تو عشق منی آقام آقام
دین منی آقام آقام
جون منی آقام آقام
یا اباصالح
حیفه که نگم آقام آقام
توی رگم آقام آقام
خون منی آقام آقام
یا اباصالح
گویم چه به مدحت که آقا فوق جنانی
ماه مه شعبان صاحب عصر و زمانی
پای تو میمونم ای نگار جمکرانی
✔️مدد یا اباصالح (6بار)
---------------------------
ای که سند دل منی
عصاره گل منی
معنی عجل منی
یا اباصالح
سیمای بهشت لبخند تو
هر چی دل به بند تو
یافاطمه سربند تو
یا اباصالح
شرمنده ميشه گل پیش گلزار جمالت
در شان طواف حجر الاسود خالت
یک جلوه کن و بکش منو خونم حلالت
✔️مدد یا اباصالح (6بار)
--------------------------
ای که نسبت علویه
گنبد تو نبویه
امشب جهان مهدویه
یا اباصالح
خال لب تو عاشقیه
عصمت تو فاطمیه
عشق به تو عالمیه
یا اباصالح
لیلی شده مجنون تو و نشسته بر راه
یوسف شده محو چشات افتاده در چاه
ذکر دم عیسی مددی بقیه الله
✔️مدد یا اباصالح(6بار)
---------------------------
نذر فرجت اشک چشام
تا تو شهی منم گدام
دوست دارم ختم کلام
یا اباصالح
ختم قرانم مرور تو
حس میکنم حضور تو
کی پامیده ظهور تو
یا اباصالح
بسم لله نوری یا که نور علی نوری
قرآنی و انجیلی و تورات و زبوری
معراج دعا تا کربلا پل عبوری
✔️مدد یا اباصالح (6بار)
غیر از غلامی تـو به دردی نمی خورم
بیـرون کنی بـه فاطمـه بیکـار میشوم
مداحی حاج محمود کریمی تنها شدی تنها ترین
یا حسین یا حسین یا حسین
تنها شدی تنها ترین روی مرا مگذار زمین
جانم فدات ای نازنین ای نازنین ای وای حسین
تنها شدی تنها ترین روی مرا مگذار زمین
جانم فدات ای نازنین ای نازنین ای وای حسین
اکبر و قاسم و عباس کجایند کجا
اکبر و قاسم و عباس کجایند کجا
عشق کی این همه را بردی و غارت کردی
تنها شدی تنها ترین روی مرا مگذار زمین
جانم فدات ای نازنین ای نازنین ای وای حسین
دارم از داغ تو میمیرم یا عباس
دیگر از زندگانی سیرم یا اخا
زینبم مادر دو شیرم یا اخا
اذن میدانشان میگیرم یا اخا
دست رد بر سینه ام مگذار ای هستی خواهر
قبول کن ما را به جان مادر
دست رد بر سینه ام مگذار ای هستی خواهر
قبول کن ما را به جان مادر
تنها شدی تنها ترین روی مرا مگذار زمین
جانم فدات ای نازنین ای نازنین ای وای حسین
میرسد آه من تا میدان از حرم
پر شده کربلا از عطر مادرم
من به هر بلایی باشد میخرم
من همان زینبم شمشیر حیدرم
یا علی گفتم به تو دست از تو برنمیدارم
من دختر مولام من ذوالفقارم
یا علی گفتم به تو دست از تو برنمیدارم
من دختر مولام من ذوالفقارم
من آتش سوزنده ام تو بی کس و من زنده ام
من آتش سوزنده ام تو بی کس و من زنده ام
چون زنده ام شرمنده ام شرمنده ام ای وای حسین
تنها شدی تنها ترین روی مرا مگذار زمین
جانم فدات ای نازنین ای نازنین ای وای حسین
تو مگر عشق من از خواهر دلخوری یا به فکر منو فکر این چادری
