eitaa logo
احمدوحیدی،آقای اجرا
26.9هزار دنبال‌کننده
590 عکس
242 ویدیو
20 فایل
موسس اولین آموزشگاه آموزش مداحی بامجوزرسمی اداره تبلیغات اسلامی مشهدمقدس سال ۱۳۹۰ قراره این موارد رو خیلی ساده بهت اموزش بدم آموزش مداحی🎙 قرائت قرآن🤲🏻 ترحیم خوانی🖤 اجرا در عروسی مذهبی اگه سوال داشتی،اینجام 👇 (آیدی پاسخگویی) @malakoott
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی از دعاهای واجب که آدمی باید بخواند و بگويد و خواسته باشد، چه برای خود و چه برای دیگران . آیه ۶ سوره حمد است. اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ﴿٦﴾ ما را به راهِ راست راهنمایی کن. (۶). https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
حضرت فاطمه(س) مي‌فرمايند: و ما وسيله‌‌ي ارتباط خدا با مخلوقاتيم. (دلائل‌الامامه/32) سرشار نگاه آسمان كن ما را، از خود برهان و بي‌نشان كن ما را. اي واسطه‌ي فيض خداوند كريم، بر سفره‌ي دوست، ميهمان كن ما را. https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
افزایش قدرت حافظه 🍃هر کس آیه 285 سوره بقره (امن الرسول) را بر ظرف پاکی با زعفران بنویسد و با آب چاه (آب چاه همین آبهای درون لوله هاست که تصفیه شده نیز می باشد) شسته هر صبح ناشتا بیاشامد قوت حافظه اش باذن الله بسیار خوب خواهد شد . « آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلآئِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ » (کشکول سیاح ج 2 ص 252) https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
وقتی هوای روضه‌ی ما باز مادری‌ست حال و هوای گریه‌ی ما جور دیگری‌ست وقتی که مادر همه‌ی ماست فاطمه حِسی که بین ماست، همانا برادری‌ست مداح و روضه‌خوان و سخنران و چای‌ریز کارِ تمام ما درِ این خانه نوکری‌ست شاهان روزگار به ما غبطه می‌خورند این نوکری خودش به خدا عین سروری‌ست این اشک‌ها نشان دل بی‌قرار ماست عالم بداند اینکه دل شیعه مادری‌ست زهراست آن که وصف شکوهش نگفتنی‌ست زهراست آنکه شأنِ مقامش پیمبری‌ست زهراست آن که ام ابیهای احمد است زهراست مادر همه‌ی ما، چه مادری است! زهراست آن که شیعه به او کرده اقتدا از لطف فاطمه‌ست، اگر شیعه حیدری‌ست زهراست آنکه در رهِ حیدر خمیده شد بگذاشت سر به پای ولایت... شهیده شد 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
شب همان شب که سفر مبداء دوران مي شد خط به خط باور تقويم مسلمان مي شد شب همان شب که جهاني نگران بود آن شب صحبت از جان پيمبر به ميان بود آن شب در شب فتنه شب فتنه شب خنجرها باز هم چاره علي بود نه آن ديگرها مرد؛ مردي که کمر بسته به پيکار دگر بي زره آمده در معرکه يک بار دگر تا خود صبح خطر دور و برش مي رقصيد تيغ عريان شده بالاي سرش مي رقصيد مرد آن است که تا لحظه ي آخر مانده در شب خوف و خطر جاي پيمبر مانده گر چه باران به سبو بود و نفهميد کسي و محمد خود او بود و نفهميد کسي در شب فتنه شب فتنه شب خنجرها باز هم چاره علي بود نه آن ديگرها ديگراني که به هنگامه تمرّد کردند جان پيغمبر خود را سپر خود کردند بگذاريد بگويم چه غمي حاصل شد آيه ي ترس براي چه کسي نازل شد بگذاريد بگويم خطر عشق مکن جگر شير نداري سفر عشق مکن عنکبوت آيه اي از معجزه بر سر در دوخت تاري از رشته ايمان تو محکم تر دوخت از شب ترس و تباني چه بگويم ديگر؟! از فلاني و فلاني چه بگويم ديگر؟! يازده قرن به دل سوخته ام مي داني مُهر وحدت به لبم دوخته ام مي داني باز هم يک نفر از درد به من مي گويد من زبان دوختم و خواجه سخن مي گويد: "من که از آتش دل چون خُم مِي در جوشم مُهر بر لب زده خون مي خورم و خاموشم" طاقت آوردن اين درد