📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۶۶
🔰ناسیونالیسم
مقدمه
بحث درباره ناسیونالیسم و بررسی اوصاف و مراتب آن، گرچه مربوط به عصر جدید و آثار و نتایج آن است، ولی مدتها است که مورد توجه افراد و جماعت های گوناگون قرار گرفته است و هر یك به شیوه خود به کاوش آن پرداخته و بسته به نوع نگاه یا شیوه تعاملی که با آن داشته اند، به نتایج متفاوتی دست یافته اند که در بیشتر موارد، صرفاً تعدد رهیافت یا تکثر سطحی و بی بنیاد مطالب و رویکردها نیست، بلکه به مراتب، دارای غنا و فربهی خاصی بوده و در پاره ای نمونه های آن به صورت منظومه های فکری و سیاسی نیز درآمده است.
این مباحث که از همان سرآغازهای ظهور این ایده شروع شده است تاکنون نیز باجدیت و اهتمام شایان توجهی ادامه یافته است.
♦️اگرچه در هر برهه ای، بسته به اوضاع و احوال حاکم، این جستارها، شکل و شمایل یا سمت و سوی خاصی داشته اند، در کل به نوعی، جریان اندیشه ورزی و تحقق دادن به مقتضیات و لوازم ملی گرایی را سامان داده و دست کم آن را پیگیری کرده است؛ به گونه ای که امروزه می توان این گونه تلاشهای انجام گرفته اعم از: فکری، فرهنگی، سیاسی و حتی نظامی را با عنوان تاریخ و فرهنگ ناسیونالیسم دسته بندی کرد و به مثابه یك مکتب، آن را در کنار یا دست کم در ذیل مکاتب و مرام های فکری و فلسفی جدید مورد توجه قرار داد. در عین حال، بسیاری از صاحب نظران بر این باور هستند که قومیت، قومگرایی و ناسیونالیسم از موضوعات حساس کشورها در عصر حاضر محسوب می گردد.
🔹طی نیم قرن اخیر تنشهای قومی به موازات افزایش ظرفیتهای اطلاعاتی دنیای مدرن فزونی یافته و مسائل جدیدی را به وجود آورده اند. انقلاب اسلامی ایران، نقطه آغازی در تحولات سالهای پایانی قرن بیستم به شمار می آید که مکاتب مختلف سیاسی از جمله لیبرالیسم، سوسیالیسم، ناسیونالیسم و ... را به چالش کشیده است. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی
✍🏼 قسمت دوازدهم
🔰 ورود روسیه به جنگ جهانی اول
در اوت ۱۹۱۴ میلادی، روسیه به دستور تزار وقت و به منظور حمایت از اسلاوهای صربستان و متحدان فرانسوی و بریتانیایی خود وارد جنگ جهانی اول دربرابرامپراتوری آلمان و امپراتوری اتریش_مجارستان شد.
مداخله در جنگ پیامدهای ناخوشایندی برای امپراتوری روسیه در برداشت. قدرت نظامی امپراتوری روسیه قابل قیاس با آلمان پیشرفته وصنعتی نبود و آمار تلفات روسیه نسبت به تلفات سایر ملل در جنگهای گذشته بالاتر بود. روسیه در خلال جنگ، با کمبود غذا و سوخت مواجه شد و از سوی دیگر تورم افزایش پيدا کرد. اقتصاد به علت اقدامات جنگی پرهزینه تضعیف شد.
♦️نخست فقط بلشویکها، مخالف ورود روسیه به این جنگ بودند و میگفتند که این جنگ، سبب بدتر شدن اوضاع نابسامان اقتصادی و اجتماعی روسیه خواهد شد.
در سال ۱۹۱۴ میلادی، یعنی در آغاز جنگ جهانی اول، روسیه بزرگترین ارتش جهان را داشت، حدود ۱۲ میلیون سرباز و ۶ میلیون سرباز ذخیره؛ ولی در پایان سال ۱۹۱۶ میلادی، پنج میلیون نفر از سربازان روسیه کشته، زخمی یا اسیر شده بودند. حدود دو میلیون سرباز نیز محل خدمت خود را ترک کرده و غالباً با اسلحه به شهر و دیار خود بازگشته بودند. در میان ۱۰ یا ۱۱ میلیون سربازِ باقیمانده نیز، اعتبار تزار و سلسله مراتب ارتش و اتوریته افسران بالا دست از بین رفته بود. عوامل نابسامان داخلی اعم از اجتماعی، کشاورزی و فرماندهی نظامی در شکستهای روسیه بسیار مؤثر بود.
🔸سرنگونی حکومت نیکلای دوم و روی کارآمدن حکومت موقت
شکستهای روسیه در جنگ جهانی اول، حامیان نیکلای دوم در روسیه را به حداقل خود رساند. در اوایل فوریه ۱۹۱۷ میلادی اکثر کارگران صنعتی در پتروگراد(سن پترزبورگ) و مسکو دست به اعتصاب زدند. سپس شورش به پادگانها و سربازان رسید. اعتراضات دهقانان نیز گسترش یافت. سوسیال دموکراتها هدایت اعتراضات را در دست گرفتند.
