☀️ به رسم هر روز صبح ☀️
🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸
🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸
✅کربلایی شوید
(راهی بسوی تکامل) ایتا
https://eitaa.com/akbarrahimi520
#یک_داستان_یک_پند
✍پیرزنی در خانهی خود نشسته بود که دزدی از بالای درب به درون خانه پایین پرید.به ناگاه چشمش در میخِ پشتِ در خورد و درآمد. پیرزن گفت: برخیز نزد قاضی برویم. دزد گفت: دستِ مرا رها کن من از تو شاکی هستم.
هر دو نزد قاضی رفتند قاضی تا چشمِ خونآلود و کورِ دزد را دید تکانی خورد. پیرزن گفت: من از این دزد شاکی هستم، خانه من دزدی آمده است. قاضی گفت: مگر چیزی هم دزدیده؟ پیرزن گفت: نمیتوانست؛ چون هم کور شد و هم من دستگیرش کردم. قاضی گفت: ای پیرزن تو ساکت باش. پس رو به دزد کرده و پرسید، چشم تو کجا کور شد؟ گفت: میخِ پشتِ درِ خانهی این پیرزن کورم کرد. قاضی رو به پیرزن گفت: حال میدهم چشم تو را کور کنند. پیرزن باهوش وقتی فهمید قاضی چیزی از قضاوت نمیداند و فقط دنبال کور کردن چشم کسی است، سریع لحن کلام خود را عوض کرد و گفت: آقای قاضی اکنون فهمیدم من مقصرم. اما گناهِ من نبود، گناهِ آهنگر است که این میخ را پشت درب خانهی من گذاشت. من که از آهنگری چیزی نمیدانم. قاضی گفت: آفرین ای پیرزن. دستور داد رهایش کنید و سراغ آهنگر بروید.آهنگر را آوردند. آهنگر گفت: آقای قاضی اگر یک چشم مرا کور کنید چه کسی است که بر لشگریان امیر شمشیر و زره بسازد؟ قاضی گفت: پس کسی را معرفی کن و خود را نجات بده. آهنگر گفت: شاه یک شکارچی دارد که موقع شکار یکی از چشمانش را لازم دارد و دیگری را میبندد. اگر یک چشم او را درآورید مشکلی برای شاه پیش نمیآید. قاضی گفت: آهنگر را رها کنید و شکارچی را بیاورید.
شکارچی را آوردند و گفتند: چشمی درآمده، باید چشم تو را درآوریم چون نیاز نداری. شکارچی گفت: آقای قاضی من در زمان کشیدن کمان یک چشم خود را میبندم و برای جستجوی شکار باید دو چشمم باز باشد. قاضی گفت: کسی را میتوانی معرفی کنی؟ گفت: بلی. شاه یک نیزن دارد وقتی نی میزند دو چشم خود را میبندد و هر دو چشمش اضافه است و یکی نباشد چیزی نمیشود. شکارچی را رها کردند.نیزنِ شاه را آوردند و گفتند: دراز بکش که چشمی درآمده و چشم تو را باید درآوریم و از تو واجدِ شرایطتر نیافتیم.
📚داستانی از مولوی
⛔️نتیجهی اخلاقی اینکه ما نیز گاهی وقتی خسارتی میبینیم به هر عنوان هر کسی جلویمان بیاید از او تقاص میکشیم و کاری نداریم و نمیپرسیم که در بسیاری از خطاهای ما، مسبب خودمان هستیم و نباید دنبال یافتن متّهم و مجازات احدی باشیم.
(راهی بسوی تکامل) ایتا
https://eitaa.com/akbarrahimi520
#داستان_آموزنده
✍روزی مردی بغدادی از بهلول پرسید: جناب بهلول من چه بخرم تا منافع زیاد ببرم؟ بهلول جواب داد: آهن و پنبه.
آن مرد با سرمایه خود مقداری آهن و پنبه خرید و انبار نمود و پس از چند ماه فروخت و سود فراوانی برد و ثروتمند شد.
مدتی بعد آن مرد باز هم به بهلول برخورد؛ این بار به او گفت: «بهلولِ دیوانه» من چه بخرم تا منافع ببرم؟
بهلول این بار گفت پیاز و هندوانه بخر.
