eitaa logo
احسن الحدیث
88 دنبال‌کننده
473 عکس
416 ویدیو
77 فایل
ویژه نکته های قرآنی اعم از تفسیر, علوم قرآن, معرفی آثار قرآنی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
⬛️ حادث بودن قرآن و دیدگاه امام هادی علیه السلام 🔰یكی از بزرگ ترین فتنه‌جویی ها، موضوع مخلوق بودن قرآن بود كه مدت ها اندیشه مسلمانان را به خود مشغول ساخته بود و چه بسیار انسان هایی كه به جهت عقیده به آن، جان خود را از دست دادند! ✅ انجمن قرآن پژوهی حوزه علمیه قم https://eitaa.com/joinchat/1275199644C6e63ba7022 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🔰خلفای عباسی با مطرح ساختن این پرسش و نیافتن پاسخ دل خواه خود، مخالفان شان را به شدت سركوب می‏ كردند.از این دسته «احمدبن نصر خزاعی» را می‏ توان نام برد كه از مخالفان دولت عباسی بود خلیفه نیز برای از میان برداشتن او با طرح این پرسش كه آیا قرآن مخلوق است یا نه، برنامه سركوب او را آغاز كرد و پس از بیان پرسش های گوناگون در این زمینه و دیگر مسائل اعتقادی، بهانه ای برای قتل وی به چنگ آورد و او را از میان برداشت.[1] واثق، احمد بن نصر را كه معتقد به خلق قرآن نبود، دست بسته از بغداد به سامرا آورد و از او درباره خلق قرآن پرسید. هنگامی كه از عقیده او آگاهی یافت، گردن او را زد و دستور داد سرش را در بغداد و بدنش را در سامرا آویزان كنند و برگه ای به گوش او آویختند كه بر آن نوشته شده بود: «این سر احمد بن نصر است كه معتقد به خلق قرآن و نفی تشبیه خداوند نیست!»[2] معتزله كه گرایشی افراطی به عقل دارند، قرآن كریم را حادث و مخلوق می‏ دانستند و آن را از صفات باری تعالی می‏ شمردند، ولی در برابر آنها، اشاعره به مخالفت برخاسته و قرآن را قدیم و غیرمخلوق دانستند. جرقه های این كشمكش كه برخاسته از نظریه جبر یا تفویض بود، از اواخر حكومت امویان آغاز گردید و با پیدایش این دو مكتب كلامی در عصر عباسیان به اوج خود رسید. تا پیش از مأمون، حكمرانان عباسی گرایش شدید و تعصب بسیاری بر نظر اشاعره و جبرگرایی داشتند و معتزلیان را به شدت شكنجه و سركوب می‏ كردند. با به حكومت رسیدن مأمون، ورق برگشت و مخالفان معتزله و نظریه خلق قرآن با حربه های گوناگون از صحنه روزگار پاك می‏ شدند! پس از مأمون نیز خلفای عباسی از او پیروی كردند و كسانی را كه به عقاید معتزله پایبند نبودند، شكنجه می‏ كردند یا از میان برمی داشتند. هنگامی كه متوكل به حكومت دست یافت، دوباره به عقاید اشاعره پیوست و این بار قربانیان این ماجرا، معتزلیان بودند! در گیر و دار این آشوب زدگی های اعتقادی، امام هادی(علیه السلام) پیشوای اندیشه اسلامی، وارد عرصه شد و با بدعت شمردن این بحث‌ها، خط سیر مكتب ناب اسلامی را برای پیروان خود ترسیم كرد. ایشان برای تنویر اذهان پیروان خود در بغداد نوشت: «به نام خداوند بخشنده مهربان. پروردگار ما را از فتنه های این روزگار در پناه دارد كه در این صورت بزرگ ترین مرحمت را در برابر ما به انجام رسانیده است كه در غیر آن، چیزی جز نابودی و بدبختی دستاورد كسی نخواهد شد. نظر من درباره جدالی كه بر سر [مخلوق بودن یا نبودن] قرآن در گرفته، این است كه آن بدعتی بیش نیست كه در گناه این بدعت پرسش كننده و پاسخ دهنده، هر دو یكسانند؛ چرا كه برای پرسش كننده سودی در بر نخواهد داشت [و به واقع