eitaa logo
نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
226 دنبال‌کننده
58 عکس
5 ویدیو
0 فایل
‼️این کانال رسمی نبوده و تنها مطالبی که در کانال تلگرامی آقای زیدآبادی (به نشانی t.me/ahmadzeidabad ) منتشر میشود، اینجا بازنشر میشوند. ادمین: @Kenzo_Tenma (به خدا من احمد زید آبادی نیستم! یه دانشجوی سادم که پیام ها رو از تلگرام میفرسته تو ایتا)
مشاهده در ایتا
دانلود
درخواست فوری از آقای محسنی اژه‌ای ریاست محترم دستگاه قضایی جناب آقای محسنی اژه‌ای با سلام درصدد بودم این نامه را به طور خصوصی برای شما ارسال کنم اما از بیم آنکه به دست‌تان نرسد، تصمیم گرفتم از این طریق شما را خطاب قرار دهم. ماجرا مربوط به دختربچۀ 4 ساله‌ای است که تا کسی از نزدیک با آن آشنایی نداشته باشد، اهمیت موضوع برایش قابل درک نیست. پیش از این هم گفته‌ام که زندان کسی را نمی‌کشد اما می‌تواند دختربچه‌ای را به کلی از پا در آورد. منظورم دختر بچۀ مجید توکلی است که پیش از این داستانش را شرح داده‌ام اما ظاهراً کسی یا عمق این موضوع را درک نمی‌کند و یا برایش علی‌السویه است که یک کودک دچار تشنج روحی و جسمی دائمی شود. مجید توکلی برغم تحمل 8 سال زندان از سن 20 سالگی، در جریان ناآرامی‌های سال 1401 در منزلش بازداشت شد. ابتدا گفتند که بازداشتش جنبۀ "پیشگیرانه" دارد، اما نهایتاً او را به اتهام تبلیغ و تبانی به شش سال زندان محکوم کردند که پنج سال آن قابل اجرا بود. بعد از اجرایی شدن حکم، درخواست اعاده به دیوان داد. پذیرفته شد و شعبۀ تحت ریاست مرحوم آقای رازینی حکم را نقض کرد و با استدلالات مفصل، اتهام تبانی را بی‌دلیل دانست. پرونده به شعبۀ 54 تجدیدنظر ارسال شد اما شعبۀ مذکور رأی دیوان را نادیده گرفت. دوباره درخواست اعاده داده شد و این بار نیز همان شعبۀ 39 دیوان به ریاست آقای رازینی، باز بر رأی قبلی خود اصرار کرد و خواستار توقف حکم و رسیدگی مجدد شد. در رسیدگی مجدد، آقای توکلی موقتاً از زندان آزاد و نهایتاً به دوسال حبس محکوم شد که یک سال آن را تحمل کرده است. اینک به رغم درخواست آزادی مشروط، دادسرای اجرای احکام برای اجرای یک سال باقیمانده، او را احضار کرده است. در دادسرا به وکیلش گفته شد که آقای توکلی علیه آنها حرف زده در حالی که او پس از آزادی موقت به طور مطلق سکوت کرده است. مشکل اما تحمل یک سال حبس نیست. مشکل دختربچه‌ای است که حاضر نیست حتی یک لحظه از پدرش جدا شود. این کودک در فراق پدر فقط بی‌تابی نمی‌کند، بلکه از شدت گریه و زاری خود را به زمین می‌کوبد و دچار سطحی از تشنج می‌شود به طوری که به هیچ طریقی نمی‌توان او را آرام کرد. دردناکی این موضوع برای کسانی که آن را فقط می‌شنوند شاید قابل درک نباشد، اما برای مادرش و همۀ کسانی که با او سر و کار دارند به راستی که عذابی غیرقابل وصف است. این دختربچه در طول یک سال زندان قبلی پدرش، بی‌نهایت رنج کشید و دل اطرافیان را خون کرد، اما الان که هشیارتر شده، به طور دائم در دلهره و اضطراب است و اگر پدرش چند لحظه خارج از برنامۀ روزانه خارج از دسترس باشد، چنان شدتی از ناراحتی بروز می‌دهد که اصلاً قابل کنترل نیست. این یک مورد واقعاً استثنایی و به عبارتی یک تراژدی انسانی است و با هر سطح از وجدان نمی‌توان در برابر آن بی‌اعتنا بود. درخواست من نجات این کودک از شرایط در انتظارِ اوست. امیدوارم این درخواست به رؤیت شما برسد و مورد توجه قرار گیرد زیرا باز شدن گره این مشکل به دست شماست. با احترام @ahmadzeidabad
