eitaa logo
اخبار لفور
1.6هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
17.9هزار ویدیو
221 فایل
هرچیزی که درباره #لفور بایدبدانید #لفور جایی که بایدرفت ودید اخبار و مطالب ارسالی شما👇 @Ab_Azizi #تبلیغات پذیرفته می‌شود👆 کانال ایتا @akhbarelafoor گروه ایتا eitaa.com/joinchat/131203086C0505ea2121 کانال تلگرام t.me/akhbarelafoor
مشاهده در ایتا
دانلود
🚴 نتایج مرحله دوم تور بین المللی دوچرخه سواری خزر 🔹️نتایج مرحله دوم تور بین المللی خزر گرامیداشت کنگره ۱۰ هزار و چهارصد شهید سرافراز استان مازندران مشخص شد. 🔹️بیست و یکمین دوره دوچرخه سواری تور بین المللی خزر گرامیداشت ۱۰۴۰۰ شهید سرافراز استان مازندران پس از ۱۰ سال وقفه، از صبح دیروز آغاز شد. 🔹️مرحله دوم این تور بین المللی صبح امروز پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت از بوستان لاله فریدونکنار تا کمربندی این شهر در ۱۵ دور و به طول ۷۰ کیلومتر برگزار شد که در پایان دوچرخه سوار عراقی به مقام قهرمانی رسید. 🔹️در این مرحله عبدالوهاب غنیم محمد از عراق با زمان یک ساعت و ۳۸ دقیقه بر سکوی نخست ایستاد، بنیامین حقیقی از اصفهان به مقام دوم رسید و جودایک عبدیکدیروف از ازبکستان به مقام سوم دست یافت. 🔹️مرحله سوم تور بین المللی دوچرخه سواری خزر از ساعت ۹ صبح فردا جمعه ۲۸ اردیبهشت، در مسیر سرخرود به نور و برگشت برگزار خواهد شد. 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
📗 : ☘️روزی دهنده، خداست. ✍️روزی یکی از دوستانم نقل می‌کرد: در مسیر روستایی هنگام غروب ماشینم خراب شد. ایراد از باتری ماشین بود، پیکان فرسوده‌ای بود که عمر خودش را کرده بود. 🛤در کنار جاده نشستم تا خدا رهگذری را بفرستد تا کمکم کند. پیرمردی از میان باغ‌ها رسید و گفت: «بنشین تا ماشین را هُل بدهم.» اصرار می‌کرد که بنشینم و به تنهایی می‌تواند ماشین را هُل بدهد. قدرت عجیبی داشت ماشین را هُل داد و روشن شد. 🛖او را به خانه‌اش بردم. در بین راه حرف خیلی زیبایی زد، گفت: «چند باغ بزرگ دارد که در آن انواع میوه‌ها را پرورش می‌دهد.» 🌃 گفت: «من هر بار باران می‌آید یک کنتوری برای خدا حساب می‌کنم و مبلغ‌اش را جدا پرداخت می‌کنم. هر بار که باران می‌آید یک حق کارگر برای تقسیم آب و یک پول آب برای خدا کنار می‌گذارم و تمام محصولات باغ را جمع نمی‌کنم. یک پنجم محصولات را در روی درختان باقی می‌گذارم و فقیرانی خودشان می‌دانند و سال‌هاست، برای جمع‌کردن سهم خود به باغ می‌آیند. لطف خدا وقتی تگرگ می‌آید، باغ مرا نمی‌زند. 🦗 روزی ملخ‌ها به باغ‌های روستای ما حمله کردند، به باغ من کوچک‌ترین آسیبی نزدند، طوری‌ که مردم روستا در باغ من گوسفند قربانی کردند، تا ملخ‌ها روستا را رها کنند.» ✨📖✨ و ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقينَ (39 - سبأ) ⚡️و آن‌چه که انفاق کنید او به شما عوض می‌دهد و او بهترین روزی‌دهندگان است. 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
