السلامعلیڪیاصاحبالزمان🥀
اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفآءُ، وَانْکشَفَ الْغِطآءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجآءُ، وَ ضاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ، و اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَيک الْمُشْتَکى، وَ عَلَيک الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخآءِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، اُولِى الْأَمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَينا طاعَتَهُمْ، وَ عَرَّفْتَنا بِذلِک مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ، فَرَجاً عاجِلاً قَريباً کلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ، يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ، يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ، اِکفِيانى فَاِنَّکما کافِيانِ، وَانْصُرانى فَاِنَّکما ناصِرانِ، يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِکنى اَدْرِکنى اَدْرِکنى، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرينَ.
@akiphajkhanoma
📜داستاننجاتهمسر،مردجوانیدرشبعروسی
📍روزی نادرشاه برای زیارت حرم مطهر امام حسین علیه السلام به کربلا رفته. بعد از زیارت حرم مطهر امام حسین علیه السلام به سوی حرم حضرت عباس سلام الله علیه راهی شد
🔒ناگهان صدای فریادی همه را متوجه خود کرد .جوانی با حالت آشفته و پریشان کنار ضریح مطهر حضرت عباس سلام الله علیه فریاد می زند و با لهجه محلی می گوید:
ای برادر زینب به فریادم برس.⛓
🔸 نادرشاه گفته ببینید مطلب از چه قرار است .آن جوان چه میخواهد. جوان گفت: من از قبیله مسعود هستم و محل سکونت ما یک روز قبل از عروسی، داماد و عروس به حرم حضرت عباس سلام الله علیه می آیند و سوگند میخورند که به یکدیگر خیانت نکند و حضرت را حکم قرار میدهند که هر کسی خیانت کرد حضرتش او را مجازات کند.
▫️ امشب هم شب عروسی من است. لذا از منزل بیرون آمدیم تا به حرم حضرت بیائیم ولی در بین راه هفت نفر سوارکار مسلح به ما حمله کردند و زنم را از من گرفتند و بردند اکنون آمده ام که از حضرت قمر بنی هاشم کمک بگیرم.
🔥 نادرشاه بسیار متاثر شد و گفت تا شب زنت را به تو بر می گرداند ولی جوان گفت: من زنم را از شما نمی خواهم واز حضرت عباس زنم را می خواهم
جوان خودش را روی قبر مطهر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام انداخت و در حالی که فریاد می زند و می گفت:
ای پناه بی پناهان، ای پسر امیرالمومنین علیه السلام به دادم برس.
📍 ناگهان صدای هلهله و فریاد زَنی توجه همه را به خود جلب کرد که آن زن صدا می زد:
"پرچمت بلند باد ای ابوالفضل علیه السلام سپاسگذارم ای برادر زینب!"
♦️نادر شاه دستور داد جوان و همسرش را آوردن و ماجرا را از زن پرسید .
زن گفت: چون دزدان مرا با خود بردند و شوهرم از من جدا و دور شد فریاد برآوردم و حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام را به حق خواهرش حضرت زینب کبری سلام الله علیها قسم دادم تا مرا نجات دهد.
ناگهان سواری از سوی کربلا نمایان شده با عجله و شتاب بسیار نزدیک ما آمد و به دزدان دستور داد که مرا رها کنند ولی آنها نپذیرفتند و به آن سوار حمله بردند یک مرتبه دیدم برقی همانند برق شمشیر به طرف دزدان حرکت کرد و سرهایشان را از بدن جدا کرد و اکنون جسدها و سرهای آنها در آن بیابان افتاده است اینک نیز خودم را در اینجا میبینم...
📜کراماتحضرتعباس،ص۴۷ بهنقلازچهرهدرخشانقمربنیهاشم،تالیفآقایعلی ربانیخلخالیازآقایسیدحسینفالی
@akiphajkhanoma
یہمادریهممیگفت:
80کیلوپسرجوونمرودادم2کیلو
استخوانپسگرفتممنوازچۍ
میترسونی؟!