نهان آسان نيست شِقْشقِيّه است و سخن گفتن از آن آسان نيست مي رود قصه ي ما سوي سرانجام آرام دفتر قصه ورق مي خورد آرام آرام چشم وا کن احد آيينه ي عبرت شد و رفت دشمن باخته بر جنگ مسلط شد و رفت آن که انگيزه اش از جنگ غنيمت باشد با خبر نيست که طاعت به اطاعت باشد داد و بيداد که در بطن طلا آهن بود چه بگويم که غنيمت رکب دشمن بود داد و بيداد برادر که برادر تنهاست جنگ را وا مگذاريد پيمبر تنهاست يک به يک در ملاء عام و نهاني رفتند همه دنبال فلاني و فلاني رفتند همه رفتند غمي نيست علي مي ماند جاي سالم به تنش نيست ولي مي ماند مرد مولاست که تا لحظه ي آخر مانده دشمن از کشتن او خسته شده درمانده در دل جنگ نه هر خار و خسي مي ماند جگر حمزه اگر داشت کسي مي ماند مرد آن است که سر تا به قدم غرق به خون آن چناني که علي از اُحد آمد بيرون مي رود قصه ي ما سوي سرانجام آرام دفتر قصه ورق مي خورد آرام آرام مي رسد قصه به آن جا که علي دل تنگ است مي فروشد زرهي را که رفيق جنگ است چه نيازي دگر اين مرد به جوشن دارد اِن يَکاد از نفس فاطمه بر تن دارد کوچه آذين شده در همهمه آرام آرام تا قدم رنجه کند فاطمه آرام آرام فاطمه فاطمه با رايحه ي گل آمد ناگهان شعر حماسي به تغزّل آمد مي رود قصه ي ما سوي سرانجام آرام دفتر قصه ورق مي خورد آرام آرام مي رسد قصه به آن جا که جهان زيبا شد با جهاز شتران کوه اُحد بر پا شد و از آن آينه با آينه بالا مي رفت دست در دست خودش يک تنه بالا مي رفت تا که از غار حرا بعثت ديگر آرد پيش چشم همه از دامنه بالا مي رفت تا شهادت بدهد عشق ولي الله است پله در پله از آن ماذنه بالا مي رفت پيش چشم همه دست پسر بنت اسد بين دست پسر آمنه بالا مي رفت گفت: اين بار به پايان سفر مي گويم «بارها گفته ام و بار دگر مي گويم» راز خلقت همه پنهان شده در عين علي ست کهکشان ها نخي از وصله ي نعلين علي ست گفت ساقيِ من اين مرد و سبويم دستش بگذاريد که يک شمّه بگويم، دستش هر چه در عالم بالاست تصرف کرده شب معراج به من سيب تعارف کرده گفتني ها همگي گفته شد آن جا اما واژه در واژه شنيدند صدا را اما... سوخت در آتش و بر آتش خود دامن زد آن که فهميد و خودش را به نفهميدن زد مي رود قصه ي ما سوي سرانجام آرام دفتر قصه ورق مي خورد آرام آرام شهر اين بار کمر بسته به انکار علي ريسمان هم گره انداخته در کار علي بگذاريد نگويم که اُحد مي لرزد در و ديوار ازين قصه به خود مي لرزد مي رود قصه ي ما سوي سرانجام آرام دفتر قصه ورق مي خورد آرام آرام مي نويسم که "شب تار سحر مي گردد" يک نفر مانده ازين قوم که برمي گردد ✍️: 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
گفت : در می زنند مهمان است گفت : آیا صدای سلمان است ؟ این صدا نه ، صدای طوفان است مزن این خانه ی مسلمان است . مادرم رفت پشت در ، اما … . گفت : آرام ، ما خدا داریم ما کجا کار با شما داریم و اگر روضه ای به پا داریم پدرم رفته ، ما عزا داریم . پشت در سوخت بال و پر اما … . آسمان را به ریسمان بردند آسمان را کشان کشان بردند پیش چشمان دیگران بردند مادرم داد زد بمان ، بردند . بازوی مادرم سپر ، اما … . بین آن کوچه چند بار افتاد اشک از چشم روزگار افتاد پدرم در دلش شرار افتاد تا نگاهش به ذوالفقار افتاد . گفت : یک روز … یک نفر اما ✍️: 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
