▪ 🥀یا_حضرت_سجاد_ع
▪🖤سلام برآقایی که
▪🥀آب می دیــــــد
▪🖤به فکر فرو میرفت
▪🥀نوزاد می دیـــــد
▪🖤اشک می ریخـــت
▪🥀طفلان و کودکان را
▪🖤می دید ناله می کرد.
▪🥀شهادت جانسوز امام
▪🖤سجاد(ع) تسلیت باد
⭐️ به کانال #اخبار_لفور بپیوندید 👇👇👇
@akhbarelafoor
📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
1_5336664746.mp3
30.34M
🙏 اگر فقط روی خدا حساب کنی ، خدا هم اینجوری معجزه هاش رو بهت نشون میده 💞
استاد #عرشیانفر
🌷 مدار جدید
⭐️ به کانال #اخبار_لفور بپیوندید 👇👇👇
@akhbarelafoor
📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
32.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👈در این کلیپ یک کتاب معرفی کردم و داستانی از اون کتاب برای بچهها خوندم که در قالب اون هم یه مفهوم جالب یاد گرفتن و هم با یکی از احادیث امام سجاد ع آشنا شدن.
👈 از داستان این کلیپ برای وقتی میخواهید راجع به اسراف نکردن آموزش بدین، استفاده کنید.
#مناسبت_مذهبی
#امام_سجاد_ع
#محرم
#شهادت
⭐️ به کانال #اخبار_لفور بپیوندید 👇👇👇
@akhbarelafoor
📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
25.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 در این کلیپ هم یک کتاب معرفی کردم و هم در مورد امام سجاد ع با بچهها صحبت کردم.
اگه میخواهید بدونید چه جوری سر کلاس بچهها رو با امام چهارم ع آشنا کنید؛ با دقت به توضیحاتم گوش بدین؛
همونا رو سر کلاس بگین و بعد کلیپ رو هم براشون بفرستین🌸🍃
#مناسبت_مذهبی
#امام_سجاد_ع
#شهادت
#محرم
⭐️ به کانال #اخبار_لفور بپیوندید 👇👇👇
@akhbarelafoor
📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🏴 فرا رسیدن سالروز شهادت امام سجاد(ع) فرصتی شد تا به این کتاب تصویری ارزشمند گریزی بزنیم و آن بخش از حکایت امام سجاد(ع) و صیاد بچه آهو را بار دیگر تأمل کنیم.
کتاب چادرهای سوخته این گونه روایت می کند که روزی صیادی بچه آهویی در بغل داشت و به طرف کاخ یزید می رفت. برای این منظور باید از کنار خرابه عبور می کرد. هنگام عبور از کنار خرابه، چشمان حضرت سکینه(س) به آن بچه آهو افتاد. همان دختری که امام حسین(ع) او را « خیر النسوان» نامیده بودند.
امام سجاد(ع) برخاست و از صیاد پرسید: به کجا می روی؟ او در جواب گفت نزد یزید می روم. شنیده ام او به خاطر علاقه به سگ و میمون و بوزینه پول خوبی می دهد و حتی به حیواناتش نیز لباس حریر و طلا می پوشاند. از آن جا که من بی پول و نیازمند هستم می روم شاید دل یزید را به دست آورم و پولی کسب کنم.
امام(ع) فرمود: این بچه آهو را به چه قیمتی می فروشی؟
صیاد فکری کرد و گفت: 200 درهم. ولی خیلی سریع و با دلواپسی گفت: شما که درهم و دینار ندارید؟!
امام صبورانه منتظر ایستاده بود. صیاد کهنه کار بچه آهو را آورد. پیشکش کرد. با ناامیدی گفت: پولش؟
امام فرمود: مشتی خاک از زمین بردار. صیاد که احساس کرد شاید فریب خورده است. خک شد و مشتی خاک و سنگ از زمین برداشت.
امام فرمود: حال دستانت را باز کن.
دست مرد صیاد پر از طلا شده بود. نیم نگاهی به امام سجاد(ع) انداخت. پرسید شما که هستید؟ سپس وقتی امام را شناخت به التماس افتاد که حضرت دل و قلب او را نگاه کند تا با نگاهی زنگار قلب و روحش پاک شود.
صیاد به دستان بسته امام بوسه می زد. اشک می ریخت و خاک بر سر می کرد که اهل بیت پیامبر(ع) را در غل و زنجیر می بیند.
خبر به یزید رسید. با خشم مرد صیاد را احضار کرد. زمانی که فهمید او شیعه امام سجاد(ع) شده است دستور به قتلش داد. اما چندی نگذشت که خبر کشته شدن صیاد در همه جا پیچید. یزید هراسان شده بود. تصمیم گرفت تا امام سجاد(ع) را نیز بکشد.
امام سجاد(ع) به همراه فرزندشان محمد بن علی حضرت باقرالعلوم(ع) که تنها 5 سال داشت به همراه جمع دیگر اسراء وارد کاخ شدند. یزید آماده اجرای حکم قتل امام سجاد(ع) بود که فرزند کوچک امام سجاد(ع) جلو آمد و گفت: « اطرافیان فرعون از اطرافیان تو بهتر هستند».
یزید با غیظ خاصی پرسید: چرا؟
امام باقرالعلوم(ع) فرمودند: برای اینکه وقتی فرعون از اطرافیانش سوال کرد که با موسی و هارون چه کنم؟ آن ها گفتند: رهایش کن، در شأن شما نیست که آن ها را بکشید.
یزید که در ابلهی و کودنی زبانزد بود، پرسید: راستی به چه دلیل؟
ستاره دانش الهی با هوش نبوی و اقتدار تمام با استناد به سوره اعراف آیه صد و یازده گفت: چون اطرافیان فرعون همگی حلال زاده بودند ولی تو و رفقای تو همگی اولاد ناپاک هستید. اولاد پیغمبر(ع) را کسی نمی کشد مگر اینکه از اولاد ناپاکان باشد.
یزید که در دام فراست و علم الهی ایشان گرفتار شده بود به ناچار دستور مرخصی امام(ع) و دیگران را داد.
#نوجوان
#داستان
#امام_سجاد
⭐️ به کانال #اخبار_لفور بپیوندید 👇👇👇
@akhbarelafoor
📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
✳️ داستان ماهی و نمک و مروارید:
شیخ صدوق (ره) به سند خود از زهری نقل میکند که روزی در خدمت امام سجاد علیه السلام بودم که یکی از شیعیان آمد و اظهار پریشانی و عیالمندی نمود و گفت: چهارصد درهم بدهکاری دارم، حضرت از شنیدن سخنان وی بسیار متأثر شده و گریه کرد، وقتی علت را پرسیدند، فرمود: کدام محنت بالاتر از آن است که برادر مؤمنی را مقروض ببینی و نتوانی مشکل او را حل کنی؟
هنگامی که مردم متفرق شدند یکی از منافقین گفت: عجیب است که ایشان یک بار می گوید آسمان و زمین در اختیار ماست و یک بار می گوید که از اصلاح برادر مؤمنی عاجزیم! آن مرد فقیر از شنیدن این سخن آزرده شد و خدمت امام سجاد علیه السلام رفت و گفت: شخصی چنان و چنین گفت و به من سخت آمد به گونه ای که رنج و محنت و پریشانی های خودم را فراموش کردم. حضرت فرمود: خداوند تو را فرج عطا فرمود؛ و دستور داد: آنچه برای افطار من آماده کرده اید بیاورید. دو قرص نان خشک شده را آوردند. حضرت فرمود: این نان ها را بگیر که در خانه ما به غیر از این ها وجود ندارد ولیکن خداوند به برکت این دو قرص نان نعمت و مال زیادی به تو می دهد.
آن مرد دو قرص نان را گرفت و به بازار رفت و نمی دانست چه کار کند. نفس و شیطان وسوسه اش نمود که نه دندان بچه ها می تواند این نان ها را بخورد و نه شکم تو و خانواده ات را سیر می کند و نه قرض تو ادا خواهد شد. همان طور که در بازار راه می رفت، به ماهی فروشی برخورد کرد که یک ماهی در دستش مانده بود و کسی آن را نمی خرید. به ماهی فروش گفت: من دو نان جو دارم بیا با ماهی مبادله کنیم. ماهی فروش قبول کرد مرد ماهی را گرفت و یک نان جو را به او داد و به راهش ادامه داد و بقالی را دید که مقداری نمک مخلوط با خاک دارد که هیچ کس از او نمی خرد، به او پیشنهاد کرد بیا این قرص نان را بگیر و آن نمک را بده تا این ماهی را کباب کرده و استفاده کنم. و نمک را نیز گرفت و به خانه رفت در فکر بود که ماهی را پاک کند کسی در زد. وقتی در را باز کرد، دید هر دو مشتری نان ها را پس آورده اند و گفتند: بچه های ما این نان های خشک را نمی توانند بخورند و ما فهمیدیم که تو از ناچاری این نان ها را به بازار آورده ای بیا و نان خود را بگیر، ما از تو راضی هستیم و آن ماهی و نمک را به تو حلال کردیم.
آن مرد آنها را دعا کرد و ایشان رفتند و چون کودکانش نمی توانستند آن نان ها را بخورند، تصمیم گرفت ماهی را کباب کند و به کودکانش بدهد. وقتی شکم ماهی را پاره کرد که آن را تمیز کند دید پر از در و مروارید است که نظیر ندارند، پس خداوند متعال را شکر کرد و در فکر بود که آنها را به چه کسی بفروشد و چه کار کند که شخصی از طرف امام سجاد علیه السلام آمد و پیغام آورد که امام سجاد علیه السلام فرمود: خداوند متعال در کار تو گشایش ایجاد کرد و از پریشانی نجات داد. اکنون قرص های نان را به ما برگردان که آن ها را به غیر از ما کسی نمی خورد.
#نوجوان
#داستان
#امام_سجاد
⭐️ به کانال #اخبار_لفور بپیوندید 👇👇👇
@akhbarelafoor
📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#حکایت_های_شنیدنی :
♦️بانویی که امام حسین علیه السلام، سه بار در قبر به دیدنش آمد!
🔹ائمه اطهار به ویژه امام زمان(علیه السلام) تاکید فراوانی بر مداومت به خواندن زیارت عاشورا داشته اند. این زیارت از ناحیه خود خداوند متعال نازل شده و از احادیث قدسی به شمار می رود. از حاج محمدعلی روایت شده که: در یزد مرد صالح و فاضلى بود که به فکر آخرت خویش بود و شبها در مقبره اى خارج شهر یزد که به آن مزار گویند، مى خوابید.
🔹این مرد همسایه اى داشت که از کودکى در مکتب و غیره با هم بودند، تا اینکه بعدها باج خواهى و پول زورگرفتن را انتخاب کرد و تا آخر عمر هم چنین مى بود، تا اینکه مرد و در همان مقبره مذکور دفن کردند. هنوز یک ماه نگذشته بود که حاج محمد على او را در خواب دید، با حالت زیبا و سر حال از نعمت!! او گوید: نزدش رفتم و به او گفتم: تو از کسانى نبودى که در باطن نیکو باشی و کار تو جز عذاب نتیجه اى نداشت، چگونه به این مقام رسیدى؟! آن مرد گفت: آرى مسئله همانطور است که تو گفتى، من تا دیروز در سخت ترین عذاب بودم،
🔹تا اینکه همسر استاد اشرف آهنگر از دنیا رفت و او را در اینجا دفن کردند و اشاره کرد به مکانى که صد ذراع فاصله داشت. و در همان شبى که او را به خاک سپردند، حضرت امام حسین(علیه السلام) سه بار به دیدن او آمدند. و در مرتبه سوم دستور فرمود: تا عذاب را از اهل این قبرستان بردارند، به این جهت حال من نیکو شد و در نعمت و وسعت قرار گرفتم. حاج محمدعلى گوید: با تعجب از خواب بیدار شدم، استاد اشرف آهنگر را نمى شناختم و جاى او را نمى دانستم، در میان بازار آهنگرها جستجو نمودم تا استاد اشرف را پیدا کردم.
🔹از او پرسیدم،آیا شما همسر دارى؟ گفت: داشتم، ولى دیشب فوت نمود و او را در فلان جا دفن کردیم. از او پرسیدم: آیا همسر شما به زیارت امام حسین (علیه السلام) رفته بود؟ گفت: خیر. پرسیدم: آیا مصیبت حضرت را مى نمود؟ گفت: خیر. پرسیدم: آیا او براى امام حسین مجلس مصیبت برپا مى کرد؟ جواب داد: خیر، منظورت از این سوالها چیست ؟
🔹آن مرد داستان خواب خود را بیان کرد و گفت مى خواهم رمز آن ارتباط میان او و امام حسین را دریابم. استاد اشرف گفت: آن زن همواره به خواندن #زیارت_عاشورا مداومت داشت...
📚شیخ عباس قمی، کتاب شریف مفاتیح الجنان
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
⭐️ به کانال #اخبار_لفور بپیوندید 👇👇👇
@akhbarelafoor
📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
6.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✳️ پاسخ استاد حسن عباسی به سخنان شمخانی در یک برنامهی زنده تلویزیونی ...
🗣️ شمخانی:
هیچ جام زهری به امام خورانده نشد ،
ما پول نداشتیم ،
عراق شیمیایی زد ماهم باید جنگ را تمام می کردیم ..
⭐️ به کانال #اخبار_لفور بپیوندید 👇👇👇
@akhbarelafoor
📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 مداحی دلنشین "ستون به ستون ، قدم به قدم ، پیاده رویم به سمت حرم "
با نوای دلنشین عباس کهزاد
⭐️ به کانال #اخبار_لفور بپیوندید 👇👇👇
@akhbarelafoor
📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖤 زین العباد ای امام عزادار
🖤با اشک تو کربلا مانده بیدار
▪سلام برآقایی که
▪آب می دیــــــد
▪به فکر فرو میرفت
▪نوزاد می دیـــــد
▪اشک می ریخـــت
▪طفلان و کودکان را
▪می دید ناله می کرد.
🏴 شهادت بزرگ مرد مناجات ، سید سجده کننده آل طه، امام عابدان و عارفان،بر عاشقانش تسلیت باد
⭐️ به کانال #اخبار_لفور بپیوندید 👇👇👇
@akhbarelafoor
📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
✳️ نوحه امام سجاد علیه السلام:
#گریان_به_یاد_یوسف_بازار_شامم
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴
گریان به یاد یوسف بازار شامم
مظلوم امامم
زنجیر خون آلوده وجسم امامم
مظلوم امامم
ای ناقه ها باهم کنید افغان و زاری
از گردن مولای من خون گشته جاری
دشمن چو دید از گردنش خون شد روانه
بر زخم او مرهم نهاد با تازیانه
مظلوم امامم
سرها بدور ناقه ها بالای نیزه
صاحب عزا را میزدند در پای نیزه
ای شامیان ای شامیان زخمش بپوشید
بر حلقه ی زنجیر او تابیده خورشید
مظلوم امامم
اشک عزا اشک عزا آب و غذایش
خون میچکد خون میچکد از ساق پایش
از سرزمین کربلا تا شام ویران
گه با پدر گرم سخن گه با اسیران
مظلوم امامم
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴
⭐️ به کانال #اخبار_لفور بپیوندید 👇👇👇
@akhbarelafoor
📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
دست ابوالفضل بیه جدا.mp3
6.75M
✳️ مداحی مازندرانی " دست اباالفضل بَیُّه جدا "
🎤 با نوای حاج کاظم عباسپور
⭐️ به کانال #اخبار_لفور بپیوندید 👇👇👇
@akhbarelafoor
📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