در ۱۱ مارس ۱۹۱۷ میلادی، تزار وقت روسیه، نیکلای دوم، فرمان انحلال مجلس روسیه را صادر کرد، اما اکثر نمایندگان مجلس متفرق نشدند و با تصمیمات نیکلای دوم مخالفت کردند.
در ۱۵ مارس ۱۹۱۷ میلادی، نیکلای دوم سعی کرد برادرش گراند دوک میخائیل را به عنوان جانشین خود بگمارد ولی میخائیل پیشنهادش را نپذیرفت و اعلام کرد که پذیرش تاج و تخت توسط او منوط به رأی موافق مردم است.
سرانجام در پی تظاهرات گسترده کارگران و سپس نافرمانی سربازان در سرکوب تظاهرکنندگان در پتروگراد، نیکلای دوم از مقام خود استعفا داد. بدین ترتیب حکمرانی دودمان رومانوفها بر روسیه پس از حدود سیصد سال پایان یافت. ادامه دارد...
#بررسی_جریانهای_مارکسیستی
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۶۷
🔰 تعریف ناسیونالیسم:
بیشتر مترجمان ناسیونالیسم را به ملی گرایی ترجمه می کنند؛ ولی دقت در معنای اصطلاحی آن نشان می دهد که ناسیونالیسم، جریانی قوم گرا و ملت ستیزانه است.
ملت در معنای قرآنی، راه و روشی است که انسان را به سیر تکاملی انسانی می کشاند و ناسیونالیسم با شعار قوم و قبیله گرایی به دنبال کشاندن انسانها به سوی تفرقه حیوانی است.
بنابراین ناسیونالیسم یا ملی گرایی یکی از جریانهای ضد فرهنگ در جوامع بشری به ویژه جوامع اسلامی است که به بهانه رواج فرهنگ ملی همچون: ایرانی، ترکی، عربی و غیره وحدت میان ملت ها و نهادهای اجتماعی یک ملت و استعمارزدگی آنها را هدف قرار داده است.
♦️«ناسیو» در زبان فرانسه به معنای قبیله عقب مانده و به معنای«زادن» بوده است. این واژه در فارسی و یا عربی، لغت های مشابهی دارد که از پیوند و نسبت خونی و نژادی افراد حکایت می کند. لفظ (nation) مشتمل و یا مستلزم اقتدار و حق سیاسی خاص نیست، پس در ترجمه لفظ nation استفاده از کلمه قوم، شعب و نظایر آن بی مناسبت نیست و استفاده از لفظ ملت کاملا بی وجه است. اما یکی از حوادث شگفتی که پس از مشروطه در تاریخ ادبیات ما رخ داد، ترجمه لفظ (nation) به ملت و ناسیونالیسم به ملت پرستی، ملت گرایی، ملت آیینی، ملی گری، مسلک اصالت ملی، مکتب ملیت و نظایر آن است. نظیر این ترجمه در کشور ترکیه نیز واقع شد؛ یعنی آنها برای ترجمه ناسیونالیسم از لفظ ملت استفاده کردند. این خلط در کشورهای عربی کمتر واقع شده و بیشتر از لفظ «قوم» برای ترجمه استفاده کرده اند.
🔹قوم پرستی و ناسیونالیسم در قالب یک ایدئولوژی برای قوم و (nation) مفهومی فراتر از معنای اولیه آن در نظر می گیرد. همان گونه که گذشت در معنای اولیه این واژه، اثری از حاکمیت سیاسی نیست و زادن و رابطه خونی و نژادی عنصر اصلی آن است، اما در معنای جدید، قوم در واقع همان «خود اجتماعی» انسان است، و این «خود» آن حقیقت الهی انسان در ادیان نیست تا آیت و نشانه خداوند باشد، بلکه بخشی از واقعیت است که آن را در تعاطی و تعامل اجتماعی با دیگران شکل می دهد. شایان ذکر است که باید میان میهن دوستی(پاتریاتیسم) و ملی گرایی یا قوم گرایی(ناسیونالیسم) تفاوت قائل شد.
🔸دانشنامه ویکی پدیا در تبیین و تعریف ناسیونالیسم می نویسد: «ملی گرایی»، ملت باوری، یا ناسیونالیسم نوعی آگاهی جمعی است، یعنی آگاهی به تعلق به ملت که آن را «آگاهی ملی» می خوانند. آگاهی ملی، اغلب پدید آورنده حس وفاداری، شور، و دل بستگی افراد به عناصر تشکیل دهنده ملت( نژاد، زبان، سنت ها و عادت ها، ارزش های اجتماعی، اخلاقی، و به طور کلی فرهنگ) است و گاه موجب بزرگداشت مبالغه آمیز از آنها و اعتقاد به برتری این مظاهر بر مظاهر ملی دیگر ملت ها می شود. به صورت کلی به جریان اجتماعی- سیاسی راست گرایی گفته می شود که می کوشد با نفوذ در ارکان سیاسی کشور و در راه اعتلا و ارتقای اساسی باورها، آرمان ها، تاریخ، هویت، حقوق و منافع ملت گام بر دارد.