کهکشان را کشان کشان بردند ( آسمان را به ریسمان بردند) صاحب ذوالفقار را آن روز پیش چشمان این و آن بردند جان پیغمبر گرامی را سوی مسجد به قصد جان بردند کس و کار و امان عالم را بی کس و یار و بی امان بردند شیر حق را میان حیرت خلق از در بیشه بزدلان بردند برکت سفره خلایق را به امیددو تکه نان بردند مرغ بسمل به خاک افتاد و با بسمل از آشیان بردند مادری در میان آتش سوخت با لگد طفلش از میان بردند چار فصل بهار حیدر را چل نفر تا خود خزان بردند میخ در را گداختند و سپس داغ را تا به استخوان بردند گل یاس سپید حیدر را عاقبت سوی ارغوان بردند شد سپر تا زیان نبیند یار دست آنجا به تازیان بردند بانی شر غلاف بود اگر دست روزی به خیزران بردند ✍️: 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
احمدوحیدی،آقای اجرا
#ذکر افزایش قدرت حافظه 🍃هر کس آیه 285 سوره بقره (امن الرسول) را بر ظرف پاکی با زعفران بنویسد و با آ
افزایش قدرت حافظه 🍃در بعضی از نسخه های قدیمی آمده است که هر کس این دعا را هفت صبح بر هفت مویز (انگور سیاه خشک شده) بخواند و بخورد خداوند متعال حفظ عظیمی به او کرامت فرماید مجرب است: اللَّهُمَ‏ نَوِّرْ بِکِتَابِکَ قَلبی، وَ اشْرَحْ لی مِن صَدْرِی، وَ أَطْلِقْ بِهِ لِسَانِی بِحَوْلِکَ‏ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ‏ الْعَلِیِ‏ الْعَظِیمِ‏ (معراج العارفین ص 79 و گوهر شب چراغ ج 1 ص 92) https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
گزیده ای از اشعار با محوریت انقلاب و وقایع اخیر جهت اجرا در مراسمات تقدیم می گردد . بسم ربِّ‌النّورآغازِ کلام می نویسم از پیامِ یک قیام دشمن این ترویج را باورنداشت خونِ مظلومان ،اثرخواهدگذاشت حال،دشمن محورِ ناکامی است شاهدِ بیداریِ اسلامی است نهضت ما در جهان تکثیر شد راهِ روح الله عالم گیر شد شکرِ حق از بعدِ آن پیرِ خمین شدامیرِ راه، فرزندِ حسین پرچم ِ اسلام بر دوشِ ولیست خون روح الله در سیدعلیست ما چهل سال است عزت یافتیم در جهان،بسیار قدرت یافتیم مستقل از سلطة بیگانه ایم تحتِ امرِ رهبری فرزانه ایم ما چهل سال است خون ها داده ایم در مسیرِ اقتدار افتاده ایم ما چهل سال است در تصمیم ها صبرها کردیم در تحریم ها دردها دیدیم و درمان یافتیم اقتدار از نورِ ایمان یافتیم بینِ عالم قدرو جائی یافتیم با تکامل،خود کفائی یافتیم ماچهل سال است پابر جا شدیم خوارِ چشمِ حاکم دنیا شدیم کد خدا زانو زده درپیشِ ما محضرِ آقایِ دور اندیشِ ما فهم دشمن با تمام ایده ها گشته مبهوت حسین فهمیده ها هرسفارت خانه ای حرمت شکست در حقیقت لانهٔ جاسوسی است خوابشان، فتحِ فرات و نیل شد نامِ ما کابوسِ اسرائیل شد رهبرم فرمود جای بیم نیست ضربة ما قابل ترمیم نیست بعد از این دشمن نبیند خواب ِ خوش ننگ بر این ظالمِ مظلوم کُش افتخارِ گنبدین کرده سقوط گشته نازک تر ز بیت عنکبوت غزه حالا کربلایی دیگر است حرمله صیدش علی اصغر است لاله ها در باد پرپر میشوند کودکان با تیر بی سر می شوند مادران آهسته با اشکی روان خاک میریزند روی کودکان آتش افتاده به جان خیمه ها دود پیچیده میان خیمه ها کوچه های غزه گشته قتلگاه قتلگاه کودکانی بی گناه لیک این فریادهای بی صدا می رود هر لحظه تا عرش خدا نالة مظلوم بی تاثیر نیست روز پیروزیِ شیعه دیر نیست از فلسطین ذکر یازهرا رسد روز فتح مسجد الاقصی رسد حرف دارم بیت های آخرم با تَاسّی از کلام رهبرم کفر در این دوره دارد احتیاج نا امیدی بین ما یابد رواج صبر ما چون روزهای سال شصت پشت اهل فتنه را خواهد شکست اندکی صبر ای غیورانِ صبور انقلاب ماست پایانش ظهور روزهای سخت پایان می رسد بر کویر خشک باران می رسد می رسد از راه ماه عالمین با شعار یا لثارات الحسین مژده آن نور مجسم می رسد یار مظلومان عالم می رسد کاش باشیم و بگوئیم آن زمان السلام ای مهدی صاحب زمان 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