باید این لحظه را در خاطر بسپری
چون خودت میروی از من دل میبری
این دوتا زنده نمیمانند بعد از تو تا امشب
خودم فدای تو سالار زینب
تو بی کس و من بی پناه
از خیمه آوردم سپاه
تنها نرو در قتل گاه
تنها شدی تنها ترین روی مرا مگذار زمین
جانم فدات ای نازنین ای نازنین ای وای حسین
لیلای من ای نازنین آقای من ای نازنین
مولای من ای نازنین ارباب من ای نازنین
ای وای حسین ای وای حسین
عید است ولی عید قیام بشریت
در پرتـو میلاد امـام بشریت
بـا دست کــرم ذات خداونـد تعـالی
زد سکــه ی اقبــال بــه نـام بشریت
از خم طهورا که خدا ساقی آن است
بـا دست خـدا پـر شده جام بشریت
امشب ببر ای باد صبا پیش تر از صبح
بـر سامـره پیـوسته سـلام بشـریت
عالم همه جـا وادی طور است ، ببینید
در دست حسن مصحف نور است ، ببینید
*
خیزیـد همـه سـوره ی "والشمس..." بخـوانید
گل در قـدم مهـدی موعــود فشـانید
از جـام شرابی که خدا ساقی آن است
پیوسته بنوشیـد و بـه یـاران بچشانید
تنها نه فقط شب ، شبِ مهدی ست ، بگویید
میــلاد ائمـه اسـت بدانیــد بدانیـــد
خیزیـد و ببندید همـه بار سفر را
محمل به سوی کعبۀ مقصود برانید
امشب خبری خوش به بنی فاطمه آمد
بـوی گـل نرگس بـه مشام همه آمد
*
عیـد ملک و جـن و بشر باد مبارک
بـر شـانۀ خورشیـد قمر باد مبارک
طوبای امیـد همه خوبان جهان را
در نیمـۀ ایــن مـاه ثمـر باد مبارک
آوای خدا می شنوم از لب مهدی
این زمزمه بر مرغ سحر باد مبارک
پیغام خدا را برسانید بـه نرگس
کای مادر فرخنده! پسر بـاد مبارک
ای خیل ملک پیش روی مادر مهدی
آییـد و بگردیـد بـه دور سر مهدی
*
دیدید همه کعبۀ روح شهدا را
دیدید همه آینۀ غیب نمـا را
دیدید همه بر سر دست حسن امشب
هنگام سحر صورت مصباح هـدی را
امشب همه بـار سفـر سامـره بستیم
داریم بـه دل شوق تماشـای خـدا را
از مرغ سحـر بـا گل لبخنـد بپرسید
کی دیده در آغوش سحر شمس ضحی را
یاران! شب عیـد آمده بیدار بمانید
باید همه از فاطمه عیدی بستانید
*
این جان جهان ، جان جهان ، جان جهان است
این روح روان ، روح روان ، روح روان است
این چارده آیینه جمال است به یک حسن
آنجا که عیان است چه حاجت به بیان است
ایـن ختـم ائمــه اسـت بدانیـد بدانیــد
چونان کــه نبی خاتم پیغامبران است
گــر کفــر نباشد بگذارید بگـویم
چشمان خـدا بـر مـه رویش نگران است
هر لحظه پدر شیفتۀ تاب و تب اوست
ناخورده لبن آیـۀ قرآن به لب اوست
این است که دادنـد امامـان خبرش را
داده است خدا مژده ی فتـح و ظفرش را
تا آیـۀ قـرآن بـه لـبش بود ، مـلائک
دیدند به لـب خنـدۀ شـوق پدرش را
ای کاش نبی بود که بوسد چو حسینش
تنها نه دهان بلکه ز پا تا به سرش را
جاءالحـق بـازوش کـه دیدیـد ببینید
نقش زهـق الباطل دست دگـرش را
این نور دل فاطمه فرزند حسین است
بر لعل لبانش گل لبخند حسین است
ای خلـق جهـان منتظر روز ظهورت !
پیوستـه زمان منتظـر روز ظهـورت
هم در غم هجران تو پیران همه مردند
هم نسـل جـوان منتظر روز ظهورت
بلبل سر هر شاخـه غزلخوان فراقت
گل های خـزان منتظـر روز ظهورت
تو یوسف گم گشتۀ اسلام چو یعقوب
بـا قـد کمان منتظـر روز ظهـورت
یعقوب به ما مژده دهد آمدنت را
از مصر شنیدیم بوی پیرهنت را
*
ای دست خدا ! دست خدا یار تـو باشد
بازآ که حـرم عـاشق دیـدار تـو باشد
بازآ که حسین بن علی چشم به راه است
بازآی کــه عبـاس علمـدار تـو باشد
تو یوسف زهرایی و صد یوسف مصری
سر در گم و جان بر کف بازار تو باشد
بازآی که هفتاد و دو سربـاز حسینی
دلباختۀ مکتب ایثار تـو باشد
تو پاسخ فریاد امام شهدایی
تو منتقم خون امام شهدایی
*
بازآی که آییـن پیمبر بـه تـو نازد
بازآ که علـی ، فاتح خیبر به تو نازد
روزی که بگیری به کفت تیغ علی را
آن روز ببیننـد که حیـدر به تو نازد
روزی که ز قبر ، آن دو نفر را تو درآری
حق است که صدیقۀ اطهر به تو نازد
آن روز ببیننـد همــه بـا گـل لبخند
بر شانـۀ بابا علـی اصغـر بـه تـو نازد
ای وسعت ملک ازلی محفل نورت
ما عیـد نداریـم مگـر روز ظهورت
*
از لالۀ زخـم شهـدا خنده برآید
کای منتظران ! منتظران ! منتَظَر آید
از چار طرف چشم گشاییـد به کعبه
تـا سوی حرم حجت ثانی عشر آید
این یکه سواری که نهد روی به کعبه
مهدی ست که از بهر نجات بشر آید
چشم همه روشن که به فرمان الهی
از پیـرهن یـوسف زهـرا خبر آید
«میثم» چه نکو گفت تو را دوست که شاید
ایـن یار سفـر کـرده همیـن جمله بیاید
غلامرضا سازگار
ای چراغ حرم یار کجای حرمی ؟
ای شفای دل بیمار کجای حرمی ؟
همه جای حرم از پرتو حسن تو پر است
ای به هر صحنه پدیدار کجای حرمی ؟
تا که بی پرده ببینند رخت را حجاج
پرده بردار ز رخسار کجای حرمی ؟
پای تا سر شده ام چشم تماشا که مگر
چشمم افتد به تو یک بار کجای حرمی ؟
حَجر و حِجر ز هجران تو خون می گریند
زمزمت تشنه ی دیدار کجای حرمی ؟
همه اینجا به محبان علی می نازند
پسر حیدر کرار کجای حرمی ؟
حرمت عترت و قرآن شود اینجا پامال
وارث احمد مختار کجای حرمی ؟
دور تا دور حرم قاتل زهرا نامش
نقش گردیده به دیوار حرم کجای حرمی ؟
شیعه مظلوم ؛تومظلوم؛حرم هم مظلوم
ای حرم را تو نگهدار کجای حرمی ؟
روز میثم شده در این حرم امن خدا
بی تو مانند شب تار کجای حرمی ؟
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا ﴿۱﴾
آنگاه كه زمين به لرزش [شديد] خود لرزانيده شود (۱)
وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا ﴿۲﴾
و زمين بارهاى سنگين خود را برون افكند (۲)
وَقَالَ الْإِنْسَانُ مَا لَهَا ﴿۳﴾
و انسان گويد [زمين] را چه شده است (۳)
يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا ﴿۴﴾
آن روز است كه [زمين] خبرهاى خود را باز گويد (۴)
بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا ﴿۵﴾
[همان گونه] كه پروردگارت بدان وحى كرده است (۵)
يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ ﴿۶﴾
آن روز مردم [به حال] پراكنده برآيند تا [نتيجه] كارهايشان به آنان نشان داده شود (۶)
فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ ﴿۷﴾
پس هر كه هموزن ذره اى نيكى كند [نتيجه] آن را خواهد ديد (۷)
وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ ﴿۸﴾
و هر كه هموزن ذره اى بدى كند [نتيجه] آن را خواهد ديد (۸)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا ﴿۱﴾
سوگند به ماديانهائى كه با همهمه تازانند و با سم[هاى] خود از سنگ آتش مى جهانند (۱)
فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا ﴿۲﴾
و برق [از سنگ] همى جهانند (۲)
فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا ﴿۳﴾
و صبحگاهان هجوم آرند (۳)
فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا ﴿۴﴾
و با آن [يورش] گردى برانگيزند (۴)
فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا ﴿۵﴾
و بدان [هجوم] در دل گروهى درآيند (۵)
إِنَّ الْإِنْسَانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ ﴿۶﴾
كه انسان نسبت به پروردگارش سخت ناسپاس است (۶)
وَإِنَّهُ عَلَى ذَلِكَ لَشَهِيدٌ ﴿۷﴾
و او خود بر اين [امر] نيك گواه است (۷)
وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ ﴿۸﴾
و راستى او سخت شيفته مال است (۸)
أَفَلَا يَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِي الْقُبُورِ ﴿۹﴾
مگر نمى داند كه چون آنچه در گورهاست بيرون ريخته گردد (۹)
وَحُصِّلَ مَا فِي الصُّدُورِ ﴿۱۰﴾
و آنچه در سينه هاست فاش شود (۱۰)
إِنَّ رَبَّهُمْ بِهِمْ يَوْمَئِذٍ لَخَبِيرٌ ﴿۱۱﴾
در چنان روزى پروردگارشان به [حال] ايشان نيك آگاه است (۱۱)
#رابطه_حیا_و_ایمان
#امام_جعفر_صادق_ع
هدیه آستان امامزاده موسی کاظم
🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌺🌼
حیا و ایمان همسنگ و همدوش یکدیگرند؛هنگامی که یکی از آن
برود؛دیگری در پی آن می رود.
🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مظلوم ترین مادر شهید ایران_ببینیم الان کدام مسئول داره راه شهدا رو ادامه میده به همون رای بدیم نه به اوناییکه زمان جنگ ؛خارج کشور درس می خوندند و نه جنگ و دیدند و نه خون دل مادران شهدا رو .....🌷
https://www.instagram.com/p/CNTs4w1nHjS/?igshid=we3riovr060b
صفحه رسمی اینستاگرام
کربلایی امیرحسین توکلی
ما را دنبال کنید....
از نظرات ارزشمند جنابعالی
صمیمانه سپاسگزاریم....
🌷🌷🌷🌷🌷﷽🌷🌷🌷🌷🌷
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
┅┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
✅ کانال های ما در 🔻🔻🔻🔻🔻🔻
✅ در پیامرسان های #ایتا و #سروش
┅┅═❁•◉⊰♡⊱◉•❁═┅┅
🌺🌸🌼🌺🌸🌼🌺🌸🌼🌺🌸
⬛️ #با_ولایت
🌍 @ba_velayat313
🔷🔸💠🔸🔷🔷🔸💠🔸🔷
⬛️ #کلاس_مداحی
به سبک های سنتی و جدید
🌏 @kelase_madahi313
🔷🔸💠🔸🔷🔷🔸💠🔸🔷
⬛️ #مجمع_مادحین_اهلبیت_ع
محفل نوجوانان مداح دارالعباده یزد
🌏 @mmadehin313
🔷🔸💠🔸🔷🔷🔸💠🔸🔷
⬛️ #مجمع_حداث_الحسین_ع
محفل جوانان مداح دارالعباده یزد
🌏 @huddath_al_hossein313
🔷🔸💠🔸🔷🔷🔸💠🔸🔷
⬛️ #هیات_محبان_الحسین_ع
محفل جوانان انقلابی دارالعباده یزد
🌏 @moheban313ir
🔷🔸💠🔸🔷🔷🔸💠🔸🔷
⬛️ #کربلایی_امیرحسین_توکلی
🌏 @amirhossein_tavakoli8
🔷🔸💠🔸🔷🔷🔸💠🔸🔷
⬛️ #گروه_سرود_ترنم_باران
نوجوانان خوش صدای دارالعباده یزد
🌏 @taranom_baran313
🔷🔸💠🔸🔷🔷🔸💠🔸🔷
⬛️ #دبستان_اسلامی_رمضانی_یزد
🌏 @dabestaneramezani
🔷🔸💠🔸🔷🔷🔸💠🔸🔷
امشب شب روضه است،فقط اجازه بدید یه اشاره بکنم،ببرمت در خونه خانم حضرت خدیجه سلام الله علیها،راوی خود این خانمه،در مجالس المتقین آورده این حدیث رو، خانم حضرت خدیجه سئوال کرد از آقا رسول الله یا رسول الله میشه برا من از قیامت و از حساب و کتاب روز قیامت بگید،یه وقت دید آقا رسول الله شروع کرد گریه کردن،این بی بی طاقت گریه پیامبر رحمتُ لِلعالمین رو نداره،عرضه داشت آقا جان مگه من حرف بدی زدم چرا دارید گریه می کنید ،فرمود:نه خدیجه جان،تو منو یاد دریای رحمت پروردگار انداختی ،حالا که سئوال کردی برات میگم،روز قیامت بنده رو میارن،میخوان محاسبه کنن اعمالش رو،یک به یک یاداوری میکنن،یادته فلان روز فلان ساعت فلان کار رو انجام دادی،جایی نیست اونجا کسی بخواد بگه،نه،من نبودم،این حرفها مال این دنیاست،عرضه میدارد آن بنده،بله خدای من یادمه،فلان کار رو یادته بله یادمه،هی یک به یک میرسه،تا یه جاهایی میرسه که این بنده وقتی ازش سئوال میکنن،سرش رو پایین میندازه،شرم میکنه«امام صادق علیه السلام فرمود:برا این شرم و خجالت،که شاید از اون عذابه خیلی دردناک تر باشه،اگه انسان تو این دنیا سر به کوه و بیابان بذاره،جا داره،»سر به زیر میندازه،ندا میرسه چیه ؟