غزه بازسازی نمیشود تا....
ترامپ میگوید نوارغزه به "معنای واقعی کلمه" ویران شده است و بخش زیادی از ساکنان آن باید در نقاط دیگری اسکان داده شوند!
منظور ترامپ روشن است. از نظر او شدت ویرانی نوارغزه امکان بازسازی تمام ویرانیها را از بین برده و بنابراین بخش بزرگی از جمعیت آن باید در کشورهای عربی بخصوص اردن و مصر ساکن شوند.
پیش از این هم برخی از مقامهای اسرائیلی گفته بودند که جمعیت نوار غزه بیش از حد متراکم است و برای رفع "مشکلات امنیتی" ناشی از تراکم ،باید جمعیتش به شدت کاهش یابد. بن گویر و اسموتریچ هم همواره تشویق فلسطینی ها برای ترک "داوطلبانه" نوار غزه و کرانۀ باختری را بهترین سیاست برای "حل مسئلۀ فلسطین" معرفی کردهاند!
در واقع نتانیاهو کاملاً عامدانه نوارغزه را به ویرانه تبدیل کرد تا پس از خاموش شدن شعلۀ جنگ، فلسطینیها راهی جز مهاجرت و یا اسکان در برخی کشورهای عربی پیش رو نداشته باشند.
واضح است که بسیاری از خانوادهها امکان و طاقت زندگی در یک خرابۀ کامل را برای سالهای طولانی ندارند و نمیتوانند تا آخر عمرشان منتظر بازسازی خانه و محله و شهرشان بمانند. از این رو وقتی به آنها پیشنهاد دریافت مقداری غرامت و زندگی در یک خانۀ آماده در نقطهای دیگر از جهان ارائه شود، "داوطلبانه" "مجبورند" آن را بپذیرند!
جنگ غزه تنها ویرانی نوارغزه نبود، به نوعی ویرانی "آرمان فلسطین" هم بود!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
یعنی آمریکا بیخبر است؟
محمدباقر قالیباف رئیس مجلس گفته است: "طرح مسائل و اختلافات داخلی در محیطهای بینالمللی تضعیف یکپارچگی ملت ایران در برابر دشمنان خارجی محسوب میشود. برداشت موضع ضعف از نظام مقتدر ایران باعث خطای محاسباتی رئیس جمهور جدید آمریکا و افزایش فشارهای اقتصادی بیشتر بر کشور میشود."
ظاهراً اشارۀ آقای قالیباف به سخنان محمدجواد ظریف در حاشیۀ اجلاس داووس است که گفته بود اگر رقیب آقای پزشکیان در انتخابات پیروز شده بود چه بسا با جنگ سر و کار داشتیم.
پرسش من از آقای قالیباف این است که آیا دولتهای خارجی و رئیس جمهور آمریکا، منتظر اظهارنظر آقای ظریف در یک اجلاس بینالمللی نشستهاند تا بر اساس آن شناختی از وضعیت ایران پیدا کنند و سیاست خود را بر آن اساس بنا نهند؟ آیا دولتهای خارجی مذاکرات صحن علنی مجلس و نطقهای نمایندگان را برای شناخت وضعیت ایران دنبال نمیکنند؟ آیا نمیدانند که برخی از نمایندگان مجلس چه غوغایی علیه دولت و برنامههای آن به پا کردهاند؟ جراید را نمیبینند؟ از حملات روزانۀ برخی رسانههای تحت کنترل نهادهای حاکم به سیاستهای دولت بیخبرند؟ خطبههای ائمۀ جمعۀ سراسر کشور از نگاهشان مخفی است و از مخالفت وقفهناپذیر آنان با دولت دکتر پزشکیان اطلاع ندارند؟ امواج شبکههای صدا و سیما به آنجا نمی رسد و تبلیغات منفی آنان علیه دولت را نمیبینند؟
با این حساب، آقای ظریف کدام امر پنهان را در حاشیۀ اجلاس داووس افشا کرده است که می تواند موجب خطای محاسباتی دونالد ترامپ شود؟ حتی بچهها هم میدانند که در این کشور چه اختلافاتی، بر سر چه مسائلی، بین چه کسانی وجود دارد. آنوقت گمان میکنید دولت آمریکا نمیداند؟
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
خودمان را فریب ندهیم!