من كه دائم پاي خود دل را به دريا مي زنم پيش تو پايش بيفتد قيد خود را مي زنم   كعبه اي در سينه ام دارم كه زايشگاه توست از شكاف كعبه گاهي پرده بالا مي زنم   اين غبار روي لبهام از فراق بوسه نيست در خيالم بوسه بر پاي تو مولا مي زنم   از در مسجد به جرم كفر هم بيرون شوم در ركوعت مي رسم خود را گدا جا مي زنم   اينكه روزي با تو مي سنجند اعمال مرا سخت می ترساندم لبخند اما مي زنم   من زني را مي شناسم در قيامت بگذريم حرف‌هايي هست كه روز مبادا مي زنم   👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
ما زنده به لطف و رحمت زهرائيم مامور براي خدمت زهرائيم روزي كه تمام خلق حيران هستند ما منتظر شفاعت زهرائيم 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
غزل فاطمی هدیه به روحِ نوکرانی که این فاطمیه نیستند اشکی به رویِ گونه‌ات غلتید آری آهِ لبت از سینه‌ات جوشید آری یادم می‌آید کنجِ خیمه پایِ روضه چشمِ تو را همواره می‌بارید آری این فاطمیه جایِ تو عکس تو باید.... پایِ علم باشد...  دلم پوسید  آری دارم یقین وقتی به دنیا دیده بستی ارباب احوالِ تو را پرسید آری این فاطمیه میهمانِ مادری و .... طفلی که بینِ کوچه می‌لرزید آری بدجور سیلی زد تنم باید بلرزد مادر میانِ کوچه‌ها بد  دید  آری افتاد مادر پیش چشمانِ کریمی که با دعایِ ندبه می‌بارید آری 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
انسان با سه چیز مغرور میشود؛ 1- نام بزرگ 2- خانه بزرگ 3- لباس فاخر اما افسوس که بعد از مرگ؛ 1- نامش... مرحوم 2- خانه اش... قبر 3- لباسش... کفن امام رضا (ع):همانا یاد مرگ برترین عبادت است. بجو متاع محبت که گر تمامت عمر بدین متاع تجارت کنی زیان نکنی 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
احمدوحیدی،آقای اجرا
ذکر توسل جانسوز _ ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرتِ زهرا سلام الله مگه میشه،فاطمیه،بشه آسمون نگیره مگه میشه،بگی زهرا،دل مُرده جون نگیره مگه میشه،غربت تو،گریه مون و در نیاره تقصیر چشمای ما نیست،اسم زهرا گریه داره *چرا داد نزنم؟چرا بی تابی نکنم؟همه ی مادرا وقتی حاضرند بمیرن، که دختر رو عروس کنن،پسر رو داماد کنن،روزگار چی به سر مادر ما آورد،بچه های قد و نیم قد داشت،اما دستش رو بالا آورد صدا زد"اللهم عجل وفاتی سریعا" علامه امینی رو منبر توی مشهد این روضه رو میخوند،آیت الله العظمی میلانی(ره) دیگر علماء نشتن،علامه ی امینی گفت:فاطمه دستش رو بالا آورد صدا زد:"عجل وفاتی سریعا"..آیت الله میلانی بلند شد،آقای امینی! یه سئوال دارم،چی شد روزگار یه کاری کرد فاطمه از خدا طلب مرگ کرد؟صدا زد:آقای میلانی،آدم زنده پهلو میخواد،بعد از در و دیوار پهلوی فاطمه شکست... صدا زد سلمان هر نفسی که میکشم خون تازه..... هر دردی رو باهاش میشه راه رفت،دست بشکنه،پا بشکنه کمک می گیری راه میری می شینی،اما تنها دردی که نفس کشیدن هم سخته درد پهلوست...از بعدِ در و دیوار نه زینب و بغل گرفت نه حسین رو.... مادر همیشه دختر رو کنار خودش می خوابونه،فضه میگه نگاه کردم بی بی اشاره کرد،فرمود:جای زینب رو دور تر از من بنداز...چرا خانوم جان؟دخترِ طاقت نداره میخواد کنار شما باشه،صدا زد فضه! زینب دیگه باید به بی مادر خوابیدن عادت کنه...* دیگر حسین را نتوانم بغل گرفت بازو به ناتوانیِ من گریه می کند در هر قدم نشینم و خیزم میان راه پیری بر این جوانی ِ من گریه می کند *آره،اگه پهلو شکسته باشه،سینه زخمی باشه،چه جوری زندگی میشه...صدا زد زینبم! میدونم نگاه تو،نگاه علی،نگاه حسنین،میگه بمونم،ولی چه جوری بمونم....* بر خشت خشت خانه بُوَد رد دست من دیگر ز دست گیری دیوار خسته ام *علت میدونی چیه؟