آن دست نمی یابد] و برای پاسخ دهنده نیز جز رنجی ناشی از طرح موضوعی كه از فهم و درك او خارج است، باقی نخواهد ماند. همانا خالقی جز خدا وجود ندارد و جز او، همه آفریدگانش هستند. قرآن نیز كلام خداوند بزرگ است. پس از پیش خودتان بر آن نامی قرار ندهید كه از گمراهان خواهید بود و خداوند شما و ما را در شمار افراد این آیه قرار دهد كه فرمود: «آنان كسانی هستند كه در نهان از خدای خویش می‏ ترسند و از روز جزا سخت در وحشتند»[3] و این گونه شیعیان را از آشفتگی فكری بیرون آوردند.[4] این پرسش پیش تر نیز از امامان پرسیده شده بود و امام رضا(علیه السلام) قاطعانه پاسخ داد: «قرآن كلام خداست، همین و بس!»[5] بدین ترتیب، امام با تبیین موضعی اصولی و روشنگرانه در این بحث، شیعیان را از كاوش در این گونه بحث و جدل هایی كه ثمره ای در بر ندارد، بر حذر داشته و نظر خود را بیان كرده اند. پی نوشت : [1]طبری، تاریخ طبری، ج9ص134 [2]سیوطی، تاریخ الخلفا، ص 384 [3]انبیاء، آیه 49 [4]صدوق، التوحید، ص 223 [5]همان ✅ انجمن قرآن پژوهی حوزه علمیه قم https://eitaa.com/joinchat/1275199644C6e63ba7022
🔹🔷《السَّلامُ عَلَيْكَ یا اَبَاالحَسَنِ یا عَلِیَّ بنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الهَادِیِ النِّقِیُّ(علیه السلام)》🔷🔹 ✅بعد از شهادت امام جواد(ع) متوکل عباسی براى اینکه بتواند امام هادی(ع) را زیر نظر بگیرد، ایشان را از مدینه به سامراء دعوت تبعید گونه کرد. از این طریق، وی توانست کنترل شدید را حتى در درون خانه امام(ع) بر قرار سازد و تمام حرکات و ملاقاتهاى حضرت(ع) را زیر نظر داشته باشد. پس به یحیى بن هرثمه ماموریت داد تا امام هادى(ع) را از مدینه به سامراء ببرد. شیخ مفید می گوید : 📋《فَلَمَّا وَصَلَ إِلَیْهَا فَاَنَزَلَ فِی خَانٍ [الاَشنَعِ] یُعْرَفُ بِخَانِ الصَّعَالِیکِ》 ♦️پس زمانی که امام هادی(ع) به سامراء رسید، متوکل برای اینکه از شان امام(ع) بکاهد، دستور داد، ایشان را یک روز در کاروانسرای کثیف و بدنامی به نام صعالیک جای دهند و روز بعد وارد شهر کنند.(۱) امام(ع) در این شهر نظامی حدود ۲۰ سال اقامت داشت و همواره تحت نظر و مراقبت بود. مسعودی می نویسد : روزی در مدینه در نزد متوکل از امام هادی(ع) سعایت و سخن چینی شد و به او گفتند : در منزل او سلاح و نوشته‏ ها و اشیاى دیگرى است که از طرف شیعیان به وى رسیده و او قصد قیام بر ضد دولت تو را دارد. پس؛ 📋《فَبَعَثَ إِلَیْهِ جَمَاعَهً مِنَ الْأَتْرَاکِ فَهَجَمُوا دَارَهُ لَیْلًا فَلَمْ یَجِدُوا فِیهَا شَیْئاً وَ وَجَدُوهُ فِی بَیْتٍ مُغْلَقٍ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِ مِدْرَعَهٌ مِنْ صُوفٍ وَ هُوَ جَالِسٌ عَلَى الرَّمْلِ وَ الْحَصَى وَ هُوَ مُتَوَجِّهٌ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى یَتْلُو آیَاتٍ مِنَ الْقُرْآنِ فَحُمِلَ عَلَى حَالِهِ تِلْکَ إِلَى الْمُتَوَکِّلِ》 ♦️متوکل گروهى را به منزل آن حضرت(ع) فرستاد و آنان شبانه به خانه امام‏ علی(ع) هجوم بردند. ولى چیزى به دست نیاوردند، آنها دیدند که حضرت(ع) تنها در اطاقى دربسته نشسته و در حالى که جامه پشمین بر تن دارد و بر زمین خاکى روى شن و ماسه نشسته، به عبادت خدا و تلاوت قرآن مشغول است. امام(ع) را با همان حال دستگیر کرده و نزد متوکل بردند. آنان به