دونالد ترامپ در مورد آنچه به "امنیت اسرائیل" مربوط میداند اهل کوچکترین نرمش و سازشی نیست.
سیاست دولتش در برابر ایران نیز تابعی از همین نگاه است. بنابراین او پیشنهادی که سبب رضایت جمهوری اسلامی و نارضایتی نتانیاهو شود، روی میز نخواهد گذاشت.
پس لازم نیست خودمان را گول بزنیم.
به نظرم اگر کاملا هریس رئیسجمهور آمریکا شده بود، دولت پزشکیان شاید میتوانست به رغم فشارها و کارشکنیهای داخلی با او به توافق برسد، ولی با ترامپ این کار حکم خودکشی داخلی برای او دارد.
چاره چیست؟ پزشکیان از تلاش برای رسیدن به توافق با ترامپ دست بردارد و منتظر تشدید فشارهای اقتصادی و دیپلماتیک و نظامی او بنشیند؟
یا اینکه با سلب مسئولیت از خود در این مورد، تصمیمگیری برای مذاکره و توافق با دولت ترامپ را به طور رسمی و علنی به رقبای سیاسی خود در داخل حکومت واگذار کند؟
به نظر من، در این مرحله از کار، مورد دوم معقولترین کار است. امیدوارم او ارزیابی واقعبینانهای از شرایط بینهایت پیچیدهٔ جاری داشته باشد و تحت تأثیر خودفریبیهای مبتنی بر منطق "انشأالله گربه است" قرار نگیرد.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
روی میدان مین!
حملات روزانه و فزاینده به رئیسجمهور مستقر و همکارانش در کابینه از سوی بخشی از هیئت حاکمه، نامش میشود صدور پیام وحدت به جهان خارج!
اشارۀ یک عضو دولت به رویکرد رقیب شکستخوردۀ رئیس جمهور در انتخابات نامش میشود، صدور پیام تفرقه به جهان خارج!
بیدلیل نگفته بودم که فرهنگ لغات مرسوم دیگر جوابگوی فهم ما از واژهها نیست و باید فرهنگ معکوسی تدوین شود! فرهنگی که وحدت و تفرقه و شکست و پیروزی و ضعف و قوت و اخلاق و بیاخلاقی و انصاف و بیانصافی و عدالت و بیعدالتی، درست عکس آنچه تا کنون بشر فهم میکرده است، تعریف کند!
در روز هشتم تیر که برای رأی دادن به حسینیۀ ارشاد رفته بودم، خبرنگار صدا و سیما ناگهان میکروفونش را جلوم گرفت و پرسید؛ فکر میکنید که ریاست جمهوری پزشکیان تا عید دوام بیاورد؟ گفتم؛ تا عیدش را نمیدانم اما این را میدانم که بندۀ خدا را روی میدان مین فرستادیم!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
از تو به حق رسیدهام....
محمد که درود خدا بر او باد، خود را بشری چون ما معرفی کرد: "أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ" تا مردمان او را در هیچ سطحی، مقام الوهیت و قدسیت ندهند و معبودشان فقط خدا باشد: "أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ"، "وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا."
او گفت؛ جز آنچه به او وحی میشود، از غیب نمیداند. از غیب آسمانها و زمین فقط خدا آگاه است و او تنها بشارت دهنده و بیم دهنده است: "قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ ۚ وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ ۚ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ"،"قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ ۚ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ."
چون میپرسیدند چرا بر او معجزهای نازل نمیشود؛ جوابش این بود که: "إِنَّمَا الْآيَاتُ عِنْدَ اللَّهِ وَإِنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ." او پیروانش را پی در پی به تعقل و تفکر و تدبر در بارۀ خویشتن و جامعه و طبیعت فرا میخواند: "أَفَلَا تَعْقِلُونَ؟" (13 بار و فراخوان به تعقل 49 بار) " "أَفَلاَ تَتَفَکَّرُونَ" ( امر به تفکر و اهمیت فکر 479 بار) "أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ؟" (44 بار اشاره به تدبر و مشتقات آن)
محمد مفهومی از وحدانیت خداوند و برابری ابناء بشر در برابر او مطرح کرد که بعثتی دیگر بی معنا شد، زیرا آخرین پیام آسمان، پیام توحید بود و به قول متفکر بزرگ زندهیاد محمد اقبال لاهوری، از آن پس، باقی قضایا به عقل بشر واگذار شد تا روی پای خود بایستد و به بلوغ رسد و معنی خاتمیت پیامبری با محمد نیز همین است.