* از آن روزی که سیلی خورده ام دشوار می بینم به چشم نیمه باز خود جهان را تار می بینم دلم میخواست چشمانم نمی دیدند جایی را که خون محسن خود بر در و دیوار می بینم *نمک خلقت علیست،نمک خونه ی علی حسینِ...جایی رو قرار داد به نام بیت الاحزان،که مادر روزا می رفت،حسنین دستاشو می گرفتن می اومد تو بیت الاحزان می نشست زیر یه درخت خشکیده،یه مقدار سایه داشت بی بی گریه می کرد،اما یه روز علی وارد خونه شد دید بچه ها یه جور دیگه صورت هاشون سوخته،گفت:چه خبر شده؟گفت بابا! امروز با مادر رفتیم،به دستور دومی درخت رو بریدن،اما من وحسین دیدیم مادر سیلی خورده است،دستامون رو سایه کردیم صورت مادر آسیب نبینه،آخه صورتی که سیلی می خوره پوست ورم میکنه،اگه آفتاب بخوره میسوزه...از اون به بعد دیگه بچه ها حواسشون بود صورت ها نسوزه، از مدینه هم بیرون زدن مراقب بودن صورتا نسوزه،هر جا هر منزلی هم که می رسیدن،می دیدن تا آفتاب مستقیم میخوره،پایین می اومدن،رباب گوشه ی چادر رو جلو آورده...چرا این کاری میکنی خانوم جان؟ می گفت:پوست بچه شیرخواره ام نسوزه،صورتش نسوزه،تا کربلا مراقب بود آفتاب به صورت علی اصغر نخوره،اما همچین که سرها بالا نیزه رفت،دیدن یه مادر دستش رو بالا آورده،گفت: می بینم آفتاب به صورتت میخوره...حسین...... https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
چه سال‌ها در انتظار ذوالفقار حیدری تویی که در احاطۀ یهودیان خیبری چو قلعه‌ای چو قلّه‌ای که حتمی است فتح آن همیشه فکر و‌ ذکر ما، همیشه در برابری کبوتران صلح در هوای تو فدا شدند تو در همیشۀ جهان، برای عشق سنگری رواق توست سجده‌گاه خلوت پیمبران و از گلاب اشک‌های انبیا معطری تو دیده‌ای شکوه بی‌مثال مُلک عشق را ولی بر آن شکوه هم، تو زینتی، تو زیوری چه منزلی! چه خانه‌ای! چه بیت عاشقانه‌ای! که دم به دم، نفس نفس دل از مسیح می‌بری میان طعنه‌های خلق، جان‌پناه مریمی برای هجرتی عظیم، تکیه‌گاه هاجری نماز روی فرش تو عروج می‌کند به عرش بُراق شاهد است از تمام آسمان سری خدا به جبهۀ زمین نوشته‌: «ارث صالحین» تو از زبور قصه را شنیده‌ای و از بری تو حسن مطلعی چنین، تو حسن مقطعی چنان تو قبله‌گاه اولی، تویی که فتح آخری ✍: https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
کیست الله؟ بیا از ولی‌الله بپرس مقصد قافله را از بلد راه بپرس پاسخی می‌دهدت بی‌حد و اندازه، فقط به رکوعی برس و پرسش کوتاه بپرس... راز مقبولیت بندگی حق را از «اَشهَدُ اَنَّ عَلِیّاً وَلِیُ الله» بپرس یازده آینه تفسیر کرامات علی‌ست آخرین آینه پنهان شده، از آه بپرس چارده قرن گذشت و غم مولا جاری‌ست در دلش بغض عمیقی‌ست که از چاه بپرس یوسف فاطمه زندانی بی‌مهری ماست ابر را پس بزن ای منتظر! از ماه بپرس ✍: https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
سر می‌گذارد آسمان بر آستانت غرقیم در دریای لطف بی‌کرانت محبوب‌تر از هر کسی نزد رسولی آغوش او همواره می‌شد میزبانت چون مادری دلسوز، مرهم می‌نشاندی بر زخم او با دست‌های مهربانت نور پدر وقتی که شد خاموش دیگر، تاریک شد، تاریکِ تاریک آسمانت حق علی را غصب کردند و پس از آن انداختند آتش به جان آشیانت می‌سوختی در شعله‌های کینه‌هاشان آه از دلت آه از دل آتشفشانت... با دست‌های بسته حیدر را که بردند با چشم خود انگار دیدی رفت جانت پشت سر حیدر خودت را می‌کشاندی آه از تن مجروح و از اشک روانت هجده بهار از عمر تو تنها گذشت آه ناگاه دیدی می‌رسد فصل خزانت پیچید در خانه برای آخرین بار بوی تنور داغ و بوی عطر نانت بانو تو حتی بعد از این‌که پر کشیدی بودی به فکر کودکان نیمه‌جانت بند کفن وا شد تو با مهری فراوان آغوش وا کردی به روی کودکانت آن کودکانی که پس از تو رنج دیدند ای کاش پایان داشت اینجا داستانت یا لااقل بانو نمی‌رفتی تو ای کاش آن روز در گودال با قدّ کمانت دیدی حسینت را که تنها و غریب است دیدی که غرق خون شده اینک جوانت با ناله تا گفتی بُنَیَّ عرش لرزید عالم همه حیران شد از صبر و توانت گفتی که آبت هم ندادند، آسمان سوخت وقتی شنید این واژه‌ها را از زبانت ✍: https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
