eitaa logo
(راهی بسوی تکامل)
392 دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
22.9هزار ویدیو
531 فایل
🌷اکبررحیمی 🌱(خیلی زود دیرمیشه):🌱 اجتماعی ، سیاسی ، مذهبی،اعمال ونماز های تاکید شده،داستانهای مذهبی وبه اشتراک گذاش
مشاهده در ایتا
دانلود
یا حضرت زهرا! قدم، قدم! منم صمد!» یک دفعه انگار از خواب پریده باشم. چند بار چشم هایم را باز و بسته کردم و گفتم: «تویی صمد؟! آمدی؟!» ✫⇠قسمت : 3⃣7⃣1⃣ صمد هاج و واج نگاهم کرد. دستم را گرفت و گفت: «چی شده؟! چرا این طوری شدی؟! چرا یخ کردی؟!» گفتم: «داشتم برف ها را پارو می کردم، نمی دانم چی بر سرم آمد. فکر کنم بی هوش شدم.» پرسیدم: «ساعت چند است؟!» گفت: «ده صبح.» نگاه کردم دیدم بچه ها هنوز خواب اند. باورم نمی شد؛ یعنی از ساعت شش صبح یا شاید هم زودتر خوابیده بودم. صمد زد توی سرش و گفت: «زن چه کار کردی با خودت؟! می خواهی خودکشی کنی؟!» نمی توانستم تنم را تکان بدهم. هنوز دست ها و پاهایم بی حس بود. پرسید: «چیزی خورده ای؟!» گفتم: «نه، نان نداریم.» گفت: «الان می روم می خرم.» گفتم: «نه، نمی خواهد. بیا بنشین پیشم. می ترسم. حالم بد است. یک کاری کن. اصلاً برو همسایه بغلی، گُل گز خانم را خبر کن. فکر کنم باید برویم دکتر.» دستپاچه شده بود. دور اتاق می چرخید و با خودش حرف می زد و دعا می خواند. ✫⇠قسمت : 4⃣7⃣1⃣ می گفت: «یا حضرت زهرا! خودت به دادم برس. یا حضرت زهرا! زنم را از تو می خواهم. یا امام حسین! خودت کمک کن.» گفتم: «نترس، طوری نیست. هر بلایی می خواست سرم بیاید، آمده بود. چیزی نشده. حالا هم وقت به دنیا آمدن بچه نیست.» گفت: «قدم! خدا به من رحم کند، خدا از سر تقصیراتم بگذرد. تقصیر من است؛ چه به روز تو آوردم.» دوباره همان حالت سراغم آمد؛ بی حسی دست ها و پاها و بعد خواب آلودگی. آمد دستم را گرفت و تکانم داد. «قدم! قدم! قدم جان! چشم هایت را باز کن. حرف بزن. من را کشتی. چه بلایی سر خودت آوردی. دردت به جانم قدم! قدم! قدم جان!» نیمه های همان شب، سومین دخترمان به دنیا آمد. فردای آن روز از بیمارستان مرخص شدم. صمد، سمیه را بغل کرده بود. روی پایش بند نبود. می خندید و می گفت: «این یکی دیگر شبیه خودم است. خوشگل و بانمک.» مادر و خواهرها و جاری هایم برای کمک آمده بودند. شینا تازه سکته کرده بود و نمی توانست راه برود. نشسته بود کنار من و تمام مدت دست هایم را می بوسید. خواهرها توی آشپزخانه مشغول غذا پختن بودند، هر چه با چشم دنبال صمد گشتم، پیدایش نکردم. ✫⇠قسمت :5⃣7⃣1⃣ خواهرم را صدا زدم و گفتم: «برایم یک لیوان چای بیاور.» چای را که آورد، در گوشش گفتم: «صمد نیست؟!» خندید و گفت: «نه. تو که خواب بودی، خبر دادند خانم آقا ستار هم دردش گرفته. آقا صمد رفت ببردش بیمارستان.» شب با یک جعبه شیرینی آمد و گفت: «خدا به ستار هم یک سمیه داد.» چند کیلویی هم انار خریده بود. رفت و چند تا انار دانه کرد و توی کاسه ای ریخت و آمد نشست کنارم و گفت: «الحمدلله، این بار خوش قول