متوکل گفتند : 📋《لَمْ نَجِدْ فِی بَیْتِهِ شَیْئاً وَ وَجَدْنَاهُ یَقْرَأُ الْقُرْآنَ مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَهِ وَ کَانَ الْمُتَوَکِّلُ جَالِساً فِی مَجْلِسِ الشُّرْبِ فَدَخَلَ عَلَیْهِ وَ الْکَأْسُ فِی یَدِ الْمُتَوَکِّلِ فَلَمَّا رَآهُ هَابَهُ وَ عَظَّمَهُ وَ أَجْلَسَهُ إِلَى جَانِبِهِ وَ نَاوَلَهُ الْکَأْسَ الَّتِی کَانَتْ فِی یَدِهِ》 ♦️در خانه‏ اش چیزى نیافتیم و او را رو به قبله دیدیم که قرآن مى‏ خواند. متوکل چون امام(ع) را دید، از عظمت و هیبت امام(ع) بى‏ اختیار ایشان را احترام نموده و در کنار خود نشانید و با کمال گستاخى جام شرابى را که در دست داشت‏، به امام(ع) تعارف نمود. امام هادی(ع) سوگند یاد کرده و فرمود : 📋《وَ اللَّهِ مَا یُخَامِرُ لَحْمِی وَ دَمِی قَطُّ فَأَعْفِنِی فَأَعْفَاهُ》 ♦️گوشت و خون من با چنین چیزى آمیخته نشده است، مرا معاف دار! متوکل حضرت(ع) را معاف نمود و گفت : پس شعرى بخوان! حضرت(ع) فرمود : من شعر کم مى‏ خوانم‏! متوکل گفت : باید بخوانى! امام هادى(ع) آن گاه که اصرار وى را دید اشعارى را قرائت نمود، که تمام اهل مجلس متاثر شده و به گریه افتادند و بزم شراب و عیش به سوگ و عزا تبدیل شده و آنان جامهاى شراب را بر زمین کوبیدند. 📋《فَبَکَى الْمُتَوَکِّلُ حَتَّى بَلَّتْ لِحْیَتَهُ دُمُوعُ عَیْنَیْهِ وَ بَکَى الْحَاضِرُونَ وَ دَفَعَ إِلَى عَلِیٍّ(ع) أَرْبَعَهَ آلَافِ دِینَارٍ ثُمَّ رَدَّهُ إِلَى مَنْزِلِهِ مُکَرَّماً》 ♦️پس از خواندن این اشعار، متوکل و هر که در مجلس بود گریستند، تا آنجا که اشک محاسن متوکل را تر کرد. سپس وی چهار هزار دینار به امام هادی(ع) داد و ایشان را با احترام روانه منزل کرد.(۲) در نقلی دیگر آمده است که؛ 📋《فَضَرَبَ الْمُتَوَکِّلُ بِالْکَأْسِ‏ الْأَرْضَ وَ تَنَغَّصَ عَیْشُهُ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ》 ♦️متوکل (پس از شنیدن این اشعار) جام شرابش را بر زمین کوفت و در آن روز عیششان منقّض گردید.(۳) سرانجام امام هادی(ع) در زمان معتز مسموم گردید و در ماه رجب سال ۲۵۴ هجری پس از بیست سال و نه ماه اقامت در سامراء به شهادت رسید و در خانه خویش به خاک سپرده شد. امام حسن عسکری(ع) بدن پدر بزرگوار خود را غسل دادند، کفن کردند و بر جنازه ایشان نماز خواندند و به خاک سپردند. در تاریخ آمده است که؛ 📋《خَرَجَ أَبُو مُحَمَّدٍ(ع) فِی جَنَازَهِ أَبِی الْحَسَنِ(ع) وَ قَمِیصُهُ مَشْقُوقٌ》 ♦️امام حسن عسکری(ع) در مراسم تشییع پیکر مطهر پدرش گریبان چاک کرد.(۴) 🏴در تاریخ حیات امام هادی(ع) سه حادثه ناگوار که ذکر شد، دلها را روانه مظلومیت جد غریب ایشان، امام حسین(ع) و احوالات اسرای کربلا می کند. ادامه مطالب :👇👇👇👇👇👇
1⃣جای دادن امام هادی(ع) در خرابه : شیخ صدوق روایت کرده است که؛ 📋《ثُمَّ إِنَّ يَزِيدَ لَعَنَهُ اللَّهُ أَمَرَ بِنِسَاءِ الْحُسَيْنِ(ع) فَحُبِسْنَ مَعَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(ع) فِي مَحْبِسٍ لَا يُكِنُّهُمْ مِنْ حَرٍّ وَ لَا قَرٍّ حَتَّى تَقَشَّرَتْ وُجُوهُهُمْ [مِن حَرِّ الشَّمسِ]》 ♦️یزید دستور داد، خانواده ی امام حسین(ع) را با امام سجاد(ع) زندانی کردند، زندان چنان بود که آنان را از گرما و سرما، نگاه نمی داشت تا آنجا که صورتهای آنان پوست انداخت.