خودش را وارث أرض مقدس خوانده، این قابیل جهان وارونه شد؛ این‌بار با سنگ آمده هابیل نِگین،‌ دست شیاطین و سلیمان اشک می‌ریزد و با فرعون می‌خندند فرزندان اسرائیل لب خاخام‌ها تورات را وارونه می‌خامد! کلیسا با دعا، رد می‌شود از غیرت انجیل درون آتش نمرودها این‌بار می‌سوزد گلوی «الخلیل» از ذبح فرزندان اسماعیل بیا ای تک‌سوار سبز! ای پایان این پاییز! بیا ای صبح پیدا در شب چشم انتظار ایل و «سبحان الذی اسری» بخوان تا «مسجد الاقصی» بخوان! ای خواندنت شیرین‌تر از تنزیل جبرائیل بیا ای منتقم! با ذوالفقار بی‌قرارت تا نماند روی نقشه لکه‌ای بین فرات و نیل فلسطین جوجه‌های کوچکش حالا ابابیل‌اند و خواب آخر پاییز می‌بیند سپاه فیل ✍: https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
روضه روز اول مداح یا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، یَا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ، یَا سَیِّدَتَنا وَ مَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکِ إِلَی اللّٰهِ وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ خداوندا دگر مادر ندارم دریغا سایه اش برسرندارم همه گویندکه مادر رفته ازما فراق مرگ او باورم ندارم مادرجان دلم را مادر شکستی تمام رشته عمرم گسستی اخ قربان دردهای دلت بشم مادر امیداست فاطمه دستت بگیرد اخه مادر یک عمری برای زهرا مرضیه اشک ریختی مادر😭😭 برای حسین فاطمه عزاداری کردید امید فاطمه دست بگیرد😭😭 که تودر روضه زهرا نشستی دوچشمی ای فلک پر آب دارم دلی پر غصه وبی تاب دارم چرا چون مرغ شب از دل ننالم که این جا مادری درخواب دارم ای عزیزان دلم خدا به شما صبر بده همسری مهربان مادری دلسوز خواهری غم خوار ازدست دادید باچه احترامی بدن نازنین مادرشهید عزیزمان (اسم شهید میگی)........ وغسل دادید کفن کردید بدن مادر به خاک سپردید همه فامیل همسایگان ...... امدند درکنار شما بودند به شما تسلیت گفتند یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر الخصوص روی این مادر وفرزند شهیدشان ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد امشب بگید مادر راحت بخواب چون مهمان برادر شهیدمان هستید خیلی دلتگ برادرمان بودید برادر امشب مهمان عزیزی دارید مادر امده پهلویت مواظب مادرباش شفاعت شه به مادر پهلو شکسته بکنید اما دلها امده شد بریم مدینه دلها بسوزه برای ان مادری که نیمه شب غسل دادند بمیرم چه کرد مولا علی به وصیت زهرا😭😭😭 میگن شبانه بدن زهراش را ارام ارام غسل داد اسما روی بدن زهرا آب می ریخت یک وقت اسما متوجه شدعلی دست ازغسل کشید دست بر دیوار غربت گذاشت صدای ناله علی بلندشد لا اله الا الله😭😭 صدازدعلی جان چرا بلند گریه می کنید😭 صدا زد اسما دست روی دلم نگذار حالا دستم رسید به بازوی ورم کرده زهرا 😭😭😭😭 دستت رسید به بازوی طاقت نیاوردی😭 اما علی جان نبودی کربلا آن ساعتی که زینب آمد گودی قتلگاه 😭 اما برادران مرحومه این جا شما کنار بدن خواهر بودی اما کربلا برعکس شد😭😭 خواهر آمد کنار بدن برادرچه کرد شمشیر شکسته ها را نیزه شکسته ها را کنار زد صدا زد زینب 😭😭 گلی گم کرده ام می جویم اورا به هر گل می رسم می بویم اورا گل من یک نشانی دربدن داشت یکی پیراهن کهنه به تن داشت اما جمله اخر و زبان حال فرزندان مرحومه والتماس دعا یتیمی درد بی درمان یتیمی اخ یتیمی خاری دوران یتیمی بدون مادر خیلی سخته مادر جدایی ما خیلی زود بود مادر الهی طفلی بی مادر نباشد اگرباشد دراین سامان نباشد۰ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