باری بشر نابالغ به الوهیتسازی از پیامبران و پرستش چیزهای ملموس و تکیه بر خرافات و خرق عادات و غیبگوییها و خدای متجسدی که بتوان او را دید و لمس کرد، سخت وابسته است و قادر به کشف وحدانیت از طریق تعقل و تفکر و تدبر در خلقت انسان و زمین و آسمان و مجموعۀ هستی نیست. از این رو، در گذر تاریخ، دوره به دوره نظامهای کهن و منسوخ را در ذهنیت خود بازسازی و به دیگران تحمیل میکند.
باری این بحثی درازدامن است که در حوصلۀ این یادداشت نمی گنجد. این دیباچۀ کوتاه فقط به مناسبت بعثت محمد آمد که جا دارد از زبان مولانا به او بگوییم: "از تو به حق رسیدهام ای حق و حقگزار من!"
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
اثر قطع کمکهای خارجی توسط ترامپ بر نهادهای حقوق بشری
تعلیق کمکهای آمریکا به کشورها و نهادهای غیرآمریکایی به جز مصر و اسرائیل، با نگرانی شماری از "مؤسسات حقوق بشری" تحت ادارۀ ایرانیان خارج از کشور روبرو شده است.
این مؤسسات ظاهراً کارشان "مستند کردن موارد نقض حقوق بشر در ایران" و ارائۀ آن به دولتها و مجامع بینالمللی است.
فعالیت در زمینۀ حقوق بشر و نقض آن، به واقع از جنس قضاوت و داوری است و قاضی و داور هم لزوماً باید بیطرف و غیرسیاسی و برکنار از هرگونه حب و بغض باشد تا بتوان به داوری و گزارش آن استناد کرد.
با این حال، برخی از نهادهای "حقوق بشری" متکی به کمکهای آمریکا و سایر کشورها که از سوی ایرانیان خارج از کشور اداره میشوند، خود را "دشمن جمهور اسلامی" و مدافع "براندازی" آن معرفی میکنند. با این وضع چطور میتوان به بیطرفی آنها در گزینش و پردازش دادهها و نگاه یکسان به تمام افرادی که حقوقشان نقض میشود، اطمینان کرد؟ یک فرد حامی براندازی به طور طبیعی نقض حقوق براندازان به چشمش بسیار پررنگ میآید اما نقض حقوق سایر گرایشهای سیاسی را نادیده میگیرد. در عین حال، چنین فردی، قادر به دیدن و اعتراف به هیچ مورد احتمالی از بهبود وضعیت حقوق بشر در حوزۀ کاری خود نیست و آنها را به طور کامل یا نادیده میگیرد و یا انکار میکند!
اگر هدف از فعالیت نهادهای حقوق بشری کمک به ارتقاء و بهبود وضعیت حقوق بشر و جلوگیری از نقض آن در یک کشور باشد، بدون شک یک نهاد حقوق بشری با گرایش غلیظ سیاسی، کمکی به این هدف نمیکند و چه بسا میل باطنیاش به تشدید وخامت حقوق بشر باشد تا کارش رونق بگیرد و صدایش بهتر شنیده شود و بودجۀ بیشتری دریافت کند!
با این حساب، دولت ترامپ در تعلیق این کمکها به منظور ارزیابی دوبارۀ نتایج کار دریافتکنندگان آن، در گام نخست حرکت غلطی نکرده است.
حقوق بشر و دفاع از آن باید از سیطرۀ بازیهای سیاسی و منازعات قدرت خارج شود و نهادهای حقوقی بیطرف و از هر جهت معتبر و مطمئن این امر خطیر را به عهده گیرند.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
https://www.youtube.com/watch?v=Xuznkie-o_o
در این ویدئو سختیهای پیش روی مذاکرات ایران و دولت ترامپ در هر دو سوی ماجرا بخصوص مخاطراتی که میتواند برای دولت آقای پزشکیان داشته باشد، تشریح کردهام.