بودم. البته دخترمان خوب دختری بود. اگر فردا به دنیا می آمد، این بار هم بدقول می شدم.» کاسه انار را داد دستم و گفت: «بگیر بخور، برایت خوب است.» کاسه را از دستش نگرفتم. گفت: «چیه، ناراحتی؟! بخور برای تو دانه کردم.» کاسه را از دستش گرفتم و گفتم: «به این زودی می خواهی بروی؟!» گفت: «مجبورم. تلفن زده اند. باید بروم.» گفتم: «نمی شود نروی؟! بمان. دلم می خواهد این بار اقلاً یک ماهی پیشم باشی.» خندید و سوتی زد و گفت: «او... وَه... یک ماه!» گفتم: «صمد! جانِ من بمان.» ✫⇠قسمت :6⃣7⃣1⃣ گفت: «قولت یادت رفته. دفعه قبل چی گفتی؟!» گفتم: «نه، یادم نرفته. برو. من حرفی ندارم؛ اما اقلاً این بار یک هفته ای بمان.» رفت توی فکر. انگشتش را لای کوک های لحاف انداخته بود و نخ را می کشید گفت: «نمی شود. دوست دارم بمانم؛ اما بچه هایم را چه کنم؟! مادرهایشان به امید من بچه هایشان را فرستاده اند جبهه. انصاف نیست آن ها را همین طوری رها کنم و بیایم اینجا بیکار بنشینم.» التماس کردم: «صمد جان! بیکار نیستی. پیش من و بچه هایت هستی. بمان.» سرش را انداخت پایین و باز کوک های لحاف را کشید. تلویزیون روشن بود. داشت صحنه های جنگ را نشان می داد؛ خانه های ویران شده، زن ها و بچه های آواره. سمیه از خواب بیدار شد. گریه کرد. صمد بغلش کرد و داد دستم تا شیرش بدهم. سمیه که شروع کرد به شیر خوردن، صمد زل زد به سمیه و یک دفعه دیدم همین طور اشک هایش سرازیر شد روی صورتش. گفتم: «پس چی شد...؟!» سرش را برگرداند طرف دیوار و گفت: «آن اوایل جنگ، یک وقت دیدم صدای گریه بچه ای می آید. چند نفری همه جا را گشتیم تا به خانه مخروبه ای رسیدیم. بمب ویرانش کرده بود. صدای بچه از آن خانه می آمد. رفتیم تو. دیدیم مادری بچه قنداقه اش را بغل کرده و در حال شیر دادنش بوده که به شهادت رسیده. بچه هنوز داشت به سینه مادرش مک می زد. ✫⇠قسمت :7⃣7⃣1⃣ اما چون شیری نمی آمد، گریه می کرد.» از این حرفش خیلی ناراحت شدم. گفت: «حالا ببین تو چه آسوده بچه ات را شیر می دهی. باید خدا را هزار مرتبه شکر کنی.» گفتم: «خدا را شکر که تو پیش منی. سایه ات سایه ات بالای سر من و بچه هاست.» کاسه انار را گرفت دستش
4_5868412085100088023.mp3
2.42M
🔊 💠چرا همه ائمه (علیه السلام) از اعراب هستند⁉️ (راهی بسوی تکامل) ایتا https://eitaa.com/akbarrahimi520
AUD-20210210-WA0031.mp3
9.26M
برایِ‌خواسٺن‌ظھورتۆ بہ‌درگاه‌خدامےآیم باهمۀداشتہ‌هایم بادلےپراُمید باچشمانےپراشك وَبازبانےدُعاخوانِ‌فرج^_^🦋 🦋اِلهى‏ عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفآءُ... اَللّهُمَّ‌عَجِّـلْ‌لِوَلیِّکَ‌الفـَرَج (راهی بسوی تکامل) ایتا https://eitaa.com/akbarrahimi520
