eitaa logo
نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
225 دنبال‌کننده
58 عکس
5 ویدیو
0 فایل
‼️این کانال رسمی نبوده (مدیر کانال با آقای زیدآبادی ارتباطی ندارد) و تنها مطالبی که در کانال تلگرامی آقای زیدآبادی (به نشانی t.me/ahmadzeidabad ) منتشر میشود، اینجا بازنشر میشود. ادمین: @Kenzo_Tenma
مشاهده در ایتا
دانلود
سردرگمی در خطبه‌های جمعه از شیخ علیرضا اعرافی سخنانی در رسانه‌ها نقل شده است که مخاطب را سردرگم می‌کند. آقای اعرافی در بخشی از سخنان خود گفته است: "چهره باطنی آمریکا را باید در آوارگی مردم مظلوم غزه و لبنان ببینیم و اگر بخواهیم در برابر آمریکا تسلیم شویم همین سرنوشت در انتظار ما خواهد بود." آیا از این سخنان جز این می‌توان برداشت کرد که چون غزه و لبنان تسلیم آمریکا شده‌اند به این سرنوشت گرفتار آمده‌اند؟ آقای اعرافی در بخش دیگری از سخنان خود هم گفته است: "باید این حقیقت را بدانیم و فریب نخوریم و ضعف از خود نشان ندهیم و معرکۀ تاریخی و تمدنی خود را بشناسیم و بدانیم غزه سرنوشت همه خائنان و تسلیم‌شدگان است." در اینجا امام‌جمعۀ موقت قم که در عین حال نائب‌رئیس مجلس خبرگان و عضو شورای‌نگهبان هم هست، احتمالاً می‌خواسته چیز دیگری بگوید اما نقل قولی که از او گزارش شده است، باز هم معنایی جز همان جملۀ اول ندارد! این سطح از اغتشاش کلامی و مفهومی که مخاطب را سردرگم و کلافه می‌کند، ناشی از چیست؟ از ضعف بیان یا عدم تحلیل روشن و منسجم از وضعیت بغرنجی که در منطقه و ایران پیش آمده است؟ بسیاری از امامان‌جمعه از این اغتشاش کلامی و مفهومی در خطبه‌های خود رنج می‌برند. برای مثال، آنها معمولاً تمام مشکلات فرهنگی و اجتماعی و سیاسی کشور را به آمریکا نسبت می‌دهند، در حالی که آمریکا اصلاً ادعا و امکانی برای پدید آوردن آنها ندارد، اما نوبت به مشکلات اقتصادی که می‌رسد، آنها، تمام یا نزدیک به تمام مشکل را مربوط به مدیریت داخلی می‌دانند و تأثیر تحریم‌های گستردۀ آمریکا را انکار می‌کنند آن هم در حالی که آمریکا در این زمینه قانون و دستورالعمل رسمی و علنی وضع کرده و آنها را به اجرا گذاشته است! این همه تناقض واقعاً سرسام‌آور شده است. @ahmadzeidabad
کشور فلسطینی در خاک عربستان؟ کشورهای عرب در برابر سخنان بنیامین نتانیاهو در بارۀ تشکیل کشور فلسطینی در خاک عربستان به تندی واکنش نشان داده‌اند. آیا نتانیاهو واقعاً اینقدر دیوانه شده است که خواستار تشکیل کشور فلسطینی در عربستان شود؟ در این سطح هنوز نه! او در مصاحبه با شبکه 14 اسرائیل که گرایش سیاسی فوق افراطی دارد، به مطایبه و شوخی این موضوع را مطرح کرده است. نتانیاهو در آن مصاحبه گفته است که هرگز با تشکیل کشور فلسطینی موافقت نخواهد کرد زیرا نوارغزه برای خودش یک کشور فلسطینی بود ولی عملیات 7 اکتبر از آنجا علیه اسرائیل صورت گرفت. بعد مجری شبکه از او پرسیده است که عربستان شرط عادی‌سازی رابطه با اسرائیل را تشکیل کشور فلسطینی دانسته است. نتانیاهو ضمن ابراز اطمینان از عادی‌سازی روابط این شرط را رد کرده و به مطایبه گفته است؛ اگر عربستان خیلی مشتاق تشکیل کشور فلسطینی است آن را در خاک خود تشکیل دهد، صحرا که زیاد دارد! متأسفانه عملیات 7 اکتبر تشکیل کشور فلسطینی را چنان دور از دسترس کرده است که تقریب به محال می‌نماید. قصد دولت ترامپ و نتانیاهو، ایجاد شرایطی برای خروج ناگزیر مردم غزه از این باریکه است، شرایطی که به زعم آنان بر اثر تبدیل این منطقه به تلی از زباله و موادمنفجره در جریان جنگ اخیر فراهم شده است. در مورد کرانۀ باختری هم در خوشبینانه‌ترین وضعیت، هفتاد درصد آن به دولت خودگردان واگذار خواهد شد تا یک شبه‌دولت در آنجا مستقر شود! اعراب نمی‌پذیرند؟ شایدنپذیرند اما با آن کنار خواهند آمد! چرا؟ چون بعد از عملیات 7 اکتبر خیلی چیزها در خاورمیانه تغییر کرده است. باز به یاد سخن محمد حسنین هیکل روزنامه نگار فقید مصری افتادم که گفته بود؛ متأسفانه در خاورمیانه سرانجامِ وقایع طبق میل اسرائیل شکل می‌گیرد! @ahmadzeidabad
پرسشی از حداد عادل دکتر غلامعلی حداد عادل رئیس تشکلی به نام "شورای ائتلاف نیروهای انقلاب" گفته است که رهبری برای نفی مذاکره با آمریکا استدلال کرده است، موافقان مذاکره هم دلیل بیاورند و استدلال کنند. سخن آقای حداد بسیار منطقی و پسندیده است و در واقع وی با این نوع موضعگیری عملاً راه خود را از محافلی که زبان توهین و تهدید و داغ و درفش را به کار گرفته و یا هر نوع بحث از مذاکره را ضرورتاً به دو عنصر حماقت یا خیانت، منحصر می‌کنند، کاملاً جدا کرده است. روشن است که از سر نادانی یا خشم و احساس و تعصب و یا هوی و هوس نباید وارد مباحث سیاسی شد و دستورالعمل صادر کرد بخصوص بحثی که به سرنوشت جامعه و کشور مربوط می‌شود. هر توصیه‌ای در این زمینه لازم است با مبانی روشن، استدلال عقل‌پسند و توضیح پیامدهای آن همراه باشد، در غیر این صورت وجاهت و استحکامی ندارد. بحث و ارائۀ دلیل در جهت نفی یا اثبات یک امر، در درجۀ نخست به میزانی از آزادی و امنیت نیاز دارد. به طور قطع نمی‌توان شمشیری را بالای سر فردی گذاشت و بعد به او گفت که حالا در جهت پیشنهاد و توصیه‌ات، استدلال کن! متأسفانه سابقۀ اسفباری در نظام جمهوری اسلامی در این باره وجود دارد که قبلاً بارها در بارۀ آن گفته شده و در اینجا نیاز به تکرار آن نیست. در هر صورت، پیشنهاد آقای حداد چنانچه لوازمش از سوی نهادهای مختلف پذیرفته و رعایت شود، فاصله گرفتن از آن سابقۀ اسفبار است و امیدوارم که از سوی دیگر افراد صاحب قدرت و یا صاحب نفوذ نیز مطرح شود. واقعیت این است که سیاست سرشتی تراژیک دارد. یعنی گاه پیش می‌آید که یک حکمران بر سر دو راهی‌هایی قرار می‌گیرد که به ناگزیر باید یکی از آنها را انتخاب کند، حال آنکه، هر دو راه