چرا سرت رو پایین انداختی؟میگه:خدایا حیا میکنم،خطاب میرسه تو که لعین و پستی از من حیا میکنی،من با این کرامتم از تو حیا نکنم،خطاب میرسه،این گناهای بنده ی من رو،بین دو حیای ندامت و کرامت بپوشونید،دستور میده میگه بنده ی من رو ببرید.پیغمبر گریه میکرد،اما یه گریه هم مثل فردا آقا رسول الله،بالا سر بستر خانمی که همه ی عمرش رو صرف دین خدا کرده،پیغمبر گریه میکرد،بعضی وقت ها مادرها با دخترها بیشتر و راحت ترند،رفیق ترند،راحت میتونه حرفاشو بزنه،لذا خانم خدیجه حیا کرد بخواد به پیغمبر بگه،فرمود:فاطمه جان تو به بابات بگو،من دیگه هیچی ندارم از مال دنیا،یه کفنم ندارم،بگو پیغمبر اون جامه ای که،بر تن میکرد،وحی بر او نازل میشد،با اون جامه ای که عبادت خدا رو میکرد،من رو با همون دفن کنه ،کفنم کنه،وقتی خانم حضرت زهرا پیغام مادر رو آورد،پیغمبر خیلی گریه کرد،خیلی اشک ریخت،
پاکی ، زلالی ، مثل دریایی ، خدیجه تاج سر زنهای دنیایی خدیجه
تو همسر محبوب من بودی و هستی همخانه ام در عرش اعلایی خدیجه
من بارها با دیدن تو جان گرفتم از بسکه آرام و شکیبایی خدیجه
تو هستی خود را برایم خرج کردی در آسمان عشق یکتایی خدیجه
شایسته تر از تو زنی بین عرب نیست تو مادر اُم ابیهایی خدیجه
خیر با اولاد شر درگیر شد
آه با سیل شرر درگیر شد
کم کم آوردند هیزم پشت در
خانه با موج خطر درگیر شد
ساقه ی گل زیر پا افتاد، آه
یاس حیدر با تبر درگیر شد
آتش بیداد بالا رفت و بعد
شعله ها با موی سر درگیر شد
بازویش با ضربه ی های پشتِ هم
سینه اش با میخ در درگیر شد
ناگهان مادر زمین افتاد و بعد
ناله هایش با جگر درگیر شد
راه بند آمد، نمی دانم چه شد
صد نفر با یک نفر درگیر شد
کوچه من را تا دل گودال برد
لشکری با یک نفر درگیر شد
شمر آمد در میان قتلگاه
دست او با موی سر درگیر شد
خنجری با حنجری درگیر شد
خواهری بالای مقتل پیر شد
وحید محمدی
۱ دی ماه ۱۳۹۹
شب)
با خودم گفتم چه خبره؟! نکنه کشتنش آوردنش اینجا پنهانی خاکش کنن؟!
رفتم جلو: -کجا دارین میبرین این بدنو!؟ نکنه کشتینش؟!
گقتن زود قضاوت نکن، مادرش اون جلو داره قبرو آماده میکنه.
رفتم جلوتر دیدم آره؛ یه پیرزنیه، داره قبر میکَنه، آماده میشه...
-چه خبره آی پیرزن!؟ این قبرو برا کی داری آماده میکنی؟ این جنازه کیه این چهار نفر دارن میارنش؟
یه مرتبه زد زیر گریه: من شمارو میشناسم، اگه نمیشناختم برات تعریف نمیکردم.
گفت بگو ببینم آی پیرزن.
گفت بچهی منو همه میشناسنش، اینقد گناه و معصیت کرده بود همه تو گناه و معصیت بچه منو مَثَل میزدن .