📌ناسیونالیسم، در تضاد با باور نوینی است که جهان میهنی(انترناسیونالیسم) نام دارد و طرفدار یکی شدن همه مرزها و از میان رفتن مفهوم امروز «کشور» است. ناسیونالیسم با ارائه و بنیان مفاهیمی مانند «عشق به میهن» و یا «ملت پرستی» به جنگ با باورهای انترناسیونالیستی رفته و می کوشد کاستی های پدید آمده از کارشکنی های سیستم ها و اشخاص «جهان میهن» را برطرف سازد. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی
✍🏼 قسمت سیزدهم
🔰 دوران حکومت موقت
مجلس دومای روسیه، در ۱۵ مارس ۱۹۱۷ میلادی، یک حکومت موقت را به رهبری شاهزاده گئورگی لووف و وزارت الکساندر کرنسکی سوسیال دموکرات مسئول اداره امور کشور ساخت. همزمان با به قدرت رسیدن حکومت موقت، تزار نیکلای دوم و اعضای خانوادهاش به سیبری انتقال یافتند.
♦️حکومت موقت سوسیال دموکراتها عملاً کاری در کاهش نارضایتیهای عمومی انجام نداد. دولتمردان امپراتوری آلمان نیز با هدف کارشکنی و خرابکاری در امپراتوری روسیه، از سوسیال دموکراتهای تندروی بلشویک حمایت کردند و لنین را با قطار از سوئیس به سوئد و از آنجا به پتروگراد رساندند. لئون تروتسکی نیز از آمریکا وارد پتروگراد شد، او گرچه بلشویک نیست اما با لنین هم آواز شد که حکومت موقت هم، یک حکومت بورژوایی است. استالین قبلاً در داخل روسیه در تدارک قیام فعال بود؛ بلشویکها با شعارهای «به جنگ خاتمه دهید»، «تمام زمینها برای دهقانها» و «تمام قدرت در دست شوراها» به میان مردم آمدند. نخستین کنگره شوراها با حضور نمایندگان سربازها، کارگران و دهقانها برگزار شد. در شورای پتروگراد، منشویکها و سوسیالیستها در اکثریت بودند. از میان بیش از ۶۰۰ نماینده ابتدا فقط ۱۰۵ نفر از آنها بلشویک بودند اما کمکم به تعداد بلشویکها افزوده شد. به تدریج بلشویکها به صورت رقیبی برای حکومت موقت درآمدند.
🔹حکومت موقت همچنان در پی ادامه جنگ جهانی اول بود. از سوی دیگر شکستهای متوالی باعث فرار سربازان از جبهه و بیشتر شدن نارضایتیها شد. اوضاع وخیمتر شد و درگیریهای داخلی به اوج رسید، قیام بلشویکها نیز شعلهور تر شد. گئورگی لووف در تاریخ ۲۱ ژوئیه استعفا داد و الکساندر کرنسکی را جانشین خود خواند. آشفتگیها و نارضایتیهای عمومی در ژوئیه ۱۹۱۷ به اوج خود رسید. این آشفتگیها و نارضایتیها باعث شد که بلشویکها برای تسریع مقاصدشان به دنبال قیام باشند. اما حکومت موقت لووف-کرنسکی، اقدام به مقابله کرد و لنین مجبور شد به مرزهای فنلاند فرار کند. حکومت موقت همچنین تندروهای بلشویک را به اتهام جاسوسی برای امپراتوری آلمان مقصر شناخت و دستگیر و زندانی کرد.
🔸همزمان محافظهکاران و طرفداران نیکلای دوم، پشت ژنرال کورنیلوف جمع شدند تا با حکومت موقت مبارزه کنند. کرنسکی برای دفاع از حکومت خود، بلشویکهای تندرو را که حالا از زندان آزاد شدهاند به یاری فرا خواند. ارتش کورنیلوف شکست خورد. حالا بلشویکها هم در شورای پتروگراد و هم در شورای مسکو اکثریت دارند. دهقانان قیام میکنند و زمینها را از دست اشراف درمیآورند. ادامه دارد...
#بررسی_جریانهای_مارکسیستی
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۶۸
🔰 پیشینه ناسیونالیسم
روسو و منتسکیو از نخستین بنیان گذاران ناسیونالیسم بودند. ناپلئون، رشد این ایده را سرعت بخشید تا آنجاکه ناسیونالیسم حتی از اندیشه دموکراسی و آزادی خواهی هم زودتر در مشرق زمین توسعه یافت. قرن ۱۹ را باید عصر طلایی ملی گرایی نامید؛ زیرا جفرسون و پین، ناسیونالیسم آمریکایی را پایه گذاری کردند. در انگلیس بنتام و گلادستون ناسیونالیسم انگلیسی را به اوج رساندند. در ایتالیا گریبالدی و مزینی که از بزرگترین تئوریسین های مکتب ناسیونالیسم بودند، قد علم کردند. ویکتورهوگو در فرانسه و بیسمارک در آلمان از پرچمداران به نام ملی گرایی بودند.
♦️استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران بیان می کند که: «در قرن نوزدهم، سه واکنش یا گرایش اساسی در برابر شعارهای انقلاب فرانسه ظهور کرد:
۱) واکنش ناسیونالیستی ۲) واکنش محافظه کاری ۳) واکنش سوسیالیسم.
دو گرایش نخستین را فلاسفه سیاسی منحرف از اصول یا ضد انقلابی و گرایش سومین را، عدالت طلبانه خوانده اند. ناسیونالیسم پس از فیخته، متفکرانی چون شارل موراس و بارس را داشت که روی هم افکار و عقاید ناسیونالیستی، کشورهای گوناگون اروپا را تدوین و تنظیم کردند. موراس، فکر «واحد ملی تفکیک ناپذیر» را تا آنجا پیش برد که برای مجموعه ملت یک شخصیت واقعی حاکم بر شخصیت و اراده فرد قائل شد و تبلور این شخصیت را در وجود دولت می دانست. همین فکر بود که منشاء پیدایش رژیم های توتالیتر، و مرام نازی در آلمان و فاشیسم در ایتالیا گردید. از آن پس، سراسر قرن نوزدهم تا نیمه اول قرن بیستم، دوران ظهور و بروز و تکامل افکار ناسیونالیستی در جوامع اروپایی گردید.
🔹گرایش های سوسیالیستی یا محافظه کاری در اروپا، گرچه در زمینه های اجتماعی و سیاسی روی افکار روشنفکران آثار فراوانی گذاشت با این حال، رنگ ناسیونالیستی دولت های اروپایی آنچنان شدید بود که هرگونه رنگ دیگر را، اعم از رنگ لیبرال، رنگ کنسرواتیسم یا رنگ سوسیالیستی مارکس را تحت الشعاع قرار می داد. همین ناسیونالیسم اروپایی بود که در شکل افراطی خود، به صورت نژاد پرستی و راسیسم جلوه کرد و دو جنگ جهانی را به وجود آورد. بالاتر از آن، همین اندیشه بود که علی رغم همه شعارهای آزادی و برابری نوع انسان، استعمار ملل شرق و آفریقا و آمریکای جنوبی را توجیه و تصدیق کرد. قرن نوزدهم و نیمه قرن بیستم با دوران شدت وحدت استعمار اروپا در آسیا و آفریقا مرادف و همزمان با تجلی و توسعه افکار ناسیونالیستی بود.
🔸ملی گرایی در قرن نوزدهم در کشورهای اسلامی نیز ظهور کرد و در این میان، مصر و ترکیه پیشتاز بودند. ناپلئون شخصا موسسه ای با نام بنیاد مصر، تاسیس کرد که هدفش تقویت مصری گرایی بود. در همین راستا باستان شناسانی مانند: کلو، سریزی، لینان و روسه به مصر اعزام شدند. سیلوستر دوساسی و برخی دیگر از پژوهشگران فرانسوی نیز درباره عظمت تمدن فراعنه کتابها نوشتند. در پی آن، دسته ای از روشنفکران به وجود آمد که به پرچمداری قوم گرایی مصری تاکید داشتند. رفافه طهطاوی (۱۸۷۳-۱۸۰۱)، ناسیونالیسم مصری را مطرح کرد. پیشتاز دیگر در ناسیونالیسم مصری یعقوب یصنوع بود. طه حسین و لطفی السید نیز به سرکردگی حزب وفد در سیاست مصر نفوذ فراوان یافتند. نحاس پاشا و بسیاری دیگر از سیاستمداران نیز ملی گرا بودند. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی
✍🏼 قسمت چهاردهم
🔰 سقوط حکومت موقت و روی کار آمدن بلشویکها
بلشویکها با مدیریت تروتسکی در شورای پتروگراد، ملوانان کرونشتات و سربازان ناراضی را سازماندهی و منظم کردند.
لنین به پتروگراد(سن پترزبورگ) رفت و از اقدامات تروتسکی در سازماندهی قیام حمایت کرد.
در (اکتبر) نوامبر ۱۹۱۷ کمیته انقلابی شورای پتروگراد به رهبری تروتسکی، شبانه پلها، راهآهن، خطوط تلفن و ساختمانهای دولتی را تصرف کردند و با یک یورش نظامی، کاخ زمستانی تزار را در شب هفتم نوامبر ۱۹۱۷ به اشغال خود درآوردند. الکساندر کرنسکی گریخت ولی اکثر اعضای حکومت موقت دستگیر شدند. بدین ترتیب بعد از نه ماه حکومت موقت سوسیال دموکرات ناشی از انقلاب فوریه سرنگون شد.
♦️تشکیل شورای کمیسرهای خلق
بر اثر انقلاب اکتبر، بلشویکها شورای کمیسرهای خلق را بهوجود آوردند. لنین رهبر شورا، تروتسکی کمیسر امور خارجه و استالین کمیسر داخلی شد. مسکو به تصرف بلشویکها درآمد و پایتخت از سن پترزبورگ به مسکو منتقل شد. سپس دومین کنگره شوراها برگزار شد.
بلشویکها بلافاصله صلح را پذیرفتند و پیمان برست-لیتوفسک را در مارس ۱۹۱۸ با امپراتوری آلمان امضا کردند. این پیمان بسیار به ضرر روسیه بود و اراضی زیادی از کنترل روسیه خارج شد.
از سوی دیگر، مالکیت خصوصی لغو شد و تمام امور به شوراهای روستایی واگذار شد. تمام زمینهای مالکان نیز میان دهقانان تقسیم شد. در ۱۹۱۸ میلادی، بلشویکها رسماً نام خود را به حزب کمونیست اتحاد شوروی تغییر دادند.
