حماسه کجا بود؟
یکی از مخاطبان کانال انتقاد کرده است که چرا ترور دو قاضی دیوان عالی را تقبیح میکنم در حالی که قبلاً از عملیات مسلحانۀ چریکهای فدایی خلق در دوران پهلوی حمایت و فرار اشرف دهقانی از زندان را "حماسه" توصیف کردهام!
أَسْتَغْفِرُ ٱللَّٰهَ رَبِّي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ! در آن مطلب کذایی من نه فقط از عملیات فدائیان حمایت نکرده بودم، بلکه فرار اشرف دهقانی را به تمسخر "حماسه" نامیده بودم!
ظاهراً طنز وقتی بیش از اندازه رقیق شود، مخاطب آن را جدی فرض میکند. این درسی است که باید بیاموزم و از این پس در نوشتههایم به کار گیرم.
راستش گمان میکردم همین که حماسه را در گیومه بگذارم، مخاطب منظورم را متوجه میشود حال آنکه باید یک گوشتکوب هم به علامت تعجب جلو آن اضافه میکردم.
فرار اشرف دهقانی یک عملیات بسیار ساده و ابتدایی و پیش پا افتاده بود که از یک طرف عدهای زن و مرد بیگناه را به زیر تیغ ساواک داد و در عین حال تمام امکانات و تسهیلات زندانیان سیاسی را از آنها گرفت و از طرف دیگر، یک فضای کاذب تبلیغاتی و هیجانی برای سازمان فدائیان خلق فراهم کرد. من هنوز این مقدار عقل برایم باقی مانده است که چنان ماجرایی را "حماسه" ندانم!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
آتشبس در غزه؛ جزئیات روشن، کلیات مبهم!
نهایتاً قرار است چه طرفی نوار غره را اداره کند؟
https://www.youtube.com/watch?v=mJdl03I3hcI
@ahmadzeidabad
آنچه برای خود میپسندی...
لازم نیست دشمنتان را تبرئه یا جرم و جنایتش را توجیه کنید، آنچه لازم است این است که هر نوع برخوردی را که در صورت نشستن بر صندلی اتهام، نسبت به خود میپسندی در بارۀ او هم رعایت کنی.
آنکه در برخورد با دشمن خود مرز نمیشناسد و هر نوع رفتاری را نسبت به آن روا میدارد، پایههای عدالت را در هم میشکند. افراد بشر را بر مبنای نوع برخورد آنها با دوستانشان قضاوت نمیکنند، بر مبنای نوع برخورد با دشمنانشان قضاوت میکنند!
به قول مسیح، راهزنان هم به دوستان خود محبت دارند!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
سوگی سوزناک
خانم فریدۀ جمشیدی همسر زندهیاد هدی صابر در دیار غربت چشم از جهان فروبست.
خدایش رحمت کند و به حنیف و شریف دو فرزند برومندش و همۀ اعضای خانواده و دوستان و آشنایان صبر و اجر دهد.
شادروان فریدۀ جمشیدی چندان درگیر سیاست نبود، اما از رنج و عذاب آن در امان نماند.
در ماجرای بازداشت هدی در سال 1379 علاوه بر خودش، اعضای خانوادهاش نیز به شدت تحت فشار قرار گرفتند. به راستی که چه روزهای سخت و ننگی بود.
حدود ده سال پس از آن داستان، هدی بر اثر اعتصاب غذا در زندان جان داد و همسر و فرزندانش دیگر این سرزمین را جای زندگی برای خود ندیدند و به خیل مهاجران از وطن پیوستند.
مهاجرت هم به نوبۀ خود گویا آرامش و آسایشی به دنبال ندارد. نوستالژیِ دوری از عزیزان و آب و خاکی که از آن برخاستهای، درد و رنجش کمتر از فشار و محرومیت و تبعیض در وطن نیست.
وطن باید وطن و جای ماندن شود.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
خناق!
