداخت لبِ عطشانِ حسين و لبِ عطشانِ رباب پا برهنه پسرم خيمه به خيمه گشتم قطره اى آب نبود ، اى گل ريحان رباب رفتي و پشت تو "يا رادَّ يوسف" خواندم كاش سيراب بيايى تو به كنعان رباب پدر تو به سپاهى سَرِ تو رو زده است تا خجالت نكشد از دل سوزان رباب تير خوردى وسط خيمه زمين خوردم من بعد از اين گريه شود روزى چشمان رباب عاقبت بر جگرم حرمله زهرش را ريخت واى بر حالِ دلِ بى سر و سامان رباب اين زمين خوردن من دست خودم نيست على سَرِ تو خورده زمين زانوى لرزان رباب سَرِ هر كوچه به لالايى من خنديدند كودكى نيست دگر بر روى دستانِ رباب 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
نمی رسد به مقامات تو گمان کسی نبوده لایق توصیف تو بیان کسی به هیبت تو یقیناً به طور جلوه کند خدا اگر که خودش را دهد نشان کسی به آستان گلویت دخیل می بندد اگر که کارد رسیده به استخوان کسی علی تر از همه اوقات می شوی امروز شده است نغمه لالایی ات اذان کسی برای اینکه به نور تو سر به راه شوند به ناکسان زده رو، قلب مهربان کسی رسیده بر عتبات لب تو هُرم عطش رسیده بر لب خشکیده تو جان کسی به جز حسین که جان داده با تلظی تو نبود صبر در این امتحان توان کسی بهشت، روضه ی تو گشته گوش تا گوشش سه شعبه آمده بی اذن در جنان کسی به آسمان دم مظلوم می‌دهد پدرت که خون حنجره ات هست نوحه خوان کسی پی غنیمت قتل تو آسمان و زمین تنت از آن کسی و سرت از آن کسی رباب بعد تو دیگر به زیر سایه نرفت به روی نیزه سر توست سایه بان کسی 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
شش ماهه ام اما امام تشنه هایم سرباز آقای غریب کربلایم نوشیده ام کوثر بجای شیر مادر امّید زهرایم، یل شیر خدایم دارم تلظی می کنم اما نه از آب ای اهل عالم، تشنهء خون خدایم من دستگیر عالمم مثل ابالفضل این بند قنداقه نبسته دست و پایم لالایی من را رقیه خواند و گفته مثل علی اکبرش میدان بیایم این گریه هایم آیهء "اِنّا فَتَحنا"ست کی گفته خشکیده دهان و حلق و نایم من حاجی و خیمه حریم امن، اما آغوش بابای غریبم شد منایم معراج را با خون خود سیراب کردم بابا گرفت اسم خدا را در ازایم آقایم و عرشی ام و بالانشینم همپای بابا بر سر نیزه است جایم 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
آن قوم که خواستند پر پر بشوی بر دست پدر، شهیدِ بی سر بشوی ای کودک شیرخواره! می‌ترسیدند از اینکه تو هم علیِ اکبر بشوی 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
اشڪم چڪید و سنگ دلم را لطیف ڪرد نام حسین شغل مرا هم شریف ڪرد غفلٺ زده بہ ماه عزا آمدم ولے... رسید و ڪار مرا هم ردیف ڪرد 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
در بغل می‌گیرمت افسوس دَرهَم می‌شوی گاه پیدا می‌شوی و گاه مبهم می‌شوی اینکه بر دوش من عمری بود تابوت تو بود در عبا می‌چینم اما زود دَرهَم می‌شوی بوسه‌ای حتی تنت را نامرتب می‌کند آه با نازی عزیزم  نامنظم می‌شوی پیش زینب  پیش تو  دارم خجالت می‌کشم وای داری بر سرم خاک دو عالم می‌شوی خیمه‌ام را  دخترانم را  صدایت کُشت کُشت آبرویم مرهم این چند مَحرم می‌شوی روی زین اسب بودی نیزه‌ها پیچاندنت روی زین از درد دیدم هرطرف خم می‌شوی نیزه هم قلبش به حالت سوخت وقتی که دید... طعمه‌ی یک دشت تیغ و دشنه از دَم می‌شوی روی یال اُفتاده بودی اسب راهش را ندید روی یال اُفتادی و دیدم فقط کم می‌شوی قاتلت تا دید وضعم را به حالم گریه کرد قبل آن گودال  داری قتلگاهم می‌شوی خوب شد لیلا کنارت نیست هنگام غروب بر سر سرنیزه‌ای با زور محکم می‌شوی 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
پیشِ چشمانِ همه دست به زانو اُفتاد خواست تا پاشود ای وای که با رو اُفتاد باید او پاشود از  خاک جگر جمع کُنَد یک عبا پَهن کُنَد تا که پسر جمع کُنَد پیرمَرد است عصا خواست ولی خندیدند او کم آورد  عبا خواست ولی خندیدند این اَنارِ حرم است آه چرا ریخته است چقدر حضرت اکبر به عبا ریخته است تا علی رفت   به دنبالِ دلش راه اُفتاد قبلِ شهزاده ببین رویِ زمین شاه اُفتاد یک "پدرجانِ"دگر از پسرش خواست نَشُد این جوانمُرده پس از این کمرش راست نَشُد پیشِ چشمان همه دست به زانو اُفتاد بغلش کرد ولی حیف که بازو اُفتاد هیچکَس زیرِ بغلهایِ پدر را نگرفت دست تنهاست کسی جایِ پدر را نگرفت نیزه‌ای خورد تکان ، از جگرش داد کشید دست بر سینه که زد با پسرش داد کشید غارتِ قامتش اینجا صلواتی شده بود بدنش با شن و شمشیر چه قاطی شده بود ساعتی از بدنش از بدنش تیغ کشید با دو انگشتِ خودش از دهنش تیغ کشید لَخته لَخته زِ دهانش چقدر خون آوَرد تکیه میداد به آن نیزه که بیرون آوَرد بِینِ آغوش کشیدش  تَنِ او بند نَشُد خواست تا بوسه بگیرد همه دیدند  نَشُد کاش سمتِ حرم اکبر نَبَرَد برخیزد عمه‌اش دست به معجر نَبَرَد برخیزد از علمدار کمک خواست که خواهر را بُرد خواهری آمد و با خود دو برادر را بُرد پیشِ چشمان همه دست به زانو اُفتاد دید پَهلویِ علی را و به پهلو اُفتاد به عبا جمع نمود و به عبا پَهنَش کرد بُرد در خیمه کنارِ شهدا پَهنَش کرد عصر شد خیمه‌ی آتش زده با دختر سوخت هم عبا سوخت و هم خیمه و هم اکبر.... 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
سروِ رعنایِ قدت قامت من خم کرده داغِ تو نام مرا شهرهٔ عالم کرده پیرِ عشقم من و تو حاصل عمرم هستی ای جوان ماتم تو عمر مرا کم کرده خبرِ کشتنِ تودتا که رسیده به زنان حرمِ امن مرا خیمه ماتم کرده ارباًاربا تنِ تو این فزعِ آخرِ تو لحظهٔ مرگ مرا خوب فراهم کرده این شکافی که زده نیزه به پهلوت علی صحن مادر و مسمار مجسم کرده خیز و بین اشک من و کف زدن دشمن را داغ تو شادی این قوم فراهم کرده چه شده جسم تو از لایِ زره می‌ریزد نیزه ترکیب تنت؛ وای چه دَرهم کرده فرصتی داشت دشمن که چنین پیکر تو قطعه قطعه به بُرِشهای منظم کرده دختری بعد تو با اذن عموم عباسش زیر چادر گره مقنعه محکم کرده 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
زینب بیا ببین ثمرم ریخته زمین بالابلند اهل حرم ریخته زمین می خواستم بغل کنم اورا ولی نشد ازلای دستها جگرم ریخته زمین دست خودم که نیست اگر داد می زنم در پیش چشم من پسرم ریخته زمین دست خودم نبود که با زانو آمدم دیدم که قوت کمرم ریخته زمین مثل انار دانه شده پخش می شود از دامنم ببین گوهرم ریخته زمین دیدی خدا دعای مرا مستجاب کرد صدها علی به دور و برم ریخته زمین 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
در این شعر لطفاً به مضمون بهانه بوسیدن حضرت دقت بفرمایید خیز و شمشیر مرتضی بردار بزن ای شیر بر دل کفار زره مصطفی بپوش علی در رکاب عقاب پا بگذار نعره ای زن منم علی اکبر نوهٔ حق، حیدر کرار هم چو شیری بزن به قلب سپاه تا بریزی به هم یمین و یسار ضجهٔ کوفه را در آوردی ای ابر مرد عرصهٔ پیکار هر طرف تاب می دهی تیغت پشته سازی ز کشتهٔ بسیار تشنگی را بهانه فرمودی رو نمودی به جانب دلدار لب نهادی بر آن لبان خشک گفتی آهسته این سخن با یار کی محاسن سپید در بندم دست خود از محاسنت بردار تا که دل کنده از تو بابا شد بال های شهادتت وا شد ناگه از دشت یک صدا آمد نالهٔ ای پدر بیا آمد پدر آمد ولی چه آمدنی چه کسی گفته روی پا آمد پیرمردی کنار نعش جوان با سر زانو از قفا آمد روضه ات گشته شرح موت حسین وسط هلهله نوا آمد آن چنان نعره زد علی ولدی ناله اش بین که تا کجا آمد دست خود را گرفته روی سر زینب از سوی خیمه ها آمد شد حسین زنده با دم زینب پای معجر میانه تا آمد با تن ریخته به هم چه کند نوبت یاری عبا آمد 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
صبحها مےڪنم ازعشق نگاهے بہ حسین مےڪنم باز از این فاصلہ راهے بہ حسین ڪردم امروزسلامے ز سر دلتنگـے مُردم از حسرٺ شش‌گوشه الهےبہ حسین 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e