eitaa logo
اخبار لفور
1.6هزار دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
18هزار ویدیو
221 فایل
هرچیزی که درباره #لفور بایدبدانید #لفور جایی که بایدرفت ودید اخبار و مطالب ارسالی شما👇 @Ab_Azizi #تبلیغات پذیرفته می‌شود👆 کانال ایتا @akhbarelafoor گروه ایتا eitaa.com/joinchat/131203086C0505ea2121 کانال تلگرام t.me/akhbarelafoor
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش در لحظه حسن روحانی و شهید رییسی به یک تذکر مهم رهبری: (شرط پیشرفت کشور اینه که آمریکایی‌ها نزدیک نیایند) که این لحظه توسط دوربینها شکار شد! 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
📝 اسامی کامل نامزدهای هیئت‌رئیسه مجلس دوازدهم 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
☘ جای‌گزین بهتر ✳️ اگر انسان چیزی را از دست بدهد، ناراحت می‌شود؛ ولی اگر به او مژده دهند که به‌جای آنچه از دست داده، چیز بهتری به دست خواهد آورد، خوشحال می‌شود و کلمه استرجاع چنین کاری را می‌کند. ✅ در این مورد داستان بسیار جالب و دلنشینی است از ام سلمه یکی از همسران پیامبر: ام سلمه قبل از آنکه به همسری پیامبر در آید، همسر شخصی به نام «اباسلمه» بود. اباسلمه مردی شایسته و مؤمن و بزرگ بود. روزی حدیثی را از پیامبر(ص) برای ام سلمه نقل می‌کند، می‌گوید: شنیدم که حضرت فرمود: «هر کس که به او مصیبتی برسد و در آن وقت بگوید: «إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» و بعد بگوید: اللّهُمَّ عِندَکَ احتَسِب مُصیبَتی هذِهِ. اللّهُمَّ اخلفنی فیها خَیراً منها؛ خداوندا! این مصیبت را به پیشگاه تو حساب می‌کنم. خداوندا! بهتر از او را برای من جای‌گزین کن». خداوند جای‌گزین بهتری به او عطا خواهد کرد. ام سلمه این حدیث را در خاطر داشت و آن زمان که شوهرش از دنیا رفت، کلمه استرجاع را بر زبان آورد و گفت: خداوندا! در پیشگاه تو این مصیبت را حساب می‌کنم و همین که خواست بگوید جانشینی بهتر از او را به من بده، تردید کرد و به زبان نیاورد و پیش خود گفت: بهتر از او کسی نیست. ولی بعد از لحظاتی آن دعا را به زبان آورد. دیگران تردید او را متوجه شدند؛ لذا پس از مدتی که به همسری پیامبر درآمد، فهمید که آن جمله شریفه کار خود را کرد و جای‌گزین بهتری را بدست آورد. افرادی در آن روز شاهد حال او بودند، گفتند: دیدی چگونه بهترین را بدست آوردی. گفت: من اصلاً انتظار نداشتم و به فکر و ذهنم خطور نمی‌کرد که همسر پیامبر شوم. ☘ دوستان گرامی، زمانی که آقای رجایی شهید شد همه ناراحت بودند و این اتفاق ضایعه و غم بزرگی بود ولی خداوند جایگزینی مثل آیت‌الله خامنه‌ای برای ما قرار دادند. 🙏 این روزها که همه ملت ایران داغدار فقدان رئیس جمهور شهید سید ابراهیم رئیسی هستند از همه خواهش می‌کنیم در این مدت قبل انتخابات این دعا را زیاد بخوانیم و از خدا بخواهیم جایگزینی بهتر برای ما قرار دهند. 🤲 إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ، اللّهُمَّ عِندَکَ احتَسِب مُصیبَتی هذِهِ. اللّهُمَّ اخلفنی فیها خَیراً منها ☘ 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
📗 : 🔆جوانمردى و سخاوت حضرت على (علیه السلام ) زبيربن عوام پسر عمه پيامبر (صل الله علیه وآله و سلم ) بود، مدّتى پس از مرگ او، يكى از فرزندان او به حضور على (علیه السلام ) آمد و گفت : در دفتر حساب پدرم ديدم كه پدرم از پدر تو (ابوطالب ) چند هزار درهم طلبكار بوده است . على (علیه السلام ) فرمود: پدرت راستگو بود، آن مبلغ را دستور دادم به تو بدهند (و طبق دستور به او دادند). پس از مدتى فرزند زبير به حضور على (علیه السلام ) آمد وعرض كرد: در حساب ، اشتباه كرده ام ، بلكه موضوع به عكس بوده و پدر شما آن مبلغ را از پدر من طلب داشته است . على (علیه السلام ) فرمود: بدهكارى پدرت را بخشيدم وآنچه را تو بابت طلب پدرت از من گرفتى ، آن را نيز به تو بخشيدم 📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
