6.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دوی صد متر یا دوی هزار متر؟!
#محرم_الحرام
#مجاهدت
#معرفت
(راهی بسوی تکامل) ایتا
https://eitaa.com/akbarrahimi520
سلوک در مکتب روضه_6.mp3
23.89M
#سلوک_در_مکتب_روضه ۶
روضهها، عاشق پرورند!!
معشوقهای انسان را به سبکی متعالی، چیدمان میکنند...
مجالس روضهی بیآفت ... تو را به سمتی میَبرند که؛
به خودت میآیی و میبینی عاشق شده ای و برای فدا شدن آمادهای...
شهداء، پرورش یافتگان مکتب روضههای حسین "ع" اَند...
(راهی بسوی تکامل) ایتا
https://eitaa.com/akbarrahimi520
در رکاب حسین_۷.mp3
6.93M
💫 #در_رکاب_حسین ۷
شب هفتم؛ حضرت عَلی أصغر ع و من...
▪️با خوانش: مژده لواسانی
▪️به قلم: حاتمه سیدزاده
▪️تنظیم: پارسا کمالی
▪️طراح: محمدحسین ثباتی
(راهی بسوی تکامل) ایتا
https://eitaa.com/akbarrahimi520
در رکاب حسین - شب هفتم.pdf
301.5K
▪️ #در_رکاب_حسین ۷ ـ pdf
(راهی بسوی تکامل) ایتا
https://eitaa.com/akbarrahimi520
6.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سرانجام ملعونی که لباس امام حسین علیهالسلام را غارت کرد
(راهی بسوی تکامل) ایتا
https://eitaa.com/akbarrahimi520
WWW.ZAKERIN.IR - Haaj Mahmoud Karimi.mp3
6.5M
🏴 همره نوحه تو سینه زنان اهل حرم..علی اصغر پسرم
🏴 ای که با آه خود آتش زده ای بر جگرم.. علی اصغر پسرم
🎤 مداحی سوزناک حاج محمود کریمی
شب هفتم #محرم
حضرت علی اصغر
(راهی بسوی تکامل) ایتا
https://eitaa.com/akbarrahimi520
9.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مرحوم حسینیان: از بعضی دوستان توقع نداشتیم در جنگ بین حق و باطل بیطرف باشند...
(راهی بسوی تکامل) ایتا
https://eitaa.com/akbarrahimi520
8.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌🎥 چرا #حجاب_اجباری یک مفهوم غلط و فریب کارانه است!؟
🎙 توضیحات دقیق و قابل فهم #دکتر_غلامی
(رئیس دانشکده حقوق دانشگاه امام صادق(ع))
(راهی بسوی تکامل) ایتا
https://eitaa.com/akbarrahimi520
🖤 #امام_حسین علیه السلام فرمودند:
🍃 شایسته شان مومن نیست که ببیند کسی خدا را معصیت می کند ، ولی به او اعتراض نکند
📚کنزالعمال ، ج3 ، ص 85
(راهی بسوی تکامل) ایتا
https://eitaa.com/akbarrahimi520
🍃حضرت قاسم(ع) فرزند امام حسن(ع)،
یکی از شهدای کربلاست که به هنگام شهادت ۱۳ سال سن داشت
✨ در شب عاشورا وقتی حضرت قاسم از #امام_حسین (ع) سوال نمود که او نیز از شهدا خواهد بود یا خیر؟
✨امام نظر او را در مورد مرگ پرسیدو قاسم جمله معروف "احلی من العسل" (شیرینتر از عسل) را برای توصیف مرگ در نظر خود بر زبان آورد.
✨جناب قاسم(ع)در سال ۴۷ ه. ق در مدينه ديده به جهان گشود مادرش ام ولدى به نام «نفيله» يا «رمله» ي «نجمه» بود.
✨در دو سالگى پدر بزرگوارش را از دست داد؛ و تا هنگام شهادت در دامان پرمهر و عطوفت عموى گرامى خود، #امام_حسین (ع) پرورش يافت و در واقعه كربلا به اتفاق مادر و ديگر برادران و خواهران خود حضور داشت.
✨در محافل عزاداری و روضه خوانی سیدالشهداء، مشهور است که وی با یکی از دختران #امام_حسین(ع) ازدواج کرده بود محققان در صحت این گزارش تردید دارند و برخی آن را نادرست دانستهاند .
✨سید بن طاووس در لهوف حضور قاسم بن حسن در میدان جنگ و شهادت وی را چنین نقل کرده است:
💎راوی میگوید در این هنگام جوانی خارج شد که صورتش چونان قرص ماه بود و به جنگ پرداخت ابن فضیل ازدی ضربهای بر سر او زد که سرش را شکافت و جوان بر صورت افتاد فریاد زد یا عمّاه!
💎 حسین(ع) مانند باز شکاری خود را بدو رساند و مانند شیری خشمگین حمله برده ابن فضیل را با شمشیر زد او دستش را سپر کرد، دستش از آرنج قطع شد فریادی زد که همه لشکریان صدای او را شنیدند و لشکر کوفه برای نجات او حمله آورد،
اما زیر دست و پای آنان به هلاکت رسید.
💎راوی میگوید گرد و غبار که فرو نشست، حسین(ع) را دیدم که بالای سر آن جوان ایستاده است و او در حال جان کندن بود.
💎حسین(ع) گفت لعنت خدا بر گروهی که تو را کشتند .
💎سپس فرمود به خدا قسم بر عمویت سخت است که او را صدا بزنی اما او اجابت نکند یا اگر اجابت کند، سودی نداشته باشد؛
💎 به خدا قسم امروز روزی است که دشمنان عمویت فراوان و یارانش اندکند!