وقتی میخواست بمیره یهو به خودش اومد، گفت مادر من خیلی بدبخت و بیچارهم، اگه این مَردُم بفهمن من مُردم منو تو آشغالا میندازن، برا تو هم بد میشه....
گفتم چرا این حرفارو میزنی مادر؟
گفت مادر دارم میمیرم، در خونهی خدا هم توبه کردم، ولی فکر نمیکنم قبول بشه؛ یه درخواستی ازت دارم، وصیت من به توئه...
-چیکار کنم برات مادر؟ هرکاری بگی برات میکنم.
(دیدی این مادرا رو چقدر دلسوزن.
تا میبینن بچهشون عوض شده قربون صدقهش میرن)
-جانم عزیزم، بگو چیکار کنم برات؟
مادرجان، اگه میشه وقتی مُردم یه طناب به پاهام ببند، دور حیات خونه منو بکش رو زمین؛ بگو خدا! این بندهی گنهکارته؛ یه روزی آدم شده که دیگه خیلی دیر شده. الان دستش از دنیا کوتاهه تو بیا دستشو بگیر. خدا بندهی فراریت اومده، تحویلش بگیر...
_دیگه چی؟
مادر جان اگه میشه منو شب ببر دفن کن، خاک کن نمیخوام کسی بفهمه...
اما آی عالِم بزرگوار
(اون پیرزنه داره برا این عالم میگهها)
میگه پاهاشو که بستم، اومدم بکِشم. وصیتش بود، خودم دلم نبود انجام بدم، مادرم، دلم نمیومد.
ولی تا اومدم طنابو بکشم دیدم یهکسی هی بهم میگفت دست بردار ما بخشیدیمش. کی به تو اجازه میده با بنده ما این کارو بکنی؟!
این توبه کرده، مال ماست، ماهم قبولش کردیم، ما کریمیم، ما بخشندهایم...
اما حرف من اینه؛
یکی نبود کربلا به این نامردا بگه این چه کاریه دارین با این بدن میکنین...
(چرا!؟)
آخه اون نانجیب یهو داد زد:
"مَن یَنتَدِبُ لِلحُسین؟"
یه مرتبه ده نفر گفتن ما آمادهایم؛
سواره بر مرکب شدن، نعلارو تازه کردن...
حسین...
لب گودال پیکر افتاده
ته گودال مادر افتاده
روی نیزه یک سر افتاده
دختر افتاده ، مادر افتاده
رأس تو میرود بالای نیزهها
من زار میزنم در پای نیزهها
آه ای ستارهی دنبالهدار من
زخمیترین سرِ نیزه سوار من
از خیمه آمدم اطراف قتلگاه
گفتی که خواهرم برگرد خیمهگاه
بعد از دقایقی دیدم که پیکرش
در خون فتاده و بر نیزهها سرت
"نوحو عَلَی الحسین ، نوحو عَلَی الحسین"
ای بیکفن چه با این پاره تن کنم
با چادرم تو را باید کفن کنم
"یک عبا داشتی و خرج علی اکبر شد
با چه از روی زمین جسم تورا بردارم
رو سرم سایهی علمه
روزیم از دستای قلمه
کار من ذاکریمه ، سندش نوکریمه
به هوای زیارت تو
میشینم کنج هیئت تو
یه غمی تو گلومه ، کربلا آرزومه
توی بی سرپناهی، به تو پناه نبرم چه کنم؟
آقا از رو سیاهی، به تو پناه نبرم چه کنم؟
آقا
به تو مدیونم حسین، جونم حسین
سر و سامونم حسین، جونم حسین
نمک نونم حسین، جونم حسین
«نمک نونم حسین، جونم حسین»
دوست دارم رقص پرچمتو
ببینم کاش محرمتو
به گداییت مینازم ، آقای چاره سازم
دستمو تو همیشه بگیر
امیری تو و نعم الأمیر
خدا دستم رو داده ، دست این خونواده
جونمو واست ارباب، اگه فدا نکنم چه کنم؟
دلمو از به جز تو، اگه جدا نکنم، چه کنم؟
تو هوای تو آقا، اگه نفس نکشم چه کنم؟
از در غیر خونت، پاهامو پس نکشم چه کنم؟
آقا
با تو میمونم حسین، جونم حسین
از تو میخونم حسین، جونم حسین
نمک نونم حسین، جونم حسین
«نمک نونم حسین، جونم حسین»
بی تو دلواپسم یاحسین