داستان از چه قرار است؟ گفته می‌شود پس از شکایت دفتر سید محمد خاتمی از حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامۀ کیهان، نامبرده به دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شده است. روزنامۀ کیهان اما ابلاغ هر نوع احضاریه به مدیر مسئول خود را تکذیب می‌کند. موضوع شکایت، دیدار آقای خاتمی با جرج سوروس در سال 1385 است، خبری که حسین شریعتمداری بر صحت آن اصرار دارد اما اطرافیان آقای خاتمی آن را به شدت تکذیب می‌کنند و در صدد تعیین تکلیف نهایی این موضوع در دادگاه هستند. قبلاً هم نوشته‌ام که اگر من جای آقای خاتمی بودم، به صراحت اعلام می‌کردم که برای ملاقات با چهره‌های بین‌المللی نیازی به اجازۀ مدیر مسئول کیهان ندارم و دیدار با آقای سوروس را عملی مجرمانه یا ناموجه نمی‌دانم که بخواهم از موضع متهم با آن برخورد کنم. در این موضوع اما به نظرم نزدیکان آقای خاتمی در دام مدیر مسئول کیهان افتاده‌اند به طوری که دهها اتهام بی‌اساس و رنگارنگ کیهان علیه رئیس دولت اصلاحات را رها کرده‌اند و فقط ملاقات با جرج سوروس را چسبیده‌اند چنانکه گویی در صورت صحت خبر، ذنب لایغفری اتفاق افتاده است! شاید هم تصورشان بر این است که این موضوعی قابل راستی‌آزمایی است و می‌توان از طریق دادگاه مچ مدیر مسئول کیهان را گرفت و ادعاهایش را باطل کرد. اگر مقصود این است، بهتر است که در کنار آن اشاره‌ای هم به مجاز و عادی بودن دیدار یک رئیس جمهور سابق با شخصی مثل جرج سوروس هم بشود. روزنامۀ کیهان یهودی بودن جرج سوروس را بهانه‌ای قرار داده تا هر اتهامی را به او بچسباند، حال آنکه سوروس از منتقدان سرسخت نتانیاهو و ترامپ است و بارها سیاست دولت اسرائیل در برابر فلسطینی‌ها را مورد حملات شدید خود قرار داده است تا آنجا که دار و دستۀ نتانیاهو انگ "یهودستیزی" به او زده‌اند! قاعدتاً این افتخاری برای کیهان نیست که یک یهودی منتقد شدید دولت راستگرا و افراطی نتانیاهو را هدف حملات دائمی خود قرار دهد و دیدار با او را "ننگی بر دامن دیدار کننده" بداند. اگر ننگی هست متوجه کسانی است که همراستا با دار و دستۀ نتانیاهو، یهودیان منتقد اسرائیل را لجن‌مال می‌کنند تا مبادا صدای آنها در دفاع از حقوق فلسطینی‌ها در داخل ایران شنیده شود. به هر حال، اگر قرار شد روزی دادگاهی برای رسیدگی به شکایت دفتر خاتمی تشکیل شود، نماینده‌ای از سوی جرج سوروس هم در آن حضور یابد بسیار هیجان انگیز خواهد شد. به نظرم آن نماینده با شنیدن ادعاهای مدیرمسئول کیهان در بارۀ سوروس اگر شاخ در نیاورد، با خود فکر خواهد کرد که اینجا دیگر چه جایی است؟ یک یهودی لیبرال ضد ترامپ و نتانیاهو چرا باید در اینجا این همه مسئله باشد و مورد اهانت قرار گیرد؟ داستان از چه قرار است؟ @ahmadzeidabad