(۵) قطب الدین رواندی نقل می کند که؛ 📋《لَمَّا اُتِيَ بِعَلِيِ بنِ الحُسَينِ(ع) وَ مَن مَعَهُ إلَى يَزِيدَ بنَ مُعَاوِيَةَ، جَعَلُوهُم فِي بَيتِِ خَرَابِِ وَاهِي الحِيطَانِ》 ♦️یزید، امام سجاد(ع) و دیگر همراهان اسراء را در خانه ای ویران و خرابه جای داد.(۶) 2⃣وارد کردن امام هادی(ع) در مجلس شراب : شیخ صدوق به نقل از امام رضا(ع) در حدیثی، چنین نقل می کند : 📋《لَمَّا حُمِلَ رَأْسُ الْحُسَيْنِ(ع) إِلَى الشَّامِ أَمَرَ يَزِيدُ لَعَنَهُ اللَّهُ فَوُضِعَ وَ نُصِبَ عَلَيْهِ مَائِدَةٌ فَأَقْبَلَ هُوَ وَ أَصْحَابُهُ يَأْكُلُونَ وَ يَشْرَبُونَ الْفُقَّاعَ فَلَمَّا فَرَغُوا أَمَرَ بِالرَّأْسِ فَوُضِعَ فِي طَسْتٍ تَحْتَ سَرِيرَةٍ وَ بُسِطَ عَلَيْهِ رُقْعَةُ الشِّطْرَنْجِ وَ جَلَسَ يَزِيدُ لَعَنَهُ اللَّهُ يَلْعَبُ بِالشِّطْرَنْجِ وَ يَذْكُرُ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ(ع) وَ أَبَاهُ وَ جَدَّهُ وَ يَسْتَهْزِئُ بِذِكْرِهِمْ فَمَتَى قَامَرَ صَاحِبَهُ تَنَاوَلَ الْفُقَّاعَ فَشَرِبَهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ》 ♦️هنگامى که سر حسین بن علی(ع) را به سوى شام بردند، یزید دستور داد آن‌ را در کنارى نهاده و سفره غذا را گستردند، و او با یارانش مشغول خوردن غذا و نوشیدن آبجو شدند، چون فارغ گشتند، امر کرد سر بریده حسین(ع) را در طشتى به پیش تخت او نهادند و میز بازى شطرنج را روى آن طشت گذارد و با یارانش به بازى شطرنج مشغول شد، و حسین(ع)، پدر و جدّش را به مسخرگى یاد می‌کرد، و چون از همبازیش می‌بُرد جام شراب را برگرفته سه بار می‌نوشید. 📋《ثُمَّ صَبَّ فَضْلَتَهُ عَلَى مَا یَلِی الطَّسْتَ مِنَ الْأَرْض》 ♦️آن‌گاه باقی مانده آن‌را در کنار طشتى که سر بریده امام حسین(ع) در آن بود بر زمین می‌ ریخت.(۷) یزید در حال مستی؛ 📋《فَوُضِعَ بَينَ يَدَيهِ فِی طَسْتٍ مِن ذَهَبِ وَجَعَلَ یَضرِبُ بِقَضیبِ فِی یَدِه عَلَی ثَنَایَاهُ》 ♦️سر مبارک امام حسین(ع) جلوی او در طشت طلا قرار داده شد، وآن لعین با چوپ، بر میان دو لب مطهر ایشان می زد.(۸) 3⃣گریبان چاک زدن امام حسن عسکری(ع) در مصیبت پدر گرامیشان امام هادی(ع) : ابن طاووس نقل می کند که؛ وقتی اهل بیت امام حسین(ع) را وارد مجلس یزید کردند، آنان در مقابلش ایستادند، امام سجاد(ع) خطاب به یزید فرمود : 📋《أَنْشُدُكَ اللَّهَ يَا يَزِيدُ! مَا ظَنُّكَ بِرَسُولِ اللَّهِ(ص) لَوْ رَآنَا عَلَى هَذِهِ الصِّفَةِ؟》 ♦️ای یزید! تو را به خدا سوگند می دهم به گمان تو اگر پیامبر اکرم(ص)ما را به این هیئت دیدار نماید چه می کند؟ یزید در این هنگام، حکم کرد ریسمانها را بریدند و آنان را از قید طناب رها ساختند. در این هنگام، یزید دستور داد، سر مبارک امام حسین(ع) را در بین انظار مجلس آوردند. 📋《وَ أَمَّا زَيْنَبُ(س) فَإِنَّهَا لَمَّا رَأَتْهُ أَهْوَتْ إِلَى جَيْبِهَا فَشَقَّتْهُ‏ ثُمَّ نَادَتْ بِصَوْتٍ حَزِينٍ يُفْزِعُ الْقُلُوبَ : يَا حُسَيْنَاهْ! يَا حَبِيبَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)! يَا ابْنَ مَكَّةَ وَ مِنًى! يَا ابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ(س) سَيِّدَةِ النِّسَاءِ! يَا ابْنَ بِنْتِ الْمُصْطَفَى(ص)》 ♦️در این هنگام، زینب کبری(س) وقتی سر مبارک برادر خود را دید از شدت ناراحتی دست در گریبان برد و چاک زد و سپس به آواز غمناک فریاد زد : واحسیناه! ای فرزند فاطمه(س)! ای دختر رسول خدا(ص)! راوی می گوید : به خدا سوگند! که همه آن کسانی که در مجلس یزید حضور داشتند، از ناله جانسوز او به گریه و افغان افتادند و در آن حال خود آن پلید لب از گفتار فرو بست و ساکت بود.