🔹جنگ داخلی روسیه
در اواخر سال ۱۹۱۷ یعنی از ماه نوامبر ۱۹۱۷ تا اکتبر ۱۹۲۲ میلادی، سرزمین روسیه درگیر یک جنگ داخلی شد. گروههای متخاصم شامل
ارتش سرخ که در جهت آرمانهای دولت بلشویک لنین به رهبری تروتسکی با ارتش سفید که متشکل از ائتلاف بزرگ ناپایداری از نیروهای سلطنت طلب، سرمایه دار و حامیان سوسیال دموکراسی بودند، میجنگیدند.
نظامیان و سلطنتطلبان تزاری با حمایت بریتانیا و فرانسه، گروهی موسوم به ارتش سفید را سازماندهی کرده بودند و در چهارگوشه روسیه به مخالفت با دولت بلشویک لنین می پرداختند؛
🔸سرانجام شورشهای ارتش سفید به تدریج تا سال ۱۹۲۲ میلادی سرکوب شد و نهایتاً با تسلط ارتش سرخ بر شهر ساحلی شرقی ولادی وستوک در اکتبر ۱۹۲۲ میلادی، نیروهای ارتش سرخ عملاً بر اکثر نقاط روسیه مسلط شدند.
در ۱۶ جولای ۱۹۱۸ تزار و خانواده اش (رومانوفها) که در یکاترینبورگ حصر خانگی بودند، توسط بلشویکها تیرباران و کشته شدند. و جنگ داخلی روسیه در ۱۹۲۳ با پیروزی ارتش سرخ لنین و تاسیس جماهیر شوروی پایان یافت.ادامه دارد...
#بررسی_جریانهای_مارکسیستی
🆔 @Jarianshenasi
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی
✍🏼 قسمت پانزدهم
🔰 آغاز رهبری لنین
لنین اعتقادی به دموکراسی نداشت. او بر این باور بود که بلشویکها نماینده «پرولتاریا» (طبقه کارگر) بوده و بایستی از زیر سلطه سرمایه داران خارج شوند. لنین یک حکومت «استبداد پرولتاریا» اعلام کرد که در واقع به معنی حکومت استبدادی بلشویک بود. (در سال ۱۹۱۸، حزب بلشویک به حزب کمونیست تغییر نام داد.)
بعد از انقلاب
زندگی در روسیه بعد از انقلاب بسیار دشوار گردید. از سال ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۰ جنگ شدید داخلی باعث ویرانی کشور گردید. اقتصاد کشور از هم پاشید و مردم برای یافتن غذا شهرها را رها کرده و به روستاها پناه بردند. میلیونها نفر در اثر قحطی جان سپردند. با این همه، بلشویکها به حکومت خود ادامه دادند.
♦️در اوایل سال ۱۹۱۸ و در ماههای پایانی جنگ جهانی اول، دولت بلشویکی روسیه به رهبری لنین، گفتگوهای صلح با امپراتوری آلمان و عقب کشیدن نیروهای از نفس افتاده روسیه از جنگ را آغاز کرد. اما امپراتوری بریتانیا از این کار، خشنود نبود. زیرا با صلح بین آلمان و روسیه، آلمان میتوانست بر جنگ در جبهه باختر اروپا متمرکز شود؛ بنابراین یک اسکاتلندی به نام رابرت بروس لاکهارت را به عنوان نماینده خود به مسکو فرستادند. در آغاز، گفتگوهای لاکهارت و روسیه پیشرفت خوبی داشت. اما با امضای عهدنامه برست - لیتوفسک در مارس ۱۹۱۸ این گفتگوها بینتیجه شدند.
🔹بنابراین لاکهارت تلاش خود را به سرنگونی حکومت بلشویکی و جایگزین کردن آن با دولتی گذاشت که مایل باشد علیه آلمان وارد جنگ شود؛ بنابراین در ژوئن ۱۹۱۸ برای کمک مالی به سازمانهای ضد بلشویکی مسکو، از دولت بریتانیا درخواست پول کرد. در اواخر مه ۱۹۱۸ بریتانیا به بهانه جلوگیری از دسترسی آلمان به کمکهای نظامی بریتانیا به روسیه، پنج هزار نیروی نظامی را به آرخانگلسک در شمال روسیه فرستاد. اما هدف، کمک به بیست هزار نیروی ویژه لتونیایی بود که مأمور حفاظت از کاخ کرملین بودند و گمان میرفت به نیروی ضد بلشویک بپیوندند.
🔸در تابستان ۱۹۱۸ لاکهارت پس از دیدار با یکی از مخالفان محلی بلشویکها به نام ساوینکوف، در تلگرافی به لندن نوشت: «پیشنهاد ساوینکوف، "انقلاب در انقلاب" است. یعنی به دنبال حمله متفقین، سران بلشویکها کشته شوند و دیکتاتوری نظامی شکل بگیرد. روشهای ساوینکوف خشن هستند البته در صورت موفقیت، احتمالاً کارایی خوبی خواهند داشت؛ ولی تا زمانی که تصمیم قطعی در مورد اقدام نظامی گرفته نشود ما نمیتوانیم حرفی بزنیم یا حرکتی بکنیم."