📗 : 🔆پناه دادن امام صادق (علیه السلام ) به دو پناهنده جابر گويد: در محضر امام صادق (علیه السلام )، ناگهان ديدم مردى بزغاله اى را به زمين خوابانده تا آن را ذبح كند، دراين هنگام ، آن بزغاله فرياد وناله كرد. امام صادق (علیه السلام ) به صاحب بزغاله فرمود:قيمت اين بزغاله چقدر است ؟ او عرض كرد: چهار درهم . امام صادق (علیه السلام ) چهاردرهم به او داد وفرمود: بزغاله را آزاد بگذار ونكش . از آنجا در محضر امام صادق (علیه السلام ) رد شديم ناگهان ديدم پرنده باز، كبكى را دنبال كرده و مى خواهد آن را صيد كند، امام صادق (علیه السلام ) با آستين اشاره كرد، آن پرنده باز رفت و در نتيجه كبك از گزند آن ، آزاد گرديد. به امام عرض كردم : دو حادثه عجيبى از شما مشاهده كردم . فرمود: آرى وقتى كه صاحب بزغاله آنرا خواباند تا ذبح كند، نگاه بزغاله به من افتاد و صيحه زد و گفت : پناه مى برم به خدا و به شما اهل بيت (علیه السلام ) از آنچه صاحبم تصميم گرفته كه مرا بكشد، كبك نيز همين پناهندگى را اظهار كرد. ولو انّ شيعتنا استقامت لا سمعتهم نطق الطّير: اگر شيعيان ما در راه دين ، پايدارى كنند آنها را از (مفهوم ) نطق پرندگان آگاه مى سازم. 📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
📗 : 🔆بركت حضرت رضا(علیه السلام ) دعبل خزاعى شاعر متعهد و آگاه ، وقتى قصيده شورانگيز خود را در حضور امام رضا(علیه السلام ) خواند، و سپس تقاضاى لباسى از آنحضرت (براى تبرك ) نمود، امام رضا(علیه السلام ) يكى از لباسهاى خود را به او داد. وقتى دعبل از خراسان به وطن (شوش ) برگشت ، كنيزى داشت كه بسيار به او علاقمند، ديد زخم جانكاهى در چشمهاى او پديد آمده پزشكان آن زمان آمدند و پس از معاينه چنين نظر دادند: در مورد چشم راست او، ما قادر به معالجه نيستيم و راهى براى بهبود آن نمى يابيم ، اما در مورد چشم چپ او، به درمان ومعالجه مى پردازيم اميدواريم كه سلامتى خود را بازيابد. دعبل ، از اين پيش آمد، سخت ناراحت وغمگين شد به طورى كه بسيار گريه كرد، سپس به ياد باقى مانده لباس حضرت رضا(علیه السلام ) افتاد كه در دستش ‍ بود (و قسمت ديگر را مردم قم از او گرفته بودند). آن لباس را به چشم كنيز كشيد، و چشم او را با قسمتى از آن باقى مانده لباس ‍ در اول شب بست . وقتى كه صبح شد، و دستمال را باز كرد، ديد چشمش ‍ خوب شده به طورى كه به بركت حضرت رضا(علیه السلام ) بهتر از قبل از بيمارى گشته است 📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
📗 : 🔆خواب عجيب ام حبيبه و ازدواج او با پيامبر(صل الله علیه وآله و سلم ) امّ حبيبه دختران ابوسفيان از زنانى است كه برخلاف مخالفت شديد بستگانش ، قبول اسلام كرد و سپس با عبيداللّه بن جحش ازدواج نمود، و با همسرش در كاروان 82 نفرى جعفربن ابى طالب (در سال پنجم بعثت ) به حبشه مهاجرت كرد. در حبشه ، عبيداللّه مسيحى شد، ولى امّ حبيبه در آئين اسلام ، استوار باقى ماند. عبيداللّه به زشتترين و چروكترين شكل درآمده ، ناراحت شدم ، با خودگفتم : سوگند به خدا حالش ، تغيير نموده ، وقتى كه صبح شد، به من گفت : درباره دين فكر كردم ، دينى را بهتر از نصرانيت نديدم ، و من قبلا نزديك آئين مسيحيت شدم ، ولى به اسلام گرويدم ،اينك نصرانى شده ام . گفتم : سوگند به خدااين انتخابى كه كرده اى ، انتخاب خوبى نيست سپس ‍ جريان خوابم را به او گفتم ، ولى اعتنا به اين خوابى كه ديده بودم نكرد، و در شرابخوارى زياده روى كرد تا جان سپرد. در عالم خواب ديدم گوئى