🏴نوحه سوگ سبک: خدایا عاشقان را (چو گیسوی تو، ابوعطا) خدایا مادرم رفته ز دستم دلغمینم چگونه من دگر آن روی زیبایش نبینم خدایا من دگر دلدار و غمخواری ندارم مرا بنگر مرا بنگر که سالاری ندارم هزاران ناله دارم    غم صد ساله دارم به یاد مادرم من     ز دیده ژاله بارم همه حاصلم، عزیز دلم، کجا رفتی تو مادر غم دوریت، بود مشکلم، کجا رفتی تو مادر تو بودی مادرم تاج سرم داروی دردم تو بودی روشنایی بر شب تاریک و سردم تو بودی محرم و هم مرهم غم های قلبم عجب رفتی و تا بودی تو را درکت نکردم کجایی مادر من     گل غم پرور من چرا از خانه رفتی   عزیز و دلبر من شفای منی، دوای منی، چرا دیگر نیایی صفای منی، وفای منی، امان از این جدایی چرا قدرت ندانستم گلم تا زنده بودی چرا پایت نبوسیدم چرا تا زنده بودی چرا پندت نکردم مادرم آویزه گوش تو رفتی یاد تو هرگز نمی گردد فراموش خدایا دلغمینم دگر رویش نبینم به جای روی مادر من عکسش را ببینم ز رحمت خدا، ز حکمت خدا، ببخشا مادرم را به روز جزا، زجام ولا، تو نوشان مادرم را https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
دل با نسیم یاد رخت شعله ور شود آه از شبی که در تب هجرت سحر شود یک شب گذشت بر من دلخسته عاشقی می رفت تا برای تو بی پا و سر شود می رفت تا بسوزد و گمنام جان دهد شاید ز قبر گمشده ای با خبر شود گنجی ست عشق یار که باید به حفظ آن رویی کبود گردد و جسمی سپر شود یک شب ز روی عاطفه زینب به فاطمه می گفت کاش طفل درونت پسر شود می گفت دخترم نظر یار خوشتر است ای کاش هرچه هست فدای پدر شود مادر میان شعله دعای فرج به لب آری، دعای سوختگان کارگر شود ✍️ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به بام بر شده ام از سپیده ی تو بگویم اذان به وقت گلوی بریده ی تو بگویم اذان به وقت گلویی که قطعه قطعه غزل شد غزل غزل شده ام تا قصیده ی تو بگویم غزل غزل شده ام ای شهید عشق که چون گل ز عاشقان گریبان دریده ی تو بگویم هزار مرتبه آتش شدم نشد که غروبی زخیمه های به آتش کشیده تو بگویم.... به بام برشده ام با عقیق، آینه، سبزه مگر ز دیدن ماه ندیده ی تو بگویم به بام بر شده ام تشنه ، با صدای بریده اذان به وقت گلوی بریده ی تو بگویم 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
چه اضطراب و چه باکى ز آفتاب قيامت که زير سايه اين خيمه کرده ايم اقامت شفيع گريه کنانش ائمه اند يکايک به اين دليل که جمع است در حسين امامت کسى که آه ندارد چه سود آه خجالت کسى که اشک ندارد چه سود اشک ندامت چه نعمتی است نشستن میان مجلس روضه که جبرییل در آنجا فکنده رحل اقامت کسى که بارعلم را به شانه اش نکشيده ست بعيد نيست بميرد به زير بار ملامت کسى که در پى کار حسين نيست, محال است که پشت سر بگذارد صراط را به سلامت ""کسی که اسم حسین را شنید و اشک نبارید ز دوستی چه نشانی زشیعگی چه علامت کسی که در کفنش تربت حسین نباشد چه خاک بر سر خود میکند به روز قیامت کسی که قبر حسین را ندید و رفت زدنیا به نزد فاطمه ریزد زدیده اشک ندامت"" به روزحشر که جمله فقير وکاسه بدستند خدا به زائر تو ميدهد مقام زعامت غبار خاک عزاى تو را که بر سر ما شد برابرش نکنم با هزار تاج کرامت چه نابجاست به وصف شهادت تو شهادت چه نارواست به وصف شهامت تو شهامت پس از قیامت عظمای تو به دشت غریبی خدا قيامت خود را سند زده ست به نامت 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