با شیطان در قعر جهنم؟ رسانه‌ها به نقل از محمدجواد لاریجانی گزارش داده‌اند: "اگر بخواهیم برای رهایی از فشارهای اقتصادی بحث مذاکره با آمریکا را مطرح کنیم، درست نیست، ولی اگر مصالح نظام ایجاب کند با شیطان در قعر جهنم نیز مذاکره می‌کنیم." اینگونه سخن گفتن در این شرایط مردم را خشمگین می‌کند زیرا آنها می‌گویند چرا برای رهایی از فشار اقتصادی که دودش به چشم ما می‌رود، طرح بحث مذاکره با آمریکا درست نیست، اما وقتی پای "مصالح نظام" پیش می‌آید، در قعر جهنم با شیطان هم می‌شود مذاکره کرد؟ این نوع اظهارات مبتنی بر نگاهی است که از اساس اشکال و ابهام دارد. هیچ تعریف مشخصی از مصالح و نظام داده نمی‌شود. با چه ملاکی رهایی از فشار اقتصادی بخشی از مصالح نظام به حساب نمی‌آید؟ اصولاً "مصالح نظام" چیست که اگر ایجاب کند با شیطان در قعر جهنم هم باید مذاکره کرد؟ بدبختانه افرادی که این نوع حرف‌ها را مطرح می‌کنند، حاضر به توضیح و توجیه نظرات خود در یک بحث چالشی با رسانه‌های منتقد نیستند! @ahmadzeidabad
ترامپ و مسئلۀ فلسطین برای فهم دقیق بسیاری از اظهارات دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا و درک منظور او ظاهراً باید «گفتمان» و چه‌بسا «سرمشق» سیاسی تازه‌ای ابداع کرد! دونالد ترامپ به عمد یا از سر پریشان‌فکری، از بیان روشن و منسجم برخی از مهمترین سیاست‌های دولت خود، پرهیز می‌کند و یا از انجام این کار عاجز است. این رفتار چه تعمدی و چه از سر ناتوانی باشد، ناظران و تحلیل‌گیران و رهبران کشورهای مختلف را از درک مقاصد واقعی او دور می‌کند و به تردید و دودلی می‌اندازد. در حقیقت با چارچوب مفهومی شکل‌گرفته از دورۀ یونان باستان تاکنون به‌خصوص آنچه ارسطو تحت عنوان «منطق» گردآوری و تدوین کرده است، نمی‌توان ذهنیت ترامپ را با اتکاء به حرف‌هایش به درستی خواند و رفتارش را پیش‌بینی کرد. دقیقاً به همین دلیل است که کمتر کشوری یافت می‌شود که تکلیف خود را در برابر ترامپ بداند. حرف‌ها و گفته‌های او در یک زمینۀ واحد، گاه چنان بدون انسجام و تناقض‌آلود است که سبب تفسیرهای کاملاً متضاد می‌شود. یکی از این زمینه‌ها مسئلۀ فلسطین است که نمی‌توان برنامۀ ترامپ را دربارۀ آن به درستی حدس زد. ترامپ در دورۀ نخست ریاست‌جمهوری خود تیمی از یهودیان ارتدوکس آمریکا به رهبری جارد کوشنر داماد خود را مأمور تهیۀ طرحی به نام «معاملۀ قرن» کرد تا به‌زعم خود یک بار و برای همیشه به منازعۀ خاورمیانه پایان دهد. معاملۀ قرن در واقع طرحی مکمل و موازی «پیمان ابراهیم» بود که فرمولی دوپایه‌ای را برای منطقه دنبال می‌کرد. یک پایه بر عادی‌سازی روابط کشورهای عرب با اسرائیل استوار می‌شد و پایۀ دیگر، تفکیک جمعیتی و سرزمینی را بین فلسطینی‌ها و اسرائیلی‌ها بنا می‌نهاد. طرح تفصیلی معاملۀ قرن با واکنش خشم‌آلود دولت خودگردان فلسطینی، مواجهۀ ملایم و توأم با احتیاط و اکراه کشورهای محافظه‌کار عرب، ناخشنودی شدید بلوک راست و استقبال گرم بلوک میانه در اسرائیل، برخورد ابهام‌آمیز بنیامین نتانیاهو و سکوت کشورهای جهان روبه‌رو شد. طبق طرح معاملۀ قرن 70 درصد خاک کرانۀ باختری و تمام نوار غزه به نام «کشور فلسطینی» شناخته می‌شد و افزون بر این، حدود 250 کیلومتر از اراضی تحت حاکمیت اسرائیل در جوار باریکۀ غزه به عنوان «منطقۀ صنعتی» به کشور فلسطینی منضم می‌شد. در حقیقت، معاملۀ قرن، عموم شهرک‌های یهودی‌نشین در کرانۀ باختری به اضافۀ کل درۀ اردن را به اسرائیل ضمیمه می‌کرد و بیت‌المقدس را به صورت «پایتخت یکپارچۀ اسرائیل» به رسمیت می‌شناخت گو