از سال 1366 که نوشتن در بارۀ منازعۀ فلسطین و اسرائیل را آغار و نگاه انتقادی خود را نسبت به سیاست رسمی در برابر این منازعه مطرح کردم، در هیچ مقطعی، تأکید می کنم در هیچ مقطعی، به اندازۀ این 15 ماهۀ پس از عملیات 7 اکتبر برای گفتن و نوشتن در این باره، احساس خناق و خفگی نکرده بودم!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
این هم شد احتمال؟
لیندسی گراهام سناتور متنفذ و جمهوریخواه آمریکا احتمال موفقیت دیپلماسی برای حل مسئلۀ هستهای ایران را یک در تریلیون اعلام کرده است!
یکی پیدا نشد به او بگوید که مرد حسابی! یک در تریلیون هم شد احتمال؟ صاف و پوست کنده میگفتی صفر و خیال خودت و دیگران بخصوص براندازان و دلواپسان داخلی را راحت میکردی!
گویند واعظی بر منبر بود و از مشقات عبور از پل صراط سخن میگفت و هشدار میداد که از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است و گذشتن از آن بینهایت دشوار و قریب به محال است. در آن میان یکی از بین جمعیت برخاست و به واعظ گفت؛ یک باره بگو پلی در کار نیست و خیالمان را راحت کن!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
ترامپ به راه میانه تن نمیدهد
بحث در بارۀ رابطۀ ایران و آمریکا بینهایت تکراری و دل به هم زن شده است. هیچ حرف نو و ناگفتهای در این باره باقی نمانده است.
اینک لحظۀ تصمیم گیری قاطع و نهایی فرا رسیده است. ترامپ فردی نیست که با سیاست "مدیریت تخاصم" آنگونه که دستگاه بیرمق وزارت خارجۀ جمهوری اسلامی در پی آن است، کنار آید. او در پی "عادیسازی تمامعیار" یا "رویارویی تمامعیار " در روابط کشورش با ایران است. حال این به عهدۀ مقامهای مسئول است که یکی از این دو مسیر را انتخاب کنند. این باری است صرفاً بر دوش خود آنان با همۀ سنگینی و عوارض و عواقبش.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
قابل توجه آقاي رييسجمهور!
«ما كه خسته شديم. درمانده شديم. انگار راستي راستي آخرالزمان نزديك شده. گروني داره بيداد ميكنه. بيداد هم ديگه لفظ مناسبي براش نيست. داره همه چيز را رو سرمون آوار ميكنه. يه بار هم شده بنويس و از اين آقاي پزشكيان بپرس، معطل چيست؟ چرا اينقدر تعلل ميكنه؟ چرا دست رو دست گذاشته؟ بالاخره ميخواد چه كار كنه؟ تا حالا ميگفتيم ميخواد كابينهاش را تشكيل بده، استاندارهاش را انتخاب كنه، از وضع مملكت سر در بياره، وفاق راه بندازه، خب حالا چي؟ شترسواري كه دولا دولا نميشه. بهمون بگه واقعا ميخواد شر اين تحريمها را از سر ما كم كنه يا نه؟ اگر نميخواد كه من لااقل تكليف خودم را بدونم و اينقدر بيخود انتظار نكشم. اگر هم ميخواد پس چرا كاسه چه كنم چه كنم برداشته؟ اينكه راهش معلومه. چاهش معلومه. استخاره نداره. ديدم گفته ميتونيم به كمك روسيه و چين، امريكا را تحريم كنيم. اينكه همون شعار و برنامه جليلي شد. اينكه همون حرف تندروها شد. شنيدم كيهان هم از اين حرفش خيلي خوشحالي كرده. خب جاي خوشحالي هم داره. كسي كه قرار بود تحريمها را از سر ما بر داره حالا ميگه ميخواد امريكا را به كمك چين و روسيه تحريم كنه. حالا واقعا اين حرف را از سر اعتقاد گفته يا همينطوري چيزي پرانده؟ اگه از سر اعتقاد گفته چرا قبلا نگفت كه لااقل من بهش راي ندم. راستش من محض گل روي شما رفتم بهش راي دادم. سالها بود اصلا راي نميدادم. اگه چين و روسيه توانايي داشتند كه امريكا را تحريم كنند منتظر توصيه آقاي پزشكيان ميماندند؟ آخه اين حرفا چيه؟ اگه هم از سر اعتقاد نگفته و همينطور از دهنش پريده كه خب بايد مراقب باشه. بايد مراقبت كنه. نبايد بذاره هر حرفي از دهنش بپره. هر حرفش رو نرخ دلار اثر داره. دلار هم كه چند تومن بالاتر بره، فوري رو همه اجناس تاثير ميذاره. اونايي كه پول دارن غمشون نيست، غمشون هم باشه فشاري بهشون نميآد. ولي حقوقبگيرا، بازنشستهها، بدبخت بيچارهها، هر وقت پا به مغازه ميذاريم تنمون به لرزه ميافته. جنسي كه همين هفته پيش 150 تومن بوده ميگن 170 تومن شده. خدا به درددل مستاجرا برسه. خدا به داد دلِ بچهدارا برسه. همين هفته پيش صدهزار تومن رفت رو پوشك بچه. ديگه از ما كه گذشت. سوختيم و رفت پي كارش. اين باقيمانده عمرمون هم به هر بدبختي باشه سر ميكنيم. ولي اين جوونا خدا ميدونه دل آدم براشون كباب ميشه. آخه اين رسم مملكتداريه؟ نه تو خودت بگو اين رسمشه؟ سر چي دعوا دارن؟ خب اونايي كه با هم دعوا دارن برن يه گوشهاي با هم بجنگن. چي از جون ما بدبختا ميخوان؟ چرا ما را وسط انداختن؟ چرا زندگي ما را سياه كردن؟ چرا ما را محتاج اين و اون كردن؟ چرا ما را شرمنده در و همسايه كردن؟ نه اينكه خيال كني من عاشق چشم و ابروي امريكا هستم. نه. اصلا از اين رييسجمهورش خوشم نميآد. وزانت و شأنيت نداره. جلف و سر به هواست. ولي مگه به خوش اومدن و خوش نيومدن ماست؟ خيليها تو اين دنيا از امريكا و ترامپ خوششون نميآد. ولي به همين راحتي كه نميآن كشورشون را دم تيغ تحريم اون بدن. ببين همين يك ماهه چه حرفاي بدي عليه كانادا گفت. عليه مكزيك گفت. عليه پاناما گفت. عليه گرينلند گفت. در مقابل اونها چه كار كردن؟ هيچي. محلش ندادن. انگار نه انگار. نيومدن زبون به زبونش بذارن و كشورشون را با شاخ گاو در بندازن و بعد تحريم بشن. والله اين تحريم بد كوفتيه. مثل نمدمال كردنه. يهُو آدم را نميكشه ولي جان به لبت ميكنه. رسّ آدم را ميكشه. زير پاي اقتصاد را خالي ميكنه. حالا تو را خدا اگه صلاح دونستي اين حرفا را از طرف من بنويس. شايد به گوشش برسه. اگه هم جوابي داد من را بيخبر نذار!» آنچه نقل شد درددل ماهطلعت نبود. او به قدري لحن و گفتارش تند شده كه ديگر قابل بازتاب در روزنامه نيست. اينها را يك كارمند بازنشسته در ميدان آرژانتين تهران مطرح كرد.
@ahmadzeidabad
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/page/2878/12/
درخواست فوری از آقای محسنی اژهای
ریاست محترم دستگاه قضایی جناب آقای محسنی اژهای
با سلام
درصدد بودم این نامه را به طور خصوصی برای شما ارسال کنم اما از بیم آنکه به دستتان نرسد، تصمیم گرفتم از این طریق شما را خطاب قرار دهم.
ماجرا مربوط به دختربچۀ 4 سالهای است که تا کسی از نزدیک با آن آشنایی نداشته باشد، اهمیت موضوع برایش قابل درک نیست.
پیش از این هم گفتهام که زندان کسی را نمیکشد اما میتواند دختربچهای را به کلی از پا در آورد. منظورم دختر بچۀ مجید توکلی است که پیش از این داستانش را شرح دادهام اما ظاهراً کسی یا عمق این موضوع را درک نمیکند و یا برایش علیالسویه است که یک کودک دچار تشنج روحی و جسمی دائمی شود.
مجید توکلی برغم تحمل 8 سال زندان از سن 20 سالگی، در جریان ناآرامیهای سال 1401 در منزلش بازداشت شد. ابتدا گفتند که بازداشتش جنبۀ "پیشگیرانه" دارد، اما نهایتاً او را به اتهام تبلیغ و تبانی به شش سال زندان محکوم کردند که پنج سال آن قابل اجرا بود.