دل ندارد در جهان آرامِ جان اِلّا حسین کیست در این دایره جانِ جهان الا حسین کُل خوبی ها همه جمع اند در یک جلوه اش چیست از تجمیعِ خوبی ها نشان الا حسین گنج قارون هم اگر داری تو بشنو این پیام، دل مرو دنبال هر گنجِ نهان الا حسین این سوال از خَلقِ عالم کن، که در عالم چه کس.. ..می دهد رزقِ تمامِ نوکران الا حسین؟ در قیامت که همه درمانده و وامانده اند کی به نوکر می دهد خطِ امان الا حسین؟ روز عاشورا کنار نعش اولادش بِگُفت، بوستان هیچ کس نَبْود خزان الا حسین ملتمس، در روز رستاخیز فرزندش بگو نیست ذکر مهدی صاحبْ زمان، الا حسین.. 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
تا خدایی خدا! در دل و‌جان است حسین... ما پناهنده به اوییم امان است حسین یک حسین گفتم و غم‌ها همه از یادم رفت همه دلخوشی ما ز جهان است حسین بیشتر از خود ما غصه ما را خورده شکر دارد!پدر سینه زنان است حسین تا براین سینه زدی بار گناهت را شست بیشتر سینه بزن!خانه تکان است حسین او‌صدا کرده که امشب همه اینجا هستیم مردی اش بیشتر از حد بیان است حسین وارد روضه شدی محضر زهرا هستی روضه هایش بخدا عین جنان است حسین.. 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
گنج قارون هم اگر داری تو بشنو این پیام، دل مرو دنبال هر گنجِ نهان الا حسین... 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
عقیده ی همه یاران به اتفاق این است که اشک شور به یاد حسین شیرین است . کنار قتلگه تو به گریه جان دادن ز وعده ها که به خود داده ام یکی این است . تو سیدالشهدایی ، تو کشته ی اشکی منم که مذهبم عشق تو گریه ام دین است . سلام حضرت صادق به هر که از داغت همیشه سفره ی چشمش به اشک رنگین است . ز اشک دیده جهان را به آب خواهم بست کنون که مرهم تو گریه ی محبین است . گرفتم اینکه سرت را به دیر راهب شست ز تشنگی لب پاکت هنوز پر چین است . لبی که بر سر نی آیه ها تلاوت کرد لبی که از ضربات یزید خونین است . جبین شکسته به سنگ و لبت نشسته به خون بمیرم این که سرت مجمع المضامین است . سرم فدای سرت کان سر منور تو گهی به طشت طلا و گهی به خورجین است . شکست پشت فلک خواهرت اسارت رفت شکست پشت فلک بس که داغ سنگین است . به آب دیده ی خود غرق می شوم نه عجب شنیدم اینکه به زخم تو اشک تسکین است . غلام آن غزل خوشدل است این غزلم که منتهای عقیده کمال آیین است . بزرگ فلسفه ی قتل شاه دین این است که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است . عقیده ی همه یاران به اتفاق این است که شور گریه بیاد حسین شیرین است ✍️: 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
ای ولی عصر و امام زمان ای سبب خلقت کون و مکان ای به ولای تو، تولّای ما مهر تو آیینۀ دل‌های ما تا تو ز ما روی نهان کرده‌ای خون به دل پیر و جوان کرده‌ای خیز و ببین ای شه دنیا و دین کفر گرفته همه روی زمین عالم ما عالم دیگر شده آینۀ دهر مکدّر شده خیز و بکش تیغ دو سَر از نیام ای شه منصور پی انتقام خیز و جهان پاک ز ناپاک کن روی زمین پاک ز خاشاک کن ای به تو امید همه خاکیان بلکه امید همه افلاکیان شمس و فلک شمسۀ ایوان توست جنّ و ملک بندۀ دربان توست مطلع وَالشّمس بود روی تو مظهر وَالّلیل دو گیسوی تو دیدۀ خلقی همه در انتظار کز پس این پرده شوی آشکار مُحتَجب از خلق جهان تا به کی؟ در پس این پرده نهان تا به کی؟ ما که نداریم به غیر از تو کس ای شه خوبان تو به فریاد رس ✍️: 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e