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋اگه زندگی مون سخته اگه از در و دیوار برامون مشکل میباره قطعا باید در سبک زندگیمون تجدید نظر کنیم. کلام خدا اینه 😍👇 دستت رو به من بده تا فتح کنی دنیا رو، حافظ و نگهبانت منم و تا من نخوام کسی نمیتونه بهت آسیب بزنه. 🦋لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﺭﻭ ﻭ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ، فرشتگانی ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺧﺪﺍ [ ﺍﺯ ﺁﺳﻴﺐ ﻫﺎ ﻭ ﮔﺰﻧﺪﻫﺎ ] ﺣﻔﻆ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ . ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﻫﻴﭻ ﻣﻠﺘﻲ ﺭﺍ [ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺑﻠﺎ ، ﻧﻜﺒﺖ ، ﺷﻜﺴﺖ ﻭ ﺷﻘﺎﻭﺕ ] ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻧﻤﻰ ﺩﻫﺪ ﺗﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ [ ﺍﺯ ﺻﻔﺎﺕ ﺧﻮﺏ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﻭ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻩ ] ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩﺷﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﺯﺷﺘﻲ ﻫﺎ ﻭ ﮔﻨﺎﻩ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺩﻫﻨﺪ . ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﻠﺘﻲ ﺁﺳﻴﺐ ﻭ ﮔﺰﻧﺪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ [ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻥ ﺁﺳﻴﺐ ﻭ ﮔﺰﻧﺪ ] ﻫﻴﭻ ﺭﺍﻩ ﺑﺎﺯﮔﺸﺘﻲ ﻧﻴﺴﺖ ; ﺯﻳﺮﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺟﺰ ﺧﺪﺍ ﻫﻴﭻ ﻳﺎﻭﺭﻱ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ .(١١) سوره رعد 🌿 (راهی بسوی تکامل) ایتا https://eitaa.com/akbarrahimi520
4_5769332858938196158.mp3
14.7M
🔸 🔸 اول 🔸 پانزدهم 🔸 : ۱۶۸ تا ۲۰۴ 💠 محمد رضا رنجبر زیبا و دلنشین 💚 (راهی بسوی تکامل) ایتا https://eitaa.com/akbarrahimi520
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این گیف خلاصه ی یک ترم درس جامعه شناسی، روانشناسی، علوم سیاسی و ... است ! اينكه با هركسی درگير نشوید و فكر خود را مشغولش نكنید نشانه بزرگی و بلوغ فكری شماست... (راهی بسوی تکامل) ایتا https://eitaa.com/akbarrahimi520
8.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این زن جوان ایرانی توی مراسم فارغ‌التحصیلیش در یکی از دانشگاه‌های کالیفرنیای آمریکا، برای اشاره به شخصیتی که الگوی زندگیش و عامل رسیدنش به این موفقیت بوده، پرچم یا فاطمة الزهرا(س) رو بالا برد. این بانوی جوان در پاسخ به این سوال که چه عاملی انگیزه این عمل شد، گفت: بارها هموطنانم به هنگام پیروزی در میادین ورزشی، پرچمی را که به نام یکی از ائمه(ع) مزین شده، بالا برده اند ولی متاسفانه خود من تا کنون شاهد این اتفاق در مجامع علمی نبوده ام و همیشه آرزویم این بود که بتوانم الگوی زندگی خودم را به دیگران نیز معرفی کنم. (راهی بسوی تکامل) ایتا https://eitaa.com/akbarrahimi520
رمز نجات.mp3
5.21M
در مسیر بندگی 1182 شب ششم ماه مبارک رمضان یکشنبه 29 فروردین ماه ١٤٠٠ مسجد‌گیاهی‌تجریش (راهی بسوی تکامل) ایتا https://eitaa.com/akbarrahimi520