(۹) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📚منابع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۳۱۱ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۵۰، ص۲۱۱ ۳)سفینة البحار محدث قمی، ج۶، ص۴۰۹ ۴)مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۴۳۵ ۵)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۸ ۶)الخرائج و الجرائح راوندی، ج۲، ص۷۵۳ ۷)من لایحضره الفقیه صدوق، ج۴، ص۴۱۹ ۸)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۵ ۹)اللهوف سید بن طاووس، ص۸۳ ✅ انجمن قرآن پژوهی حوزه علمیه قم https://eitaa.com/joinchat/1275199644C6e63ba7022 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
علت جمع آمدن آسمان و مفرد آمدن زمین در قرآن چیست؟ خداوند در قرآن هنگامی که سخن از آسمان و زمین می‌کنند ، آسمان را جمع می‌آورند و زمین را مفرد، ولی ما در قنوت می‌گوییم «سُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبِّ الْأَرَضِینَ السَّبْعِ وَ مَا فِیهِنَّ وَ مَا بَیْنَهُن»[1]‏ در قرآن461 بار کلمة «ارض» آمده است که معانی مختلفی دارد، ولی به لفظ مفرد آمده، بر خلاف روایت و نهج‌البلاغه که به لفظ جمع (ارضون، ارضین) نیز آمده است.[2] در ابتدا معانی لغوی کلمة ارض و معانی قرآنی آن‌را بیان کرده و در ادامه علّت مفرد بودن این کلمه در قرآن و جمع بسته‌شدن آن در روایات را متذکر می‌شویم. معانی لغوی: 1ـ کرة زمین؛  2ـ بخشی از کرة زمین[3] معانی قرآنی:  این کلمه در قرآن در حدود 12 معنا به کار رفته که فقط آن‌ها را نام برده و به شمار آیات اکتفا می‌کنیم: 1ـ بهشت؛[4]  2ـ بیت المقدس؛[5]   3ـ مدینة النبی، ـ صلّی الله علیه و آله ـ ؛[6]  4ـ مکّه؛[7]  5ـ سرزمین اسلامی؛[8] ‌  6ـ مصر؛[9]  7ـ کرة زمین؛ [10]  8ـ قبر؛[11]  9ـ بیابان تیه[12](منظور بیابانی است که بنی‌اسرائیل 40 سال در آن سرگردان بودند. [13])؛  10ـ زمین قیامت؛[14]  11ـ محوطة مسجد جامع؛[15]  12ـ قلب. [16] ،[17] علّت مفرد بودن کلمة ارض در قرآن در تمامی موارد یاد شده، از کلمة ارض معنای مفرد می‌فهمیم، چه آن‌جا که منظور کرة زمین است که فقط یک کرة زمین وجود دارد، چه آن‌جایی که منظور مکّه است که فقط یک مکّه وجود دارد، چه آن‌جایی که منظور بیت‌المقدّس است و... لذا بدین جهت کلمة ارض همیشه در قرآن مفرد آمده و مراد از آن یک معنای مفرد است. نکته: فقط از یک آیه به نحوی متعدّد بودن زمین، ممکن است قابل استفاده باشد که عبارات است از « اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الأرْضِ مِثْلَهُنَّ   [18]؛خداوند کسی است که هفت آسمان را آفرید و از زمین نیز همانند آن‌را. »  یعنی همان‌گونه که آسمان‌ها هفت‌گانه‌اند، زمین‌ها نیز هفت‌گانه می‌باشند.  این تنها آیه‌ای است که اشاره به زمین‌های هفت‌گانه دارد، البتّه باید توجّه داشت که در این‌جا نیز با این‌که مراد از کلمة ارض یک معنای جمع، است ولی لفظ آن مفرد است.  منظور از عدد هفت 1ـ اشاره دارد به طبقات مختلف زمین؛  2ـ اشاره دارد به اقلیم‌های هفت‌گانه روی زمین (دو منطقه منجمد شمالی و جنوبی، دو منطقه معتدل، دو منطقه حاره و یک منطقه استوایی)؛  3ـ ممکن است در این‌جا عدد هفت برای تکثیر و اشاره به زمین‌های معتدّدی (یعنی کرات مشابه کرة زمین) باشد که در عالم هستی وجود دارد.[19] علّت جمع بسته‌شدن کلمة ارض در روایات در احادیث کلمة ارض به صیغه جمع (ارضون، ارضین) نیز آمده است، مانند دعایی که در قنوت می‌خوانیم : «...سُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبِّ الْأَرَضِینَ السَّبْعِ وَ مَا فِیهِنَّ وَ مَا بَیْنَهُن...[20]‏» پس مقصود از ارضون در روایات خشکی‌های روی زمین است که به هفت اقلیم موسوم‌اند، به همین علّت این کلمه در روایات به صیغة جمع آمده است.[21] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. تفسیر نمونه، ج24، ص 260 . 2. قاموس قرآن، ج1، ص 59. پی نوشت ها: [1]  . کلینی ، محمد؛ کافی، ج3 ،ص 122. [2] - قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1352 ش، ج 1، ص 59. [3] - کار گروهی، معجم الوسیط، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ چهارم، 1372 ش، ص 14. [4] . انبیا / 105 . [5] . مائده / 21. [6] . عنکبوت / 56 . [7] . نساء / 97 . [8] . کهف / 94 . [9] . یوسف / 55 . [10]  . هود / 6 . [11] . نساء / 42 . [12] . مائده / 26 . [13] - ر.ک: تفاسیر موجود ذیل همین آیه. [14] . زمر / 69 . [15]  . جمعه / 10 . [16]  . رعد / 17 . [17] - دامغانی، حسین بن محمد، قاموس القرآن، بیروت، دارالعلم للملائین، چاپ دوم، 1977، ص 29 . [18]  . طلاق / 12. [19] - مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، قم، دارالکتب الاسلامیه، چاپ نهم، 1371ش، ج 24، ص 262ـ260. [20]  . کلینی ، محمد؛ کافی، ج3 ،ص 122. [21] - قرشی، علی اکبر، پیشین ،ج1، ص 65.
  آسمان و زمین در قرآن ۱ - تعداد آسمان و زمین در قرآن کریم، هفت مورد به صراحت و دو مورد به کنایه [۱][۲][۳][۴][۵][۶][۷] سخن از آسمان‌های هفت‌گانه و درک مورد نیز سخن از زمین‌های هفت‌گانه[۸] آمده است. «الله الذی خلق سبع سماوات و من الارض مثلهن تنزل الامر بینهن»[۹] «خداوند همان کسی است که هفت آسمان را آفرید، و از زمین نیز همانند آنها، فرمان او پیوسته در میان آنها فرود می‌آید». ۲ - نکات اساسی [ویرایش] قبل از آنکه مقصود هفت آسمان و زمین روشن شود: لازم است به چند نکته اساسی اشاره شود: ۲.۱ - مقصود از سماء کلمه «سماء» و مشتقات آن که سیصد و ده بار در قرآن کریم به کار رفته است؛ دارای مفهوم جامعی است که مصادیق و معانی متعددی از آن اراده می‌شود از جمله؛ الف. «سماء» در لغت از ریشه «سمو» به معنای بلندی است،[۱۰] حتی برخی لغویون ادعا کردند هر بالایی نسبت به پایین آن آسمان و هر پایین نسبت به بالای آن زمین است.[۱۱] ب. آسمان در قرآن در دو مفهوم بکار رفته است: ۲.۱.۱ - آسمان مادی ۱. آسمان به معنای جهت بالا «اصلها ثابت وفرعها فی السماء» «مانند درخت پربرکت و پاکیزه که ریشه آن در زمین ثابت و محکم است و شاخه‌های آن به آسمان کشیده شده است». .[۱۲] ۲. آسمان به معنای جو اطراف زمین: «ونزلنا من السماء ماء مبارکا» [۱۳] «و از آسمان آب مبارکی را فرو فرستادیم». ۳. آسمان به معنای مکان سیارات و ستارگان: «تبارک الذی جعل فی السماء بروجا وجعل فیها سراجا وقمرا منیرا» [۱۴] «بزرگوار آن خدایی که در آسمان برج‌ها مقرر داشته و در آن چراغ روشن خورشید و ماه تابان را روشن ساخت». ۲.