#مادرشهدا:)
@akiphajkhanoma
«🖤🎤»
گاهی وقتا خجالت کشیدن...
چقدرخوبه..!
چقدر مزه میده ...!
چقدرمیچسبه ...!
میدونی کجا؟؟
مثلا وقتی میخوای گناه و انجام بدی بعد یهو یاد امام زمانت میفتی و میگی ...
نه ارزششو نداره گناه کنم دل پسر فاطمه بشکنه ..💔😔
خجالت میکشی و انجامش نمیدی ....
اونموقعس که لبخند رضایت امامتو بدست میاری و...
خریداری میشی...🕊
#امام_زمان
#تلنگرانه
@akiphajkhanoma
"👀💜"
-
-
همین باعث ریزش سیل اشک میشود از پشت سد چشمانم😭
یاد آوری میشود که توفیق و لیاقت ندارم💔
االهم عجل الولیک الفرج❤️
-
-
💜¦⇜ #تلنگرانه
@akiphajkhanoma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چریڪاهل
نسیہنیست
تـماموجودش
وقفانقلابہ🕶🌪
-
-
🖤¦⇜#چریڪۍ
@akiphajkhanoma
✨داستان زندگی جوانی که با شنیدن نوحه سید جواد توبه کرد:
در جوانی مذهبی خوبی بودم کلاس قران، احکام... میرفتم و به خدا و دین اعتقاد داشتم که نمیدونم چی شد دیگه این اعتقادات رو ازدست دادم.
چند مدت بود که رپ گوش میدادم و از دین برگشته بودم و بعضی وقتا به دین و... بی احترامی میکردم.
خیلی مشروب میخوردم و خیلی زنا انجام میدادم و خیلی از کارهای دیگه، یک روز در ماه محرم قرار شد با دوستم که دختر بود بیرون بروم، داشتیم قدم میزدیم کنار خیابون یه موکب بود که یه نوحه گذاشته بودند که:من اونور راه کنم اون منو راه نمیکنه، وقتی این روشنیدم تو دلم یه چیزی شد رفتم خونه، خونه که بودم شب بیدار بودم فکر میکردم زدم گوگل نوحه ای امد گوش دادم دیدم خیلی خوبه، اسم مداحش رو زدم سید جواد ذاکر بود چندتا نوحه دیگه گوش میدادم بانوحه سید جواد گریه میکردم و پشیمون بودم.
صبح نماز خوندم توبه کردم نوحه سید رو گوش میدادم، زندگی نامه اش رو میخوندم... خوابم برد.
خواب دیدم یه جابود تاریک همه بودند کسی بهم محل نمیداد میگفتن این یه کارایی میکنه که یه لحظه یک نفردستم رو گرفت سید جواد ذاکر بود، دستم رو گرفت گفت پاشو مولا منتظرت هست، الان چندماهی از ان اتفاق میگذرد و من با صدای سید جواد مست اهل بیت شدم و توبه کردم
@akiphajkhanoma
آقا از عالم و آدم بریدم...
نمیطلبی مارو؟
بخدااا نیازمند یه کنج از حرمم بشینم رو به رو ضریح درد و دلامو کنم...از دلم خبر داری دیگه مگه نه🙂💔
@akiphajkhanoma
هۍوَعدهحَـرمبهخودممۍدهم
حُـسیندلخوششدمدگر؛
بههمینּخیـٰالهـٰا...シ!🙂♥️
‹ #حسیـنجـٰانـم ›
@akiphajkhanoma
بھشمیگۍحجاب،
میگهنمادفقره!
ولۍ..خودشیهشلوارپوشیده
همهجاشپارسـت
آیاایننمادثروتہ؟
بہخودتبیا🚶🏾♂!
#حجاب
@akiphajkhanoma
#خودسازی
چشم مثلِ گوگل نیس
که بعدِ جستجو سریع سابقشو پاک کنیم...!
مواظبشون باشیم!!
+آره حاجی چِش میبینه
دلمیخواد..👍🏻
@akiphajkhanoma