⭕️ هر گونه تخریب اقدامی غیرانقلابی است. 🔻حضرت : 🔹افرادی که به شورای نگهبان هجمه می‌کنند، ناخواسته از دشمن تبعیت میکنند 🔹شورای نگهبان اگر نتواند شرایط قانونی را در فردی احراز کند، نمی‌تواند وی را تأیید کند و این عمل به قانون است 🔹هرگونه تخریب شورای نگهبان، اقدامی غیراسلامی، غیرقانونی، غیرشرعی و غیرانقلابی است. ۹۴/۱۲/۲۰ (راهی بسوی تکامل) ایتا https://eitaa.com/akbarrahimi520
⭕️زیر سوال بردن تصمیم های شورای نگهبان، تکمیل نقشه‌ی خطرناک دشمن است ❇️حضرت : 🔸نتیجه‌ی زیرسؤال بردن تصمیم‌های شورای نگهبان، القای غیرقانونی بودن انتخابات است. 🔹بیشتر این افراد متوجه صحبت‌های خود نیستند و نمیتوان آنهارا متهم به خیانت کرد، اما آنها باید متوجه شوند که نتیجه‌ی این هم‌صدایی، تکمیل کردن نقشه‌ی خطرناک دشمن است ۱۳۹۴/۱۱/۲۸ (راهی بسوی تکامل) ایتا https://eitaa.com/akbarrahimi520
‍ قوانین طبیعت، و توحش ایدئولوژیک 🔴قسمت اول🔴 آتئیست‌ها (بی‌خدایان/ خداناباوران) منکر وجود ماوراء الطبیعة هستند و اصولاً هرگونه مفهوم، مصداق و ماهیت ماوراء طبیعی را انکار می‌کنند. گذشته از اینکه علوم تجربی (با اهمیتی که در 'جای خود' دارد) توان رد و حتی نقدِ ماوراء الطبیعة را ندارد، لیکن سرسختی، تعصب و پافشاری آئیست‌ها در انکار ماوراء الطبیعة پیامدهای روشنی دارد که بیان می‌شود. 📌تشریح دیدگاه آتئیسم - آتئیست‌ها به هیچ کنش و واکنشی خارج از حیطه طبیعت، باور ندارد. آنان وجود هر گونه ماهیت و قانون ماورایی را قبول ندارند. آتئیست‌ها تمامی موضوعات هستی‌شناسی را در حیطه قوانین طبیعت (از جمله فیزیک) بررسی میکنند و اساساً فراتر از قوانین طبیعت (Laws of nature/ Lois de la nature)، به چیز دیگری باور ندارند. - قوانین طبیعت، امروزه در زمینه‌های مختلفی از جمله فیزیک (Physique)، شیمی (Chimie)، علوم بیولوژی و زیست شناسی (Biologie) و... مورد بحث و کنکاش قرار می‌گیرد. یکی از اهم این قوانین طبیعی، تنازع بقا است. در جدال برای ادامه حیات، قوی‌ترها بر ضعیف‌ترها پیروز می‌شوند. ضعیف‌ترها، یا به دست طبیعت یا به دست قوی‌ترها «نابود می‌شوند»، یا «خورده می‌شوند» یا «به کار گرفته می‌شوند» یا «جذب می‌شوند» یا «کنترل و مدیریت می‌شوند»، بدون اینکه ضعیف‌ترها اراده و اختیاری در دوام حیات خود داشته باشد. این قانون، هم در گستره‌های وسیع وجود دارد و هم در گستره‌های محدود. در ترمودینامیک آماری (Mécanique statistique) و در واکنش‌های بین مولکولی، غلبه با ذرّات بنیادینی است که انرژی بیشتری داشته باشند. حتی در پژوهش‌های گرانش (Gravité) که در واقع یکی از چهار نیروی اصلی‌ طبیعت است، باز هم این «قانون طبیعی» حکم‌فرماست (تعامل طبیعیِ میان توانمند و ناتوان). در مطالعاتِ پیرامون سیاهچاله‌ها (Trou noir supermassif) این قانون، روشن‌تر و صریح‌تر به چشم می‌‌آید. گستره تمثیل را کمی کوچکتر فرض کنیم. در طبیعت زمینی (La nature de la terre) و آنچه ما به عنوان اکوسیستم می‌شناسیم، این قانون کاملاً واضح دیده می‌شود. قانون طبیعت اقتضاء می‌کند که توانمند بر ناتوان چیره شود. گرگ بر خرگوش غلبه می‌کند، شیر بر روباه، گاو نیرومند بر گاو ضعیف، عقاب بر کبوتر و...! - انسان نیز در منطق آتئیسم، ذاتاً یک حیوان است. در تئوری فرگشت (théorie de l’évolution) که آتئیست‌ها بیش از دیگران بر آن اصرار دارند، انسان‌ها، گوریل‎ها و شانپانزه‌ها دارای اجداد مشترک هستند.[1] و البته پیش از آن نیز انسان (به همراه برادرانِ هم‌نژاد خود!) از نسل حیواناتی دیگر است. در هر صورت، انسان دارای «ذات حیوانی» است، و در پایه‌های ژنتیکی همانند دیگر حیوانات است. انسان جزوی از طبیعت است. در طبیعت هم قانونی فراتر از قوانین طبیعت وجود ندارد (یعنی از نگاه آتئیسم، هیچ قانونی از جنس ماوراء الطبیعه‌، بر طبیعت موثر نیست). لذا حیات بشر اساساً تابع قوانین طبیعت است. در واقع می‌توان صورت منطقی این سخن را اینگونه نوشت: انسان ذاتاً حیوان است. حیوان تابع قوانین طبیعت است. پس انسان تابع قوانین طبیعت است. (راهی بسوی تکامل) ایتا https://eitaa.com/akbarrahimi520
💢چرا در صدر اسلام، بعد از ظهور و بعث پیامبر بود، اما در آخرالزمان، قبل از ظهور است؟ اگر منافقین قبل از ظهور، غربال نشوند در حکومت امام‌زمان هم درگیری داخلی ایجاد می‌کنند! ➖امام‌زمان(ع) از نظر طولانی‌شدن دورۀ غربت، به نوح(ع) تشبیه شده. خداوند مؤمنین به نوح را امتحان کرد و به آنها وعدۀ فرج داد و فرمود: این هفت دانه خرما را بکارید، وقتی درختش ثمر داد زمان فرج می‌رسد. ➖بعد از چندسال که نخل‌ها ثمر داد خدا فرمود: وعدۀ فرج به تأخیر افتاد، دوباره هفت دانۀ خرما بکارید و... عده‌ای از یاران نوح، مرتد شدند. این اتفاق چند بار تکرار شد و هربار عده‌ای مرتد شدند(کمال‌الدین/2 /355) ➖چرا خدا این امتحان را از آنها گرفت؟ خدا به مؤمنین وعده داده بود جانشینان زمین بشوند، لذا به نوح فرمود: وقتی وعدۀ الهی رسید، اگر هنوز منافقین بین شما باشند به‌طمع حکومت، نفاق‌شان محکم می‌‌شود، پس آنها باید غربال بشوند و فقط افراد خالص بمانند. ➖اگر بعد از فرج، منافقان در جامعه باشند، برای رسیدن به ریاست، جنگ داخلی بین مؤمنین راه می‌‌اندازند، همان‌طور که بعد از رسول‌خدا و زمان خلافت امیرالمؤمنین، این‌ درگیری‌ها بر سرِ حکومت، بین مؤمنین رخ داد. ➖برای اینکه حکومت حق به‌طور کامل تحقق یابد و «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّه‏» محقق شود، خدا باید مؤمنین را غربال کند تا نفاق باقی نماند و الّا منافقین در آن حکومت هم جنگ و درگیری راه می‌‌اندازند. ➖بعد از استقرار حکومت امام‌زمان، کسانی که با دیدن قدرت حکومت حضرت، نفاقشان محکم‌تر شده و عاملی برای تضعیف حکومت حضرت خواهند شد، باید در فتنه‌ها و امتحان‌های قبل از ظهور، غربال بشوند. 👈🏻صوت و متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/6783 (راهی بسوی تکامل) ایتا https://eitaa.com/akbarrahimi520