۱.۲ - آسمان به معنای معنوی ۱. آسمان به معنای مقام قرب و مقام حضور که محل تدبیر امور عالم است: «یدبر الامر من السماء الی الارض» [۱۵] «اوست که امر عالم را از آسمان تا زمین تدبیر می‌کند». ۲. آسمان به معنای موجود عالی و حقیقی: [۱۶][۱۷] «وفی السماء رزقکم وما توعدون» [۱۸] «روزی‌تان و آن چه به شما وعده داده می‌شود (که ظاهرا بهشت منظور است) در آسمان قرار دارد». ۲.۲ - مقصود از ارض کلمه «ارض» در قرآن، ۴۶۱ بار به کار رفته است و همیشه به صورت مفرد استعمال شده است و دارای معانی و مصادیق مختلف است، از جمله؛ الف. ارض در لغت به معنای کره خاکی که انسان بر روی آن زندگی می‌کند، می‌باشد.[۱۹][۲۰] ب. در قرآن کریم، ارض به چند معنا به کار رفته است. مانند: ۱. ارض به معنای کره زمین در مقابل آسمان، (۸۰ بار در قرآن آمده است).[۲۱] ۲. ارض به معنای قطعات زمین و آبادی: (۱۱۰ بار در قرآن آمده است).[۲۲] ۳. ارض به معنای عالم طبیعت و پهنای زمین (۲۶۰ بار در قرآن آمده است).[۲۳] ۳ - علت مفرد بودن ارض [ویرایش] در تمامی موارداد شده، از کلمه ارض معنای مفرد می‌فهمیم، چه آن جا که منظور کره زمین است که فقط کره زمین وجود دارد، چه آن جایی که منظور مکه است که فقط مکه وجود دارد، چه آن جایی که منظور بیت‌المقدس است و... لذا بدین جهت کلمه ارض همیشه در قرآن مفرد آمده چرا که معنای مراد از آنک معنای مفرد است. ۳.۱ - نکته فقط از سوره طلاق آیه ۱۲ به نحوی متعدد بودن زمین ممکن است قابل استفاده باشد که عبارتند از: «الله الذی خلق سبع سماوات و من الارض مثلهن»؛ [۲۴] خداوند کسی است که هفت آسمان را آفرید و از زمین نیز همانند آن را. یعنی همان‌گونه که آسمان‌ها هفت‌گانه‌اند زمین‌ها نیز هفت‌گانه می‌باشند. این تنها آیه‌ای است که اشاره به زمین‌های هفت‌گانه دارد، البته باید توجه داشت که در این‌جا نیز با این که مراد از کلمه ارض معنای جمع است ولی لفظ آن مفرد است. ۴ - مقصود از سبع [ویرایش] کلمه سبع (هفت) در عربی به دو صورت به کار می‌رود: الف. هفت به معنای عدد مشخص و معین که در ریاضیات به کار می‌رود. ب. هفت به معنای نماد کثرت؛ چرا که گاهی در عرب کلمه «هفت» به کار می‌رود و معنای کنائی آن (تعداد زیاد و کثیر) مراد است. [۲۵] ۵ - احتمالات در هفت آسمان [ویرایش] مفسرین درباره واژه «هفت آسمان» چندین احتمال داده‌اند. ۵.۱ - در معنای حقیقی هفت به معنای عدد حقیقی باشد که در این صورت این احتمالات متصدر است. ۱. هفت آسمان پر از ستاره و سیاره مثل هفت کره خاکی زمین.[۲۶] احتمال وجود هفت جهان مشابه که هنوز کشف نشده است، وجود دارد. ۲. هفت مقام قرب و حضور و موجود عالی معنوی (هفت آسمان) در مقابل هفت مرتبه پست وجودی طبیعت (هفت زمین). [۲۷][۲۸] ۵.۲ - در معنای کثرت اگر هفت، به معنای کثرت باشد در این صورت احتمالات زیر متصور است: ۱. آسمان‌های زیادی (مجموعه کرات و سیارات و...) خلق کرد. و زمین‌های زیادی (کره‌های خاکی مشابه زمین) خلق کرد. که همه آن‌ها در فضا شناور و معلق هستند. ۲. تعداد زیادی از طبقات جو آسمان را خلق کرد و تعداد زیادی از طبقات داخلی زمینا قطعات زمین و اقلیم‌ها را خلق کرد.