اینکه تسهیلات و امکانات زیربنایی گسترده‌ای برای دسترسی آسان فلسطینی‌ها به مسجدالاقصی نیز در نظر می‌گرفت. ترامپ طرح خود را «راه‌حل دوکشوری» نامید، اما نه دولت وقت اسرائیل به رهبری نتانیاهو حاضر به استفاده از این عبارت شد و نه طرف‌های دیگر، قطعات به‌هم‌پیوسته اما محصور در بین شبکه‌ای درهم‌پیچیده از شهرک‌های یهودی‌نشین را لایق عنوان «کشور فلسطینی» دانستند. با این حال، در آن مقطع چنین به نظر می‌رسید که ترامپ برای اجرای طرحش مصمم است، اما او در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2020 آمریکا، بازی را به جو بایدن نامزد حزب دموکرات باخت و از گردونۀ قدرت خارج شد. اینک که ترامپ بار دیگر به کاخ سفید بازگشته است، آیا درصدد احیای همان طرح است یا فکر دیگری در سر دارد؟ این درست همان پرسشی است که نمی‌توان پاسخ قاطعی به آن داد. ترامپ از یک سو، بر لزوم استقرار صلح در خاورمیانه و عادی‌سازی رابطۀ عربستان با اسرائیل تأکید می‌ورزد اما در همان حال، افرادی را به سمت‌های مهم دیپلماتیک منصوب کرده است که آشکارا از موضع افراطی‌ترین نیروهای سیاسی اسرائیل در برابر کرانۀ باختری دفاع می‌کنند و این سرزمین را بخشی از «ارض وعده داده شده از سوی خدا به بنی‌اسرائیل» می‌دانند.....(ادامۀ یادداشت در لینک زیر) @ahmadzeidabad https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-31582
اعلان جنگ دهد؟ آن محافلی در داخل کشور که محمدجواد ظریف را به دلیل اظهاراتش در اجلاس داووس مورد تاخت و تازی بی‌سابقه قرار داده‌اند آیا درخواست‌شان واقعاً این است که آقای ظریف در آنجا اعلام کند؛ "سیاست رسمی جمهوری اسلامی ترور دونالد ترامپ است و او را در هر مکان و زمانی که در دسترس باشد، خواهد کشت!"؟ این که اعلان جنگ رسمی و علنی با ایالات متحده و همۀ متحدانش در سطح جهان است! این محافل با این نوع علایق، اگر خود را دوست جمهوری اسلامی می‌دانند که در آن صورت نظام نیازی به دشمن ندارد ولی اگر "دوست‌نما" هستند که آن حکایت دیگری است. @ahmadzeidabad
https://www.youtube.com/watch?v=WbRmDBIUz-c&t=85s آخرین اظهارنظر دونالد ترامپ در بارۀ نوع مواجهه‌اش با جمهوری اسلامی بحث‌هایی را برانگیخته است. برخی مخاطبان محترم درخواست کرده ‌اند که نظر و تحلیلم را در بارۀ سیاست کلی دولت ترامپ در بارۀ ایران مطرح کنم. همان دو ماه پیش که ترامپ برندۀ انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شد، در این مورد نظرم را در این ویدئو توضیح دادم و همچنان همان تحلیل را دارم. بنابراین در پاسخ به درخواست آن دسته از مخاطبان عزیزی که درخواست ارائۀ تحلیل کرده‌اند، لینک ویدئو را اینجا بازنشر می‌کنم. @ahmadzeidabad
پای لحاف ملّا در میان است! برخی از این تندروهایی که آقای پزشکیان و ظریف را بر سر مذاکره با آمریکا، آماج انواع توهین‌ها و تهدیدهای خود قرار داده‌اند، من ندیدم که حتی در حد یک جمله نسبت به اظهارات محمدجواد لاریجانی در مورد لزوم "مذاکره با شیطان در قعر جهنم" در صورت ایجاب "مصالح نظام" موضعی گرفته باشند! این نوع برخوردهای دوگانه نشان می‌دهد که مشکل آنان مذاکره نیست، پای "لحاف ملا" در میان است! @ahmadzeidabad
راه حل ایران؛ منازعه یا مصالحه!؟ گفتگوی مهدی محمودیان با احمد زیدآبادی در سه‌راه جمهوری https://youtu.be/ALcFtqnv3-s @ahmadzeidabad
نگران کننده! این حجم از حملات طیفی از تندروها علیه محمدجواد ظریف به نظرم "نگران‌کننده" می‌آید. از نگاه من مخالفت با سیاست‌های دولت به شیوه‌های مختلف حتی اگر توأم با هتاکی و از طریق فراخوان به تجمع باشد، هیچ مشکلی ندارد، اما افراد مخالف باید نسبت‌شان را با کلیت نظام سیاسی روشن کنند و کلیت نظام سیاسی هم نسبتش با آنها را اعلام کند. تخریب‌کنندگان آقای ظریف، مدعی‌اند که از موضع دفاع از نظام علیه او برخاسته‌اند و نگرانی از همین ادعا نشأت می‌گیرد. چطور می‌توان از موضع حمایت از نظام سیاسی علیه نمایندۀ اعزامی دولت به یک کنفرانس بین‌المللی چنین حجم گسترده‌ای از تبلیغات زهرآگین به راه انداخت؟ بسیاری از منتقدان وجود موجود که به آقای پزشکیان رأی دادند، هدف‌شان پایان دادن به "حاکمیت دوگانه" و عبور از منازعات درون سیستمی و پیشبرد کار از طریق وفاق و اجماع بود. اگر قرار باشد آقای پزشکیان نیز به سرنوشت سیدمحمد خاتمی و شیخ حسن روحانی دچار و دولتش فشل و همکارانش ناامن شوند، انتخاب او به عنوان رئیس‌جمهور بلاوجه خواهد شد. اگر قرار به وفاق و اجماع در درون سیستم است، این نوع حملات سهمگین علیه همکاران دولت از جانب مدعیان حمایت از نظام چه معنایی دارد؟ و اگر وفاق و اجماع ممکن نیست، حضور آقای پزشکیان در پاستور به چه کاری می‌آید؟ به نظرم آقای پزشکیان باید تکلیف این مسئله را هر چه زودتر مشخص و نتیجۀ آن را به افکار عمومی اعلام کند. @ahmadzeidabad
بیل زدن جنایت نیست! مخالفان داخلی و خارجی دکتر مسعود پزشکیان بیل زدن او را چنان علَم کرده‌اند که گویی اگر یک مقام رسمی بیل در دست بگیرد مرتکب جنایت شده است! بیل زدن در یک پروژۀ ساختمانی از جانب رئیس جمهور هر کشوری، نه پوپولیسم است، نه جنایت! پوپولیسم یک روحیه و اخلاق خاص سیاسی است که نمایش و تظاهر پایۀ اصلی آن است. خوشبختانه آقای پزشکیان هر نقص و کاستی که داشته باشد، از این عیب مبراست. فردی صادق و صمیمی است و این را افکار عمومی به طور شهودی حس می‌کند. بنابراین، جنجال مبتذلی علیه او به راه افتاده است.
دولت پزشکیان با چه شرایطی روبروست؟ "......در اوایل کارِ آقای پزشکیان، نشانه‌های خوبی از سطح قابل قبولی از اجماع و وفاق و همراهی با رئیس‌جمهور از جمله رأی اعتماد به تمام اعضای کابینه از طرف مجلس، بروز کرد، اما با گذشت زمان، این نشانه‌ها نه‌فقط کمرنگ شد بلکه امروزه ستیزه‌جویی علنی با دولت و نمایندگان آن از سوی برخی نیروهای درون حاکمیت، به وضعیتی بدتر از دور دوم ریاست‌جمهوری آقای روحانی رسیده است. نمونۀ واضح این ستیزه‌جویی را می‌توان در واکنش‌های مربوط به حضور محمدجواد ظریف معاون امور استراتژیک رئیس‌جمهور در اجلاس داووس و اظهارات او در آنجا ملاحظه کرد. روشن است که آقای ظریف به تصمیم شخص خود به داووس نرفته است. روشن است که او طبق میل شخصی خود در آنجا اظهارنظر نکرده است. روشن است که او نظرات رئیس‌جمهور و دستگاه دولت را در اجلاس داووس مطرح کرده است. با این حساب، این میزان حمله و هتاکی و تهدید علیه او از سوی افرادی با موقعیت رسمی در نهادهای حاکم نشانۀ چیست؟ آیا جز این است که بازتولید حاکمیت دوگانه را در ذهن جامعه زنده می‌کند؟ با حاکمیت دوگانه نه‌فقط هیچ مشکلی از کوه مشکلات این جامعه قابل حل نیست بلکه عمده وقت و انرژی دولت، باید معطوف معضلاتی شود که در داخل مجموعۀ حاکمیت برایش ایجاد می‌شود. چنین روندی بسیار خطرناک و بحران‌آفرین است. در ماه‌های اخیر، بخش بزرگی از فعالیت دولت مصروف خنثی‌سازی ابلاغ قانون حجاب و عفاف و رفع فیلترینگ شده است، یعنی دو مشکلی که بخش دیگری از حاکمیت برای آن به وجود آورده است! شاید دولت از این جهت خود را تا اندازه‌ای موفق هم ببیند، اما اشتغال به خنثی‌سازی برنامه‌های بخشی از حاکمیت حتی اگر موفقیت‌آمیز هم باشد، به معنای حل مشکلات عینی جامعه و جلوگیری از تلبنار شدن آنها نیست و موجب کنترل بحران‌های موجود نمی‌شود. مخالفان دولت در درون حاکمیت، آن را صرفاً در خدمت علایق و منویات خود می‌خواهند تا بدین‌وسیله حاکمیت یگانه شود! اگر قرار به تحقق علایق و منویات آنان بود یا باید کاندیدای خودشان رأی می‌آورد و یا آقای پزشکیان ردصلاحیت می‌شد. هیچ رئیس‌جمهور و دولتی در هر کجای عالم نه حاضر است و نه می‌تواند برنامه‌های خود را رها و برنامه‌های جناح و گروه رقیب و مخالف خود را اجرا کند. بنابراین، اصرار بر این موضوع جز دامن زدن به نزاع درون‌ سیستمی و نمایش دوگانگی در حاکمیت و تلف شدن وقت و انرژی دولت و ناکارآمد شدن آن، هیچ اثر دیگری ندارد. ناکارآمد شدن دولت هم در درجۀ نخست دودش به چشم جامعه و کشور و خود دولت می‌رود و به همین علت، نباید به آن تن در دهد. به هر حال، آقای پزشکیان با وعده‌های مشخص از مردم رأی گرفته است. یا باید از طریق همراهی و همکاری سایر قوا و ارکان قدرت، در جهت تحقق آنها حرکت کند و یا در کمال مسالمت‌جویی به سر کار قبلی خود بازگردد. (متن کامل یادداشت در لینک زیر) @ahmadzeidabad https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-31705
غزه بازسازی نمی‌شود تا.... ترامپ می‌گوید نوارغزه به "معنای واقعی کلمه" ویران شده است و بخش زیادی از ساکنان آن باید در نقاط دیگری اسکان داده شوند! منظور ترامپ روشن است. از نظر او شدت ویرانی نوارغزه امکان بازسازی تمام ویرانی‌ها را از بین برده و بنابراین بخش بزرگی از جمعیت آن باید در کشورهای عربی بخصوص اردن و مصر ساکن شوند. پیش از این هم برخی از مقام‌های اسرائیلی گفته بودند که جمعیت نوار غزه بیش از حد متراکم است و برای رفع "مشکلات امنیتی" ناشی از تراکم ،باید جمعیتش به شدت کاهش یابد. بن گویر و اسموتریچ هم همواره تشویق فلسطینی ها برای ترک "داوطلبانه" نوار غزه و کرانۀ باختری را بهترین سیاست برای "حل مسئلۀ فلسطین" معرفی کرده‌اند! در واقع نتانیاهو کاملاً عامدانه نوارغزه را به ویرانه تبدیل کرد تا پس از خاموش شدن شعلۀ جنگ، فلسطینی‌ها راهی جز مهاجرت و یا اسکان در برخی کشورهای عربی پیش رو نداشته باشند. واضح است که بسیاری از خانواده‌ها امکان و طاقت زندگی در یک خرابۀ کامل را برای سال‌های طولانی ندارند و نمی‌توانند تا آخر عمرشان منتظر بازسازی خانه و محله و شهرشان بمانند. از این رو وقتی به آنها پیشنهاد دریافت مقداری غرامت و زندگی در یک خانۀ آماده در نقطه‌ای دیگر از جهان ارائه شود، "داوطلبانه" "مجبورند" آن را بپذیرند! جنگ غزه تنها ویرانی نوارغزه نبود، به نوعی ویرانی "آرمان فلسطین" هم بود! @ahmadzeidabad