لاکهارت همزمان همکاری با یک تبعه روسیه را آغاز کرده بود که پیشتر نام خود را از «روزن بلوم» به «سیدنی رایلی» تغییر داده بود. سیدنی رایلی یک صاحب کسبوکار ثروتمند بود که به تازگی همکاری با سازمانهای اطلاعاتی بریتانیا را شروع کرده بود. او بعدها به «سردسته جاسوسها» معروف شد.ادامه دارد...
#بررسی_جریانهای_مارکسیستی
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۷۰
🔰در ادامه بحث سه گونه ناسیونالیسم را بررسی می نمائیم:
۱) یکی از این گونه ها ناسیونالیسم مدنی- ملی
است. آموزه هایی که این گونه ناسیونالیسم درباره ی ملت ترویج می کند عبارت است از اینکه ملت از مردمی برابر تشکیل شده که برای ایجاد نظم در میان خود، دولت تشکیل داده اند؛ اگرچه این مردم ممکن است از ویژگی های متفاوت زبانی، قومی، مذهبی، طبقاتی و جنسیتی برخوردار باشند، ولی همه در برابر قانون، دولت و امکانات عمومی برابرند؛ دستگاه دولت توسط
مردم ایجاد شده و در برابر آنها پاسخگوست. از اینرو ناسیونالیسم مدنی تناسب اخلاقی دارد. بدین معنی که از جنبه ی داخلی، همه ی آحاد مردم را در مقابل دولت، برابر و آزاد تلقی می کند و از جنبه ی خارجی نیز اعتقاد به برابری ملتها دارد و هر ملتی، اصل حق آزادی و حق تعیین سرنوشت خود را دارد. در این سبك، ناسیونالیسم مدنی سازوکاری است که هم برای تأمین نظم داخلی و هم نظم جهانی به صورت صلح آمیز به کار می رود.
♦️۲) گونه دوم ناسیونالیسم فرهنگی- ملی
است. این گونه از ناسیونالیسم مروج
اعتقادی است که ملت را در درجه اول مبتنی بر تجدید حیات ملت به منزله ی تمدنی متمایز و نه یك اجتماع سیاسی در میان اجتماعات سیاسی جهانی و یك هویت فرهنگی ریشه دار و عظیم تاریخی در نظر می گیرد. اگر در گونه ی ناسیونالیسم مدنی بر سازوکار عمل عقلانی و اخلاقی مردم و دولت تأکید می شود، در ملت گرایی به معنای فرهنگی - ملی آن، تأکید بر یك محتوای فرهنگی رازآلود است. ناسیونالیسم
فرهنگی، بر پایه ی باورهای رمانتیك به ملت به منزله ی کل یگانه، تاریخی و ارگانیك می نگرد که از روح خاص خود جان می گیرد.ناسیونالیسم فرهنگی/ملی به نوعی، شکلی از پایین به بالای ناسیونالیسم است که بیشتر بر مراسم، سنتها و افسانه ها اتکاء دارد نه بر فرهنگ نخبگان یا فرهنگ عالیتر. اگرچه ناسیونالیسم فرهنگی در حقیقت، مخالف نوگرائی است، اما ممکن است بتواند با توانمند ساختن مردم برای بازآفرینی خود به صورت عامل مدرن سازی نیز عمل کند. مصداقی از این دیدگاه را می توان در ناسیونالیسم عظمت طلب و باستان گرای دوره ی پهلوی دید.
🔹۳) گونه ی سوم، ناسیونالیسم قومی است.
این ملت گرایی برخلاف ملت گرایی مدنی، محتوائی فرهنگی دارد و به جای تأکید بر یك تمدن رازآلود بزرگ تاریخی، بر اهمیت نیا و محتوای یك گروه قومی تأکید می کند. بدین معنی که این ناسیونالیسم بر احساس وفاداری به مردم، گروه خاص فرهنگی و سرزمینی تأکید می کند. معمولا طرفداران این ناسیونالیسم معتقدند که حقوق قومی و فرهنگی آنها، از سوی گروههای اکثریت قومی که در دولت- ملتها موقعیت برتر دارند نادیده گرفته می شود. از این رو در ملت- دولت هایی که گرایش مسلط در آنها ناسیونالیسم فرهنگی- ملی است و نسبت به حقوق اقلیت های قومی بی توجه اند و یا درصدد محو آن هستند، پتانسیل پیوستن افراد به طرفداران ناسیونالیسم قومی افزایش می یابد. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۶۹
🔰 ادامه بحث پیشینه ناسیونالیسم
ترکیه از کشورهایی است که از ملی گرایی متاثر شد. برنارد لوییس معترف است که سه نفر الهام بخش ناسیونالیسم ترکی بودند. آرترلملی داوید(۱۸۱۱-۱۸۳۲) با کتابی به نام «بررسی های مقدماتی» که پیرامون برتری نژاد ترک بر عرب و سایر ملل شرقی نوشته شده بود، شدیدا احساسات ناسیونالیستی ترک ها را شعله ور ساخت. داوید لئون کهن در سال ۱۸۹۹ کتابی به نام دیباچه ای بر تاریخ آسیا منتشر کرد و در ملی گرایی ترک سهم به سزایی داشت. ولی کسی که بیش از دیگران در ایجاد ناسیونالیسم ترکی و عربی نقش داشت، ارمنوس ومبری(۱۹۱۸- ۱۸۳۲) بود که درباره احیای ملت ترک کتابهای بسیاری منتشر کرد. در نتیجه نهضت ناسیونالیستی «ترکان جوان» ایجاد گردید که به توران بزرگ و اعتقاد به برتری نژادی ترک معتقد بودند و انقلاب ۱۹۰۸ و عزل سلطان عبدالحمید را باعث گردیدند.