@ahmadzeidabad
رؤیاهای ترامپ برای نوار غزه
پیشنهاد دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا برای اسکان مردم نوار غزه در اردن و مصر با واکنش منفی این دو کشور و بسیاری دیگر از کشورها بخصوص اتحادیۀ اروپا روبهرو شده است، با این حال، ترامپ پیشنهاد خود را تکرار و بر آن تأکید کرده است. به گفتۀ ترامپ، نوارغزه تبدیل به خرابهای تمامعیار و زندگی در آن چیزی شبیه جهنم شده است. بنابراین، مردم آن بهطور موقت یا دائم باید در جایی اسکان یابند که از خشونت و جنگ و ناامنی در امان باشد.
ترامپ در عین حال، نوارغزه را جایی عالی در ساحل مدیترانه توصیف کرده که لازم است بازسازی و به جایی بهتر از موناکو تبدیل شود. طبق معمول، پیشنهاد ترامپ دربارۀ لزوم مهاجرت مردم نوارغزه مثل دیگر سخنانش، سرشار از ابهام است. او روشن نکرده است که به فرض مهاجرت فلسطینیها به نقطهای دیگر از جهان و «تبدیل نوار غزه به موناکو» قرار است نهایتاً چه کسانی در این منطقه سکونت داده شوند و چه کسانی آن را اداره کنند؟
ظاهرِ سخن ترامپ از منظر «ناگزیری سازگاری در برابر عمل انجامشده» شاید برای برخی ناظران خالی از دلیل نباشد. او میگوید؛ در حالی که بیش از 80 درصد خانهها در شهرها و اردوگاههای نوار غزه ویران شده یا آسیب کلی دیده و اثری از زیرساختهای اقتصادی و اداری و بهداشتی و آموزشی باقی نمانده و بازسازی منازل و شهرها هم سالها به طول خواهد انجامید، بیش از دو میلیون جمعیت در مساحتی کمتر از 400 کیلومترمربع، چگونه و در کدام محله میتوانند زندگی عادی خود را از سر بگیرند؟ آیا میتوانند در ویرانهها ساکن شوند؟ آیا میتوانند حداقل خدمات حیاتی را دریافت نکنند؟ اگر پاسخ این پرسشها منفی باشد، در آن صورت چه باید کرد؟
هر فلسطینی نگران از نقشههای شرورانۀ دولت نتانیاهو و حامیان آن در هیئت حاکمۀ آمریکا در مورد آینده نوارغزه و کرانۀ باختری، میتواند بگوید که حاضر است رنج سالیان طولانی زندگی در زیر چادر را بدون دریافت امکانات ضروری در زمینۀ تغذیه و بهداشت و آموزش برای خود و خانوادهاش تحمل کند اما پا از نوارغزه بیرون نگذارد، اما آیا تکتک خانوادهها در نوارغزه همینطور فکر میکنند؟ به باور ترامپ، اگر در مصر یا اردن یا هر گوشۀ دیگری از جهان، زندگی بهتر و امنتری در انتظار فلسطینیهای ساکن نوار غزه باشد، بسیاری از آنان حاضر به ترک شرایط بینهایت سخت و محنتبار خود و مهاجرت به جای بهتر خواهند شد، بنابراین لازم است به کشورهای دیگر فشار وارد آورد تا راه مهاجرت مردم نوارغزه به سرزمین خود را بگشایند.
همۀ کشورهایی که تاکنون دربارۀ پیشنهاد ترامپ واکنش منفی نشان دادهاند بر این نکته تأکید کردهاند که با هر نوع «اجبار» به ترک نوارغزه از سوی ساکنان آن مخالفند. ترامپ اما تاکنون از «مجبور» کردن فلسطینیها به ترک نوارغزه سخنی به میان نیاورده است. او اصرار دارد که مصر و اردن باید پذیرای مردم غزه باشند تا آنان «داوطلبانه» زندگی مشقتبار خود را رها کنند و دست به مهاجرت بزنند!
پادشاهی اردن از 76 سال پیش، پذیرای میلیونها آوارۀ فلسطینی در خاک خود است و اضافه شدن آوارگان را خطری علیه امنیت ملی خود میداند. مصر نیز با هر طرحی که سبب مهاجرت و آوارگی بیشتر مردم فلسطین شود، به شدت مخالف است. این دو کشور قاعدتاً در برابر فشارهای ترامپ مقاومت خواهند کرد اما توان آنها در این باره محدود است و رئیسجمهور آمریکا تصور میکند که با وعدۀ کمک اقتصادی وسوسهانگیز از خزانۀ کشورهای نفتخیز عرب منطقه، میتواند آنها را به پذیرش پیشنهادش متقاعد کند.
ترامپ در عین حال گویا به گزینههای دیگر هم اندیشیده است و آن اسکان ساکنان نوارغزه به کشورهایی مثل آلبانی و اندونزی است که نامشان در گزارشهای مطبوعاتی مطرح شده است. روشن است که در مسائل مربوط به فلسطین، گوش ترامپ به دهان دامادش جارد کوشنر است. کوشنر به عنوان یک یهودی ارتدوکس مهمترین دغدغهاش، حفظ منافع و امنیت اسرائیل در بالاترین سطح ممکن است. او رهبری تیمِ تدوینکنندۀ طرح صلح موسوم به «معاملۀ قرن» را به عهده داشت. طبق این طرح، نوارغزه به علاوۀ 250 کیلومتر از سرزمینهای مجاور آن در داخل اسرائیل به فلسطینیها واگذار میشد. با عملیات 7 اکتبر و جنگهای متعاقب آن اما نگاه کوشنر به مسئلۀ فلسطین ظاهراً عوض شده است....(ادامۀ یادداشت در لینک زیر)
@ahmadzeidabad
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-31863
ترویج علنی تروریسم!
اینکه جماعتی در خیابان ظاهر شوند و حکم اعدام یک مقام رسمی را بر اساس رأی "دادگاه صحرایی" به طور علنی و آشکار در ملأعام اعلام کنند، در هیچ تاریخ و جغرافیایی نامش "آزادی بیان" نیست. این روشنترین مصداق ترویج تروریسم است.
این نوع حرکات باید از سوی عموم مسئولان و نهادهای حاکم بر کشور یک صدا و قاطع به شدیدترین لحن ممکن محکوم شود و مدعیالعموم افراد خاطی را طبق معیارهای شناختهشدۀ جهانی تحت تعقیب قرار دهد.
ادعای تشکیل دادگاه مردمی یا صحرایی یا انقلابی برای تعیین مجازات مرگ در مورد دیگران، مختص گروههای چریکی و یا تروریستی به منظور سرنگونی یک رژیم سیاسی است و هیچ رژیم مستقری اعم از دمکرات، دیکتاتور یا توتالیتر آن را تحمل نمیکند.
حال چگونه است که در جمهوری اسلامی عدهای آن هم تحت عنوان دفاع از نظام حاکم با افتخار و به طور علنی در مقابل دوربینهای فیلمبرداری اعلام میکنند که معاون رئیس جمهور را در دادگاه انقلابی و مردمی خود محاکمه و به مرگ محکوم کردهاند و بعد انگار هیچ اتفاقی هم نیفتاده است!
در حالی که کوچکترین حرکات شهروندان منتقد و مخالفان مسالمتجو یک به یک رصد میشود و مورد بازخواست قرار میگیرد، یک عده این سطح از آزادی عمل را از کجا آوردهاند که روز روشن حکم اعدام معاون رئیس جمهور را اعلام کنند؟
این اوضاع دیگر اسمش ملکالطوایفی هم نیست، بلکه فروپاشی نظامات قانونی و شیوع هرج و مرج است. اگر در مقابل این حرکات سکوت شود از فردا هر دسته و گروهی گرد هم میآیند و با تشکیل باصطلاح "دادگاه مردمی" یا انقلابی یا صحرایی، رقبا و مخالفان خود را به اعدام محکوم میکنند و کشور را به صحنۀ "جنگ همه علیه همه" تبدیل میکنند. مسئولان بلندپایۀ کشور چطور متوجه این نکتۀ بدیهی و بینهایت خطرناک و تهدیدآمیز نمیشوند؟
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
مطالبۀ رفع حصر
شاید بیش از صد بار نوشته و گفته باشم که حصر 15 سالۀ شیخ مهدی کروبی، مهندس میرحسین موسوی و سرکار خانم زهرا رهنورد، ناعادلانه و غیرقانونی است و تداوم آن جز به ایجاد نارضایتی در بین بخش مهمی از جامعه ثمر دیگری ندارد.
از نگاه من، هر شهروندی که نسبت به حقوق انسانی و شهروندی دیگر شهروندان حساس است، وظیفۀ شهروندی و انسانیاش، بیان نارضایتی و اعتراض خود به ادامۀ حصر از هر راه ممکن و معقول و اثرگذار است.
یکی از راههای مشروع اعتراض سیاسی در بسیاری از جوامع امروزی، تجمع و حضور خیابانی است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی هم این حق برای شهروندان به رسمیت شناخته شده است، اما در مقام عمل، حق تجمع و حضور خیابانی فقط برای قشر خاصی از حامیان وضع موجود و مخالفان هرگونه اصلاح و تحول در ادارۀ امور کشور مورد قبول قرار گرفته و دیگر اقشار نه فقط از این حق محروم شدهاند بلکه اعلام تجمعشان معمولاً همراه با برخورد انتظامی و امنیتی و بازداشت و تشکیل پرونده و مجازاتِ زندان و شلاق و غیره است.
از همین رو، یکی از مطالبات اصلی نیروهای منتقد همواره این بوده است که حکومت باید به این حق تن در دهد و چنانچه نگران بروز آشوب و ناامنی است، ساز و کار لازم از جمله اختصاص محل خاصی در هر شهر برای اعتراض سیاسی شهروندان را فراهم سازد.
با این حال، تمام دولتها به رغم وعدههای اولیه، نخواسته یا نتوانستهاند به وعدۀ خود در این زمینه عمل کنند و بنابراین بحث "حضور خیابانی مسالمتآمیز" به منظور اعلام اعتراض سیاسی، به صورت مشکلی لاینحل باقی مانده و همچنان خطرات ناخواستۀ خود را به دنبال دارد.
یکی از عمدهترین خطرات این ماجرا این است که تجمع خیابانی در شرایط کنونی ایران، قابل کنترل و مدیریت از سوی دعوتکنندگان به آن نیست و به راحتی میتواند مورد نفوذ و سوءاستفادۀ "اغیار" قرار گیرد و از این جهت، نه فقط کمکی به تحقق هدف اعلام شده و کاهش رنجها و آلام دردمندان نکند بلکه زمینهساز مصائب و آلام تازهای برای عدهای دیگر از افراد جامعه شود.
از همین رو، من قبلاً هم چند بار نوشتهام تا زمانی که خیابان قابل مدیریت و کنترل از سوی دعوت کنندگان شناسنامهدار آن نباشد و امنیت و آرامش آن تضمین نشود، عموماً نتیجۀ معکوس به بار میآورد و بر مصائب جامعۀ ما میافزاید بخصوص در موقعیت کنونی که دو نیروی متضاد با هم منافعشان در ایجاد ناامنی و امنیتی کردن شرایط و منتفی کردن هر نوع تغییر و تحول و اصلاح در روندهای جاری است.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
چه اندوهبار است ای خدا!
این عکس اردوگاه جبالیا در نوارغزه پس از اعلام آتشبس است. حکمرانی بر این منطقه تا سالهای سال آیا اصلاً امکان و معنا دارد که بخواهد پیروزی یا شکست تعریف شود؟
چه دعواها و ادعاهای بیهودهای!
چقدر اندوهبار است ای خدا! دیدن این خرابهها و زنان و کودکانی که به امید یافتن چیزی در میان آنان سرگردانند!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
ستارۀ دنبالهدار
حسینبنعلی که درود انسانهای آزاده بر او باد، در روز 21 دی ماه سال چهارم هجری مصادف با سوم شعبان همان سال در مدینه چشم به جهان گشود.
در بارۀ 5 ماه آخر عمر حسین کتابی در صد صفحه با عنوان "چراغ زمین" نوشته و به ناشر سپردهام که به امید خدا منتشر خواهد شد.
اگر میتوانستم حال دل و احساسم را نسبت به حسین در قالب شعر و آهنگی بیان کنم، چیزی شبیه ترانۀ "ستارۀ دنبالهدار" با صدای ابراهیم حامدی در میآمد در لینک زیر:
https://www.clipsho.com/playlist/video/u3v4rrywklrgtjbuy?p=mxd1g7pklyhvp0se