آن مرد این بار با تمام سرمایه خود پیاز و هندوانه خرید و انبار نمود؛ پس از مدت کمی تمام پیاز و هندوانههای او پوسید و از بین رفت و ضرر فراوانی کرد.
فوری به سراغ بهلول رفت و به او گفت بار اول که با تو مشورت نمودم، گفتی آهن بخر و پنبه ، که سود زیادی بردم؛ ولی دفعه دوم این چه پیشنهادی بود که کردی؟ تمام سرمایه من از بین رفت!
بهلول در جواب آن مرد گفت روز اول مرا صدا زدی آقای شیخ بهلول! و چون مرا شخص عاقلی خطاب نمودی من هم از روی عقل به تو دستور دادم؛ ولی دفعه دوم مرا بهلول دیوانه صدا زدی، من هم از روی دیوانگی به تو دستور دادم.
مرد از رفتار و بیادبی که در زمان پولدار بودن داشت خجل شد و رفت.
از خدا جوییم توفیق ادب
بی ادب محروم ماند از لطف رب !
بی ادب تنها نه خود را داشت بد
بلکه آتش بر همه آفاق زد ...!
(راهی بسوی تکامل) ایتا
https://eitaa.com/akbarrahimi520
4_5864060948221789928.mp3
1.51M
#مرحوم_محمدرضا_آغاسی
🌱🌸با همه لحن خوش آواییم
🌸🌱در به در کوچه تنهائیم
🌷یا صاحب الزمان🌷
💔 #جمعه_های_دلتنگی
(راهی بسوی تکامل) ایتا
https://eitaa.com/akbarrahimi520
4_5783011200199560114.mp3
2.2M
🎧🎧
⏰ 4 دقیقه
#حتما_گوش_کنید👆
✅ خودت رو آدم حساب کن!
🔺خود تحقیری ممنوع
ما برای خدا مهم هستیم، نظر ما برای خدا مهم است ...
═══✼🍃🌹🍃✼═══
🎤 #حاج_اقا_پناهیان
🔹 #نشر_دهید
(راهی بسوی تکامل) ایتا
https://eitaa.com/akbarrahimi520
🌹طرح روزانه انس با قرآن🌹
👈هر روز یک صفحه از قران کریم هدیه به روح پدران و مادران از دست رفته و آمرزش گناهان
#طه_۳۱۳
(راهی بسوی تکامل) ایتا
https://eitaa.com/akbarrahimi520
4_1640242346.mp3
1.29M
🎧🎧
⏰ 1 دقیقه
#حتما_گوش_کنید👆
✅ منو ببخش آقا
═══✼🍃🌹🍃✼═══
🎤 #حاج_اقا_دانشمند
🔹 #نشر_دهید
(راهی بسوی تکامل) ایتا
https://eitaa.com/akbarrahimi520
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سر کوی بلند فریاد کردم
علی شیر خدا را یاد کردم
علی شیر خدا یا شاه مردان
دل ناشاد ما را شاد گردان
یکدفعه هوس ذکر مولا کردم❤️
(راهی بسوی تکامل) ایتا
https://eitaa.com/akbarrahimi520
Mehdi Akbari - Emam Zaman To Roze Bekhan (MusicTarin).mp3
7.11M
یا امام زمان❤️
🎤حاج مهدی اکبری
(راهی بسوی تکامل) ایتا
https://eitaa.com/akbarrahimi520
4_5774106517519207074.mp3
4.43M
🌹نوحه واحد بسیار زیبا🌹
🎤 کربلایی #حمید_علیمی
پای گذار و یک دمی
بر روی دیده های من
#یامهدی😭❤️
(راهی بسوی تکامل) ایتا
https://eitaa.com/akbarrahimi520
4_5895627802501187736.mp3
5.23M
#مداحی
پای عشق میمونیم
انتقام میگیرم
🎤بنی فاطمه
(راهی بسوی تکامل) ایتا
https://eitaa.com/akbarrahimi520
خضوع در برابر خدا.mp3
3.97M