شخصى به پيش مى آيد و مى گويد: اى ام المؤمنين (اى مادر مؤمنان ) وقتى بيدار شدم خوابم را تعبير كردم كه رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم ) با من ازدواج خواهد كرد. پس از آنكه عده وفات (و ارتداد) شوهرم تمام شد، ناگهان كنيزى به در خانه من آمد و گفت : من ابرهه نام دارم و نجاشى (پادشاه حبشه ) مرا به اينجا فرستاده تا اين پيام را به شمابرسانم كه رسول خدا(ص ) براى او نامه نوشته تا تو را به ازدواج آنحضرت درآورد، گفتم : ازاين بشارتى كه به من دادى ، خداوند بشارت نيكى به تو بدهد. گفت : نجاشى گفته اسات مرا وكيل كن تا تو را به ازدواج پيامبر (ص ) در آورم ، به خالد بن سعيد بن عاس (كه جزء مهاجرين بود) پيام فرستادم و او را وكيل خود نمودم ، و به ابرهه دو دستبند نقره و دو خلخال ( زيورپاها) و چند انگشتر نقره به عنوان مژدگانى دادم ، وقتى كه شب فرا رسيد، نجاشى ، جعفر طيار (سرپرست مهاجرين اسلام ) و همه مسلمين كه در حبشه بودند را دعوت كرد، و خطبه عقد مرا براى رسول خدا(ص ) خواند، و چهارصد دينار، مهريه قرار داد، و اين مهريه را نزد مسلمين گذارد، و خالدبن سعيد نيز (به عنوان وكيل ) عقد ازدواج را خواند، و آن دينارها را برداشت ، و مجلسيان خواستند برخيزند به آنها گفت : بنشينيد كه سنت رسول خدا(ص ) است كه براى ازدواج ، وليمه داده شود، غذائى (را كه قبلا تهيه كرده بود) طلبيد و حاضران از آن خوردند و متفرق شدند. ام حبيبه مى گويد: وقتى كه مهريه ام را آوردند آنرا براى ابرهه كه مژده ازدواج با رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم ) را داده بود دادم ، و به او گفتم : آنچه در نزدم بود به تو دادم و ديگر چيزى ندارم ، و اين مبلغ 50 دينار است اين مقدار را بردار كه به تو بخشيدم و بوسيله آن مرا كمك كن ، ولى آنچه را به او داده بودم به من برگرداند و گفت : نجاشى آنقدر به من مال و ثروت عطا كرده كه از تو چيزى نگيرم و من پيرو آئين اسلام شده ام و قبول اسلام كرده ام ، و نجاشى به بانوان خانواده خود دستور داده كه آنچه را از عطريات در پيش خود دارند براى تو بفرستند. ام حبيبه مى گويد: فرداى آن روز، ابرهه (كنيز) برايم عطريات بسيار آورد و من همه آنها را براى پيامبر ( صل الله علیه وآله و سلم) فرستادم ... سپس ابرهه به من گفت : حاجتى از تو دارم و آن اين كه سلام مرا به رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم ) برسانى ، و آنحضرت را از اسلام من باخبر كنى . ام حبيبه افزود: همان ابرهه (كنيز) براى من در مورد ازدواج بسيار خدمت كرد و هر وقت نزد من مى آمد مى گفت : سلام مرا به رسول خدا(صل الله علیه وآله و سلم ) برسان ، و اين تقاضاى مرا فراموش مكن . وقتى كه به مدينه حضور رسول خدا(ص ) رفتم ، ماجراى خطبه عقد و آنچه ابرهه انجام داد و تقاضا كرد همه را به آنحضرت عرض كردم ، حضرت لبخندى زد، و جواب سلام او را داد و فرمود سلام و رحمت و بركات خدا بر او باد. است كه وقتى ام حبيبه به مدينه خدمت رسول خدا(صل الله علیه وآله و سلم ) رفت حدود سى واندى سال داشت و وقتى كه ابوسفيان خبر ازدواج دخترش را با رسول خدا(صل الله علیه وآله و سلم ) شنيد، گفت : با اين مرد بزرگ (اشاره به رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم ) نمى توان دست به يخه شد و به نقل بعضى اين ازدواج در سال ششم هجرت واقع گرديد. 📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
14.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💎 چرا افرادی مثل ره در نماز گریه می کردند؟ 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💎 : شهدا از خدا می‌خواهند به دنیا برگردند در روایت است که شهدا از خدا می‌خواهند دوباره به دنیا بازگردند چون آن قدر از شهادت کرامت دیده‌اند که دوست دارند دوباره آن را تجربه کنند. 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