۳. مراتب معنوی و مقامات قرب و حضور و موجودات عالی بسیاری خلق کرد و مراتب پست طبیعت را که بسیار است، خلق کرد. درباره زمین‌های هفت‌گانه؛ همان احتمالات را که درباره آسمان هفت‌گانه گفته شده آورده‌اند. ۶ - هدف قرآن [ویرایش] با توجه به ابهامی که در معنای هفت آسمان قرآن وجود دارد و با توجه به ابهاماتی که در مورد آسمان و کهکشان‌ها از نظر علمی وجود دارد؛ نمی‌توان درباره آن نظر قطعی داد و همه نظریات به صورت احتمال و گمان مطرح می‌شود.[۲۹][۳۰] اما نباید از این نکته غافل شویم که هدف قرآن هدایت معنوی و تربیتی بشر است و اشاره قرآن به مواردی از قبیل هفت آسمان و زمین، حرکت خورشید و زمین و... علاوه بر حقانیت آنها، نشان از قدرت لایزال او و هموار نمودن راه خداشناسی و آماده کردن زمینه تفکر و تدبر در آفرینش است. همچنین بعضی از مطالب علمی قرآن نیازمند به زمان و اثبات علم تجربی می‌باشد اگر علوم در مسائل علمی قرآنی نظریه‌ای نداد، دلیل بر باطل بودن نظریه قرآن نیست. ۷ - عناوین مرتبط [ویرایش] •آسمان• آسمان (قرآن)• آسمان در آخرت•آخرت در کتاب‌های آسمانی• آسمان در قرآن؛ آسمان دنیا•آسمان در قیامت• آسمان و جهان‌ (کتاب)• آسمان و زمین• تسخیر زمین (قرآن)•برکت زمین (قرآن)• تزیین زمین (قرآن)• تکلیف زمین (قرآن). ۸ - پانویس [ویرایش] ۱. ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۹.     ۲. ↑ اسراء/سوره۱۷، آیه۴۴.     ۳. ↑ مؤمنون/سوره۲۳، آیه۸۶.     ۴. ↑ فصلت/سوره۴۱، آیه۱۲.     ۵. ↑ ملک/سوره۶۷، آیه۳.     ۶. ↑ نوح/سوره۷۱، آیه۱۵.     ۷. ↑ طلاق/سوره۶۵، آیه۱۲.     ۸. ↑ طلاق/سوره۶۵، آیه۱۲.     ۹. ↑ طلاق/سوره۶۵، آیه۱۲.     ۱۰. ↑ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۵، ص۲۱۹.     ۱۱. ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص ۲۴۳، ماده سماء.     ۱۲. ↑ ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲۴.     ۱۳. ↑ ق/سوره۵۰، آیه۹.     ۱۴. ↑ فرقان/سوره۲۵، آیه۶۱.     ۱۵. ↑ سجده/سوره۳۲، آیه۵.     ۱۶. ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن، ص۲۳۸.     ۱۷. ↑ رضایی اصفهانی، محمد علی، پژوهش در اعجاز علمی قرآن، ج۱، ص۱۳۴. ۱۸. ↑ ذاریات/سوره۵۱، آیه۲۲.     ۱۹. ↑ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۶۸.     ۲۰. ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص ۱۶، ماده ارض.     ۲۱. ↑ فاطر/سوره۳۵، آیه۴۱.     ۲۲. ↑ مائده/سوره۵، آیه۳۳.     ۲۳. ↑ نساء/سوره۴، آیه۱۰۱.     ۲۴. ↑ طلاق/سوره۶۵، آیه۱۲.     ۲۵. ↑ لقمان/سوره۳۱، آیه۲۷.     ۲۶. ↑ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۶۸.     ۲۷. ↑ طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۲۴۷.     ۲۸. ↑ طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۳۲۷.     ۲۹. ↑ طنطاوی جوهری، تفسیر الجواهر، ج۱، ص۴۶. ۳۰. ↑ رضایی اصفهانی، محمد علی، پژوهش در اعجاز علمی قرآن، ج۱، ص۱۲۶-۱۴۲.
🔸 امام رضا (عليه السلام) فرمود: «سَبعَةُ أشياءَ بِغَيرِ سَبعةِ أشياءَ مِن الاسْتِهْزاءِ : مَنِ اسْتَغْفَرَ بلِسانِهِ و لَم يَنْدَمْ بقَلبِهِ فَقدِ اسْتَهْزأ بنَفْسِهِ، و مَن سَألَ اللّه َ التَّوفيقَ و لَم يَجْتَهِدْ فَقدِ اسْتَهْزأ بنَفْسِهِ ، و مَنِ اسْتَحْزَمَ و لَم يَحْذَرْ فَقدِ اسْتَهْزأ بنَفْسِهِ، و مَن سألَ اللّه َ الجَنّةَ و لَم يَصْبِرْ على الشَّدائدِ فَقدِ اسْتَهْزأ بنَفْسِهِ ، و مَن تَعَوّذَ باللّه ِ مِن النّارِ و لَم يَتْرُكْ شَهَواتِ الدُّنيا فقدِ اسْتَهْزأ بنَفْسِهِ ، و مَن ذَكَرَ اللّه َ و لَم يَسْتَبِقْ إلى لِقائهِ فَقدِ اسْتَهْزأ بنَفْسِهِ» 🔹 هفت چيز است كه بدون هفت چيز ديگر مسخره آميز است: كسى كه به زبان خود استغفار كند اما در دلش [از گناه] پشيمان نباشد خودش را مسخره كرده است، كسى كه از خدا بهشت بخواهد امّا در برابر سختيها شكيبا نباشد خود را به سخره گرفته است، كسى كه خواهان موفقيت باشد امّا نكوشد خودش را به باد تمسخر گرفته است، كسى كه جوياى دورانديشى باشد امّا احتياط نورزد خودش را ريشخند كرده است، كسى كه از آتش دوزخ به خدا پناه برد امّا خواهشهاى دنيايى را رها نكند خود را به باد تمسخر گرفته است و كسى كه خدا را ياد كند ولى براى ديدار او نشتابد خود را ريشخند كرده است.