عوارض بسیار تلخ و ناگواری دارد. در این نوع وضعیت‌ها، کار بر هر حکمرانی بی‌نهایت سخت و دشوار می‌شود چون شق ثالثی وجود ندارد. برای تصمیم‌گیری در این موارد باید بسیار فکر کرد و سنجید و مشورت کرد و نظر گرفت و عواقب مثبت و منفی هر یک از دو مسیر را به روشنی و صادقانه شکافت و آنگاه تصمیم گرفت. چنین تصمیمی به رغم بغرنجی و پیامدهای دردناک آن، قابل دفاع است و می‌توان بسیاری از مردم را نسبت به درستی آن قانع کرد. هر استدلالی اما در هر حوزه‌ای بنا به مبانی و اصول و فلسفۀ پذیرفته شده در آن حوزه، ضعف و استحکامش روشن می‌شود. با تأسف بسیار باید گفت که بحث در بارۀ مبانی و اصول و فلسفۀ حکمرانی و حکومتداری در کشور ما دچار پراکندگی و پریشانی شده و اجماعی بر سر آن وجود ندارد. از این رو، اگر بخواهیم در بارۀ هر مسئلۀ سیاسی روز استدلال آوریم به ناچار، کار به آغاز از نقطۀ صفر کشیده می‌شود و نقطۀ صفر هم این است که حکومت و دولت اصلاً برای چیست؟ در یک جامعه اگر پاسخ اجماعی به نسبت واحدی به این پرسش وجود نداشته باشد، نه فقط استدلال‌های دو طرف یک بحث، از جانب هم قبول نمی‌شود بلکه استدلال هر طرف در چشم دیگری مضحک و بی‌ربط می‌آید. در دنیای قدیم و جدید فلسفۀ وجودی دولت و حکومت، بهروزی جامعه بر اساس نظر مردم جامعه و حفظ آن در برابر انواع تهدیدها و خطرات داخلی و خارجی بوده است. حداقل خروجی نهایی حکومت باید حفظ و بقای جامعه یا کشور و منابع انسانی و مادی آن باشد. اگر این هدف به هر دلیلی تأمین نشود، حکومت و دولت در ایفای وظایف خود ناتوان بوده و نمرۀ مردودی می‌گیرد. اگر آقای حداد عادل این نکته را قبول داشته باشد، می‌توان بحث را همراه با ارائۀ استدلال ادامه داد و اگر قبول نداشته باشد، تا تعیین تکلیف این موضوع، استدلال هیچ معنایی ندارد. واضح است که من در اینجا قصد توصیه به مذاکره با ترامپ را ندارم. تصمیم‌گیری در این باره باری است بر دوش حکمرانان که خود باید تبعات آن را بپذیرند. فقط می‌خواهم به ایضاحِ بحث کمک کنم تا پیامدهای مذاکره و عدم مذاکره و تأثیر آن بر سرنوشت ایران روشن شود. @ahmadzeidabad
سرعت برق‌آسا! روند تغییر و تحول در خاورمیانه سرعت برق‌آسایی پیدا کرده است. پس از اعلام حماس برای تعویق آزادی چند اسیر اسرائیلی، دونالد ترامپ تهدید کرده است که اگر این گروه "تمام" اسرای اسرائیلی را تا ساعت 12 روز شنبه آزاد نکند، خواهان ازسرگیری جنگ خواهد شد. درخواست ترامپ به معنای لغو ترتیبات پیش‌بینی شده در توافقنامۀ آتش‌بس بین اسرائیل و حماس است که بر مبادلۀ تدریجی گروگان‌ها با زندانیان فلسطینی و مرحله‌ای بودن روند توافق نهایی استوار است. ترامپ گفته است که آزادی قطره‌چکانی و کسالت‌بار گروگان‌ها، قابل قبول نیست و آنها همگی باید تا ظهر شنبۀ آینده آزاد شوند وگرنه حماس با "جهنم" روبرو می‌شود. او در پاسخ به این پرسش که اگر جنگ دوباره از سرگرفته شود، ممکن است جان گروگان‌ها به خطر بیفتد؛ گفته است که اگر آنها طی چند روز آینده آزاد نشوند، حتماً می‌میرند. ترامپ نسبت به شرایط جسمی سه گروگانی که شنبۀ این هفته آزاد شدند، واکنش بسیار خشمگینانه‌ای از خود نشان داد و گفت آنها به بازماندگان هولوکاست شباهت داشتند. ترامپ توضیح نداده است که اگر به فرض حماس همۀ اسرای اسرائیلی را آزاد کند، تکلیف آزادی زندانیان فلسطینی در اسرائیل و باقی مفاد توافقنامۀ دوحه چه خواهد شد؟ ترامپ ظاهراً مصمم است که طرح خود در مورد نوارغزه را به اجرا بگذارد و از این رو توافقنامۀ دوحه را مانعی بر سر راه خود می‌بیند. به نظر می‌رسد آنچه در چشم همگان دیوانگی و خیالی می‌نماید از نگاه ترامپ تنها راه‌حل واقع‌بینانه به شمار می‌رود. با این حساب، تلاطم بی‌سابقه‌ای در دریای مواج و همیشه توفانی خاورمیانه در انتظار است. @ahmadzeidabad
https://www.youtube.com/watch?v=F9YppZfPqiY خداوند ما را از مصلحان قرار دهد!
احساس نکبت! من معمولاً سعی می‌کنم از احساسات بد فاصله بگیرم اما ملایمترین توصیفی که این روزها می‌توانم از حس و حالم به دست دهم "حس انتظارِ توأم با سردرگمی و بی‌قراری و نکبت" است! به احتمال زیاد، آتش جنگ در نوارغزه از هفتۀ آینده دوباره شعله‌ور می‌شود. اوضاع ایران بیش از هر زمانی در تاریخ معاصر، مبهم و نامشخص است. آلترناتیو قابل اجرایی به جای مذاکره با آمریکا مطرح نمی‌شود. انگار همه در انتظار حادثه‌ای غیرمنتظره، از ارائۀ هر نوع ابتکار تازه بی‌نیاز یا ناتوان شده‌اند. قرار است چه اتفاقی رخ دهد؟ سناریوهای قابل فرض، آرامش‌کُشند. از شما چه پنهان که من اهل نیایشم. گاهی که در آن غرق می‌شوم یک ندای باطنی غیرقابل توضیح روزهای بهتری را وعده می‌دهد. روی چه حسابی؟ با هیچ حساب و کتابی جور در نمی‌آید. "به غیر حساب" است. فقط یک احساس شخصی است. دلیلی ندارد که برای دیگران برای آن تره خرد کنند اما در لحظاتی مرا نگه می‌دارد و آرامش می‌دهد. ما دوپاها خیلی به خود غره‌ایم، اما دانش‌مان اندک است! چه بسا اتفاقی را آرزو کنیم که کارمان را خراب کند و یا از اتفاقی بهراسیم که مایۀ نجات‌مان باشد. چون جهان بخصوص جهان انسانی، بی‌نهایت پیچیده و اگر به عده‌ای از داروینیست‌ها بر نخورد کاملاً "رازآلود" است. گاه از روی عجله شر خود را طلب می‌کنیم. وَيَدْعُ الْإِنْسَانُ بِالشَّرِّ . @ahmadzeidabad
نفس‌های آخر آتش‌بس در نوارغزه؟ آتش‌بس 42 روزه در نوارغزه، در میانۀ راه خود به صخره برخورده است. حماس با اعلام اینکه ارتش اسرائیل در سه هفتۀ گذشته، مفاد آتش‌بس را نقض کرده، از تعویق نامشخص تاریخ آزادی اسیران اسرائیلی خبر داده است. در واکنش به اقدام حماس، ارتش اسرائیل به حال آماده‌باش درآمده و دونالد ترامپ نیز با تعیین ضرب‌الاجل اعلام کرده که «اگر حماس همۀ گروگان‌ها را تا ظهر شنبۀ آینده آزاد نکند» او خواهان لغو