eitaa logo
اخبار لفور
1.6هزار دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
18هزار ویدیو
221 فایل
هرچیزی که درباره #لفور بایدبدانید #لفور جایی که بایدرفت ودید اخبار و مطالب ارسالی شما👇 @Ab_Azizi #تبلیغات پذیرفته می‌شود👆 کانال ایتا @akhbarelafoor گروه ایتا eitaa.com/joinchat/131203086C0505ea2121 کانال تلگرام t.me/akhbarelafoor
مشاهده در ایتا
دانلود
الموسوی از مقامات ارشد حزب الله: جنگ بعدی رژیم صهیونیستی با حزب الله آخرین جنگ خواهد بود. @akhbarelafoor
🔆 علیه‌السلام: 💠 لا یَسْتَکْمِلُ عَبْدٌ حَقِیقَةَ الْإِیمَانِ حَتَّی تَکُونَ فِیهِ خِصَالٌ ثَلَاثٌ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ وَ حُسْنُ التَّقْدِیرِ فِی الْمَعِیشَةِ وَ الصَّبْرُ عَلَی الرَّزَایَا؛ ❇️ هیچ بنده‌ای حقیقت ایمانش را کامل نمی‌کند مگر اینکه در او سه خصلت باشد: 1️⃣دین‌شناسی، 2️⃣تدبر نیکو در زندگی، 3️⃣و شکیبایی در مصیبت‌ها و بلاها. 📚 تحف‌العقول، ص۴۴۶ @akhbarelafoor
📗 : 👈یک لحظه آرزوی بد ✍️ مردی خانه بزرگی خرید. مدتی نگذشت خانه اش آتش گرفت و سوخت. رفت و خانه دیگری با قرض و زحمت خرید. بعد از مدتی سیلی در شهر برخاست و تمام سیلاب شهر به خانه او ریخت و خانه‌اش فرو ریخت. مرد را ترس برداشت و سراغ عارف شهر رفت و راز این همه بدبیاری و مصیبت را‌ سوال کرد. 🔸ابوسعید ابوالخیر گفت : خودت می‌دانی که اگر این همه مصیبت را آزمایش الهی بدانیم، از توان تو خارج است و در ثانی آزمایش مخصوص بندگان نیک اوست. تمام این بلاها به خاطر یک لحظه آرزوی بدی است که از دلت گذشت و خوشحالی ثانیه‌ای که بر تو وارد شده است. روزی خانه مادرت بودی، از دلت گذشت که، خدایا مادرم پیر شده است و عمر خود را کرده است، کاش می‌مرد و من مال پدرم را زودتر تصاحب می‌کردم. زمانی هم که مادرت از دنیا رفت، برای لحظه‌ای شاد شدی که می‌توانستی، خانه پدری‌ات را بفروشی و خانه بزرگتری بخری. تمام این بلاها به خاطر این افکار توست. 🔸مرد گریست و سر در سجده گذاشت و گفت: خدایا من فقط فکر عاق شدن کردم، با من چنین کردی اگر عاق می‌شدم چه می‌کردی؟؟!! سر بر سجده گذاشت و توبه کرد. @akhbarelafoor
📗 : 👈 فقر از نگاه یک کودک ثروتمند 📗 روزی یک مرد ثروتمند پسر بچه ی کوچکش را به یک روستا برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند چقدر فقیر هستند . آن دو ، یک شبانه روز در خانه ی محقر یک روستایی مهمان بودند. در راه بازگشت و در پایان سفر مرد از پسرش پرسید : نظرت در مورد مسافرتمان چه بود ؟ پسر پاسخ داد : عالی بود پدر ! پدر پرسید : آیا به زندگی آنها توجه کردی؟ پسر پاسخ داد : بله پدر ! و پدر پرسید :چه چیزی از این سفر یاد گرفتی ؟ پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت : فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آنها چهار تا . ما در حیاطمان یک فواره داریم و آنها رودخانه ای دارند که نهایت ندارد . ما در حیاطمان فانوسهای تزئینی داریم و آنها ستارگان را دارند . حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود اما باغ آنها بی انتهاست. با شنیدن حرفهای پسر زبان مرد بند آمده بود. پسر بچه اضافه کرد : متشکرم پدر تو به من نشان دادی که ما چقدر فقیر هستیم. @akhbarelafoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کدوم شیر پاک خورده ای رفته اینا رو شیعه کرده؟؟! 😂😂😂 کم مونده سلام فرمانده رو هم بخونن😂 @akhbarelafoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 به حاج آقا خمینی بگو همه دیدن و خریدنت، من ندیده خریدارت شدم... 🎞 سکانسی از فیلم «صبح اعدام» و عرض ارادت طیب حاج رضایی به امام (ره) @akhbarelafoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ عجب دعایی 👈 با چه صدایی از خدا همین چند بیت رو برای تک تک تون از خداوند آرزو دارم🤲♥️🌹 @akhbarelafoor
📗 : 👈 پیری و . . . 📗 پیرمرد، صدای زنگ را که شنید به سمت آیفون رفت و گوشی را برداشت؛ « بله؟» صدای ناراحت مرد جوانی را شنید که: «آقا جلوی بچه تون رو بگیرید! یه تفنگ آب پاش دستش گرفته، از توی بالکن داره به مردم آب میپاشه!» نگاهی به بالکن انداخت و جواب داد: «شرمنده ام آقا! ببخشید! چشم! همین الان...» و در حالی که گوشی در دستش بود، با صدای بلند گفت: «بچه! تو داری اونجا چه غلطی میکنی؟! بیا تو ببینم!» گوشی را گذاشت. همانجا نشست، خنده اش را که حبس کرده بود، رها کرد و یک دل سیر خندید. بعد چهار دست و پا به سمت صندلی راحتی اش رفت، تفنگ را برداشت و دوباره رفت توی بالکن... @akhbarelafoor
😃 همیشه برا زندگیتون برنامه داشته باشید ... من از همین الان واسه تعطیلات تابستان برنامه ریزی کردم تا ظهر بخوابم !! 😛 میخوام تلافی همه روزایی که ساعت هفت رفتم سرکار رو در بیارم 😁😁😁😁 @akhbarelafoor
16.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پنج دقیقه آموزنده و شاد با استاد حاج آقا قرائتی حفظه الله @akhbarelafoor