💎 حجه الاسلام فرحزاد ⚠️ تأثیر اذان در جمع کردن بساط گناه از محله⚠️ 💠 یکی از روحانیون اهل شیراز که پدر شهید هم بود می‌گفت: قبل از انقلاب وضع مالی من خیلی بد بود. یک خانه کوچک با مبلغ جزئی اجاره کرده بودم. ولی اجاره همان را هم نمی توانستم بدهم. 💠 برای اجاره خانه جدید به بنگاه رفتم. هر کجا به ما آدرس می دادند، همان مبلغ یا بیشتر از آن بابت اجاره می‌خواستند. ما هم توانایی نداشتیم. 💠 یکی از روزها که به بنگاه رفتم. بنگاه دار به من گفت: حاج آقا، شما خسته شدید. می‌دانم وضع مالی شما خوب نیست، اما من می‌خواهم تو را خانه دار کنم. گفتم: ما نمی توانیم اجاره بدهیم، تو می‌خواهی ما را خانه دار کنی؟! 💠 گفت: یک زمینی است فلان قسمت شهر شیراز، که صاحب آن می‌خواهد خیلی ارزان بدهد. مثلاً اگر آنجا زمین متری هزار تومان است، این متری صد تومان می‌خواهد بدهد. 💠 صد متر، دویست متر برای تو می خرم، دیواری بساز، سقفی بزن و داخل آن برو. از مستأجری هم راحت می‌شوی. گفتم: من پول ندارم. گفت: از یک جایی قرض کن. این بهتر است. 💠 گفتم: چطور است که این قدر ارزان است؟ اول نمی خواست بگوید. بعد که یک مقدار تحقیق کردیم، معلوم شد این زمین کنار جایی است که محل فحشا و منکر است. چون قبل از انقلاب فحشا و منکر رسمی بود. پروانه می‌دادند. 💠 گفت: اینجا افراد بد هم نمی‌روند سکونت کنند، چه برسد به افراد خوب! ولی اینجا زمینی است که صاحب آن خیلی ارزان می‌دهد. گفتم: من روحانی، با عبا و عمامه، به آنجا بروم؟! این چه حرفی است که می‌زنی؟! من با زن و بچه به اینجا بروم؟! 💠 ولی این قدر فقر به من فشار آورد که مجبور شدم پولی قرض کنم و همان زمین را به قیمت خیلی ارزان بخرم. ولی بدنم می‌لرزید. نشستم به خدا متوسل شدم: خدایا، ما را اینجا آورده‌ای؟ ما کجا و اینجا کجا؟ 💠 خدا به من کرد: هیچ نگران نباش! من تو را حفظ می‌کنم. بعد به وسیله تو کار بزرگی انجام می‌دهم. هیچ کاری نداشته باش. فقط موقع صبح، موقع ظهر، موقع مغرب، روی پشت بام خانه خود برو و بگو. اذان هم که ممنوع نیست. 💠 گفت: فردا ظهر اول وقت رفتم کنار محل فحشاء اذان گفتم. موقع مغرب بلند شدم به پشت بام رفتم و «الله أکبر» و «أشهد أن لا إله إلا الله» گفتم. صبح هم همین طور. صدا به محلی می‌رفت که محل فحشا و منکر بود. بدن آن بیچاره‌ها به لرزه می‌افتاد. 💠 پیش خود می‌گفتند: ما آمده ایم اینجا گناه کنیم، یک نفر «أشهد أن محمدا رسول الله» می‌گوید. وای بر ما! ما کنار اسم پیغمبر گناه کنیم؟ این اذان مداوم ما باعث شد که مشتری‌های اینجا کم شود. ما اذان را ادامه دادیم. 💠 به برکت اذان ما دیگر هیچ کسی به آنجا نمی‌آمد و مرکز فحشا هم تعطیل شد. 📚 زیبایی های نماز ؛ خلاصه ای از صفحه 166 تا 170. 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
😁 جوک و طنز : ✅ مادرشوهر مثل کتريه ؛ مدام در حال جوشیدنه ! ✅ زن ، قوریه ؛ با جوشیدن کتری اونم کم کم داغ میشه . .. ✅ مرد ، مثل استکانه ؛ نصفشو کتری پر میکنه ، نصفشو قوری ! ✅ خواهر شوهر ، مثل قاشق چایخوریه ؛ میاد به هم میزنه و میره ! ✅ برادر شوهر، مثل نعلبکیه ؛ بود و نبودش فرقی نداره! 😀😀😀😀😀😀 خانمها اگه جرأت دارند بفرستند واسه فامیل شوهر 😳😳😳😳 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
😁 جوک و طنز : از حیف نون میپرسن قویترین حیوون دنیا چیه؟ میگه مورچه! میپرسن چرا؟ میگه یه بار رفت تو سوراخ پریز اومدم با میخ درش بیارم همچین لگدی زد که پرت شدم تو خونه همسایه😂😂😂 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 خانمه با سگش اومد توی اتوبوس، ملت شاکی شدن و راننده اومد گفت: خانم اینجوری مسافرا ناراضی هستند پا شد سگشو زد زیر بغلش و رفت، حین رفتن گفت: واسه همین چرندیاته که چهل ساله پیشرفت نکردیم به نظر شما خودش و سگش از دانشمندای کدوم صنعت "های تِک" کشور هستن؟ 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 از شخصی نقل شده : رفته بودیم واسه داداشم خواستگاری دیدیم عروس نشسته خیلی ریلکس با شلوار لی و تیشرت! مامانم تو گوشم گفت: خوبه والا نه شرمی، نه حیایی، نه... همینجوری داشت میگفت که عروس با چادر از آشپزخونه چایی به دست اومد سلام کرد!