📗 : 🔆دفع وجذب امام خمينى وقتى كه امام خمينى (مدّظلّه العالى ) در آستانه پيروزى انقلاب سال 1357 شمسى در نوفل لوشاتو (نزديك پاريس ) واقع در كشور فرانسه ، تشريف داشت ، دراطراف و اكناف و در ايران ، افراد مختلفى به حضور امام مى رفتند، برخورد امام با افراد، بر اساس ميزان جذب ودفع اسلام بود،به عنوان نمونه : 1- يكى از افرادى كه به پاريس آمد، خواهر ملك حسين (شاه اردن ) بود، كه پس از ملاقات ملك حسين با محمدرضا شاه ، از طرف او به پاريس آمده بود تا خدمت امام برسد، ولى امام ، اجازه ملاقات نداد وشديدا او را دفع كرد. 2- و همچنين سيد جلال الدين تهرانى ، عضو شوراى سلطنت ، به پاريس ‍ آمد، وتقاضاى ملاقات با امام كرد، امام فرمود: تا وقتى كه او عضو شوراى سلطنت است ، اجازه ملاقات نيست ، مگر اين كه او استفعا كند و مثل يك فرد عادى بيايد. آقاى تهرانى ، مجبور به استعفا شد، آنگاه امام ملاقات با وى را پذيرفت . 3- و به عكس دو مورد فوق ، وقتى كه مرحوم شهيد حاج آقا مهدى عراقى (شخصيت فداكار و مخلص اسلام كه سالها در زندان رژيم شاه به سر مى برد و سرانجام با فرزندش بدست گروهك فرقان به شهادت رسيد) به پاريس ‍ واز آنجا به نوفل لوشاتو آمد تا با امام ملاقات كند. يكى از اطرافيان امام مى گويد: به امام عرض كرديم آقاى حاج مهدى عراقى با دو سه نفر از برادران بازارى از تهران آمده اند. امام بى درنگ فرمود: بيايند تو. آنها وارد اطاق مخصوص امام شدند وآقاى مهدى عراقى نشست و شروع كرد به گريه كردن ، و دست امام را بوسيد. امام او را نشناخت ، من عرض كردم : ايشان حاج مهدى عراقى هستند، امام دست بر سر شهيد عراقى كشيد و فرمودند: مهدى من چرا اين قدر پير شده ؟! و حاج مهدى عراقى ، سرش را روى پاى امام گذاشت و چند دقيقه گريه كرد. به اين ترتيب مى بينيم ، امام بر اساس اسلام ، بعضى را دفع مى كرد و بعضى را جذب مى نمود و به بعضى مشروط به شرط يا شرائطى اجازه ملاقات مى داد، و كارهايش حساب شده بوده و هست . 📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
10.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تصاویر منتشر نشده از حضور در یگان‌های ارتش 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
📖 دعا بزرگترین پناه در برابر نگرانی و تشویش است. ما چقدر نیروهایمان را به نگران شدن درباره چیزهایی که برایمان اتفاق نیفتاده، یا ممکن است در آینده اتفاق بیفتد، هدر می‌دهیم؟ 🪴هر نگرانی، فشار بیشتری به اعصابمان وارد می‌آید و آسایش و آرامش ذهن و قلبمان تحلیل می‌رود. به این ترتیب هر مسئله‌ی کوچکی می‌تواند به راحتی ما را آشفته و هیجان زده کند. بی دلیل ستیز می‌کنیم و کسانی را که برایمان عزیز و نزدیک هستند، از خود می‌رنجانیم. 🌸 از بیایید به جای نگران شدن، روی کردن به خدا (به صورت دعا کردن) را بیاموزیم و همه بارهایمان را در پای «او» قرار دهیم. با این کار بی‌درنگ احساس آسایش خاطر و آرامش می‌کنیم و قادر می‌شویم با روحیه تسلیم و آرامش و در نهایت قدرت، با مشکلات و پیچیدگی‌های زندگی برخورد کنیم. 💔کسی که دعا میکند، وقتی میبیند مردان و زنان بارهای گران را بر شانه‌های ضعیف خود حمل می‌کنند متعجب می‌شود، زیرا آنها می‌توانند این بارها را در پای خدا قرار دهند که به تنهایی می‌تواند تمام بارهای جهان هستی را تاب آورد. 💚از بطن دعا، در درون و بیرون ما آرامش به وجود می‌آید. کسی که دعا می‌کند، با همه و در همه مواقع در آرامش است. زیرا قلبش برای همیشه در آن یگانه، آن خدای واحد لنگر انداخته است. 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید