🔴بعد از پنج سال فهمیدیم در اغتشاشات سال 88 سه ساعت بیهوش شده
🎤خواهـر شهید:
❎وقتی هادی نجف بود من برگهای از بیمارستان در وسایل هادی پیدا کردم که در آن وضعیت هادی قید شده بود که به مدت سه ساعت در بیمارستان بستری و بیهوش بوده است.▪️ وقتی آن ورقه را خواندیم تازه فهمیدیم دقیقاً چه بر سر هادی آمده بود که صورتش گود شده بود. او به قدری درون ریز و تودار بود که به هیچکداممان حرفی نزده بود».
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
💠کتاب سلام بر ابراهیم را بارها خوانده بود و مانند بسیاری از جوانان این سرزمین، می خواست 📍ابراهیم را الگوی خود قرار دهد. نوع لباس پوشیدن و برخورد و گفتار و رفتار او همه ی دوستان را به یاد شهید ابراهیم می انداخت. او ابراهیم هادی از نسل سوم انقلاب بود✅
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
📍کمدش پر بود از عکسهای حاج همت، شهید دینشعاری و ابراهیم هادی🌹
💠میگویند شهید هادی ذوالفقاری تمام وقتش را وقف کارهای بسیج و هیئت کرده بود. بعد از تمام شدن ِ مدرسه و چندساعتی کار کردن، او را فقط در هیئت پیدا میکردند و در بسیج مسجد محل. غیر از اینها خودش را سرگرم کار دیگری نکرده بود. مادرش میگوید:
❎«وقتی هنوز ایران بود عاشق جنگ و دفاع از اسلام و انقلاب بود. همیشه از این علاقهاش حرف میزد. کمدی که در خانه داشت پر بود از عکسهای شهدا. همیشه از شهدا اسم میبرد و نحوه شهادت و زندگینامههایشان را برایمان میگفت. به چند شهید علاقه خاصی داشت شهید همت، ابراهیم هادی، محسن دینشعاری. همیشه از اینها حرف میزد و از هر فرصتی استفاده میکرد تا از آنها بگوید. اغلب بستههای بزرگی از تصاویر شهدا دستش بود. دائما اینها را به خانه میآورد و از خانه به مسجد میبرد. بخش زیادی از زندگیاش به این چیزها تعلق داشت».
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
🔰صاحب مغازه ی فلافل فروش می گوید:
⚫️چون داخل مغازه من همه جور آدمی رفت و آمد داشتند، من چند بار او را امتحان كردم، دست و دلش خيلي پاك بود. خيالم راحت بود و حتي دخل و پولهای مغازه را در اختيار او مي گذاشتم.🔹در ميان افراد زيادي كه پيش من كار كردند هادي خيلي متفاوت بود. انسان کاری، باادب، خوش برخورد و از طرفي خيلي شاد و خنده رو بود. كسي از همراهي با او خسته نمي شد.با اينكه در سنين بلوغ بود، اما نديدم به دختر و ناموس مردم نگاه كند. باطن پاك او براي همه نمايان بود.من در خانواده اي مذهبي بزرگ شده ام. در مواقع بیکاری از قرآن و نهج البلاغه با او حرف مي زدم. ▪️از مراجع تقليد و علما حرف مي زديم. او هم زمينه مذهبي خوبي داشت. در اين مسائل هم كلام هم مي شديم.يادم هست به برخي مسائل ديني به خوبي مسلط بود.
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
📍با همه شوخطبعیاش در ارادتش به رهبری جدی بود🔴
🎤خواهـر شهید:
💠زینب ذوالفقاری برادرش را یک جوان بسیار شوخطبع معرفی میکند و میگوید:
✅هادی خیلی شوخ طبع و مهربان بود. گفتن جزئیات برایم سخت است اما وقتی به هادی فکر میکنم بیشتر خندههای هادی است که جلوی چشمهایم میآید. اما هرچقدر آدم شوخ طبعی بود در ارادتش به رهبری جدیت داشت. راسخ بود. اجازه توهین به کسی نمیداد و در بحثها مدافع ِ همیشه ولایت فقیه بود. 🔰در وصیتنامهاش گفته است
♻️«گوش به فرمان آقا باشید». همیشه این را به ما میگفت. یادم میآید یک سالی محرم میخواستم به مراسم بیت رهبری بروم. به هادی گفتم که میخواهم بروم اما تازه بعد از نماز مغرب و عشاء مراسم شروع میشود چنان استقبالی کرد از رفتن من که خدا میداند گفت من هم میآیم و تو را میبرم.»
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
⚫️هادی ذوالفقاری پیش از اینکه به طلبگی بیندیشد یا برنامه مشخصی برای زندگیاش داشته باشد، روز و شبهایش را با عشق به اهل بیت(ع) گره زده بود.
💠مادرش میگوید «انقدر عشق اهل بیت(ع) این روزها شعاری شده که شاید درک حقیقت این کلام سخت باشد. اما من عشق واقعی را در هادی دیدم. هادی همیشه در خانه برای خودش روضه میخواند. نوحه گوش میکرد و سینه میزد. هر وقت او را گوشهای از خانه میدیدم زیر لب روضهخوانی میکرد و آرام آرام برای خودش نوا گرفته بود.
📍فرقی نمیکرد مشغول چه کاری است در همه حال ذکر حسین حسین از لبش نمیرفت. من به واقع فهمیدم عشق هادی به اهل بیت(ع) حقیقت دارد. از بچگی هم به هیئت میرفت و با بچههای مسجد رفت و آمد داشت».
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
💠هیأت «موج الحسین» پاتوق هادی بود💠
🎤بـرادر شهـید:
⚫️هادی یک دستگاه اکو داشت که همیشه با آن مداحی میکرد و گوش میدادیم. الان صدای ضبط شدهاش هنوز هست. قبل از اینکه به نجف برود حسابی غرق اینجور کارها بود. بچههای هم سن خودش جمع میشدند و برایشان مداحی میکرد. از وقتی در بازار با هم کار میکردیم هادی مداحی را شروع کرد فکر میکنم حوالی سال 82 بود.🔻علاقه زیادی به مداحی داشت. هیئت دیگری هم که مورد علاقهاش بود و زیاد آنجا میرفت «موجالحسین» بود»
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
🔴در فتنه سال 88 آجر به صورتش زدند/ تا مدتها جای زخم روی گونهاش گود بود
🎤خواهـر شهید:
📍 به بیان خاطرهای از ایام اغتشاشات فتنه سال 88 میپردازد و میگوید: «یک بار که در این تشنجها و شلوغیهای سال 88 رفته بود بیرون، آجر به صورتش زده بودند، بعد از مدتها با اینکه زمان نسبتا زیادی گذشته بود باز هم وقتی هادی میخندید جای زخم ایام اغتشاشات روی صورتش گود میشد.
🔻هادی در آن ایام برای دفاع از مواضع انقلابی نظام، با یکی از دوستانش به میان اغتشاشگران رفته بود و گفته بود باید برویم و جلوی اینها را بگیریم. اما یک آجر سنگین به صورتش زده بودند و سه ساعت بیهوش بوده است. ما نمیدانستیم این اتفاق برایش افتاده است. تا یک مدت یک طرف صورت هادی کج شده بود به مرور و با گذشت زمان وضعیتش بهتر شد.
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
💠او جوان فعال، کاری،پرتلاش اما بدون ادعایی بود.هادی بسیار شوخ طبع و خنده رو و در عین حال زرنگ و قوی بود.
💠ایده های خوبی در کارهای فرهنگی داشت.با این حال همیشه کارهایش را در گمنامی انجام می داد.دوست نداشت اسم او مطرح شود.
🌹او گمنام فعالیت کرد و مظلومانه شهید شد. به همین دلیل است که بعد از شهادت، شما از هادی ذوالفقاری زیاد شنیده ای و بعد از این بیشتر خواهی شنید.
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
⚫️هیئت «رهروان شهدا🌹 را بچههای حوالی میدان خراسان خوب میشناسند. شهید ذوالفقاری مداح این هیئت بود. 💠هیئتی متشکل از جوانانی که در این وانفسای دین و غیرت مشغول کار ارزشیاند. جوانانی که اغلب برای نسل پنجم انقلابند و درک واضحی از سالهای جنگ ندارند اما برایشان مهم است از شهدا بگویند و دنبال این روحیات باشند.
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°