هیچی دیگه فهمیدیم اون داداش عروس بود😂 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 یه خانمی میگفت خدارو شکر! داماد خوبی دارم. دخترم هرچی بخواد براش میخره. دخترم تا ظهرمیخوابه عصرشم میره گردش و خرید، شب دامادم غذا میخره میاره. ولی هرچی از داماد شانس آوردم از عروس خوب، بی نصیب بودم زن نیست که! تا لنگ ظهر میخوابه، نه زندگی میفهمه نه آشپزی میکنه. همش دنبال ولگردی و ولخرجیه بیچاره پسرم شب میاد از شام خبری نیست، خودش یا باید بخره یا درست کنه. هیچی هم بهش نمیگه! 😳😍 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 زن و شوهر با هم دعوا میکنن مرده زنگ میزنه به مادرش میگه: مامان من میخوام زنمو تنبیه کنم چند روزی میام خونتون😢 مامانش میگه : نه پسرم زنت به یه تنبیه بزرگتر نیاز داره! من میام خونتون 😂😂😂 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
📗 : 🍀از دزدی بادمجان تا ازدواج: ‏📗 شیخ علی طنطاوی ادیب دمشق در خاطرات و یادداشت هایش نوشته: یک مسجد بزرگی در دمشق هست که به نام "مسجدجامع توبه" مشهور است علت نامگذاری آن به مسجد توبه بدین سبب هست که آنجا قبلا خانه فحشاء و منکرات بوده🔥 یکی از پادشاهان مسلمان در قرن هفتم هجری آن راخریده و بنایش را ویران کرد و سپس مسجدی را در آنجا بنا کرد " یکی ازطلبه هایش که خیلی فقیر بود به عزت نفس مشهور بود و در اتاقی در مسجد ساکن بود🌾 دو روز بر او گذشته بود که نخورده بود و چیزی برای خوردن نداشت و نه هم توانایی مالی برای خرید غذا داشت.. روزسوم احساس کرد به مرگ نزدیک شده است از شدت گرسنگی ! با خودش فکر کرد که او اکنون در حالت اضطراری قرار دارد که شرعا حتی گوشت مردار و یا حتی دزدی درحد نیازش جایز هست. بنابراین گزینه دزدی بهترین راه بود. ✳️ [شیخ طنطاوی میگوید: این قصه واقعیت دارد و من کاملا اشخاصش را میشناسم و از تفاصیل آن در جریان هستم و من فقط حکایت میکنم نه حکم و داوری] این مسجد دریکی از محله های قدیمی واقع شده بود و درآنجا خانه ها به سبک قدیم به هم چسپیده بودند و پشت بامهای خانه ها به هم متصل بود بطوریکه میشد از روی پشت بام به همه محله رفت. این جوان به پشت بام مسجد رفت و از آنجا بطرف خانه های محله براه افتاد به اولین خانه که رسید دید چند تا زن درآن هست چشم خودش را پایین انداخت و دورشد و به خانه بعدی که رسید دید خالی هست اما بوی غذایی مطبوع از آن خانه میامد👋 از شدت گرسنگی وقتی آن بو به مشامش رسید انگار مانند یک آهن ربا او را بطرف خودش جذب کرد. و این خانه یک طبقه بیش نبود از پشت بام به روی بالکن و ازآنجا به داخل حیاط پرید. فورا خودش را به آشپزخانه رساند سر دیگ را برداشت دید در آن بادمجانهای محشی (دلمه ای) قرار دارد ،یکی را برداشت و به سبب گرسنگی به گرمی آن اهمیتی نداد ، یک گازی از آن گرفت تا میخواست آن را ببلعد عقلش سرجایش برگشت و ایمانش بیدارشد ، باخودش گفت : پناه بر خدا من طالب علم هستم و وارد منزل مردم بشوم و دزدی کنم؟؟ از کار خودش خجالت کشید و پشیمان شد و استغفار کرد و بادمجان را به دیگ برگرداند . 🍂و از همانطرف که آمده بود سراسیمه بازگشت وارد مسجد شد و در حلقه درس شیخ حاضر گشت . در حالیکه از شدت گرسنگی نمیتوانست بفهمد شیخ چه درسی دارد می گوید؟ وقتی شیخ از درس فارغ شد و مردم هم پراکنده شدند، یک زنی کاملا پوشیده آمد - ( درآن زمان زنهای بدون پوشش وجود نداشت) با شیخ گفتگویی کرد که او متوجه صحبت هایشان نشد.. شیخ به اطرافش نگاهی انداخت و کسی را جز او نیافت… صدایش زد و گفت:تو متاهل هستی؟ جوان گفت نه! شیخ گفت نمیخواهی زن بگیری؟ جوان خاموش ماند… شیخ باز ادامه داد به من بگو میخواهی ازدواج کنی یانه؟ جوان پاسخ داد به خداوند که من پول لقمه نانی ندارم... چگونه ازدواج کنم؟ شیح گفت این زن آمده به من خبرداده که شوهرش وفات کرده و او در این شهرغریب و نا آشنا هست و کسی را ندارد و نه دراینجا و نه در دنیا بجز یک عموی پیر، کسی دیگر را ندارد... و او را با خودش آورده ..و او اکنون در گوشه ای از این مسجد نشسته و این زن خانه شوهرش و زندگی و اموالش را به ارث برده است... اکنون آمده تقاضای ازدواج با مردی کرده تا شرعا همسرش و سرپرستش باشد تا از تنهایی و انسانهای بدطینت در امان بماند. آیا حاضر هستی او را به زنی خودت در بیاوری؟ جوان گفت: بله و رو به آن زن کرد وگفت: آیا تو او را به شوهری خودت قبول داری؟ زن هم پاسخش مثبت بود... عموی زن و دو شاهد را آورد و آنها را به عقد همدیگر درآورد و خودش بجای آن طلبه مهر زن را پرداخت و به زن گفت: دست شوهرت را بگیر. دستش را گرفت و او را بطرف خانه اش راهنمایی کرد.. وقتی وارد منزلش شد نقاب از چهره اش برداشت... جوان از زیبایی و جمال همسرش مبهوت ماند! و متوجه آن خانه که شد دید همان خانه ای بود که واردش شده بود.... زن از او پرسید: چیزی میل داری برای خوردن؟ گفت :بله.. پس سر دیگ را برداشت و بادمجانی را دید و گفت :عجیب است چه کسی به خانه وارد شده و از آن یگ گاز گرفته است..؟! مرد به گریه افتاد و قصه خودش را برایش تعریف کرد... زن گفت: این نتیجه امانت داری و تقوای توست از خوردن بادمجان حرام سرباز زدی الله سبحانه وتعالی همه خانه و صاحب خانه را حلال به تو بخشید..!. بسیارزیبا و قابل تامل.. سبحان الله کسی که بخاطرالله چیزی را ترک و رها کند و تقوا پیشه نماید الله تعالی در مقابل چیز بهتری به او عطا میکند. 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
🔷 دو رکعت بخوان و به خدا عرض کن ، خدایا هر کس را که به مـن بدی کرده است ، بخشیدم تو هم مرا ببخش آنوقت ببین با تو چـه می کند... 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
🔶 ده روش بسیار تاثیرگذار برای به دست آوردن دل خانمتون ! - به حرفاش گوش بده 👈🏻کارت بانکیت رو دراختیارش بزار 😀 - بهش محبت کن - گاهی براش یک شاخه گل بگیر 👈🏻کارت بانکیت رو بهش بده 😀 - چندروز یک بار بهش بگو دوستت دارم - تولدشو فراموش نکن 👈🏻 کارت بانکیت رو بهش بده 🤣 - حداقل در روز یک بار بهش تلفن کن - جلوی جمع بهش احترام بذار 👈🏻کارت بانکیت رو بهش بده 🤣 - سالگرد ازدواج و روز زن رو فراموش نکن - موقعی که ناراحت هست کنارش باش و بهش بگو نگران چیزی نباش من کنارتم 👈🏻 کارت بانکیت رو حتما بهش بده بابا این کارتِ بی صحاب رو بش بده دیگه😂😂 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
📗 : 👈 زبان روزی حاکمی به وزیرش گفت: امروز بگو بهترین قسمت گوسفند را برایم کباب کنند و بیاورند. وزیر دستور داد خوراک زبان آوردند. چند روز بعد حاکم به وزیر گفت: امروز میخواهم بدترین قسمت گوسفند را برایم بیاوری و وزیر دستور داد باز هم خوراک زبان آوردند. حاکم با تعجب گفت: یک روز از تو بهترین خواستم و یک روز بدترین هر دو روز را زبان برایم آوردی چرا؟؟؟ وزیر گفت: "قربان بهترین دوست برای انسان زبان اوست و بدترین دشمن نیز باز هم زبان اوست" 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