آتش‌بس خواهد شد. ترامپ آزادی «قطره‌چکانی گروگان‌ها» را رد کرده و گفته است که در صورت عدم آزادی آنها، درهای جهنم به روی حماس گشوده خواهد شد. او توضیح بیشتری درباره جهنم مورد نظرش ارائه نکرده است! در واقع درخواست ترامپ، ابطال توافق آتش‌بس جاری در نوارغزه است؛ توافقی که بر تحویل تدریجی اُسرا در قالب مبادلۀ آنها با زندانیان فلسطینی و جابه‌جایی ارتش اسرائیل در مناطق اشغالی نوارغزه تأکید دارد........ ...........تصور ترامپ بر این است که اگر گذرگاه رفح باز شود، ساکنان نوارغزه برای فرار از بمباران و گرسنگی، از مرز می‌گذرند به‌خصوص اگر وعدۀ زندگی بهتری به آنها در نقطه‌ای در همان نزدیکی داده شود. اصرار ترامپ بر خروج ساکنان نوارغزه و خرید و بازسازی این باریکه، به‌رغم نارضایتی و خشم متحدان عرب او، بسیاری از ناظران سیاسی را حیرت‌زده کرده است. مشاوران ترامپ ظاهراً او را متقاعد کرده‌اند که ادامۀ وضعیت گذشته و کنونی به معنای تداوم متناوب بی‌ثباتی در خاورمیانه و به خطر افتادن امنیت اسرائیل است. بدین لحاظ او با کله‌شقی تمام درصدد است که با تغییرات جغرافیایی و جمعیتی در نوارغزه و کرانۀ باختری و در واقع با پاک کردن صورت‌مسئلۀ فلسطین به‌زعم خود نظم دلخواهش را بر خاورمیانه حاکم کند. این کاری بی‌نهایت دشوار و همراه با موانع بسیار است. ترامپ اما گویی از چالش‌های بزرگ لذت می‌برد. او گمان می‌کند که خدا برای انجام کاری بزرگ او را از ترور نجات داده و جانش را حفظ کرده است. با چنین تصوری او خود را رویین‌تن و مأمور به انجام مأموریت‌های بزرگ در جهت منافع آمریکا و مسیحیت مورد نظرش می‌داند و بنابراین اهل خطر کردن است. (متن کامل یادداشت در لینگ زیر) @ahmadzeidabad https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-32359
ترامپ به جای خود، خودت چی؟ شیخ‌حمید رسایی گفته است؛ هر کس حرف از مذاکره با آمریکا زد، بی‌هوش و بی‌عقل و بی‌شرف است! اگر بپرسیم چرا؟ لابد خواهد گفت؛ چون ترامپ زورگو و قلدر و زیاده‌خواه است و حقوق دیگران را رعایت نمی‌کند. یعنی می‌خواهد بگویدخودش و دوستانش زورگو و قلدر و زیاده‌خواه نیستند و حقوق دیگران را رعایت می‌کنند؟ اگر ترامپ در صحنۀ جهانی که قانون چندان روشنی هم ندارد، به رقبا و مخالفان و دشمنان خود زور می‌گوید؛ این افراد که حقوق قانونی و به رسمیت شناخته شدۀ هموطنان خود را هم نقض می‌کنند! کسانی که فقط به عنوان یک نمونه، بعد از گذشت 14 سال از حصر غیرقانونی نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری سال 88 همچنان بر ادامۀ آن اصرار دارند و اجازۀ کوچکترین تجمع آرام و مسالمت‌آمیزی را برای حمایت از آنها نمی‌دهند، با چه منطقی زورگویی ترامپ را محکوم می‌کنند؟ نمونۀ دیگرش، نشستن بر کرسی‌های مجلس از طریق حذف رقبا و مخالفان و با آراء ناچیز است! آقای رسایی با کسب 485711 رأی به عنوان نمایندۀ سوم تهران، بر کرسی مجلس جلوس کرده است. زنده‌یاد مهندس مهدی بازرگان 45 سال پیش در حالی که جمعیت ایران بسیار کمتر از نصف جمعیت امروز آن بود، با کسب 1447316 رأی یعنی حدود یک میلیون رأی بیش از رأی آقای رسایی، به عنوان منتخب سوم تهران وارد مجلس اول شد! این اسمش عدالت و انصاف و رعایت حقوق دیگران است؟ با این حساب، اگر قرار باشد حرف از مذاکره با ترامپ بی‌هوشی و بی‌عقلی و بی‌شرفی باشد، مذاکره با خودِ آقای رسایی که حکم غلیظ‌تری پیدا می‌کند! @ahmadzeidabad
تاریخ در دو خط موازی جریان ندارد! برخی از شهروندانی که در کمپین انتخاباتی دکتر مسعود پزشکیان فعال بوده و دیگران را ترغیب به حضور در پای صندوق رأی کرده‌اند، با سرخوردگی از اوضاع پیش آمده، خود را مغبون می‌پندارند و می‌گویند هدفِ شماتت و سرزنش کسانی قرار می‌گیرند که آنها را تشویق به رأی دادن به آقای پزشکیان کرده‌اند. احساس بدی دارند و می‌پرسند در مقابل سرزنش‌ها چه بگوییم؟ آنها که به آقای پزشکیان رأی دادند و به نفع او تبلیغ کردند، عمدتاً دو دسته بودند؛ دستۀ نخست کسانی که تصور می‌کردند او می‌تواند به وعده‌های انتخاباتی خود عمل کند و کشور را از شر تحریم و تورم و گرانی نجات دهد. دستۀ دوم اما افرادی بودند که فقط برای جلوگیری از به قدرت رسیدن تیم سعید جلیلی رأی خود را به اسم آقای پزشکیان به صندوق انداختند. دستۀ نخست، ریسک کرده‌اند و اینک به ناچار باید هزینۀ آن را بپردازند. دستۀ دوم اما در هر شرایطی می‌توانند از رأی خود دفاع کنند بدین صورت که: فرض کنیم رأی نداده بودیم و الان آقای جلیلی رئیس جمهور بود. آیا وضع اقتصاد بهتر از این بود؟ سطح آزادی‌های سیاسی و اجتماعی بالاتر از این بود؟ روابط خارجی کشور گرم‌تر از این بود؟ اعصاب مردم راحت‌تر از این بود؟ روشن است که نه فقط بهتر و بالاتر و گرم‌تر و راحت‌تر نبود، بلکه اوضاع در همۀ این موارد به مراتب بدتر و سخت‌تر بود. از این گذشته، با رأی دادن به آقای پزشکیان چیزی از دست نرفته که قابل جبران نباشد. آنها که از رأی دادن به او پشیمان شده‌اند، هر کاری که قرار بود در شرایط عدم حضور او در پاستور انجام دهند، حالا هم می‌توانند انجام دهند. موضوع مهمتر اما این است که با رأی ندادن ما به آقای پزشکیان، الان آقای جلیلی در کاخ ریاست جمهوری نشسته بود. دستورکار و برنامۀ او و وزیران کابینه‌ا‌ش هم که از ابتدا مشخص بود. آیا با هر اقدام و تصمیم و سخن آقای جلیلی و همکارانش آه از نهاد عموم برنمی‌آمد؟ در آن صورت، "روزنه‌گشایان" ما را سرزنش و شماتت نمی‌کردند که حق‌تان است! با یک رأی ساده به آقای پزشکیان می‌توانستید جلوی این فاجعه را بگیرید اما تنبلی و خودخواهی به خرج دادید و با تحلیل نادرست، کشور را گرفتار بلا و مصیبت کردید در حالی که اگر پزشکیان پیروز انتخابات شده بود، اوضاع به مراتب بهتر می‌شد. در مقابل اینگونه شماتت‌ها، چه پاسخی وجود داشت؟ به چه طریقی می‌شد اثبات کرد که اگر آقای پزشکیان هم رئیس جمهور شده بود، اوضاع کلی همین بود؟ در انتخابات سال 84 من بر این باور بودم که اگر مرحوم هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور می‌شد، کاری از پیش نمی‌برد و با کارشکنی بی‌سابقه‌ای هم روبرو می‌شد. به همین دلیل رأی ندادم. وقتی محمود احمدی‌نژاد رئیس جمهور شد، برخی از دوستان اصلاح‌طلب هر اقدام او را به پای ما می‌نوشتند و با قاطعیت می‌گفتند که اگر آقای هاشمی رئیس‌جمهور می‌شد، اینطور نمی‌شد! پس تقصیر شماست که رأی ندادید. این در حالی بود که از نظر من، اگر مرحوم هاشمی در آن مقطع رئیس‌جمهور می‌شد از جهاتی اوضاع حتی خطرناک‌تر می‌شد. اما چطور اتفاقِ نیفتاده را می‌شد اثبات کرد؟ هیچ راه اثباتی وجود نداشت چون تاریخ به دو صورت موازی جریان ندارد! به هر حال، ما ایرانی‌ها که قدرت تأثیرگذاری منطقی خود را از دست داده‌ایم، فقط یکدیگر را شماتت می‌کنیم. در واقع، راه فراری از سرزنش و شماتت وجود ندارد. چه رأی دهیم و چه ندهیم در هر دو حال محکومیم! پس باید بی‌خیال سرزنش‌ها و شماتت‌ها شد! @ahmadzeidabad
انقلاب و پلورالیسم! گروه‌های سیاسی بسیاری در انقلاب 57 مشارکت داشتند، اما برندهٔ نهایی آن آیت‌الله خمینی بود. بعد از پیروزی انقلاب، اغلب آن گروه‌ها بنا به جبر حرکت انقلابی از گردونهٔ قدرت حذف شدند، حال آنکه می‌پنداشتند در معادله و منازعهٔ قدرت دست بالا را دارند. انقلاب بنا به ماهیت خود ضدپلورالیسم است و خواه ناخواه سر از انحصار قدرت در می‌آورد. از این جهت، فقط یک نیروی مشارکت‌‌کننده در آن, قدرت را به دست می‌گیرد و باقی آنها حذف و قربانی می‌شوند! خطر تکرار این داستان در ایران دوباره بالا گرفته است. الان هم گروه‌ها و افرادی دم از انقلاب می‌زنند که به فرض وقوع انقلاب و پیروزی آن، از روز هم روشن‌تر است که خود نخستین قربانیان آن توسط نیروی فائقه خواهند بود! نیروی فائقه در انقلاب‌ها معمولاً همان نیرویی است که خود را به عنوان متضاد مطلقِ نظام حاکم در همهٔ زمینه‌ها معرفی می‌کند و درست به همین دلیل است که رفتار و گفتارش در منتهی‌درجهٔ افراط است. کاملاً روشن است که نیروی فائقه در یک انقلاب فرضی در شرایط کنونی ایران چه نیرویی است! دیگر نیروهای حامی انقلاب، خواه ناخواه در خدمت آنند و نهایتاً هم توسط آن حذف می‌شوند، آن هم چه حذف شدنی! ظاهراً تاریخ برای درس گرفتن نیست، برای تکرار دائمی است! چه می‌شود کرد؟ هیچکار! @ahmadzeidabad
19.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 به سمت اتحاد یا انشقاق داخلی؟ در شرایطی که حکومت تصمیم گرفته با ترامپ مذاکره نکند، مجموعه دستگاههای داخلی برای کنترل تاب‌آوری جامعه درمقابل فشارهای اقتصادی، چه رفتاری خواهند داشت؟! 🎙️احمد زیدآبادی | نویسنده و مشاور هم‌میهن @hammihanonline hammihanonline.ir WhatsApp