به تو کی میرسم یاحسین
تو بخوای محترم شم
مدافع حرم شم
منو پشت درت برسون
پای سفرت منو بکشون
میزارم پای تو جون
شبیه زینبیون
ماها از زینبیه، اگه دفاع نکنیم چه کنیم؟
برا آزادی اون، اگه دعا نکنیم چه کنیم؟
تو راه بیبی زینب، اگه مدافع نشم چه کنم؟
تو سپاه ابالفضل، اگه اضافه نشم چه کنم؟
آقا
دم ایوونم حسین، جونم حسین
در این خونهم حسین، جونم حسین
نمک نونم حسین، جونم حسین
«نمک نونم حسین، جونم حسین»
دلبر دلش گرفته، دلدار گریه کرده
عاشق همیشه وقت دیدار گریه کرده
به آشتىِ بنده، مشتاقتر خدا بود
از توبهی گنهکار، غفّار گریه کرده
درد مریض را جز دردآشنا نفهمید
گاهى طبیب هم با بیمار گریه کرده
شرمنده از گناهان دانى مثال ما چیست؟
خانهخراب زیرِ آوار گریه کرده
شبزندهدارها را طورى دگر خریدند
طوبىٰ بر آنکه تا صبح بیدار گریه کرده
یک شهر را دعاى یک مست زنده کرده
مستى که در مناجات هشیار گریه کرده
در کِسوت گدایى حرفى بلد نبودیم
سائل همیشه جاىِ اصرار گریه کرده
با گریه طفل هرچه که خواسته گرفته
حاجت گرفته کودک، هربار گریه کرده
ما را فقط دعاى زهرا نجات داده
مادر براى طفلش بسیار گریه کرده
بر حال مادر ما در بین آتش و خون
دیوار دم گرفته ، مسمار گریه کرده
کفارهی گناهِ ما را حسین داده
ارباب بین گودال خونبار گریه کرده
یک یاحسین گفته، وا کرده روزهاش را
آن تشنه که زمانِ افطار گریه کرده
آب فرات آخر تا خیمهها نیامد
با مشک از خجالت صدبار گریه کرده
کف مىزدند لشکر ، قلب رباب مىسوخت
او بین خندههاى اغیار گریه کرده
زیر عبا چه چیزى پنهان نموده ارباب
سرخ است چشمهایش، انگار گریه کرده
گهواره بعد اصغر ، در دست ابن سعد است
گهواره در حراج بازار گریه کرده
*شاعران :
محمد رسولی ، محمدجواد پرچمی
نمیگم همیشه اما یه وقت دیدی جای خلوتی هستی، میخوای افطار بخوری یه لیوان آب بذار جلوت اما نخور.
دست به سینه بذار بگو:
"السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّه"
بگو آقاجان منکه تشنگی نکشیدم، چند ساعت فقط آب نخوردم...
*شرم دارم که بگویم سخن از تشنهلبی
تشنه آن بود که میگفت به لشکر: "جگرم"...*
یهو میبینی دم دمای افطار که میشه زبانت، دهانت خشک میشه یاد اون لحظهای میفتی که علی اکبرش اومد:
باباجان این زرهی که به تنم هست منو اذیت میکنه تشنگی امونمو بریده.
روایت میگه اباعبدالله زبونشو گذاشت تو دهان علیاکبر، کنایه از اینکه ببین پسرم من از تو تشنهترم....
تو ماه رمضون خیلی تشنهت بشه نهایتا دهانت خشک میشه، قربون اون آقایی برم که...
آقاشیخ جعفر شوشتری میگه از فرط تشنگی دیگه چشماش جایی رو نمیدید، چشمای آقامون تار میدید....
حسین ...
روزیم از دستای قلمه
کار من ذاکریمه ، سندش نوکریمه
به هوای زیارت تو
میشینم کنج هیأت تو
یه غمی تو گلومه ، کربلات آرزومه
توی بی سرپناهی، به تو پناه نبرم چه کنم؟
آقا از رو سیاهی، به تو پناه نبرم چه کنم؟
آقا
به تو مدیونم حسین(ع)، جونم حسین(ع)
سر و سامونم حسین(ع)، جونم حسین(ع)
نمک نونم حسین(ع)، جونم حسین(ع)
«نمک نونم حسین(ع)، جونم حسین(ع)»
“یا اله العاصین لبیک لبیک لبیک ….”
بنده ی روسیاه اومد
بی کس و بی پناه اومد
برای نیم نگاه اومد ، الهی العفو …
ای غافر الذنوب من
ای ساتر العیوب من
ای کاشف الکروب من ، الهی العفو …
توی بی سر پناهی ، به تو پناه نبرم ، چه کنم؟
خدا با روسیاهی ، به تو پناه نبرم ، چه کنم ؟
توی دلواپسی ها ، تو رو صدا نزنم ، چه کنم؟
میون بی کسی ها ، تو رو صدا نزنم ، چه کنم؟
اومدم دست خالی میخوام
مهربون کاسمو کنی پر
اومدم روسیاه مثه جون
تا نگاهم کنی مثه حر ……
“یا اله العاصین لبیک لبیک لبیک ….”
قربون اون لطف وعطا
من افتادم به دست و پا
نزار بیافتم از نگات ، الهی العفو …
گناهامو به روم نیار
بزار بگم همین یه بار
یه شب مارم نجف بیار ، به حق حیدر …
همه امید رحمت ، اگه دعا نکنم ، چه کنم ؟
مهربون کنج هیات ، اگه دعا نکنم ، چه کنم؟
توی پرونده ی من ، نباشه گریه هام ، چه کنم؟
توی تاریکی قبر ، اگه نیادش آقام ، چه کنم؟
دم افطار با لب های خشک
میخونم روضه های حسین
بهترین اجر ماه خداست
سحری کربلای حسین ……
“یا اله العاصین لبیک لبیک لبیک ….”
آلوده و بیمارم پاکم کن و خاکم کن
ای خالق دادارم، پاکم کن و خاکم کن
من جز تو که را دارم؟ پاکم کن و خاکم کن
این ناله و این آهم این اشک سحرگاهم
این سوز دل زارم پاکم کن و خاکم کن
سر تا به قدم دردم رو سوی تو آوردم
با محنت بسیارم پاکم کن و خاکم کن
شد حبس دعای من، العفو خدای من
ای خالق غفّارم پاکم کن و خاکم کن
مسکین و تهی دستم دل بر کرمت بستم
من مستحق نارم پاکم کن و خاکم کن
من بنده ی شرمنده تو خالق بخشنده
ای در دو جهان یارم پاکم کن و خاکم کن
مولا و حبیب من محبوب و طبیب من
آلوده و بیمارم پاکم کن و خاکم کن
راه از همه سو بسته، گشتم زگنه خسته
رو سوی تو می آرم پاکم کن و خاکم کن
با این تن فرسوده با این دل آلوده
من مهر علی دارم پاکم کن و خاکم کن
شاعر: حاج غلامرضا سازگار
خالق دادارم، پاکم کن و خاکم کن
من جز تو که را دارم؟ پاکم کن و خاکم کن
این ناله و این آهم این اشک سحرگاهم
این سوز دل زارم پاکم کن و خاکم کن
سر تا به قدم دردم رو سوی تو آوردم
با محنت بسیارم پاکم کن و خاکم کن
شد حبس دعای من، العفو خدای من
ای خالق غفّارم پاکم کن و خاکم کن
مسکین و تهی دستم دل بر کرمت بستم
من مستحق نارم پاکم کن و خاکم کن
من بنده ی شرمنده تو خالق بخشنده
ای در دو جهان یارم پاکم کن و خاکم کن
مولا و حبیب من محبوب و طبیب من
آلوده و بیمارم پاکم کن و خاکم کن
راه از همه سو بسته، گشتم زگنه خسته
رو سوی تو می آرم پاکم کن و خاکم کن
با این تن فرسوده با این دل آلوده
من مهر علی دارم پاکم کن و خاکم کن
«میثم» شده جان بر لب یا رب تو ببخش امشب
بر میثم تمّارم پاکم کن و خاکم کن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
🎞 #سرود_میلادیه
💐 #امام_حسن_مجتبی_ع
🎙 #کربلایی_امیرحسین_توکلی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
با خوب و بد گدا می سازه ....
کریمه ؛ همیشه سفرش بازه ......
┅═❁•◉⊰♡⊱◉•❁═┅
🔶#میلاد_امام_حسن_ع
🔷#یا_معز_المومنین
🔶#یاد_شهدای_مقاومت
🔷 #تحریف_صلح_برای_مذاکره
🔶 #مقاومت_مذاکره_یا_سازش
🔷🔸💠🔸🔷
🌍 @amirhossein_tavakoli8