📗 : *بهرام گرامی ، معروف به "بهرام قصاب" ، میلیاردر ایرانی که بزرگترین کوره آجرپزی خصوصی در منطقه "تمبی" مسجدسلیمان را با‌ بیش از 200 هزار سفال و آجر ، وقف خیریه کرده است ...* او داستان جالبی از زمانی که در فقر زندگی کرده است ، بازگو می‌کند . می‌گويد : من در خانواده‌ای بسیار فقیر و در روستای "گلی خون" در حوالی "پاگچ امام رضا" زندگی می‌کردم . هنگامی که از بچه‌های مدرسه خواستند که برای رفتن به اردو یک ریال با خود بیاورند ، خانواده‌ام به رغم گریه‌های شدید من ، از پرداخت آن عاجز ماندند . یک روز قبل از اردو ، در کلاس به یک سؤال درست جواب دادم و معلمِ من که از اهالی "کلگیر" بود و از وضعیت فقرِ خانواده ما هم آگاه بود ، به عنوان جایزه به من یک ریال داد و از بچه‌ها خواست برایم کف بزنند . غم و غصه من ، تبدیل به شادی شد و به سرعت با همان یک ریال در اردوی مدرسه ثبت نام کردم . دوران مدرسه تمام شد و من بزرگ شدم و وارد زندگی و کسب و کار شدم و به فضل پروردگار ، ثروت زیادی هم به دست آوردم و بخشی از آن را وارد اعمال خیریه نمودم . در این زمان به یاد آن «معلم کلگیری» افتادم و با خود فکر می‌کردم که آیا آن یک ریالی که به من داد ، صدقه بود یا جایزه ؟! به جواب این سئوال نرسیدم و با خود گفتم : نیتش هرچه که بود ، من را خیلی خوشحال کرد و باعث شد دیگر دانش آموزان هم نفهمند که دلیل واقعی دادن آن یک ریال چه بود .تصمیم گرفتم که او را پیدا کنم و پس از جستجوی زیاد ، او را در بازار "نمره یک" یافتم . در زندگی سختی به سر می‌برد و قصد داشت که از آن مکان هم کوچ کند . بعد از سلام و احوال پرسی به او گفتم : "استاد عزیز ، تو حق بزرگی به گردن من داری" . او گفت : "من اصلاً به گردن کسی حقی ندارم" . من داستان کودکی خود را برایش بازگو نمودم و او به سختی به یاد آورد و خندید و گفت : "لابد آمده‌ای که آن یک ریال را به من پس بدهی" ؟ گفتم : " آری"  و با اصرار زیاد ، او را سوار بر ماشین خود کردم و به سمت یکی از ویلاهایم در "چم آسیاب" به راه افتادم .* هنگامی که به ویلا رسیدم ، به استادم گفتم : "استاد ، این ویلا و این ماشین را باید به جزای آن یک ریال از من قبول کنی و مادام العمر هم حقوق ماهیانه ای نزد من خواهی داشت" . استاد که خیلی شگفت زده شده بود گفت : "اما این خیلی زیاد است" . من گفتم : "به اندازه آن شادی و سروری که در کودکی در دل من انداختی نیست" . من هنوز هم لذت آن شادی را در درونِ خودم احساس می‌کنم‌ ... مرد شدن‌ ، شاید تصادفی باشد ،  ولی مرد ماندن و مردانگی ، کار هر کسی نیست ! *ﻫﻤﻪ ﻣﯽ‌ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺷﻮﻧﺪ ...* *اما ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ‌ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ "ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ" باشند .* *که ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭت است .* *ﻭ اما ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ ... 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
15.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر با من نبودش هیچ میلی چرا کیف مرا انداخت لیلی؟!🤨😂 🎞 😁 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
6.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😂 اندکی شادی 😂 🔹 زن حاج آقا رو توی خیابون میگیرن .؟! 🔹 اینو ببینید یکم شاد بشین و از غم دور بشیبن، 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید