4.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پیشنهاد_دانلود
دیدی تو ترافیک یکی بیدلیل بوق میزنه، یکی بیدلیل بداخلاقه؟
شاید پشت اون ماشین،
یه آدمه که همین دیروز عزیزی رو از دست داده...
یا یه نفر که فهمیده بچهش یه مشکل جدی داره...
یا کسی که توی سکوت، داره با یه بیماری سخت کنار میاد...
ما فقط سطح رفتار آدما رو میبینیم،
اما اگه بدونیم هر کسی یه جنگی داره توی دلش،
شاید راحتتر درک کنیم تا قضاوت...
مهربونی همیشه به موقعه.
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
16.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خیاطی
چندتا نکته در مورد کمری از نوع باقلوایی🧁
کمری باید اندازه دور کمرتون + ۱ تا ۲ سانتیمتر اضافات باشه تا راحت باشین تو لباستون🤓
ممکنه قبل از وصل کمری ، کمرتون شلوار یا دامنتون چند سانت بزرگتر در بیاد (قطعا تو الگو درست عمل کردین اما این ناگزیر اتفاق میفته) پس باید شلوار به کمری خورد بخوره
بهتون حتما آموزش میدم🤩✨🧚🏼♀️
قطعا هنر تو جادوی توعه🪄
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
1.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
13.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌈 رنگارنگ🌈
🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 سرگذشت فردوس شروع دلانه ای زیبا 🍃🍂🍃
🍃🍃🌼🍃
#فردوس
مردم که کم کم متفرق شدن منم خواستم برم که گفت :
باز برمیگردم، اصلا میرم سراغ عمو !!!
_برو هر کاری دلت میخواد بکن
دم در خونه شریفه خانم که رسیدم دلم میخواست وارد خونه بشم و دیگه ازش بیرون نیام، نه اسفندیاری ببینم نه حسین علی رو!!!! دلم آرامش میخواست یه کم بی دغدغه بودن رو!!!
شریفه خانم انگار متوجه حالم شد، اونشب بیدار موند تا بچه ها بخوابن، داشتم لامپ آشپزخونه رو خاموش میکردم که دیدم از اتاقش بیرون اومد ،گفتم :
چیزی شده حالتون خوبه ؟!
_خوبم بیا اینجا یه کم حرف بزنیم
رفتیم سمت آشپزخونه در رو بست و گفت :
نخواستم جلو خواهرات باهات حرف بزنم حالا بگو ببینم چته ؟!
_من؟ ...هیچی !
_دروغ نگو دختر!!! از عصری که برگشتی داری بال بال میزنی بگو !!!
اشکهام ناخودآگاه ریخت انگار منتظر یه تلنگر بود،گفتم :
راستش اسفندیار ....
_بازم؟! چه کرده ؟
ماجرا رو تعریف کردم و شریفه خانم ،من که ساکت شدم ،گفت :
بهتره فکر راه چاره باشیم !!!
_چه چاره ای ؟من نمیتونم باهاش زندگی کنم، نمیتونم هم برگردم ده ،حتی فکر کردن به اینکه بخوام ده زندگی کنم پشتم رو میلرزونه، من کم بدبختی نکشبدم
_نمیدونم ،ولی این پسر دست بردار نیست به اسم ازدواج و اینا میره سراغ اقات اونم میاد مجبورت میکنه به کارهایی که دوست نداری انجام بدی، کسی هم کاری ازش بر نمیاد، نه سن قانونی دارید که اگه هم داشتید دخترید و تحت امر باباتون !!!!
_میدونم، چرا راحتمون نمیذارن ؟!
_به خیال خودشون غیرت نشون میدن، صبر کن فردا بگم محمد علی و حسین علی بیان ببینیم چه میکنیم ،تو هم گریه نکن خدا بزرگه!!!
خواستم بگم حسین علی نه، ولی ترسیدم شک کنه و بگه چرا نه؟! اونوقت چی میگفتم..... روز بعد شریفه خانم خونه خودش رو سپرد به فریده و فهیمه و گفت :
امروز خانم خونه شمایید من عصری همراه فردوس برمیگردم !!!
باهم رفتیم خونه حسین علی ،نبودش خودش ....راحله صدای در رو که شنید شروع کرد غرغر کردن و گفت :
میذاشتی ظهر می اومدی انگار نه انگار که کلفته این خونه اس باید معطل خانم بشم تا هر وقت دلش خواست بیاد یه لیوان آب دست آدم بده !!!
🌹჻ᭂ࿐🔴 @Atr_mah⭐️⭐️
زمان:
حجم:
944.1K
فایل صوتی تلاوت صفحه ١٨٠ قرآن کریم.
🎤 قاری: استاد پرهیزگار
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