🔹نمیدانم در کدام روز از محرم تو را یاد کنم,
روز مسلم بن عقیل چون تو فرستادهٔ (رهبرت)، و میهمان ما بودی!؟
🔹یا روز حبیب بن مظاهر، چون تو بهترین دوست قدیمی ما بودی!؟
یا روز قاسم ابن الحسن چون اسمت قاسم بود!؟
🔹یا روز علی اکبر چون قطعه قطعه شدی!؟
🔹یا روز عباس چون حامل علم و پرچم بودی و دو دستت قطع شد!؟
🔹چیزی که واضح است اینست که گریه بر تو تمامی ندارد و از غیبت تو حیران و دلتنگیم.
♦️سردار دلها بعد از شهادتت، هر وقت به عبارت "سلام بر حسین(ع) و اصحاب حسین(ع)" میرسیم تو را یاد می کنیم...
احرار
♦️ای کاش شیخ محمود حلبی نیز به استاد خویش اقتدا نموده و به امام #خمینی (رحمت الله علیه)، حدّاقل از ج
🔴 شیخ محمود حلبی: ما بنا نداریم با شاه در بیفتیم❗️
مرحوم استاد حمید سبزواری در خاطرات خود می گویند:
✍ « یک سفری آقای شیخ محمود #حلبی که در راس انجمن بود به سبزوار آمد. یک شب در منزل حاج آقا فخر که یکی از علمای سبزوار بود، من یک شعر خواندم در رابطه با حضرت امام زمان (عجل اللّه تعالی فرجه). ایشان خوششان آمد و بسیار تعریف کردند و گفتند: ما فردا می خواهیم برویم نیشابور، با ما به نیشابور بیایید.
بعد ما بلند شدیم و روز دیگر به نیشابور رفتیم. در نیشابور در خانه ی مجللی از ما پذیرایی کردند. به نظر من سه اتاق بود که اینها پر از جمعیت بود و من در آنجا یک شعری خواندم که این شعر دقیقا حمله به دستگاه سلطنت بود:
بسته دارد لب من دشمن تردامن/تا بر دوست نگویم سخن از دشمن
رازها دانم در پرده و نتوانم/پرده برداشتن از راز نهانی من
بس که در پرده سخن گفتم و کس نشنود/خود همان به که زگفتار شوم الکن
یا سخن سازم آن سان که پسندد خصم/ از گل و باده و از ساده ی سیمین تن
✔️ این قصیده را تا آخر خواندم؛ بعد که این شعر را که بسیار طولانی بود خواندم و نشسته بودم ، یک قندانی پیش من بود آقای حلبی اشاره کرد که آقا حمید آن قندان را اینجا بیاورید. من قندان را برداشتم بردم جلوی ایشان گذاشتم. ⚡️ایشان در گوش من گفت: «ما بنا نداریم با این بابا در بیفتیم.»❗️چون من آخر آن شعر به سلطنت و مسائل سیاسی و وطن پرستی و ضد سلطنتی اشاره کرده بودم.
✅ من واقعا سرد شدم. آمدم نشستم، به این فکر افتادم که خیر، این انجمن جای من نیست، من اسلام را منهای سیاست نمی توانم بپذیرم. اسلامی که من مطالعه کرده بودم، و صحنه هایی را که دقیقا به آن توجه کرده بودم که یکی از صحنه هایش کربلا، یا قبلش ضربت خوردن حضرت امیر، زندگی حضرت علی (علیه السلام) بود که اینها را مطالعه کرده بودم گاهی سری به نهج البلاغه زده بودم و یا فرمایشات حضرت امام حسین (علیه السلام) و آن شعر معروف که حضرت امام حسین (علیه السلام) رجز می خواندند، وقتی اینها را مقایسه می کردم دیدم خیر، ما را دارند به یک جایی می کشانند که اسم ما مسلمان باشد، رسماً هر بلایی سر ما آمد تحمل کنیم.⚠️
تصادفا من از آنها کناره گیری کردم و در مجامعشان شرکت نمی کردم. این را هم عرض کنم که در بسیاری از جلساتی که اینها به عنوان مبارزه و معارضه با بهاییت راه می انداختند خبری نبود. در اطراف سبزوار که چند جایی بود تعداد کمی از روستاییان بهایی شده بودند، ولی تعداد آنان از میزان انگشتان دست تجاوز نمی کرد.
📚 منبع: حال اهل درد، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص120
2.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بهترین راه حل کاهش عصبانیت
👤 استاد حسین خیراندیش
4.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#رهــبرمعظم انقلاب:
اگـر این دولت
ادامه پیـدا می کرد؛
بسیاری از مشکـلات
حل می شد....
سیــد جان!جبـــران نمی شوی...
👌 پدری کردن رهبر انقلاب ، یعنی مثل نمونه ای که امروز دیدیم...
وقتی پزشکیان در خوانش از روی برگهها تمرکزش رو از دست داد و لحظاتی گرفتار تپق و سهو لسان شد، گل از گل بعضی چهرهها شکفت و پوزخند زدند اما آقا با نگاه آرامش با او همراهی کرد و وقتی پزشکیان داشت به آقا و مردم قول میداد با دعای زیرلب بهش قوت قلب داد... پدری و بزرگتری کردن یعنی همین
1.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴عبادت گوساله سامری در المپیک
شاید یکی از نکات مهم این رخداد به اصطلاح ورزشی این باشد که طی هر دوره افتتاحیه المپیک شاهد انجام انواع مناسک شیطان پرستی توسط برگزار کنندگان مراسم افتتاحیه بوده ایم و امسال هم به نوبه خودش مستقیم به مخاطب پیام خودش رو رسونده.
بازگشت گوساله سامری
#المپیک_شیطانی
🛑 چه نکته با مسمایی آقا توی تنفیذ نوشته بودن...
تنفیذ تا زمانی که مشی رئیس جمهور در مسیر صراط مستقیم و اسلام و انقلاب برقرار باشد محقق میباشد😉