♦️پس از مصر، لبنان و سوریه پیشتاز عربیگری بودند. پایگاه عمده ی پان عربیسم، مسیحیان عرب بودند. یکی از بارزترین نمونه ها نجیب عازوری است که در سال ۱۹۰۴ کتابی به نام بیداری ملت عرب منتشر کرد. وی در پاریس ماهنامه ای به نام استقلال عرب منتشر می ساخت که با همکاری اروژن یونگ صورت می گرفت. یونگ در کتابی با نام قیام عرب قومگرایی، عرب را مورد ستایش قرار داد.
غیر از عازوری مسیحیانی مانند: پطرس بستانی، ناصف الیزحی، ابراهیم الیزحی، نوفل نوفل، سلیم نوفل، میخائیل شمحاده، سمعان کلهون، جرجیس فیاض، رسلان و مشیقه، که وابستگان استعمار بودند، تلاشی گسترده در احیای ملی گرایی عربی داشتند. سرانجام شریف حسین، قیام ملی عربی را آغاز کرد و امپراتوری عثمانی تجزیه شد.
🔹ایران نیز از جمله کشورهای اسلامی بود که ضربات قابل توجهی را از ناسیونالیسم متحمل شد. یکی از جریاناتی که در حکومت قاجار و پهلوی مهره های ملی گرا را در سیاست و فرهنگ ایران وارد کرد، جریان فراماسونری بود. فراماسونری جهانی گرچه معتقد به نوعی جهان وطنی (انترناسیونالیسم) بوده است، اما در کشورهای اسلامی و برای تضعیف وحدت امت اسلام و مقابله با همگرایی و همنوایی مسلمانان، منادی ناسیونالیسم و ملی گرایی بوده است. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی
✍🏼 قسمت شانزدهم
🔰 ترور لنین
در اواخر تابستان سال ۱۹۱۸ در مسکو، یک زن جوان از فاصله نزدیک دو گلوله به لنین شلیک کرد. چند ساعت بعد، پلیس مخفی دولت بلشویک (چکا) بروس لاکهارت را دستگیر و او را برای بازجویی به کاخ کرملین برد. بر پایه اسناد بازجویی و پرونده ترور، لاکهارت به دست داشتن در توطئه قتل لنین و سرنگونی دولت بلشویکی اعتراف کرده بود. اما این نماینده بریتانیا به جای محاکمه شدن، در اوایل اکتبر ۱۹۱۸ با همتای روسی خود در لندن مبادله شد. سیدنی رایلی توانست از چنگ چکا فرار کند. اما چند سال بعد با فریب به روسیه کشانده شد و با شلیک گلوله به قتل رسید.
♦️ اتحاد جماهیر شوروی
در دهه ۱۹۲۰، اتحاد شوروی کشوری تک حزبی گردید. تمام قدرت در دست حزب کمونیست بود و رهبر حزب، کشور را اداره می کرد، و به هیچگونه جریان مخالف اجازه فعالیت داده نمی شد. با این همه، زندگی برای اکثر روسها قابل تحمل بود. به کشاورزان حق داشتن زمین و فروش محصولات کشاورزی اعطاء شده بود. مشاغل سرمایه داری نیز به طور جزئی در جریان بودند.
و بالاخره در ۳۰ دسامبر ۱۹۲۲، کشور اتحاد جماهیر شوروی، از اتحاد روسیه و ۱۳ کشور دیگر امپراتوری سابق تزاری تشکیل شد.
🔹مرگ لنین
ناخوشی شدید ولادیمیر اولیانوف(لنین) از سال ۱۹۲۱ آغاز شد. او که در یک تلاش برای ترور در سال ۱۹۱۸ به سختی زخمی شده بود در سه سال آخر زندگی، حالش به صورت فزاینده ای بدتر می شد و عملا از هدایت حزب و کشور ناتوان مانده بود و رهبری حزب به دست دوتن از یاران نزدیک او( لئون تروتسکی و ژوزف استالین) افتاد که با هم دشمنی دیرینه داشتند.
لنین در دو سال پیش از مرگ، سه سکته ناتوان کننده مغزی را تجربه کرد که به فلج شدن سمت راست بدنش انجامید و توان سخن گفتن را از وی گرفت. و در نهایت در ۲۱ ژانویه ۱۹۲۴ تنها ۷ سال بعد از انقلاب در گورکی (نیژنی نووگورود کنونی) درگذشت. علت رسمی مرگ او ابتلا به یک بیماری بیدرمان از عروق خونی گزارش شدهاست. جسد لنین را پس از مرگ مومیائی کردند و در آرامگاه لنین در زیر گنبد «قبر سرخ» در بیرون کاخ کرملین در مسکو گذاشتند. نقش صورت ولادمیر اولیانوف به ضمیمه نقش صورت مارکس و انگلس بر روی پرچمهای بسیار به عنوان «یک سهگانه غیرقابل اعتراض نوین رستگاری» درآمده بود.
🔸بعد از مرگ لنین در ۱۹۲۴، میان شاگردان او بر سر جانشینی جنگ قدرت در گرفت. مهمترین رقبا هم جوزف استالین، سازماندهنده اصلی حزب کمونیست و لئون تروتسکی، تئوریسین و فرمانده ارتش سرخ شوروی بودند. هر دوی آنها شاگرد و دست پرورده شخص لنین محسوب میشدند، لیکن با وجود جذابیت و کاریزمای آشکار تروتسکی، استالین به لحاظ کار تشکیلاتی بسیار سیاس و مکار بود.
استالین در یک سال پایان عمر لنین، چنان شرایط را مهیا کرده بود که سرنخ همه تصمیمها به او ختم میشد، در نهایت، جوزف استالین، با غلبه بر رقبای خود، به ویژه لئون تروتسکی و فراری دادن یا کشتن آنها، رهبر حزب کمونیست شوروی شد. دوران استالین، مهمترین و در عین حال مخوفترین دوره از حیات اتحاد جماهیر شوروی بود.
او با توطئه های زیرکانه و رشته ای از تصفیه های خونین، تروتسکی و دیگر رقبا را از سر راه خود برداشت و در سالهای پس از آن، نظامی بر افراشت که یکی از ترسناک ترین رژیم های تاریخ شناخته شد. ادامه دارد...
#بررسی_جریانهای_مارکسیستی
🆔 @Jarianshenasi
خبر انلابن به نقل از روزنامه جوان:
🔴 در کل جهان 300 ماهواره تلويزيوني فعال است که از اين تعداد 116 ماهواره فضاي ايران را پوشش ميدهند.
شبکههاي فارسيزبان که فقط براي فارسيزبانان و خصوصاً ايرانيها برنامه توليد و پخش ميکنند، هماينک به بيش از 160 کانال رسيده است.
🔹اما ماهوارههايي که در فضاي ايران فعالند، امکان دريافت حدود 18 هزار شبکه تلويزيوني را فراهم کردهاند و از اين تعداد حدود 2 هزار شبکه را با ديشهاي معمولي ميتوان با کيفيت بالا دريافت کرد.
🔸بررسيها نشان ميدهد، در بين اين شبکهها، 380 کانال به صورت شبانه روز در حال پخش موسيقي، کليپ، رقص، آهنگهاي درخواستي و کنسرت هستند.
حدود هزار و 200 شبکه در خلال برنامههاي خود، کليپها و شوهاي موزيکال پخش ميکنند.
حدود 80 شبکه به نمايش مد و لباس اختصاص دارند.
🔹در يک تحليل محتوايي، عمده آنچه اين شبکهها پخش ميکنند و روي مخاطب اثر ميگذارند، با سنت و فرهنگ اسلامي-ايراني در تضاد بوده و آثار بسيار مخرب روحي و رواني دارند. شبکههاي فارسيزبان در ابتداي راهاندازي، بيشتر موضوعات سياسي را دنبال ميکردند، لکن هماکنون وارد حوزه فرهنگ شده، تغيير و تحولات فرهنگي را به صورت هدفمند در ايران دنبال ميکنند.
🔸برخي از اين شبکهها مانند BBC فارسي، VOA، من و تو و فارسي وان، در ميان مخاطبين شهرت بيشتري يافته و توانستهاند بخشي از جامعه ايراني را تحت تأثير خود قرار دهند.
در ميان اين شبکهها،شبکه فارسي شبکه فارسي وان بيشتر از ديگر شبکهها، کانون خانواده را مورد توجه قرار داده است.
🆔 @Jarianshenasi
🔴 جنگ های هیبریدی چیست ؟
🔹جنگ های هیبریدی یا ترکیبی تنها به میدان نبرد محدودنیستند بلکه دیپلماسی ، جنگ اقتصادی ، جنگ اطلاعاتی و حمله های سایبری نیز از جمله مولفه های آن هستند. در دکترین جنگ هیبریدی هدف این است که قوه عاقله ی یک کشور به صورت همزمان به بیش از ۵ نقطه متمرکز بشود تا قوه تصمیم گیری و اراده اش دچار خدشه شود.
🔸فشار اقتصادی برای گرفتن امتیاز در دیپلماسی، از روش های مرسوم این جنگ است .
امروزه شیوه های جنگ شیوه هایی نوین شده است.ایران از جمله کشورهایی است که چندین سال است درگیر جنگ های هیبریدی یا ترکیبی است که یکی از مهم ترین موارد آن جنگ اقتصادی است.
🔹دشمن برای آنکه بتواند ما را در جنگ اقتصادی شکست بدهد علاوه بر تحریم از حربه ی دیپلماسی و اطلاعاتی و سایبری نیز استفاده میکند و با ترکیب این ها می خواهد به هدفش برسد.مسئولین ما باید بدانند که برای پیروزی علاوه بر افزایش توان اقتصادی باید به افزایش قدرت در حیطه ی دیپلماسی و اطلاعاتی و سایبری نیز دست یابند.
🆔 @Jarianshenasi