بعد از اجرایی شدن حکم، درخواست اعاده به دیوان داد. پذیرفته شد و شعبۀ تحت ریاست مرحوم آقای رازینی حکم را نقض کرد و با استدلالات مفصل، اتهام تبانی را بیدلیل دانست. پرونده به شعبۀ 54 تجدیدنظر ارسال شد اما شعبۀ مذکور رأی دیوان را نادیده گرفت. دوباره درخواست اعاده داده شد و این بار نیز همان شعبۀ 39 دیوان به ریاست آقای رازینی، باز بر رأی قبلی خود اصرار کرد و خواستار توقف حکم و رسیدگی مجدد شد. در رسیدگی مجدد، آقای توکلی موقتاً از زندان آزاد و نهایتاً به دوسال حبس محکوم شد که یک سال آن را تحمل کرده است.
اینک به رغم درخواست آزادی مشروط، دادسرای اجرای احکام برای اجرای یک سال باقیمانده، او را احضار کرده است.
در دادسرا به وکیلش گفته شد که آقای توکلی علیه آنها حرف زده در حالی که او پس از آزادی موقت به طور مطلق سکوت کرده است.
مشکل اما تحمل یک سال حبس نیست. مشکل دختربچهای است که حاضر نیست حتی یک لحظه از پدرش جدا شود. این کودک در فراق پدر فقط بیتابی نمیکند، بلکه از شدت گریه و زاری خود را به زمین میکوبد و دچار سطحی از تشنج میشود به طوری که به هیچ طریقی نمیتوان او را آرام کرد. دردناکی این موضوع برای کسانی که آن را فقط میشنوند شاید قابل درک نباشد، اما برای مادرش و همۀ کسانی که با او سر و کار دارند به راستی که عذابی غیرقابل وصف است.
این دختربچه در طول یک سال زندان قبلی پدرش، بینهایت رنج کشید و دل اطرافیان را خون کرد، اما الان که هشیارتر شده، به طور دائم در دلهره و اضطراب است و اگر پدرش چند لحظه خارج از برنامۀ روزانه خارج از دسترس باشد، چنان شدتی از ناراحتی بروز میدهد که اصلاً قابل کنترل نیست. این یک مورد واقعاً استثنایی و به عبارتی یک تراژدی انسانی است و با هر سطح از وجدان نمیتوان در برابر آن بیاعتنا بود.
درخواست من نجات این کودک از شرایط در انتظارِ اوست. امیدوارم این درخواست به رؤیت شما برسد و مورد توجه قرار گیرد زیرا باز شدن گره این مشکل به دست شماست.
با احترام
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
داستان از چه قرار است؟
گفته میشود پس از شکایت دفتر سید محمد خاتمی از حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامۀ کیهان، نامبرده به دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شده است. روزنامۀ کیهان اما ابلاغ هر نوع احضاریه به مدیر مسئول خود را تکذیب میکند.
موضوع شکایت، دیدار آقای خاتمی با جرج سوروس در سال 1385 است، خبری که حسین شریعتمداری بر صحت آن اصرار دارد اما اطرافیان آقای خاتمی آن را به شدت تکذیب میکنند و در صدد تعیین تکلیف نهایی این موضوع در دادگاه هستند.
قبلاً هم نوشتهام که اگر من جای آقای خاتمی بودم، به صراحت اعلام میکردم که برای ملاقات با چهرههای بینالمللی نیازی به اجازۀ مدیر مسئول کیهان ندارم و دیدار با آقای سوروس را عملی مجرمانه یا ناموجه نمیدانم که بخواهم از موضع متهم با آن برخورد کنم.
در این موضوع اما به نظرم نزدیکان آقای خاتمی در دام مدیر مسئول کیهان افتادهاند به طوری که دهها اتهام بیاساس و رنگارنگ کیهان علیه رئیس دولت اصلاحات را رها کردهاند و فقط ملاقات با جرج سوروس را چسبیدهاند چنانکه گویی در صورت صحت خبر، ذنب لایغفری اتفاق افتاده است! شاید هم تصورشان بر این است که این موضوعی قابل راستیآزمایی است و میتوان از طریق دادگاه مچ مدیر مسئول کیهان را گرفت و ادعاهایش را باطل کرد. اگر مقصود این است، بهتر است که در کنار آن اشارهای هم به مجاز و عادی بودن دیدار یک رئیس جمهور سابق با شخصی مثل جرج سوروس هم بشود.
روزنامۀ کیهان یهودی بودن جرج سوروس را بهانهای قرار داده تا هر اتهامی را به او بچسباند، حال آنکه سوروس از منتقدان سرسخت نتانیاهو و ترامپ است و بارها سیاست دولت اسرائیل در برابر فلسطینیها را مورد حملات شدید خود قرار داده است تا آنجا که دار و دستۀ نتانیاهو انگ "یهودستیزی" به او زدهاند!
قاعدتاً این افتخاری برای کیهان نیست که یک یهودی منتقد شدید دولت راستگرا و افراطی نتانیاهو را هدف حملات دائمی خود قرار دهد و دیدار با او را "ننگی بر دامن دیدار کننده" بداند. اگر ننگی هست متوجه کسانی است که همراستا با دار و دستۀ نتانیاهو، یهودیان منتقد اسرائیل را لجنمال میکنند تا مبادا صدای آنها در دفاع از حقوق فلسطینیها در داخل ایران شنیده شود.
به هر حال، اگر قرار شد روزی دادگاهی برای رسیدگی به شکایت دفتر خاتمی تشکیل شود، نمایندهای از سوی جرج سوروس هم در آن حضور یابد بسیار هیجان انگیز خواهد شد. به نظرم آن نماینده با شنیدن ادعاهای مدیرمسئول کیهان در بارۀ سوروس اگر شاخ در نیاورد، با خود فکر خواهد کرد که اینجا دیگر چه جایی است؟ یک یهودی لیبرال ضد ترامپ و نتانیاهو چرا باید در اینجا این همه مسئله باشد و مورد اهانت قرار گیرد؟ داستان از چه قرار است؟
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
با شیطان در قعر جهنم؟
رسانهها به نقل از محمدجواد لاریجانی گزارش دادهاند: "اگر بخواهیم برای رهایی از فشارهای اقتصادی بحث مذاکره با آمریکا را مطرح کنیم، درست نیست، ولی اگر مصالح نظام ایجاب کند با شیطان در قعر جهنم نیز مذاکره میکنیم."
اینگونه سخن گفتن در این شرایط مردم را خشمگین میکند زیرا آنها میگویند چرا برای رهایی از فشار اقتصادی که دودش به چشم ما میرود، طرح بحث مذاکره با آمریکا درست نیست، اما وقتی پای "مصالح نظام" پیش میآید، در قعر جهنم با شیطان هم میشود مذاکره کرد؟
این نوع اظهارات مبتنی بر نگاهی است که از اساس اشکال و ابهام دارد. هیچ تعریف مشخصی از مصالح و نظام داده نمیشود. با چه ملاکی رهایی از فشار اقتصادی بخشی از مصالح نظام به حساب نمیآید؟ اصولاً "مصالح نظام" چیست که اگر ایجاب کند با شیطان در قعر جهنم هم باید مذاکره کرد؟
بدبختانه افرادی که این نوع حرفها را مطرح میکنند، حاضر به توضیح و توجیه نظرات خود در یک بحث چالشی با رسانههای منتقد نیستند!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
ترامپ و مسئلۀ فلسطین
برای فهم دقیق بسیاری از اظهارات دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا و درک منظور او ظاهراً باید «گفتمان» و چهبسا «سرمشق» سیاسی تازهای ابداع کرد! دونالد ترامپ به عمد یا از سر پریشانفکری، از بیان روشن و منسجم برخی از مهمترین سیاستهای دولت خود، پرهیز میکند و یا از انجام این کار عاجز است. این رفتار چه تعمدی و چه از سر ناتوانی باشد، ناظران و تحلیلگیران و رهبران کشورهای مختلف را از درک مقاصد واقعی او دور میکند و به تردید و دودلی میاندازد.
در حقیقت با چارچوب مفهومی شکلگرفته از دورۀ یونان باستان تاکنون بهخصوص آنچه ارسطو تحت عنوان «منطق» گردآوری و تدوین کرده است، نمیتوان ذهنیت ترامپ را با اتکاء به حرفهایش به درستی خواند و رفتارش را پیشبینی کرد. دقیقاً به همین دلیل است که کمتر کشوری یافت میشود که تکلیف خود را در برابر ترامپ بداند.
حرفها و گفتههای او در یک زمینۀ واحد، گاه چنان بدون انسجام و تناقضآلود است که سبب تفسیرهای کاملاً متضاد میشود. یکی از این زمینهها مسئلۀ فلسطین است که نمیتوان برنامۀ ترامپ را دربارۀ آن به درستی حدس زد. ترامپ در دورۀ نخست ریاستجمهوری خود تیمی از یهودیان ارتدوکس آمریکا به رهبری جارد کوشنر داماد خود را مأمور تهیۀ طرحی به نام «معاملۀ قرن» کرد تا بهزعم خود یک بار و برای همیشه به منازعۀ خاورمیانه پایان دهد.
معاملۀ قرن در واقع طرحی مکمل و موازی «پیمان ابراهیم» بود که فرمولی دوپایهای را برای منطقه دنبال میکرد. یک پایه بر عادیسازی روابط کشورهای عرب با اسرائیل استوار میشد و پایۀ دیگر، تفکیک جمعیتی و سرزمینی را بین فلسطینیها و اسرائیلیها بنا مینهاد.
طرح تفصیلی معاملۀ قرن با واکنش خشمآلود دولت خودگردان فلسطینی، مواجهۀ ملایم و توأم با احتیاط و اکراه کشورهای محافظهکار عرب، ناخشنودی شدید بلوک راست و استقبال گرم بلوک میانه در اسرائیل، برخورد ابهامآمیز بنیامین نتانیاهو و سکوت کشورهای جهان روبهرو شد. طبق طرح معاملۀ قرن 70 درصد خاک کرانۀ باختری و تمام نوار غزه به نام «کشور فلسطینی» شناخته میشد و افزون بر این، حدود 250 کیلومتر از اراضی تحت حاکمیت اسرائیل در جوار باریکۀ غزه به عنوان «منطقۀ صنعتی» به کشور فلسطینی منضم میشد.
در حقیقت، معاملۀ قرن، عموم شهرکهای یهودینشین در کرانۀ باختری به اضافۀ کل درۀ اردن را به اسرائیل ضمیمه میکرد و بیتالمقدس را به صورت «پایتخت یکپارچۀ اسرائیل» به رسمیت میشناخت گو اینکه تسهیلات و امکانات زیربنایی گستردهای برای دسترسی آسان فلسطینیها به مسجدالاقصی نیز در نظر میگرفت. ترامپ طرح خود را «راهحل دوکشوری» نامید، اما نه دولت وقت اسرائیل به رهبری نتانیاهو حاضر به استفاده از این عبارت شد و نه طرفهای دیگر، قطعات بههمپیوسته اما محصور در بین شبکهای درهمپیچیده از شهرکهای یهودینشین را لایق عنوان «کشور فلسطینی» دانستند.
با این حال، در آن مقطع چنین به نظر میرسید که ترامپ برای اجرای طرحش مصمم است، اما او در انتخابات ریاستجمهوری سال 2020 آمریکا، بازی را به جو بایدن نامزد حزب دموکرات باخت و از گردونۀ قدرت خارج شد.
اینک که ترامپ بار دیگر به کاخ سفید بازگشته است، آیا درصدد احیای همان طرح است یا فکر دیگری در سر دارد؟ این درست همان پرسشی است که نمیتوان پاسخ قاطعی به آن داد.
ترامپ از یک سو، بر لزوم استقرار صلح در خاورمیانه و عادیسازی رابطۀ عربستان با اسرائیل تأکید میورزد اما در همان حال، افرادی را به سمتهای مهم دیپلماتیک منصوب کرده است که آشکارا از موضع افراطیترین نیروهای سیاسی اسرائیل در برابر کرانۀ باختری دفاع میکنند و این سرزمین را بخشی از «ارض وعده داده شده از سوی خدا به بنیاسرائیل» میدانند.....(ادامۀ یادداشت در لینک زیر)
@ahmadzeidabad
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-31582