💎سپس آن جوان را بر سینه گرفت و او را نزد دیگر کشته شدگان بنی هاشم قرار داد .
📚منابع :
دانشنامه اسلامی
دانشنامه ویکی شیعه
شیخ مفید،الارشاد
ابوالفرج اصفهانی،مقاتل الطالبیین
#روایت_ششم_قاسم_بن_الحسن
#ما_ملت_امام_حسینیم
(راهی بسوی تکامل) ایتا
https://eitaa.com/akbarrahimi520
IMG_20200826_110026_149.mp3
2.59M
🏴
▪شب هفتم #محرم
▪#روضه حضرت علی اصغر(ع)
🎤 حاج شيخ احمد كافی
#ما_ملت_امام_حسینیم
#لاے_لاے_گل_رباب
(راهی بسوی تکامل) ایتا
https://eitaa.com/akbarrahimi520
در قدیم یک فردی بود در همدان به نام " اصغر آواره "
اصغر آقا کارش مطربی بود و در عروسیها و مجالس بزرگان شهر مجلس گرم کنی میکرد و اینقدر کارش درست بود که همه شهر او را میشناختند...
و چون کسی را نداشت و بیکس بود بهش می گفتند اصغر آواره!
انقلاب که شد وضع کارش کساد شد و دیگه کارش این شده بود میرفت در اتوبوس برای مردم میزد و میخوند و شبها میرفت در بهزیستی میخوابید.
تا اینجا داستان را داشته باشید!
در آن زمان یک فرد متدین و مومن در همدان به نام آیت الله نجفی از دنیا میره و وصیت کرده بوده اگر من فوت کردم از حاج آقا حسینی پناه که فردی وارسته و گریه کن و خادم حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و از شاگردان خوب مرحوم حاج علی همدانی است بخواهید قبول زحمت کنند نماز میت من را بخوانند.
خلاصه از دنیا رفت و چند هزار نفر اومدند برای تشیبع جنازه اون در قبرستان باغ بهشت همدان و مردم رفتند دنبال حاج آقا حسینی پناه که حالا دیگه پیرمرد شده بود و آوردنش برای خواندن نماز میت....
حاج آقا حسینی پناه وقتی رسید گفت تا شما کارها رو آماده کنید من برم سر قبر استادم حاج ملاحسین همدانی فاتحه ای بخوانم و برگردم.
وقتی به سر مزار استادش رسید در حین خواندن فاتحه چشمش به تابوتی خورد که چهار کارگر شهرداری زیر آن را گرفته و به سمت غسالخانه میبردند!
کنجکاو شد و به سمت آنها رفت...
پرسید این جنازه کیه که اینقدر غریبانه در حال تدفین آن هستید؟
یکی از کارگران گفت این اصغر آواره است!
تا اسم او را شنید فریادی از سر تاسف زد وگریست....
مردم تا این صحنه را دیدند به طرف آنها آمدند و جویای اخبار و حال حاجی شدند و پرسیدند چه شد که شما برای این فرد اینطور ناله کردید؟!
حاجی گفت: مردم این فرد را میشناسید؟
همه گفتند: نه! مگه کیه این؟
حاجی گفت: این همون اصغر آواره است.
مردم گفتند: اون که آدم خوبی نبود شما از کجا میشناسیدش؟!
و حاجی شروع کرد به بیان یک خاطره قدیمی....
گفت: سالها قبل از همدان عازم شهر قم بودم و آن زمانها تنها یک اتوبوس فقط به آن شهر میرفت
سوار اتوبوس که شدم دیدم.... وای اصغر آواره با وسیله موسیقیش وارد شد...
ترسیدم و گفتم: یا امام حسین (ع) اگه این مرد بخواهد در این اتوبوس بنوازد و من ساکت باشم حرمت لباسم از بین میرود، اگر هم اعتراض کنم مردم که تو اتوبوس نشستند شاید بد شان بیاد که چرا من نمیذارم شاد باشند و اگر هم پیاده شوم به کارم در قم نخواهم رسید...
چه کنم؟!
خلاصه از خجالت سرم را به پایین انداختم...
اصغر آواره سوار شد و آماده نواختن بود که ناگاه چشمش به من افتاد، زود تیمپو رو گذاشت تو گونی و خواست پیاده بشه که مردم بهش اعتراض کردند که داری کجا میری؟ چرا نمیزنی؟
گفت: من در زندگیم همه غلطی کردم اما جلوی اولاد حضرت زهرا (سلام الله علیها) موسیقی ننواختم...
خلاصه حرمت نگه داشت و رفت...
اونروز تو دلم گفتم: اربابم حسین (ع) برات جبران کنه، حالا هم به نظرم همه ما جمع شدیم برای تشییع جنازه اصغر آواره و خدا خواسته حاجی عنایتی بهانه ای بشود برای این امر؛
خلاصه با عزت و احترام مراسم شروع شد و خود حاجی آستین بالا زد و غسل و کفنش را انجام و برایش به همراه آن جمعیت نماز خواند...
این نمکدان حسین جنس عجیبی دارد
هر چقدر می شکنیم باز نمک میریزد
"یا حسین ميخوام١ميليون نفر
به امام حسين سلام بدن
اَلسلامُ علی الحُسین
وعلی علی بن الحُسین
وَعلی اُولادالـحسین
وعَلی اصحاب الحسین
به اندازه ارادتت ارسال کن
(راهی بسوی تکامل) ایتا
https://eitaa.com/akbarrahimi520